آینده سیاسی خمینی، هاشمی و مطهری چه خواهد بود؟
از دل مگابرند مرحوم هاشمی، برندهای سیاسی زیادی از جمله برند دودمانی بیرون آمدند که آقای محسن هاشمی یکی از آنهاست. واقعیت این است که محسن هاشمی در میان فرزندان ایشان، تنها کسی است که میتواند میراث مرحوم هاشمی را در سیاست ایران میراث داری کند، اما در این میان با چالشهای زیادی هم روبه روست؛ یکی از مهمترین چالشها به نگاه جریان اصلاح طلب به مرحوم هاشمی و به طور کلی خاندان هاشمی باز میگردد.
کد خبر :
۶۶۴۱۲
بازدید :
۸۹۰
داستان ژن خوب و آقازادهها این روزها به ماجرایی پیچیده در سپهر سیاسی ایران بدل شده است. دیگر مثال هایش را شما میدانید و البته ماجرای دامادها هم به تازگی اضافه شده است.
رسول بابایی، کارشناس رسانهای در گفت و گویی از چالشهای جلوی پای آقازادهها حرف زده است و این که چگونه میتوانند از جو بدبینی عمومی نسبت به خود عبور کنند.
خلاصهای از این گفت و گوی بسیار مفصل را اینجا بخوانید البته با حذف سوال ها:
1. فرزندان مسئولان نظام سیاسی در حوزههای مختلف از آقایان عارف، محسن رضایی، قالیباف رحمانی فضلی گرفته تا موسوی لاری، خاتمی و على مطهری که به نسل دوم و سوم انقلاب تعلق دارند امروز بین ۳۰ تا ۴۰ سال سن دارند و در شرایط ورود به عرصه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستند.
در همین باره فضای عمومی منفی علیه آنها شکل گرفته به این معنا که فرزندان مقامات شایستگی ندارند، خارج نشین هستند، حسابهای پرپول وخانه آنچنانی دارند و نمونههایی هم وجود دارد که این باورها را تایید و تقویت میکند.
به همین دلیل مدیریت نوع خاصی از برندهای سیاسی به نام برندهای دودمانی در نظام سیاسی ایران اهمیت زیادی دارد. امروز هر کسی که نسبتی با یک مقام دارد در مظان نوعی باورهای منفی از جمله ژن خوب است.
2. برندهای دودمانی یک تهدید اصلی دارند و آن عبارت است از اینکه باید بکوشند هرچه سریعتر شهرت اکتسابی را هم با برند خودشان همراه سازند تا از گزند انتقادات مخالفانشان درباره شایستگی و کفایتشان در امان بمانند.
وقتی برندهای دودمانی از این مهم غفلت میکنند، به آقازاده یا ژن خوب در سیاست تبدیل میشوند. اگر برند دودمانی تنها به خاندان خود وابسته باشد و اهلیت و شایستگی لازم را برای مثلا فلان پست سیاسی یا مدیریتی از خودش بروز ندهد، در توسعه برند دودمانی شکست میخورد.
۳ .جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا از موفقترین برندهای دودمانی است. اگر با نام ترودو در کانادا آشنا باشید، حتما میدانید که این نام جایگاهی مشابه نام کندی در آمریکا دارد.
پیر ترودو، پدر جاستین پایه گذار این برند دودمانی است که در زمان خودش سیاستمداری مشهور، باهوش و مردمی شناخته میشد که سبک سیاست ورزی خاصی داشت.
جاستین به بهترین شکل ممکن از این برند دودمانی استفاده کرد. او هم فردی شوخ طبع است و بسیاری از ویژگیهای پدرش را دارد و در عین حال سیاستمداری مستقل و باکفایت شناخته میشود.
او وقتی سال ۲۰۱۳ به عنوان رهبر حزب لیبرال کانادا برگزیده شد، مخالفانش از خطر بروز آریستوکراسی در نظام سیاسی کانادا گفتند، اما به مسیرش ادامه داد و در سال ۲۰۱۵ با اکثریت آرا به عنوان نخست وزیر کانادا انتخاب شد.
