تقدیرگرایی و محافظه‌کاری؛ خلقیات ایرانیان در زمانه مشروطه

داستان انواع گروه‌های اقتصادی و غیر‌اقتصادی که رفتار اقتصادی داشته‌اند و شناخت و فهم سبک زندگی، نوع پوشش و خوراک و تفریح و در مجموع الگوی مصرف ایشان، حیات اقتصادی ایرانیان در دوران مشروطه را می‌سازد.

کد خبر : ۷۲۵۱۰
بازدید : ۲۰۰۶۱
سمیه توحیدلو | مشروطه یکی از نقاط عطف تاریخ ایران است. زمانه‌ای که آن را می‌توان با بینش‌های متفاوتی دید و ارزیابی کرد. اما نمی‌توان مشروطه را از شرایط اقتصادی پیش و پس از آن جدا ساخت. در واقع این دوران را می‌توان نقطه شروع یا آغاز رسمی پیدایش نهاد‌های مدرن اقتصادی در ایران دانست.
اگر دوران ناصری و اتفاقات ۶۰‌ساله منجر به صدور فرمان مشروطیت را ارزیابی کنیم بدون شک مواجهه با انواع نهاد‌های رسمی و غیر‌رسمی طبیعی است. از همین‌روست که وقتی قرار است عوامل پیدایش مشروطه و خواسته‌های بست‌نشینان را مورد مطالعه قرار دهیم، عواملی که مستقیما با اقتصاد و مسائل اقتصادی آن روزگار در ارتباط است بیش از سایرین است.
وضعیت گمرکات، اوضاع تجارت و مالیات‌ها همگی عاملی شد که تجار و بازاریان به تکاپو برای عدالتخانه و اصلاح برخی قوانین تجاری و اقتصادی بیفتند.
هرچند پیوند ایشان با روحانیون و روشنفکران تحصیل‌کرده در آن دوران نیز به خوبی برقرار شد، اما حضور پرتعداد ایشان چه در تحصن‌های پیش از مشروطه و چه در مجلس اول مشروطه خبر از سویه پررنگ اقتصادی این جنبش در کشور ما دارد. حتی قوانین و مصوبات مجلس اول نیز بخش زیادی را به اقتصاد و عوامل تجاری اختصاص داده است.

تقدیرگرایی و محافظه‌کاری
شاید مانند هیچ واقعه تاریخی دیگر نتوان دنبال تک‌علت‌های پیدایش آن گشت، اما هرکدام از محققان مشروطه زاویه نگاه خاصی را مبتنی بر بنیان‌های نظری، تخصص یا علاقه خویش برای تبیین این رویداد برگزیده‌اند. یکی از نگاه‌های مورد غفلت واقع‌شده نگاه از پایین و از سمت و سوی کنشگران به ماجرای مشروطه است.
استعمار، استبداد، وابستگی، بی‌عدالتی و اوضاع نابسامان و انواع تحلیل‌های با مقیاس کلان از این رویداد موجود است. حتی نگاه‌های فرهنگی‌تر به مشروطه و عوامل پیدایش آن زیاد دیده می‌شود. اما اینکه در این تاریخ مردم چه کرده‌اند و چگونه می‌زیسته‌اند و زیست ایشان در این دوران تا چه میزان عامل رشد و توسعه ایران بوده سوا‌ل‌هایی هنوز پاسخ‌نگرفته در تاریخ است.
در واقع برای فهم بهتر و بیشتر آن دوران، افسون‌زدایی از فرد تاریخی ایرانی که صاحب کنش‌های نیتمند، عقلانی و اجتماعی است می‌تواند به‌کار آید.

