هنرمندی که ۳ روز در آکواریوم شنا کرد

هنرمندی که ۳ روز در آکواریوم شنا کرد
کد خبر : ۷۵۰۴۵
بازدید : ۹۱۷۴
هنرمندی که ۳ روز در آکواریوم شنا کرد
لیلا مهداد | آکواریومی در دل بیابانی خشک و زمینی ترک‌خورده. آکواریوم، اما خالی نبود، تصویر مردی جوان روی دیواره‌های شیشه‌ای آن نقش بسته بود. مرد، شناگر این آکواریوم کوچک بود؛ علی رستگار، نقاش و مجسمه‌سازی که روزی تصمیم گرفت برای نجات دریاچه بختگان، سه روز را در همین آکواریوم شنا کند. اتفاق به سرعت رسانه‌ای شد و در مدت زمان کوتاهی، تصاویر زیادی از این حرکت مدنی، روی کانال‌ها و سایت‌های خبری قرار گرفت.
هدف مشخص بود؛ سال‌ها بود که حق‌آبه دریاچه بختگان پرداخت نمی‌شد و این اقدام، تلاشی برای احیای دریاچه بود. تلاش رستگار، به بار نشست و روند پرداخت حق‌آبه دریاچه بختگان تسریع شد. حالا محلی‌ها، همان مردمان بومی، خوشحال از این اتفاق، سیراب شدن دریاچه را به انتظار نشسته‌اند.
علی رستگار نقاش و مجسمه‌ساز شیرازی است؛ هنرمندی که قبل از این هم با مجسمه‌های بازیافتی دغدغه‌های محیط‌زیستی‌اش را به نمایش کشیده بود و حالا که کارش به بار نشسته و شنای نمادینش در بختگان نتیجه داده، برنامه‌هایی هم برای جنگل‌های شمال دارد.

توجه‌تان به مشکلات محیط‌زیستی را از ساختن مجسمه‌های بازیافتی شروع کردید، چطور این مسائل، دغدغه‌تان شد؟
هنر یعنی ارتباط مستقیم با طبیعت، بنابراین فعالان حوزه هنر نمی‌توانند نسبت به محیط‌زیست بی‌تفاوت باشند، البته محیط‌زیست مسأله جهانی است و شهروندان کم‌وبیش با آن در ارتباط هستند و اخبار مرتبط با آن را دنبال می‌کنند.
محیط‌زیست دغدغه همه‌گیر امروز شهروندان کره‌زمین است. هنرمندان نسبت به سایر شهروندان حساسیت بیشتری به مسائل اجتماعی و محیط اطراف‌شان دارند، چون منبع اصلی الهام هنرمندان، طبیعت است.

ماجرا چطور به دریاچه بختگان رسید؟
از کودکی با بختگان بیگانه نبودم و حتی دوران حیات دریاچه را به خاطر دارم. قبل از اینکه ایده شنا در دریاچه به ذهنم برسد، برای اطلاعات بیشتر درباره دریاچه بختگان جست‌وجو کردم که در همان حین متوجه شدم دریاچه خشک شده است.
شاید باورتان نشود تا آن لحظه از خشک شدن دریاچه بی‌خبر بودم و با اطلاع از این فاجعه سخت آشفته شدم. اطلاعات ویکی‌پدیا در مورد دریاچه بختگان هم تنها در یک پاراگراف کوتاه خلاصه شده بود؛ سطر‌هایی در مورد خشک شدن دریاچه. خیلی دردناک بود. این جست‌وجو باعث‌شد نظرم به خشک شدن دریاچه جلب شود.

بیشتر ما تصویری از دوران حیات دریاچه بختگان در ذهن نداریم و شاید همه ذهنیت‌مان به عکس‌هایی است که از این دریاچه منتشر شده، وقتی صحبت از دریاچه بختگان می‌شود، چه تصویری در ذهن شما شکل می‌گیرد؟
تنوع‌زیستی ویژگی بارز دریاچه بختگان بود، در کنار زیبایی مسحورکننده‌ای که داشت. در فصل‌هایی که هوا رو به گرم شدن می‌گذاشت، موج وسیعی از پرندگان مهاجر به سمت دریاچه بختگان پرواز می‌کردند؛ پرندگانی که از مناطق سردسیر می‌آمدند.
تحقیقات مربوط به دوران حیات دریاچه نشان می‌دهد در گذشته حدود ٣٠٠ تا ٤٠٠ گونه پرنده به این منطقه مهاجرت می‌کردند. دریاچه در همسایگی‌اش پارک ملی محافظت‌شده‌ای هم دارد. واقعیت این است که دریاچه بختگان علاوه بر زیبایی که رکن اول برخورد آدمی با طبیعت است، منبع حیات منطقه به شمار می‌رفت.

