لباس رسمی کودکان زبالهگرد! بخندیم یا گریه کنیم؟!
قرار بوده چرخدستیهای زبالهگردان در سطح شهر کرج حذف شود، اما زورشان نرسیده و حالا متحدالشکل شدن لباسهای کودکان زبالهگرد به نوعی جایگزین آن طرح شده است. یعنی چرخدستیها باقی میماند؛ یعنی ما شاهد به رسمیت شناختن زبالهگردی کودکان هستیم.
کد خبر :
۷۳۱۰۹
بازدید :
۷۱۷۸
سعید اصغرزاده | ۱- آدم میماند که بخندد یا بگرید! فکرش را بکنید که به تن کودکان زبالهگرد، لباس رسمی انگدار بپوشانید و شهره عام و خاصشان کنید. یعنی این تنها کاری است که برای نشان دادن زیباییهای یک شهر میتوانید بکنید. آنوقت آن بچهها میشوند شناسنامهدار و لابد هم به لحاظ بهداشتی برایشان خوب است و هم به لحاظ پشتیبانی! کدام پشتیبانی؟
قرار بوده چرخدستیهای زبالهگردان در سطح شهر کرج حذف شود، اما زورشان نرسیده و حالا متحدالشکل شدن لباسهای کودکان زبالهگرد به نوعی جایگزین آن طرح شده است. یعنی چرخدستیها باقی میماند؛ یعنی ما شاهد به رسمیت شناختن زبالهگردی کودکان هستیم وقتی برایشان لباس اونیفورم در نظر گرفته میشود.
۲- میگویند تمام این ماجرا برمیگردد به اقدام شهرداری کرج در تفکیک فرآیند انتخاب پیمانکاران جمعآوری زباله از سازمان پسماند و تمرکز آن در سازمان مرکزی شهرداری؛ بر همین اساس با واگذاری این کار به پیمانکاران مشخص، این پیمانکاران افرادی را برای جمعآوری زبالههای باارزش از سطح کرج به کار میگیرند که به گفته بسیاری از فعالان اجتماعی، تعداد زیادی از این افراد کودک هستند؛ کودکانی که میانگین سنی آنها ۱۲سال است و حتی در میان آنها کودک چهارساله نیز مشاهده شده است.
۳- الهه اللهکریمی، فعال مدنی با ارایه آماری از وضع کودکان زبالهگرد کرج میگوید که ۸۵درصد این کودکان افغانستانی، ۱۳درصد ایرانی و ۲درصد پاکستانی هستند. فقط ۲۰درصد این کودکان قادر به خواندن و نوشتن هستند و اغلب آنان مدرسه را رها کردهاند. بررسیهای او در ۶۰ محل جمعآوری زباله که از آن بهعنوان گاراژ نام برده میشود، انجام شده است.
در این ۶۰ گاراژ آلونکهایی از زباله در میان کوهی از پسماند به محل زندگی این کودکان تبدیل شده که بسیاری از آنها فاقد دستشویی و حمام است. از ۶۰ گاراژ فقط سه گاراژ دستشویی و حمام داشته است. این وضع باعث شیوع بیماریهای مختلفی در میان آنان شده است. الهه اللهکریمی در بازدیدهای میدانی کودکی را دیده که دو انگشت او توسط موش خورده شده!
۴- کارفرمایان همه گاراژها تحت نظارت شهرداری کار میکنند، درحالیکه طبق قانون، به کار گرفتن کودکان در مشاغل سخت همچون زبالهگردی غیرقانونی است، اما این خلافها به وقوع میپیوندد و کارفرما برای پرداخت حقوق کمتر و کسب سود بیشتر این بچهها را به کار میگیرد؛ البته شهرداری این موضوع را منکر میشود. این کودکان در روز ۱۰.۵ ساعت کار میکنند و کودکانی وجود دارند که ۲۰ ساعت در روز نیز مشغول کار بودند؛ این یک نوع بردهداری نوین است.
۵- به گفته مظفر الوندی، معاون سابق وزیر دادگستری، در مواردی نهادهای عمومی برای انجام خدمات از کودکان استفاده میکنند و برای رفع مسئولیتشان ماجرا را به گردن پیمانکارانی میاندازند که با آنها قرارداد دارند. بهطور واضح در بحث شهرداری این موضوع را دیدهایم، حتی در استفاده از اتباع بیگانه و حتی داخلی و افراد زیر ۱۵ سال.
۴- کارفرمایان همه گاراژها تحت نظارت شهرداری کار میکنند، درحالیکه طبق قانون، به کار گرفتن کودکان در مشاغل سخت همچون زبالهگردی غیرقانونی است، اما این خلافها به وقوع میپیوندد و کارفرما برای پرداخت حقوق کمتر و کسب سود بیشتر این بچهها را به کار میگیرد؛ البته شهرداری این موضوع را منکر میشود. این کودکان در روز ۱۰.۵ ساعت کار میکنند و کودکانی وجود دارند که ۲۰ ساعت در روز نیز مشغول کار بودند؛ این یک نوع بردهداری نوین است.
۵- به گفته مظفر الوندی، معاون سابق وزیر دادگستری، در مواردی نهادهای عمومی برای انجام خدمات از کودکان استفاده میکنند و برای رفع مسئولیتشان ماجرا را به گردن پیمانکارانی میاندازند که با آنها قرارداد دارند. بهطور واضح در بحث شهرداری این موضوع را دیدهایم، حتی در استفاده از اتباع بیگانه و حتی داخلی و افراد زیر ۱۵ سال.
در بحث زبالهگردی بارها گزارشهایی از این تخلفات منتشر شده است، همان چیزی که الان هم اتفاق میافتد. اما نکته دیگر این است که گاهی نمیگوییم کودک کار نکند، بلکه کار سخت و زیانآور برای کودک ممنوع است. نباید حق تفریح از کودک گرفته شود. اما گاهی عرف بوده که یک بچه مهارت حرفهای ببیند. بحث ما استثمار و بهرهکشی از کودک است که در کنوانسیون و معاهدات بینالمللی و قوانین داخلی لحاظ شده است.
۶- گاهی ما یک خلاف و اشتباه موجود را در جامعه عادی جلوه میدهیم و در پی آن، همه این افتضاح را تبدیل به قانون میکنیم. این عادیسازی سم مهلک برای جامعه و وجدان آدمی است!
۶- گاهی ما یک خلاف و اشتباه موجود را در جامعه عادی جلوه میدهیم و در پی آن، همه این افتضاح را تبدیل به قانون میکنیم. این عادیسازی سم مهلک برای جامعه و وجدان آدمی است!
۰