عشق به روایت دیگر؛ درباره نمایش «سیه چشم»
سیه چشم روایتی نو از عشق ممنوعه است؛ داستانی عاشقانه، عشقی که در بهت و حیرت، جاودانگی و معجزه خلق میکند. نمایش در دل داستان روابط انسانی را بررسی میکند؛ از زمان گاز زدن سیب سرخ حوا و هبوط به زمین گذر از عشق مجازی به عشق حقیقی تا وصال ابدیت و خالق.
کد خبر :
۶۰۶۰۵
بازدید :
۱۲۸۶
نویسنده و کارگردان: فریبا آقاپور
بازیگران: وحید دهشکار / دنیا دریادل امهدی کیان | نگین صدر / آزاده غفاری / فاطمه ملکی| نازنین امیدوار / پونه شیری و ..
مکان و زمان اجرا: تالار محراب / ساعت ۱۹: ۳۰
ارزشیابی نمایش
سیه چشم روایتی نو از عشق ممنوعه است؛ داستانی عاشقانه، عشقی که در بهت و حیرت، جاودانگی و معجزه خلق میکند. نمایش در دل داستان روابط انسانی را بررسی میکند؛ از زمان گاز زدن سیب سرخ حوا و هبوط به زمین گذر از عشق مجازی به عشق حقیقی تا وصال ابدیت و خالق.
داستانهای عاشقانه در تاریخ جهان بسیارند. از لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد گرفته تا بیژن و منیژه، رومئو و ژولیت، یوسف و زلیخا و موارد دیگر. سیه چشم نیز قصه دیگری است. عشقی غریب و نامتعارف؛ ماجرای عشق پاک یک گرگ به گوسفند سفیدی به نام برفی.
این گوسفند سیه چشم که دل از گرگ ربوده و او را آواره دشت و بیابان کرده، از خلق و خوی حیوانی اش دست میکشد و این جز معجزه عشق نیست. جالب اینکه در سال گذشته هم نمایشی با عنوان «بی پدر» روی صحنه رفت که تقریبا مضمونی مشابه با سیه چشم داشت. گرچه در پایان کار هر کسی به خوی طبیعی خود باز میگردد، اما سیه چشم ماجرای دیگری است.
در شب عروسی گوسفند و گرگ، طی توطئه قبلی بین سگهای گله، قرار میگذارند گوسفند نری که دلباخته گوسفند سفید بوده با همکاری گرگها دریده بشود. نمایشنامه خلاقانه کار، متاسفانه طولانی است و صحنههای اضافی زیاد دارد.
حواشی قصه که فراوان به آنها پرداخته شده، تاثیری بر درام داستان ندارند و تنها باعث زمان طولانی نمایش شده اند که همین امر بی تکلیفی بازیگران را در بسیاری از صحنهها موجب شده و تماشاگر را خسته و کلافه میکند، چون ماجرای اصلی در نیمه نخست نمایش فاش شده و ادامه آن دیگر جذابیتی برای مخاطب ندارد. بازی بازیگران، با وجودی که اغلب جوان و تازه کارند، خوب و قابل تحسین است.
آنها از بیان، بدن و حس خوبی در اجرای نقشها برخوردارند. با وجود این در برخی لحظه ها، همین بازیگران توانمند هم دچار ضعف در بازیگری میشوند که ناشی از تمرین کم و تمرکز و تلاش کارگردان برای هدایت گروه بازیگران بوده است.
طراحی حرکات و میزانسن از سوی کارگردان کاملا منطبق بر شخصیتها شکل گرفته. طراحی لباس با وجودی که ساده است، ولی معرف نقش هاست.
نمایشهایی مانند سیه چشم، شاید در زمانه امروز مخاطب جدی و علاقهمند خود را از دست داده باشند، اما نباید فراموش کرد بخش مهمی از تئاتر و ادبیات داستانی ما را، روایتها و افسانههای نمادین مانند کلیله و دمنه و در شکل معاصرتر آن، نمایشهایی نظیر شهر قصه و شاپرک خانم رقم زده اند؛ آثاری که در آنها مسائل و روابط انسانی در پوشش حیوانات مطرح و بررسی شده اند.
تلاش این گروه جوان برای به اجرا بردن نمایشی چنین دقیق در جزئیات با تکیه بر دو عنصر داستانگویی و سرگرم کنندگی، ستودنی است و کاش متولیان امر فرهنگ و هنر بیشتر از چنین گروههایی حمایت کنند تا به مسیر خود ادامه بدهند و ناامید نشوند. سیه چشم تجربه خوب و قابل توجهی در بازگویی یک داستان عاشقانه به زبان نمادین است که دست کم ارزش یک بار دیدن را دارد.
منبع: روزنامه هفت صبح
۰