با این شرایط، خشک شدن این دریاچه چه تأثیری بر زندگی بومی‌های منطقه گذاشته است؟
خشک‌شدن دریاچه بختگان علاوه بر تحت‌الشعاع قرار دادن زیبایی منطقه، محیط‌زیست را هم تحت‌تأثیر خود قرار داده است؛ از سکونت تا کسب‌وکار محلی‌ها. روستا‌های اطراف دریاچه خالی از سکنه شده‌اند و زمین‌های کشاورزی در انتظار آب شیرین مانده‌اند تا کشاورزی را دوباره تجربه کنند.
خشک‌شدن دریاچه آب منطقه را شور کرده و باعث مهاجرت روستاییان شده است. خشک‌شدن این دریاچه به مرور یک فاجعه زیست‌محیطی را برای منطقهرقم زده است.

شنای نمادین در دریاچه بختگان، توانست توجه دست‌اندرکاران را به خود جلب کند؟
تا چندصدمتری دریاچه، تا چشم کار می‌کند زمین ترک‌خورده و لاشه پرندگان است. عکاسان زیادی تصاویر مشابه آنچه را برایتان گفتم، ثبت کرده‌اند.
البته فعالان محیط‌زیست این منطقه هم در این مدت منفعل نبودند و کار‌هایی انجام دادند، اما متاسفانه راه به جایی نبردند، البته شنا در دریاچه تلنگری بود بر همه کسانی که نسبت به خشک‌شدن دریاچه‌ها و تالاب‌ها بی‌تفاوت بودند یا مسائلی از این دست برایشان عادی شده بود.
این حرکت نمادین در حدواندازه‌های خود باعث شد نگاه‌ها به بختگان، ارومیه و ... جلب شود و به روش متفاوتی این فاجعه‌ها، گوشزد شود تا با دیدگاه جدیدتری به این مسأله نگاه شود.

ایده اولیه این پروژه چطور شکل گرفت؟
ورزشکاران بسیاری در دنیا برای شکستن رکورد‌های مختلف طول دریا‌ها و اقیانوس‌ها را شنا کرده‌اند. نمونه‌اش شناگر فرانسوی - آمریکایی است که‌سال ٢٠١٨ قصد داشت از ژاپن به سمت سانفرانسیسکو شنا کند، یعنی طول اقیانوس آرام. هدف این شناگر جلب توجه دنیا به زباله‌های رها شده در اقیانوس‌ها بود؛ زباله‌هایی که زیست اقیانوس‌ها را مختل می‌کند، البته این پروژه نیمه‌کاره رها شد، چون در میانه راه به طوفان‌های شدید برخورد، اگرچه این پروژه نتوانست رکوردی را بشکند، اما توانست نظر‌ها را به خطری که اقیانوس‌ها را تهدید می‌کند، جلب کند.

پروژه مشابه شنای نمادین را قبل از این اجرایی کرده بودید؟
قبل از این پروژه خاصی در زمینه محیط‌زیست انجام نداده بودم، اگرچه در کار‌هایی مثل ساخت مجسمه‌های بازیافتی با سازمان بازیافت و «ان‌جی‌او»‌های محیط‌زیستی ارتباطاتی گرفته بودم، اما بعد از این حتما پروژه‌هایی از این دست خواهم داشت، چون برایم دغدغه شده است.

چطور پای آکواریوم به این پروژه رسید؟
ایده شنا کردن، ایده جدیدی نبود. این درحالی بود که ما دریایی برای شنا کردن نداشتیم، بنابراین ایده شنای درجا به ذهنم رسید تا جنبه طنز به ماجرا بدهد، هرچند طنز تلخی بود، اما به هر حال، به آنچه برایش برنامه داشتیم، نزدیک بود.
در میان تصاویر منتشر شده از این ماجرا، تصویری از نمای بالا دیده می‌شود که ترکیب زمین ترک‌خورده در پشت تصویر و شخصی است که در آکواریوم درجا شنا می‌کند. در کنار همه این‌ها هم موجی از آب، فضا را پر کرده است. این شاید یکی از زیباترین تصاویری است که از این حرکت منتشر شد. از نظر من، شاید آکواریوم نماد دیده شدن دریاچه خشک شده و سکوت در برابر این فاجعه محیط‌زیستی باشد.

درباره پروسه تهیه آکواریوم و هزینه‌های اجرای آن هم توضیحی بدهید.
نه بودجه‌ای برای ساخت آکواریوم داشتیم نه ابتدای کار می‌دانستیم قرار است چه کنیم. ساخت آکواریوم ١٠تا ١٥‌میلیون بودجه نیاز داشت و این درحالی بود که سازمان محیط‌زیست استان فارس بودجه‌ای نداشت، متاسفانه بودجه محیط‌زیست در ایران پایین است و تنها اوراقی دارند که چندسال بعد نقد می‌شود.