اگر قرار باشد سراغ حیات اقتصادی مشروطه برویم پرداختن به نهاد یا سازمان‌های رسمی و همین‌طور خلقیات، باور‌ها و آداب و عادات غیررسمی ایرانیان می‌تواند در فهم بهتر ما یاری‌رسان باشد. توصیف و درک تاریخ اقتصادی نیز ضروری است. نمونه‌هایی، چون داستان پول و ارزش آن و روال و دلایل تنزل ارزش پول ملی، داستان تجارت و نحوه تنزل رتبه در اوج صادرات با تراز‌های تجاری مثبت، به کشوری وارد‌کننده که تنها با وارداتش مصرف‌گرایی تبلیغ و از کنارش صنعت ملی نابود می‌شود.
داستان گمرکات و قبضه شدن آن هربار به‌وسیله یک کشور بیگانه برای اینکه بازار داخلی از آن تجار آن منطقه شود و انواع دشمنی‌ها و عداوت‌ها با تجار ایرانی و عدم امکان رقابت ایرانیان با رقبای خارجی به‌خاطر انواع قوانین موجود و عدم حمایت از ایشان. داستان صنعت و ورود صنایع جدید و عدم امکان شکل‌گیری آن‌ها به‌خاطر انواع کارشکنی‌ها و بعضا نبود فرهنگ متناسب با این صنایع، داستان پیدایش بانک ملی و انواع شرکت‌های اسلامیه و شرکت‌های مشابه به حمایت توده و مردم و به‌خصوص بانوان به جهت رفع وابستگی همه‌جانبه به غربی‌ها.
داستان انواع گروه‌های اقتصادی و غیر‌اقتصادی که رفتار اقتصادی داشته‌اند و شناخت و فهم سبک زندگی، نوع پوشش و خوراک و تفریح و در مجموع الگوی مصرف ایشان، حیات اقتصادی ایرانیان در دوران مشروطه را می‌سازد.

به لحاظ اقتصادی ایران در دوره ناصرالدین‌شاه یکی از بزرگ‌ترین قحطی‌های دوران را از سر گذرانده است. سال ۱۸۷۲ میلادی را سال عصیان گرسنگان نامیده‌اند، زمانه‌ای که مردم به‌جای گندم ملخ می‌خوردند. در این سال و سال‌های منتهی به آن اوضاع کشاورزی در ایران دچار مشکل می‌شود.
کالای ابریشم که مهم‌ترین محصول صادراتی ما به حساب می‌آمده دچار آفت می‌شود. بخش زیادی از صادرات و هزینه‌های دولتی از دست می‌رود و یکی از استقراض‌های بزرگ ناصرالدین‌شاه نیز متعلق به این دوره است. اما دوره دوم گرانی و تورم و کوچک شدن سبد مصرفی مردمان به پایان کار ناصرالدین‌شاه و در زمان جشن‌های ۵۰ساله باز‌می‌گردد. در این دوران شاهد نزول سریع‌تر ارزش پول ملی نیز بوده‌ایم.
روزگاری که پول ارزش ثابتی ندارد. نرخ تبدیل قران به شاهی در هر نقطه‌ای به یک شکل است. فلز نقره و مس مهم‌ترین سکه‌های موجود در جامعه هستند. دیگر طلا سکه رایج در بازار‌های ایران نیست.

به جهت تسکین موقت مردمان و برای آرامش خاطر داشتن در جشن‌های ۵۰‌ساله، نرخ‌های اسمی و رسمی زیادی برای تبدیل سکه نقره به مس پیدا می‌شود و به خواست شاه بانک شاهنشاهی انگلیسی عهده‌دار تبدیل رسمی پول شاهی به نقره با قیمت نازل‌تر شده بودند.
در این دوران نیز تورم زیادی در جامعه دیده می‌شود. بعد از کشته شدن ناصرالدین‌شاه و روی کار آمدن مظفرالدین‌شاه تا صدور فرمان مشروطه ۱۰‌سالی می‌گذرد. مطابق گزارش‌هایی که از قیمت‌های مختلف اقلام در آن دوران وجود داشته است و براساس خورد و خوراک خانوار‌های متوسط این ۱۰ سال با شیب نزولی تورمی روبه‌رو بوده‌ایم. نقطه کمینه این شیب به ۱۹۰۶ میلادی / ۱۲۸۵ شمسی باز‌می‌گردد؛ به زمانه صدور فرمان مشروطیت.