۴. آقای علی مطهری به نوعی توانسته از ویژگیهای مثبت برند شهید مطهری به خوبی استفاده کند. این برند ویژگیهای منحصر به فردی داشته است.
جایگاه شهید مطهری در انقلاب، نزد امام و حرفهایی که امام و رهبری درباره ایشان زده اند، تجلیل و تقدیر سالیانه از شهید مطهری به مناسبت سالگرد شهادتشان و همین نحوه شهادتشان، برند متمایزی از شهید مطهری ساخته است.
کمتر نکته یا نقطه منفی درباره ایشان مطرح شده و هرکس بخواهد با انقلاب اسلامی آشنا شود، میتواند از زاویه شهید مطهری به آن وارد شود.
شاید به همین دلیل مخالفان سیاسی علی مطهری نمیتوانند با نسبت دادن او به پدرش تضعیفش کنند و دقیقا به همین دلیل میگویند که وی پسر خلف شهید مطهری نیست، اما در این راه هم موفق نشدند و علی مطهری موفق شده از پس تخریبها بربیاید و نشان دهد اتفاقا فرزند آن پدر است.
ممکن است علی مطهری توانایی فکری و فلسفی پدرش را نداشته باشد، اما با اتصاف به شجاعت، صراحت بیان و حق گویی سعی میکند نشان دهد، همان دانایی و بصیرت پدر را در سیاست دارد و آماده هزینه دادن است و همان حریت و آزادی پدرش را دارد.
به هرحال علی مطهری امروز از یک طرف به عنوان متولی نشر افکار شهید مطهری شناخته میشود و از سوی دیگر نمایندهای عالی رتبه شده است که درباره حساسترین موضوعات امنیتی و سیاسی کشور مانند حصر، دیدگاههایش را خیلی صریح مطرح میکند.
این موضوع، اما درباره فرزند آقای علی مطهری که در شهرداری مشغول به کار شده اند با کمی تردید در افکار عمومی مطرح میشود چراکه افکار عمومی چیز چندانی درباره شایستگی و توانمندی فرزند آقای علی مطهری نمیداند و تصور میشود که تنها به خاطر نسبت خانوادگی در شهرداری مشغول شده است.
این همان گلوگاه خطرناکی است که درباره برندهای دودمانی وجود دارد.
5. روایتهایی از ذکاوت و دانش آقای سیدحسن خمینی وجود دارد تا نشان دهد که ایشان تنها به واسطه نام خمینی نیست که مطرح میشوند.
خود سید حسن هم در مقاطع مختلف از جمله انتخابات اظهارنظرها و کنش و واکنشهایی داشته اند که به برند شخصی ایشان ویژگیهای اکتسابی بخشیده است.
جالب است که مخالفان و منتقدان سید حسن خمینی هم برای رویارویی با وی نسبتش با پدربزرگش را میسنجند و مثلا از یک طرف به زندگی ساده زیستانه امام اشاره میکنند و از طرفی زندگی سید حسن خمینی را تجملاتی توصیف میکنند و سعی میکنند از آن پاشنه آشیلی برای برند سید حسن بسازند.
وقتی این تخریب با تخریب زهرا اشراقی و مسائلی که درباره برخی نتیجههای امام که در خارج از کشور ساکن هستند، همراه میشود، آنگاه برند سیدحسن هم در معرض ضربه قرار میگیرد.
ببینید مدیریت برند دودمانی حضرت امام که میتوان سیدحسن را مدیر این برند دانست، بسیار سخت است، زیرا امام نوهها و نتیجههای زیادی دارد که فضا و رفتارهای و حتی بی دقتیهایی دارند که مدیریت این برند را سخت میکند.
شما توجه کنید که وقتی این پیام از سوی برخی اعضای برند دودمانی امام مطرح میشود که نماز دخترشان در کانادا کیفیت بالاتری دارد و این موضوع در کنار نحوه عروسی یا عمامه گذاری فرزند سید حسن قرار میگیرد، مدیریت برند دودمانی امام را بسیار مشکل میکند.
6. یکی از چالشهای اصلی برند دودمانی، اما درباره فرزندان سیدحسن و به ویژه آقای احمد خمینی مطرح شده است.
شما دیدید که مطرح شدن موضوع ازدواج ایشان در رسانهها و شبکههای اجتماعی بازخوردهای خاص و گاهی منفی داشت.
به نظر من دلیل اصلی آن این بود که جامعه شناختی از ویژگیهای اکتسابی آقای احمد خمینی ندارد. بیشتر برندهای دودمانی در ایران به این نکته ظریف برندشناسانه بی توجه هستند.
شما ببینید وزیر کشور درباره انتصاب فرزندش در یکی از وزارتخانهها یا وزیر صنعت درباره انتصاب داماد رئیس جمهور توضیح میدهند که انتصاب آنان بر مبنای شایسته سالاری بوده است، اما جامعه و افکار عمومی این توضیح را نمیپذیرد.
در واقع این توضیح مسئله را حل نمیکند، زیرا ریشه مسئله در توضیح نیست که در عدم اثبات واقعی شایستگی اکتسابی نامبردگان است.
7. از دل مگابرند مرحوم هاشمی، برندهای سیاسی زیادی از جمله برند دودمانی بیرون آمدند که آقای محسن هاشمی یکی از آنهاست.
واقعیت این است که محسن هاشمی در میان فرزندان ایشان، تنها کسی است که میتواند میراث مرحوم هاشمی را در سیاست ایران میراث داری کند، اما در این میان با چالشهای زیادی هم روبه روست؛ یکی از مهمترین چالشها به نگاه جریان اصلاح طلب به مرحوم هاشمی و به طور کلی خاندان هاشمی باز میگردد.
اصلاح طلبان زمانی که در کسوت نیروهای چپ خط امامی فعالیت میکردند، زیر چتر دولت آقای هاشمی هم مجوز فعالیت سیاسی دریافت کردند و هم بسیاری از آنها در بخشهای مختلف دولت وی از جمله مرکز مطالعات ریاست جمهوری رشد پیدا کردند، اما به مجرد اینکه در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ پیروز شدند، مرحوم هاشمی را از لیست انتخاباتشان در مجلس ششم خارج کردند و به رقابت سیاسی با وی پرداختند و حتی این رقابت را تا انتخابات سال ۱۳۸۴ یعنی زمانی که خطر سیاسی احمدی نژاد بیخ گوش آنها بود، ادامه دادند و حتی این رقابت در شکست آنان تاثیر گذار بود.
در این طور مواقع در بازاریابی سیاسی گفته میشود که اصلاح طلبان رقیب اشتباهی را برای رقابت انتخاب کرده بودند. پس از سال ۸۴ و در شرایط سخت سیاسی دوباره به هاشمی بازگشتند و پس از پیروزی در انتخابات ۹۲ تا حدی با ایشان همراهی کردند، اما از انتخابات مجلس سال ۹۴ دوباره زمزمه جدایی از هاشمی را سر دادند.
پس از فوت مرحوم هاشمی و تنها در انتخابات شورای شهر ۹۶ با محسن هاشمی همراهی کردند، اما در ماجرای انتخاب شهردار به هر نحو ممکن و چند بار پیاپی مانع شهردارشدن محسن هاشمی شدند تا خاطره برخوردهای قبلی با مرحوم هاشمی زنده شود.
به نظر من یکی از چالشهای برند دودمانی محسن هاشمی و همچنین میراث داری برند مرحوم هاشمی توسط وی به نوعی روشن کردن راه و شیوه ارتباط وی با اصلاح طلبان است.
این دو به نوعی رقیبان مشترکی دارند، اما اصلاح طلبان نشان داده اند که بیشتر در روزهای نیازشان رفیق و همراه برند خاندان هاشمی هستند و در روزهای پیروزی هم راهشان را جدا میکنند و هم مانع آنها میشوند.
به نظر من محسن هاشمی باید برای این نوع تعامل اصلاح طلبان راه چارهای پیدا کند، زیرا در نهایت این نگاه ابزاری اصلاح طلبان مانع رشد برند او خواهد بود.
منبع: انتخاب، هفت صبح
۰