خیلی اتفاقی متوجه شدیم سازمان آکواریوم بلااستفاده‌ای دارد که قبلا برای ماهی‌ها از آن استفاده می‌شد؛ همان آکواریومی که در آن شنا کردم. تلاش‌مان این بود آکواریوم استاندارد‌های متناسب را با آنچه در ذهن‌مان بود، داشته باشد و می‌خواستیم چنین آکواریومی بسازیم، اما نشد، برای همین آکواریوم سازمان را تغییر دادیم تا در این پروژه قابل استفاده شود.

برای تأمین بودجه چرا سراغ سازمان‌ها یا برند‌های مختلف نرفتید؟
دوستان برند‌های مختلفی را معرفی کردند، اما یکی از دوستانم توصیه کرد که با برند‌ها همکاری نداشته باشم؛ چون معتقد بود ما از دغدغه‌های محیط زیستی برند‌ها بی‌خبریم اینکه اصلا حامی محیط زیست هستند یا خیر. برای همین سراغ برند‌ها نرفتیم، چون آن‌ها هم توقع داشتند از لوگویشان در کار استفاده شود؛ در حالی که پروژه کار فرهنگی بود نه تجاری. درواقع کسی را پیدا نکردیم بدون لوگو حاضر به مشارکت در این طرح شود.

با توجه به اینکه قبلا پروژه مرتبط با محیط زیست آن هم به این شکل نداشتید، شروع چنین کاری استرس‌آور نبود؟
توصیه بیشتر دوستان واردنشدن به حوزه محیط زیست بود و معتقد بودند حساسیت‌ها در این حوزه بالاست و شاید از این پروژه تعابیر مختلفی شود؛ اما من تصمیمم را گرفته بودم و باید برای بختگان کار می‌کردم برای همین بی‌هیچ ترسی کار را ادامه دادم.

چه شد به فکر همکاری با سازمان محیط زیست استان فارس افتادید و همکاری‌تان به چه شکل بود؟
من عضو انجمن هنرمندان حامی محیط زیست هستم البته مدت زمان زیادی نیست. برای گرفتن مجوز‌های لازم دوستانم به سازمان محیط زیست استان معرفی‌ام کردند. در اولین برخورد متوجه شدم سازمان محیط زیست هم دغدغه‌مند است، اما صدایش به گوش خیلی‌ها نرسیده است. ایده را با آن‌ها در میان گذاشتم و استقبال خیلی خوبی شد.

شنا در فضای محدود و بسته آکواریوم سخت نبود؟
کار سختی بود؛ روزی حداقل سه تا سه‌ساعت‌و‌نیم در این فضا شنا‌کردن و همان‌طور که در فیلم‌ها هم پیداست فضای بسیار محدودی برای شنا داشتم و مدام دست‌هایم به لبه‌ها و دیوار‌های آکواریوم می‌خورد. مشکلات بسیار بود، اما درنهایت این کار انجام شد.

در این پروژه رکورد خاصی ثبت کردید؟
هدف رکوردزنی نبود، هر چند تلاش کردم تا متناسب با سرعتی که محاسبه کرده بودم، شنا کنم. در این پروژه هشت تا هشت‌وسی‌دقیقه در آکواریوم شنا کردم. این شناکردن طی سه روز با یک تیم چهارنفره از دوستانم انجام شد و تنها هدف این بود که موضوع جنبه خبری پیدا کند و توجه دست‌اندرکاران به این فاجعه محیط زیستی جلب شود، البته به نوعی در این ماجرا به هدفم هم رسیدم.

پروسه ایده تا اجرایی‌شدن پروژه دریاچه بختگان چقدر طول کشید؟
تقریبا دوماه‌ونیم تا سه ماه قبل از اجرایی‌شدن طرح ایده به ذهنم رسید. در اولین قدم با چند نفر از دوستانم که همفکر و هم‌مسیرم بودند، مشورت کردم. مسأله اصلی ساخت آکواریوم بود، زمان بسیاری را هم صرف چگونه ساختن آکواریوم کردیم و با دوستان کارشناس در این حوزه مشورت‌هایی درباره مسائل فنی‌اش داشتیم؛ هم در تهران و هم شیراز.
گام بعدی تأمین بودجه بود که متأسفانه موفق نشدیم و بخشی از هزینه ساخت آکواریوم را شخصا پرداخت کردم و بخشی را هم سازمان محیط زیست استان فارس پرداخت کرد.
تحقیقات یک پروسه یک‌ماهه را طی کرد و در این مدت چهار بار به شیراز سفر کردم. به نی‌ریز و استهبان و ... سر زدم و با محلی‌ها صحبت‌هایی داشتم تا از دغدغه‌های آن‌ها بپرسم و مشخص شود این فاجعه تا کجا تأثیر گذاشته است. بعد از توافق با سازمان نوبت به انتخاب لوکیشین رسید. جا‌های مختلفی را دیدیم. جایی را نیاز داشتیم که هم به جاده نزدیک باشد و هم بتوانیم به اینترنت دسترسی داشته باشیم و در عین حال بافت تصویری و گرافیکی را به ما بدهد.