می‌توان پیدایش انقلاب مشروطیت و درگیر شدن قاطبه مردم در شهر‌های بزرگ با این واقعه را در زمانی دانست که مردمان از حداقل رفاه برخوردار بوده‌اند. در دوران مشروطه نیز مانند بسیاری از انقلاب‌ها نقطه اوج جنبش در زمان رفاه بوده و آسایش به نسبت سال‌های پیشین بوده است؛ و البته همیشه بعد از دگرگونی‌های بزرگ و تغییرات گسترده اوضاع مالی و تورمی دگرگون می‌شود و شیب قیمت‌ها و تورم متفاوت از قبل خواهد شد.

رجوع به کتاب‌های متعددی که سیاحان غربی درباره ایرانیان نوشته‌اند، یا رجوع به کتاب‌هایی که از اخلاق عمومی ایرانیان در موضوعات مختلف پرده برداشته‌اند نشان‌دهنده برخی خصوصیاتی است که گویا در ایران بیشتر دیده می‌شده است.
به جهت پرهیز از هرگونه ذات‌انگاری و از بیرون دیدن ویژگی‌های ایرانی نیاز بوده که خلقیات مرتبط با امر اقتصاد مورد بررسی واقع شود و از خلال آن تبیین شرایط و خلقیات ایشان میسر خواهد شد. فهم شرایط یا عوامل اصلی که باعث می‌شود خلقیات مختلفی بروز و ظهور پیدا کند، یکی از روش‌های پرهیز از این هژمونی گسترده‌ای است که ایرانی را صاحب اخلاق ثابت و خاص در طول تاریخ دانسته‌اند.
چند نمونه از خلقیاتی که بر اقتصاد و حیات اقتصادی مرتبط است و نیاز به تبیین دارد به شرح زیر می‌تواند باشد:

تعهد به مذهب: ایرانیان مردمانی به شدت سنتی و در ظاهر پایبند به مذهب بوده‌اند. اغلب کسانی که در آن دوره با ایشان مراوده داشته‌اند، کمتر از تعصب مذهبی یاد کرده‌اند و بیشتر نماد‌ها و ظاهر مذهبی را برای مردمان آن روزگار عنوان کرده‌اند. این حتی در میان تجار نیز دیده می‌شده است، به‌گونه‌ای‌که از روش‌های حلال شدن پول پرداخت وجوه شرعی و زیارت مکه و عتبات به‌رغم سختی و دشواری راه‌ها و طولانی بودن سفر بوده است. برقراری مجالس روضه و دادن نذری و حضور در خیریه‌های متفرقه از جمله فعالیت‌های مرسوم بوده است.
بسیارند کسانی که ظاهر مذهبی ایرانیان به‌رغم هرگونه سنت‌شکنی در خفا را گزارش کرده‌اند و بر این باورند که ایرانیان در سنین پیری بیشتر به مذهب به شکل کامل آن روی می‌آورند.

تقدیرگرایی: ایرانیان به‌واسطه آموزه‌های درونی‌شده خود باور به آینده و سرنوشتی مقدر دارند. سرنوشتی که خدا برای ایشان قرار داده و توانایی تغییر در آن وجود ندارد و تلاش بی‌جهت در این دنیا به‌گونه‌ای فراموش کردن آخرتی است که زندگی اصلی انسانی در آن محقق خواهد شد. حتی در میان مردم تقدیرگرایی در بی‌تلاشی ایشان در زمینه بیماری یا دیگر مسائل مبتلا‌به انسانی دیده می‌شود.
جامعه‌ای که آینده‌ای مقدر در پیش‌رو دارد بیش از اینکه به ساختن آینده مشغول باشد به کشف راز‌های آینده علاقه‌مند خواهد شد. کشف این راز و رمز‌ها جز با رجوع به استخاره‌ها و فال‌های مختلف امکان‌پذیر نیست. از شاه که برای زمان تاج‌گذاری استخاره می‌کند و سفر را جز با رجوع به تقویم آغاز نمی‌کند تا مردم عادی که سعد و نحس زمان را برای پوشیدن جامه نوشان لحاظ می‌کنند به این امور اشتغال دارند.

بی‌ارزش بودن زمان: آینده‌ای مبهم و مقدر نیاز به فعالیت زیاد ندارد. از این رو زمان ارزش خود را از دست می‌دهد. ایرانیان به‌راحتی وقت می‌گذرانند. خواب زیاد و اشتغال بیش از حدشان به دورهم‌نشینی و گپ زدن در کنار قلیان و انواع اطعمه و اشربه از نکات قابل توجه مردمان آن روزگار بوده است. حتی در بازار و تجارت نیز عجله‌ای در کار نیست. عجله کراهت دارد و کار شیطان است.

دم غنیمت شمردن: آینده‌ای که مبهم است در کنار مصائب احتمالی متصور برای ایرانیان حالتی پدید آورده که در آن و لحظه تلاش برای خوش بودن دارند. اینکه بسیار به بی‌خیالی و زنده‌دلی ایشان اشاره شده و بسیار روایت‌ها برای از دست ندادن دم ذکر شده است، از خصایص ایرانی است که ویژگی‌های دیگری را هم به‌دنبال خود خواهد آورد. یکی از نشانه‌های دم غنیمت‌شمری ایرانی، همان حفظ منفعت در لحظه است. یعنی ترجیح منافع آنی به منافع آتی. چرا که آینده معلوم نیست.
نه امنیت آینده مشخص است و نه توانایی بر تسلط و کنترل آن در باور ایرانیان می‌گنجد. از این‌روست که در معاملات و اقتصاد آنچه هست منفعت آنی است. اگر درآمدی هست صرف تعیش و تجملات می‌شود و تنها استثنایی که در این خرید‌ها وجود دارد خرید زمین و طلاست که از خصایص فرهنگی است تا نشانه‌های سرمایه‌گذاری. پس‌انداز برای ایجاد کار جدید و ارزش افزوده چندان در میان عامه ایرانیان دیده نمی‌شود.

حفظ ساختار‌های موجود: نکته مهم این است که هرکس باید در جایگاه خودش باشد. شاه جای خودش را دارد و حتی در مشروطه نیز کسی متعرض شاه نمی‌شود. رعیت هم با هر درجه و سلسله‌ای باشند، در هر ایل و قومی که هستند حتی تصور فراتر رفتن از این ساختار‌ها را ندارند و دیگرانی که به این امر اهتمام ورزند نیز به شکل عمومی مورد مواخذه و طرد قرار می‌گیرند. خصلت انطباق با هر ساختاری که هست و مقاومت و بی‌تلاشی برای تغییر از جمله چیز‌هایی است که بسیار در تاریخ با آن مواجه خواهیم شد.

زمینداری: از ویژگی‌های جالب ایرانیان علاقه بسیار به زمین است. اجاره‌نشینی از جمله بدترین چیز‌هایی است که ممکن است فردی بدان دچار باشد و از این‌رو اجاره‌داری تنها برای خارجیان در آن دوره معنا داشته است. به هر ترتیب از خرید خانه‌ای کوچک و تلاش برای بزرگ کردن آن و خرید مستغلات و زمین‌های ملکی دیگر کاری است که ایرانیان بسته به درآمد خود به آن اهتمام می‌ورزند. تجار در ایران نقش زمیندار هم دارند.
تنها مالکیتی که در حد متوسط به‌واسطه سند‌های نوشته‌شده از سوی ریش‌سفیدان موجود است و ارزش نمادین هم دارد سند ملک و زمین است. برخلاف باور برخی دیگر از محققان تاریخی، به دلیل همین امنیت نسبی، تیول به فروش می‌رسد و تجار در صف خرید آن قرار می‌گیرند یا حتی بعد از شکست در تجارتخانه‌ها و رقابت با خارجی‌ها به زمینداری روی می‌آورند. ارزشمندی زمین در کنار طلا و سکه تا به آنجاست که حتی در قباله دختران ایرانی ردپای آن‌ها دیده می‌شود.

سنت قرض گرفتن: برخلاف باور‌های موجود ایرانیان نگاه اقتصادی به تمام زندگی داشته‌اند. هرچند که برای پول درآوردن تلاش زیادی در سطح عامه دیده نمی‌شود، اما پول داشتن و خرید مایحتاج امر مطلوبی بوده است. این تا بدانجاست که افراد تا جایی که می‌توانند قرض می‌گیرند و در بازپس دادن پول آن را به تاخیر می‌اندازند.
از کاسب و تاجر بزرگ تا عامه به این کار اشتغال دارند. بدهکار بودن امری مذموم نیست و به‌دلیل فراگیر بودن آن افکار عمومی به دفاع از آن برمی‌خیزد. از این‌رو است که به‌رغم حرام بودن ربا، انواع ربح و بهره البته با ظاهری آراسته در میان ایرانیان دیده می‌شود.

خدمتکاری: خصلت مزدبگیری حتی به حد یک آب‌باریکه برای زندگی خصلت آشنای ایرانی است. علاقه به حضور در دولت در نقش مستوفی یا میرزا، به شرط داشتن سواد و خدمتکاری برای طبقات فرادست به جهت مزدبگیری امری مرسوم است. چه در میان زنان و چه مردان این پیشه شهرت و عمومیت دارد.

گذشته‌گرایی: ابهام در آینده و نارضایتی از حال علاقه‌ای به گذشته را در میان ایرانیان پدیدار کرده است. گذشته‌ای که به زعم ایشان همیشه بهتر از حال بوده است. شاه پیشین، سلسله پیشین و زمانه پیشین چیزی است که همیشه به‌خوبی به نسبت امروز از آن یاد می‌شده است.

امنیت در برابر آزادی: ایران گذرگاه حوادث و جنگ‌های کوچک و بزرگ داخلی و خارجی بوده است. به زعم دکتر پیران ایران از گردونه ۱۲۰۰ جنگ داخلی و خارجی - کوچک و بزرگ- گذر کرده است. همین مساله باعث شده که ایرانیان در تاریخ در انتخاب بین آزادی و امنیت همواره امنیت را برگزیده‌اند. نبود آزادی و شکل نگرفتن حقوق اجتماعی ناظر بر آزادی باعث شده اخلاق اجتماعی امر نهادینه‌شده‌ای نباشد.
به جهت عدم تکرار پروژه «دیگری تعمیم‌یافته‌سازی» از ایرانیان می‌توان تمام آنچه را گفته شده در چهار عنوان خلاصه کرد. این چهار خصیصه عبارت بودند از: «تقدیرگرایی»، «سازگاری»، «محافظه‌کاری» و «امنیت‌خواهی». چنانچه هر چهار مورد از این خصیصه‌ها نشان می‌دهد یک نظم و ایستایی مطلوب همیشگی مردمان بوده است.
نظمی سنتی که با فلسفه قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش همخوانی دارد. نظمی که جنبش‌ها و اتفاقات عظیم مردمی و هرگونه بی‌نظمی لحظه‌ای در تاریخ ایران را متوقف ساخته و حتی گرایش مردمان را به پیش از آن نظم جدید سوق داده است. ایستایی‌ای که رهاورد سنت‌های نظری و اندرزنامه‌ای ایرانی است. نظمی سنتی که در مواجهه با نظم مدرن قد علم می‌کند و اجازه ورود و جایگزینی آن را نخواهد داد.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید