سیل؛ ریشهها و راهکارها
الگوی تهاجمی با سدسازی، هم جنگلهای تا عمق دوردست آبخیزها را به نابودی میکشد هم با خشکاندن رود جنگلهای پایین دست را میخشکاند و به سفرههای پاییندست آسیب میزند.
کد خبر :
۶۹۴۰۴
بازدید :
۹۰۷۹
فاطمه ظفرنژاد *| نوروز ۹۸ شاهد بارشهایی بیش از میانگین در فلات کهنسال ایران بود و وزیر محترم نیرو آن را بارندگی ۵۰ ساله خواند. این بارندگی با تاسف بسیار جان شماری از هموطنانمان را گرفت و شماری را زخمی کرد و نزدیک به ۳۰۰ هزار آواره برجای گذاشت. خسارت سیل تاکنون ۳-۲ میلیارد دلار برآورد شده است.
این دیار کهن بار دیگر نشان دادند که اعضای یک پیکرند و همدلی از همزبانی خوشتر است و از سراسر ایران به یاری شتافتند. نیروهای نظامی، انتظامی، نهادهای مردمی، غیردولتی، دولتی به میان گود آمدند. برای پیشگیری از ویرانیهای چندین برابری آینده، آسیبشناسی سیل و راهکارهای پایدار پیشگیری ضرورت لحظه است.
پرسشها
گرچه بخش بزرگی از سیلهای امروز دستاورد توسعه بیرویه و کاربرد فناوریهای نسنجیده و ناسازگارند و در همه کره زمین دیده میشوند با این همه آیا باید دست روی دست گذاشت و رویه نادرست گذشته را پی گرفت؟ آیا در تاریخ ما بارندگی با دوره بازگشت ۵۰ ساله بهاندازه سیل ۵۰۰ ساله ویرانی در بر داشت؟ شمار سیل و ویرانگری آن در سده گذشته چه تغییراتی داشته است؟
پرسشها
گرچه بخش بزرگی از سیلهای امروز دستاورد توسعه بیرویه و کاربرد فناوریهای نسنجیده و ناسازگارند و در همه کره زمین دیده میشوند با این همه آیا باید دست روی دست گذاشت و رویه نادرست گذشته را پی گرفت؟ آیا در تاریخ ما بارندگی با دوره بازگشت ۵۰ ساله بهاندازه سیل ۵۰۰ ساله ویرانی در بر داشت؟ شمار سیل و ویرانگری آن در سده گذشته چه تغییراتی داشته است؟
چرا بنابر فرود شریفی و دیگران در ۱۳۳۰ شمار سیلها نزدیک به ۲۰۰ بوده و در آغاز دهه ۱۳۸۰ به بیش از ۲ هزار رسیده و ۱۰ برابر شده است؟ آیا طرحها و برنامهها در بسامد سیل نقش دارند؟ اگر بر بستر خشک رودها ساخت و ساز و کشت و کار میشود و روددرهای در شهرها نمانده که بتواند روانابها را به سرانجام طبیعی خود برساند؛ اگر جنگلها کفبر شده و تالابها و دریاچهها خشک شده و دمای پیرامون آنها دیگر برای بارش برف و نگهداری آن در کوهها مناسب نیست؛ آیا نباید در سامانه مدیریت آب، خاک، جنگل و منابع طبیعی - که از سوی وزارتخانهها و شهرداریها و شرکتهای دولتی و خصوصی به حراج گذاشته شده - بازبینی کنیم؟ آیا سیل، واکنش طبیعت به کارهای انسان امروز و بازتاب قانون اثر پروانهای نیست؟
آیا باز هم باید برای سدهای بزرگ و کوچک منابع مالی واگذار کرد؟ آیا باز هم باید گذاشت بدون هیچ ارزیابی تطبیقی و راستیآزمایی مستقل، وزارت سدسازی به طرحهایش در آبخیزها ادامه دهد؟ چرا شرکتهای مشاور، ناظر، کارفرمای مدیریت سازهای آب و سدسازی خواستار منابع مالی برای سدسازی بیشتر میشوند؟ آیا باید باز هم به شرکتها اجازه داد هر گونه خواستند با مردم بومی مولد، با رودها، روددرهها، باغها، باغشهرها، تپهها و جنگلها، تالابها و دریاچهها رفتار کنند؟
آیا باز هم باید برای سدهای بزرگ و کوچک منابع مالی واگذار کرد؟ آیا باز هم باید گذاشت بدون هیچ ارزیابی تطبیقی و راستیآزمایی مستقل، وزارت سدسازی به طرحهایش در آبخیزها ادامه دهد؟ چرا شرکتهای مشاور، ناظر، کارفرمای مدیریت سازهای آب و سدسازی خواستار منابع مالی برای سدسازی بیشتر میشوند؟ آیا باید باز هم به شرکتها اجازه داد هر گونه خواستند با مردم بومی مولد، با رودها، روددرهها، باغها، باغشهرها، تپهها و جنگلها، تالابها و دریاچهها رفتار کنند؟
آیا دفتر حفاظت از رودخانههای وزارت نیرو همچنان بیتفاوت به سرنوشت رودهاست و باید با سدسازان همکاری کند؟ آیا باید باز هم گذاشت سازمان محیط زیست در هر کجا و به هر طرح سد مانند شفارود که نابودکننده همزمان رود و تکههای بازمانده هیرکان است مصوبه ساخت یا گردشگری بدهد؟ آیا باید باز هم وزارت صنایع در نقاط کویری کمآب مجوز صنایع آببر فلز و فولاد بدهد تا از صدها کیلومتر دورتر برای آنها آب منتقل شود؟ آیا نباید بازبینی اساسی در شیوه مدیریت و حکمرانی بر منابع طبیعی را در دستور کار بگذاریم؟ اگر شمار رخداد سیل با تصاعد عددی افزایش یابد خسارت سیل با تصاعد هندسی افزایش نمییابد؟
ریشهها
نویسندگان جغرافیا و تاریخ از هرودوت، ابن خردادبه، محمدبن احمد مقدسی، ناصرخسرو، تا ابراهیم استخری و جهانگردان سدههای پس از آن به سیل در درون فلات ایران اشاره نداشتهاند گر چه به زمینلرزه که بلای طبیعی این فلات بوده و نیز به گردابها و گذرگاههای خطرناک برای کشتیها در دریای پارس نیز بارها اشاره شده است. در وندیداد به توفان برف در دوره جمشید جم اشاره رفته که ذبیح بهروز زمان آن را ۵۴۶ یزدگری باستانی (سال ۴۰۴۸ پیش از میلاد) محاسبه تقویمی کرده است.
«گفت: ... زمستان بد رسد. سخت مرگآور زمستان. این جهان استومند را بد رسد. بسیار ابرهای برفزا بارد که از بالاترین گریوهها (کوهها) به ژرفای آرِدوی (رودی از بلندیهای البرز) به دریای وئوروکشه (فراخکرت، آبسکون، مازندران) فرو میریزد.».
اما سخنی از سیل دست کم در دامنههای شمالی البرز و کناره جنوبی دریای مازندران نیست. در این کرانه هفتهها و ماهها بارندگی نیز به سیل نمیانجامید. دامنههای زاگرس نیز اگر سیل را آزموده باشند به نابودی شهرها و ویرانگری گسترده که مانند زمینلرزهها در کتابها یاد شود، نمیانجامیده است. فرافکنی بزرگی است اگر جمعیت زیاد یا طبیعت را مسوول سیل بدانیم.
ریشهها
نویسندگان جغرافیا و تاریخ از هرودوت، ابن خردادبه، محمدبن احمد مقدسی، ناصرخسرو، تا ابراهیم استخری و جهانگردان سدههای پس از آن به سیل در درون فلات ایران اشاره نداشتهاند گر چه به زمینلرزه که بلای طبیعی این فلات بوده و نیز به گردابها و گذرگاههای خطرناک برای کشتیها در دریای پارس نیز بارها اشاره شده است. در وندیداد به توفان برف در دوره جمشید جم اشاره رفته که ذبیح بهروز زمان آن را ۵۴۶ یزدگری باستانی (سال ۴۰۴۸ پیش از میلاد) محاسبه تقویمی کرده است.
«گفت: ... زمستان بد رسد. سخت مرگآور زمستان. این جهان استومند را بد رسد. بسیار ابرهای برفزا بارد که از بالاترین گریوهها (کوهها) به ژرفای آرِدوی (رودی از بلندیهای البرز) به دریای وئوروکشه (فراخکرت، آبسکون، مازندران) فرو میریزد.».
اما سخنی از سیل دست کم در دامنههای شمالی البرز و کناره جنوبی دریای مازندران نیست. در این کرانه هفتهها و ماهها بارندگی نیز به سیل نمیانجامید. دامنههای زاگرس نیز اگر سیل را آزموده باشند به نابودی شهرها و ویرانگری گسترده که مانند زمینلرزهها در کتابها یاد شود، نمیانجامیده است. فرافکنی بزرگی است اگر جمعیت زیاد یا طبیعت را مسوول سیل بدانیم.
تا آغاز این سده، بیش از ۲۰ میلیون هکتار جنگل میتوانست بارش سالانه تا ۵۰ میلیارد مترمکعب که کمابیش برابر گنجایش همه سدهای امروز است را در خود نگهداری، و میزان تبخیر آب را بسیار اندک کند، و نیز دمای محیط را پایین نگه دارد تا برف تا تابستان در کوه بماند و با شتاب آب نشود. در حقیقت جنگلهای انبوه البرزی، زاگرسی، تورانی و... و پوشش گیاهی بهمانند اسفنج همه باران را در خود نگه میداشتند و در خاک ذخیره میکردند. جنگل بهتر از هر مخزن آب را در خود نگهداری و نظام آبشناختی آبخیزها را هماهنگ میکند.
در ۱۰ هزاره، مردم مولد در بیش از ۳۰ حوضه آبی با حفظ جنگلها و پوشش گیاهی آب را چنان مدیریت کردند که با کمترین هدررفت آب، امنیت خوراک فراهم بود و رودی و دریاچهای نخشکید. همین مدیریت سازگار با طبیعت، سیل و خسارت آن را به کمترین میرساند. طرح گربایگان دکتر آهنگ کوثر اجرا شده در فسا - که هم در ایران و هم در سطح جهان تحسین شده - نمادی از اینگونه خلاقیتهای سازگار با بومشناسی است.
الگوی مهندسی تهاجمی
الگوی مهندسی تهاجمی encroaching engineering از دهه ۱۹۲۰ در هنگام بررسی و ساخت سد هوور روی رودخانه کلرادو در آبخیزها و سپس در ۱۹۲۷ از سوی کلارنس اشتاین شهرساز با دستور از میان بردن عوارض طبیعی زمین برای خودروها حتی در مرزهای همسایگی خانهها در شهرها آغاز و در سراسر امریکا و سپس در همه دنیا گسترش یافت.
الگوی مهندسی تهاجمی
الگوی مهندسی تهاجمی encroaching engineering از دهه ۱۹۲۰ در هنگام بررسی و ساخت سد هوور روی رودخانه کلرادو در آبخیزها و سپس در ۱۹۲۷ از سوی کلارنس اشتاین شهرساز با دستور از میان بردن عوارض طبیعی زمین برای خودروها حتی در مرزهای همسایگی خانهها در شهرها آغاز و در سراسر امریکا و سپس در همه دنیا گسترش یافت.
این الگو از ۱۳۳۲ با اصل ۴ ترومن و از دهه ۱۳۴۰ با اصلاحات ارضی و ملی (دولتی) کردن منابع آب، جنگل و مرتع به جوامع مولد کشاورز و عشایر تحمیل شد و به باغشهرهای ایران راه یافت. جنگلها کاهش یافتند و میزان آب در دسترس یا آب تجدیدپذیر روند کاهشی آغاز کرد.
امروز آب بارندگی در دسترس ما که آب تجدیدپذیر نیز نامیده میشود تا ۱۰۰ میلیارد مترمکعب کاسته شده چرا که جنگل و پوشش گیاهی از میان رفته و بخش بزرگی از ۴۰۰ میلیارد مترمکعب بارندگی سالانه بیدرنگ تبخیر و نیز بخش دیگر آن در مخزن سدها تبخیر میشود و به هدر میرود.
الگوی تهاجمی با سدسازی، هم جنگلهای تا عمق دوردست آبخیزها را به نابودی میکشد هم با خشکاندن رود جنگلهای پایین دست را میخشکاند و به سفرههای پاییندست آسیب میزند. از مهمترین ریشههای افزایش سیل و خسارتهای آن الگوی مدیریت نابومی/دولتی آب و منابع طبیعی در روستا و آبخیز و در شهر با تمرکز بر مدیریت سازهای و سدسازی است.
این الگو در همه حوضههای آبخیز بسیار متفاوت کشور از دیدگاه بومشناختی (جغرافیا، اقلیم و هواشناسی، ویژگیهای زیستی، تاریخ، فرهنگ و دانش بومی درخشان ایرانی) به گونهای یکسان و نسنجیده پیاده شده است. با این همه در شش دهه گذشته تا یک سوم منابع مالی عمرانی کشور برای سدسازی هزینه شده و ارزیابی مستقل تطبیقی و راستیآزمایی اهداف، پیامدها و هزینهها انجام نشده است. این الگوی ناکارآمد در بسیاری جاها مانند دانشگاه فنی ماساچوست حذف و با شکایت مردم بیش از ۱۵۰۰ سد در امریکا برچیده شده است.
خسارات سیل، دستاورد مهندسی تهاجمی سازمان مدیریت منابع آب وزارت نیرو است. سدها بدون بررسی جامع پیامدهایی مانند تخریب نظام آبشناختی در آبخیزها، کمک به نابودی جنگلهای بالادست، انگیزهسازی برای ویلا و شهرکسازی مشرف به دریاچه سدها، افزایش دمای حوضه آبخیز، خشکاندن رود و نابودی پوشش گیاهی و جنگلهای پایین دست، خشکاندن دریاچهها و تالابها، تبخیر آب کمیاب از مخزن سدها، اجرا شدهاند.
خسارات سیل، دستاورد مهندسی تهاجمی سازمان مدیریت منابع آب وزارت نیرو است. سدها بدون بررسی جامع پیامدهایی مانند تخریب نظام آبشناختی در آبخیزها، کمک به نابودی جنگلهای بالادست، انگیزهسازی برای ویلا و شهرکسازی مشرف به دریاچه سدها، افزایش دمای حوضه آبخیز، خشکاندن رود و نابودی پوشش گیاهی و جنگلهای پایین دست، خشکاندن دریاچهها و تالابها، تبخیر آب کمیاب از مخزن سدها، اجرا شدهاند.
گزارشهای ارزیابی اقتصادی، محیط زیستی، اجتماعی این سدها نیز تنها در راستای تایید طرحها که همچنین دارای کمبودهای کلیدی از جمله اثر سدها بر افزایش سیل و خسارت آن، اثر بر نشر کربن، و اثر بر حوضه آبخیز و آبریز وابسته به آن بوده است.
خسارات سیل، دستاورد کوتاهی دفتر حفاظت از رودخانههای وزارت نیرو است که در نابودی رودخانهها با سدسازان همکاری کرده که همچنین در حفظ بستر و حریم آنها از ساختو ساز نیز کارآمدی نداشته است و این همه با سکوت سازمان جنگلها، سکوت سازمان محیط زیست، پشتیبانی وزارت مسکن و شهرسازی و شهرداریها از مهندسی تهاجمی، گره خورده است.
جوامع بومی مولد، مدیریت آب و منابع طبیعی و نیز ساز و کارهای حفاظت پوشش گیاهی و جنگل «به مثابه جذبکننده اسفنجوار آب» و همچنین باغشهرسازی سازگار با طبیعت را به خوبی میشناختند، اما اینک تنها زیان سیل به آنها میرسد.
راهکارها
اصلاح پیامدهای ۷۰ ساله مهندسی تهاجمی کاری است بسیار دشوار. هرگاه سخن از راهکار میشود بیدرنگ به جستوجوی یک روش واحد برمیآییم برای سراسر مملکت فارغ از تفاوتهای بومشناختی. این نسخهنویسی یکسان، فرزند جهانیسازی ویرانگر زمین و جامعه انسانی است.
راهکارها
اصلاح پیامدهای ۷۰ ساله مهندسی تهاجمی کاری است بسیار دشوار. هرگاه سخن از راهکار میشود بیدرنگ به جستوجوی یک روش واحد برمیآییم برای سراسر مملکت فارغ از تفاوتهای بومشناختی. این نسخهنویسی یکسان، فرزند جهانیسازی ویرانگر زمین و جامعه انسانی است.
راهکار در فلات ایران به بیش از ۳۰ حوضه آبی با ویژگیهای بومشناختی گوناگون بازمیگردد که در هر حوضه هم به شیوههای گوناگون و خلاقانه مدیریت منابع طبیعی برمیخورید که هزاران سال آزموده و در هماهنگی با طبیعت به کار گرفته شده است.
توقف پرداخت منابع مالی به دستگاه وزارت نیرو برای طرحهای سد و سازه و راستیسنجی مستقل از پیامدها گام نخست است. تمرکززدایی و دولتیزدایی و ساخت و ساز زدایی در مدیریت آب و منابع طبیعی و یکپارچه کردن آن با مشارکت مردم بومی مولد آغاز مدیریت آب درست است.
۱- توقف واگذاری منابع مالی برای سدسازی تا ارزیابی تطبیقی مستقل سدهای ساخته شده به ویژه سدهای چالشی و راستیآزمایی اهداف و پیامدهای آنها.
۲- بررسی راهکارهای احیای منابع طبیعی با نظر و مشارکت مردم بومی هر حوضه آبی و بررسی پیامدهای واقعی سدها در بالادست و پایین دست آبخیزها با حذف گام به گام مدیریت دولتی.
۳- احیای دانش بومی سازگار و مدیریت یکپارچه جوامع بومی مولد بر منابع آب و خاک و جنگل و ... بر پایه توان بومشناختی و تلاش برای احیای دانش مدیریت ارزشمند آب و منابع طبیعی به گونهای جدی در دانشگاه، آموزش پرورش و رسانهها.
۴- تلاش برای احیای دانش باغشهرسازی و معماری سازگار با سرزمین و گسترش محلههای کمکربن و ساختمانهای صفر (برای بریدن وابستگی شهر و روستا به سدها)
۵- کاهش دولت تا چند دستگاه پایشگر امنیت ملی، امنیت خوراک، امنیت بهداشت و... کاهش دستگاههای فربه ناکارآمدی که با منابع طبیعی سر و کار دارند مانند راه و شهرسازی تا پایش کارکرد شهرداریها با اولویت رعایت جوامع بومی مولد و حفظ طبیعت.
۶- تقلیل نقش تصمیمگیری مجلس برای تصویب بودجه برای طرحها و کارهای اجرایی مانند انتقال از خزر به سمنان یا دیگر طرحهای انتقال و سازه محور ناسازگار با وجود مخالفت گسترده مردم و شوراهای محلی.
* پژوهشگر آب و توسعه پایدار
۱- توقف واگذاری منابع مالی برای سدسازی تا ارزیابی تطبیقی مستقل سدهای ساخته شده به ویژه سدهای چالشی و راستیآزمایی اهداف و پیامدهای آنها.
۲- بررسی راهکارهای احیای منابع طبیعی با نظر و مشارکت مردم بومی هر حوضه آبی و بررسی پیامدهای واقعی سدها در بالادست و پایین دست آبخیزها با حذف گام به گام مدیریت دولتی.
۳- احیای دانش بومی سازگار و مدیریت یکپارچه جوامع بومی مولد بر منابع آب و خاک و جنگل و ... بر پایه توان بومشناختی و تلاش برای احیای دانش مدیریت ارزشمند آب و منابع طبیعی به گونهای جدی در دانشگاه، آموزش پرورش و رسانهها.
۴- تلاش برای احیای دانش باغشهرسازی و معماری سازگار با سرزمین و گسترش محلههای کمکربن و ساختمانهای صفر (برای بریدن وابستگی شهر و روستا به سدها)
۵- کاهش دولت تا چند دستگاه پایشگر امنیت ملی، امنیت خوراک، امنیت بهداشت و... کاهش دستگاههای فربه ناکارآمدی که با منابع طبیعی سر و کار دارند مانند راه و شهرسازی تا پایش کارکرد شهرداریها با اولویت رعایت جوامع بومی مولد و حفظ طبیعت.
۶- تقلیل نقش تصمیمگیری مجلس برای تصویب بودجه برای طرحها و کارهای اجرایی مانند انتقال از خزر به سمنان یا دیگر طرحهای انتقال و سازه محور ناسازگار با وجود مخالفت گسترده مردم و شوراهای محلی.
* پژوهشگر آب و توسعه پایدار
۰