نهایتا لوکیشن را کجا پیدا کردید؟
نزدیک شهرستان بختگان؛ هم نزدیک جاده بود و هم از نظر تصویری چیزی که مد نظرمان بود را داشت.

برای این نوع شنا آن هم به مدت سه روز تمرینات ورزشی داشتید؟
پروژه شنای طول اقیانوس هفت سال زمان برد تا هماهنگ شود و تمرینات مورد نیازش را داشته باشد. من ورزشکار نیستم اگر چه هرازگاهی تمریناتی دارم. در این دو ماه هم به‌طور مرتب تمرینات ورزشی داشتم. هر روز در خانه به صورت درجا شنا می‌کردم که خیلی سخت‌تر از آکواریوم بود. در این دو ماه به‌تدریج رکوردم را ارتقا دادم؛ کار ساده‌ای نبود.

گرفتن مجوز‌ها بخشی از اجرایی‌شدن طرح‌هایی از این دست است؛ در گرفتن مجوز‌ها مشکلی ایجاد نشد؟
مسئولیت گرفتن مجوز‌ها و هماهنگی با ارگان‌های مختلف را سازمان محیط زیست استان فارس به عهده گرفت. تجهیزات فیلمبرداری و... هم برای خود سازمان بود. هلال احمر و آتش‌نشانی بختگان در این طرح همکاری داشتند. تأمین آب آکواریوم با آتش‌نشانی بود و از روز دوم هم در چادر هلال احمر ماندیم.

مشکلاتی که در این سه روز پشت سر گذاشتید، چه بود؟
زمین این منطقه سست است و ماشین خیلی نمی‌تواند در آن جلو بیاید. ماشین آتش‌نشانی دو روز در زمین گیر کرده بود و به‌سختی آن را بیرون آوردند. روز اول چادر نداشتیم و از روز دوم در چادر هلال احمر ماندیم. هلال احمر وسایل گرمایشی هم داده بود. هوا در این منطقه سرد است. لباس غواصی هم در پی نامه‌نگاری‌ها از بوشهر آمد.
لباس غواصی تابستانی بود و آب در آن نفوذ می‌کرد و این در حالی بود که وسایلی که برای گرم‌کردن آب آورده بودیم از همان روز اول کار نکردند و مجبور شدم در آب سرد شنا کنم. صبح‌ها دمای آب به صفر می‌رسید؛ اما روز دوم تا ساعت هشت شب کار کردیم تا پروژه را جلو ببریم. این سه روز باعث شد در کنار نگاه هنری به این پروژه، محیط زیست نقش پررنگ‌تری برایم پیدا کند.

بخشی از تصاویر طرح‌تان در شبکه‌های اجتماعی داخلی و حتی خارجی هم انعکاس پیدا کرد؛ چه بازخورد‌هایی گرفتید؟
محلی‌ها به ما سر می‌زدند و حضورشان واقعا برایمان دلگرم‌کننده بود. دوستان هم‌دانشگاهی‌ام که وارد فعالیت‌های محیط زیستی شده بودند از روز قبل از پروژه با ما ارتباط گرفتند و اعلام کردند از هیچ کمکی دریغ نمی‌کنند. از سوی دیگر هم در شبکه‌های اجتماعی تصاویر منتشر شد و روی ماجرای پرداخت‌نشدن حق‌آبه بختگان زیاد مانور داده شد تا اینکه با اجرای این پروژه این اتفاق افتاد.
متأسفانه این حق‌آبه تا پیش از این به بهانه‌های مختلف پشت گوش انداخته می‌شد، اما بازتاب‌های این اقدام کار خودش را کرد. در بازتاب این خبر هیچ دخالتی نداشتیم و از این خوشحالم که تأثیر مثبتی برای بختگان داشت.

باید منتظر پروژه محیط زیستی دیگری از علی رستگار باشیم؟
استارت پروژه بعدی‌ام را در ذهنم زده‌ام و امیدوارم در اردیبهشت سال آینده عملی‌اش کنم. پروژه‌ای با محوریت مسأله آب و جنگل‌های مناطق شمالی کشور را در نظر دارم؛ چرا که با ادامه شرایط فعلی، احتمال اینکه در آن منطقه فاجعه زیست محیطی دیگری رخ دهد، بسیار بالاست.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید