از روش استراتژی دایرهای چه میدانید؟
استفاده از لفظ وظیفه نشان میدهد که هر فرد در حالت عادی باید به این وظایف واقف بوده و نقش خود را در حفظ این تعادل به صورت مشخص پذیرفته و ایفا کند؛ البته در اکثر جوامع این مفهوم یک حوزه قانونی الزامآور نبوده و بیشتر در حوزه اخلاق مطرح میشود.
کد خبر :
۷۵۱۶۲
بازدید :
۱۸۲۰
بهناز مقدسی | نهتنها از رویدادهای اجتماعی و سیاسی دهههای اخیر میتوان فهمید که انسانها در هر شرایطی نیازمند همبستگی با یکدیگر هستند، بلکه هرگاه جوامع بشری دستخوش حوادث طبیعی یا رفتارهای مخرب انسانها میشود، بهترین مُسکن برای آرامشدن موج رنج، استفاده از ظرفیتهای مردمی است.
در روزگار کنونی اگر بخواهیم آحاد واقعی مردم را در یک جنبش اجتماعی ببینیم، میشود به عقب برگردیم؛ مثلا به بیستویکم آبانماه سال ١٣٩٦ ساعت ٢١ و ٤٨دقیقه به وقت ازگله کرمانشاه. زمانی که زلزله چنان روستاهای مرزی ایران را در هم کوبید و زندگیها را تار و مار کرد که هیچکس باور نداشت آن زمینهای دهن بازکرده که ساکنانش را بلعید، دوباره روستا شوند.
آن روزها زرده ریجاب یکی از پرپیچوخمترین جادههای روستایی کرمانشاه که محصور است، در کوههای بلند و سنگی دالاهو بهشدت تخریب شده بود. خانهها بدون دیوار و سقف شده بودند و مردم، کودکان را زیر بغل زده و پناه بردند به ارتفاعات آنسوی روستا. زنان و مردان دور از خانههایشان چادرها را گرداگرد هم چیده و زیر آسمان سرد دالاهو نفس میکشیدند.
آن روزها زلزلهزدگان غرب ایران داشتند سخت عادت میکردند به آنچه از زمین برایشان باریده بود تا اینکه جادهها پر شد از ردپای نهادها و مردمی که خاموشیِ سرد کوهستان را روشن کرد. این روایت را هم زیاد شنیدهایم و هم زیاد دیدهایم، از امدادرسانی نیروهای امدادگر تا حرکتهای خودجوش مردمی. یک عده آمده بودند که جسدها را بیرون بکشند، امدادگران زخمیها را نجات میدادند و مردم هم یک گوشه کار را گرفته بودند.
نمایی که از تلخترین بحرانهای دهههای اخیر به یاد مانده، گردهمایی مردم بود؛ دایرهوار بدون هیچ برتری قومیتی و اجتماعی. باید پادزهر این درد پیدا میشد، شاید از خوابهای کودکان. همین هم شده بود که گروهی از مددکاران اجتماعی آمده بودند تا هر صبح بچهها را از چادرهایشان بیرون بکشند و بخواهند تا خوابهایشان را برای هم تعریف کنند.
آن روزها، زنان هم اجتماعاتی داشتند، روزها بیرون از چادرهای اسکان، دور تا دور هم مینشستند و از لحظه و ساعتی میگفتند که سرنوشت همهشان را به هم گره زده بود. روانشناسها آمده بودند، آسیبشناسهای اجتماعی، پزشکان، معلمها و حتی مردم عادی.
نه اینکه مردم، بیرون از این بحرانها بهانهای برای چنین گردهمایی نداشته باشند، نه اینکه این جماعت فقط در زلزله دور هم جمع شده باشند، نه؛ فقط حال و هوای آن روزهای سرپلذهاب و اطرافش نمونه عینی از یک حلقه اجتماعی بود که آن دردِ سنگین را به یک اندازه از روی تکتک شانههای خمشده زلزلهزدگان برداشت؛ و آن مردم خودجوش که آمدند، اعتقاد داشتند این یک وظیفه فردی است، یک مسئولیت اجتماعی برای عبور از بحران.
مسئولیت اجتماعی یک چارچوب و محدوده اخلاقی است که در آن وظایف مختلفی که تمامی آنها دارای منافع برای جامعه هستند، برعهده فرد، سازمان و نهادی خاص گذاشته میشود. این مفهوم به صورت دقیقتر به معنای انجام وظایف فردی به وسیله تکتک افراد جامعه است که انجام این وظایف باعث میشود تا تعادل مناسبی بین اکوسیستم و اقتصاد جامعه برقرار شود.
مسئولیت اجتماعی یک چارچوب و محدوده اخلاقی است که در آن وظایف مختلفی که تمامی آنها دارای منافع برای جامعه هستند، برعهده فرد، سازمان و نهادی خاص گذاشته میشود. این مفهوم به صورت دقیقتر به معنای انجام وظایف فردی به وسیله تکتک افراد جامعه است که انجام این وظایف باعث میشود تا تعادل مناسبی بین اکوسیستم و اقتصاد جامعه برقرار شود.
استفاده از لفظ وظیفه نشان میدهد که هر فرد در حالت عادی باید به این وظایف واقف بوده و نقش خود را در حفظ این تعادل به صورت مشخص پذیرفته و ایفا کند؛ البته در اکثر جوامع این مفهوم یک حوزه قانونی الزامآور نبوده و بیشتر در حوزه اخلاق مطرح میشود.
در جوامع بیشتر توسعهیافته که در چارچوب اخلاق، وظایف فردی دارای اهمیت بیشتری است، مسئولیت اجتماعی مفهومی اجباری و البته پذیرفتهشده توسط اکثر افراد جامعه دارد، اما در سایر جوامع که از نظر سطح فرهنگی دارای فقر هستند، چنین مسئولیتهایی معنای خاصی نداشته و کمتر کسی خود را ملزم به انجام و رعایت آنها میداند.
در جامعه ما نیز میزان مشارکتجویی و ارزشنهادن به این حوزه دستخوش تحولاتی بوده است. تشکیل سمنها و وجود نهادهای اجتماعی و همچنین دخالت شرکتها در چرخه آسیبهای اجتماعی تحت عنوان مسئولیت اجتماعی همواره از نقاط امیدواری بوده است.
خود حضور هیجانی مردم در حوادث و بحرانهایی، چون سیل و زلزله و چرخه کمکرسانی آنان، بهویژه همراهیشان با هلالاحمر و سایر نهادهای متولی مدیریت بحران ستودنی است، هرچند با گذر از بحران گاه هیجانها فروکش میکند و روزگار باز هم بر مدار گذشته میچرخد، اما مسئولیتپذیری اجتماعی موضوعی است که مرتبط با نگاه و تغییر نگاه است.
اگر بینش مردم متحول شود، آموزشهای لازم تدارک دیده شود و هستههای همیاری و همراهی در محلهها و مناطق و شهرها شکل گیرد، پیمودن مسیر راحتتر و استوارتر خواهد شد. برای ملموسکردن و روشمندترکردن این موضوع شاید نیازمند راهکارها و ارایه تجربیاتی در این حوزه باشیم. حوزهای که به مشارکت اجتماعی شهروندان میانجامد.
سالها پیش مطلبی از تریسی تامسون، که در دانشکده کسبوکار دانشگاه میلگارد در ایالت واشنگتن تدریس میکند و قبل از سمت فعلی، استاد «دانشکده مدیریت کلاگ» در دانشگاه نورث وسترن بود، خواندم. متن از وبسایتِ «مجله نوآفرینی اجتماعی استنفورد» انتخاب شده بود که به تعریف «استراتژی دایرههای تغییر» میپرداخت.
یکی از قدیمیترین، موثرترین و رایجترین ابزارها برای ایجاد تغییرات اجتماعی، الگوی سازمانی دایرهای است. این الگو یا مدل سازمانی به دلایل مختلف، با اسامی مختلف و در جاهای مختلف در دنیا ظاهر میشود تا میلیونها شرکتکننده در گروههای مختلف کوچک دور هم جمع شوند و با هم به یادگیری و تبادلنظر بپردازند.
در آمریکا، میلیونها نفر عضو دایرههای کتابخوانی خودجوش هستند، که به «کلوپِ کتاب» معروفند. در ژاپن، صدها شرکت مثل تویوتا و هوندا از کارمندهایشان دعوت میکنند تا در «دایرههای کیفیت» شرکت کنند؛ این دایرهها از درون مدیریت میشوند تا استعدادها و توانمندیهای کارکنان را افزایش دهند و روندهای سازمانی و کیفیت محصولات را بهبود بخشند.
در هند، سازمانهای غیردولتی و بانکها بهطور معمول دایرههای اعتباری تشکیل میدهند تا به فقرا خدمات مالی ارایه دهند و توسعه اجتماعی را ارتقا دهند. در ایران نیز گروههای زیادی با طرح دایرهای در محیط خانواده، کار، محله یا مدرسه و دانشگاه فعالیت میکنند. حتی گروههایی که در بحرانهای حادثشده از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی مدد میگیرند و به بحث و گفتگو و ارایه راهکار میپردازند را میتوان نوع مدرنتری از استراتژی دایرهای تغییر نامید.
بازیابی امید در حلقههای بم
برای بحرانها و حوادث یک نکته بسیار مهم وجود دارد؛ نکتهای که سیامک زندرضوی، عضو هیأتمدیره انجمن جامعهشناسی ایران که از نزدیک فضای بحران را لمس کرده، این شرایط را از زاویه دیگری نگاه میکند؛ این جامعهشناس در زمان زلزله بم بهعنوان یکی از اعضای موسسه پژوهشی کودکان دنیا که یکی از کارهایش تربیت مربیان مهدکودک بود، داوطلب شد تا به کودکان و مادران زلزلهزده بم کمک کند: «بهطور مشخص تجربه من در زلزله بم و چیزی که شما به آن میگویید استراتژی دایره از جایی شروع شد که راننده یک ماشین شخصی شدم تا هر صبح زنان را به کمپ یا مراکزی برسانم که در آن کلاسهای آموزشی و مربیگری برگزار میشد.
زنان دور هم جمع میشدند و مربیان به آنها قصه، آواز و لالاییخوانی را آموزش میدادند. در واقع آنها با اینکه خودشان داغدیده بودند، اما امید داشتند که بتوانند برای حمایت از بچهها تواناتر شوند؛ بنابراین نهتنها این آموزشها برای مادران کمک میکرد تا آلامشان تسکین پیدا کند بلکه همزمان این توانایی و مهارت را به آنها میداد که آنها بچهها را از فضای چادرها و کوچهها جمع کنند تا نفسی تازه کنند.»
تجربیات این جامعهشناس از رویارویی با فضای غمآلود و سخت روزهای بعد از زلزله بم نشان میهد که در آنجا هم به نوعی استراتژی دایره، زنجیرههای انسانی را تشکیل داده است. با همه اینها، اما زند رضوی معتقد است که این استراتژیها هرگز نباید محدود به یک زمان مشخص یا بعد از یک رویداد شود و در اینباره میگوید: «یادمان باشد که تمام این سازوکارها باید قبل از بحران یا حادثه طراحی و اجرایی شود.
در زلزله بم هم همین را به ما میگفتند، میگفتند چرا این حرفها و آموزشها را بعد از زلزله به ما میگویید؟! اگر یک ماه قبل از زلزله اینها را میدانستیم و در محلهمان گروههایی داشتیم که مردم و کودکان را شناسایی کرده بود، شاید عمق فاجعه کمتر میشد؛ بنابراین در محلهها باید گروههای داوطلب تشکیل شوند تا اگر حادثه یا بحرانی رخ داد ارتباط بین محلهها با محلههای دیگر و در سطوح بالاتر مدیریت بحران به صورت منسجم حفظ شود.»
چرا الگوی «دایره» تا این حد رواج دارد؟
ساختارِ دایرهای خود باعثِ توانمندسازیِ شخصی و گروهی میشود. دایره به جلسهای گفته میشود که از زمانهای قدیم برای تبادل نظر همراه با احترام به کار گرفته میشد.
الگوی دایره با الگوی «مثلث» یا «هرم» در تضاد است و در سازمان هرمی مقامِ اعضا در ساختار قدرت مرتبا به خودشان و به دیگر اعضا یادآوری میشود. در الگوی دایرهای که خوب عمل میکند، اعضا حس تعلق دارند، به دنبالکردن اهداف مشترک تعهد نشان میدهند، سطح پاسخگویی اعضا نسبت به هم بالاست، محیط برای طراحی راهحل گروهی و یادگیری از دیگران مساعد است، احساسِ مشارکت عمیق است و روابط با اعتماد بالا همراه است.
تغییرات اساسی زنان را در دهکده «پاسوماتور» در هند در نظر بگیرید. کریشناونی، تسهیلگر دایرهای بیست نفره، زمانی را به یاد میآورد که بسیاری از اعضای گروه در فعالیتهای اجتماعی مشارکت نمیکردند؛ چون براساس سنت، زنان بدون اجازه همسر یا پدر اجازه نداشتند از منزل خارج شوند. اما پس از شرکت در یک دایره، هر بیست نفر به طور فعالانه در طرحهای اجتماعی دست دارند.
آنها بهطور موفق تعدادی پروژه را برای ارتقای زیرساخت دهکده لابی کردهاند، مانند حفر یک چاه عمیق برای آب آشامیدنی، ساختن جاده در اطراف دهکده، نصب سطل آشغال بر سر هر خیابان، پاکسازی جویهای آب و نصب سکوهای سیمانی زیر شیرهای آب برای جلوگیری از ایجاد حفره و گندآب. آنها همچنین با انجام فعالیتهای شبکهای با دیگر گروههای مشابه، روزی از سال را انتخاب کردهاند که در آن، به بیش از ۲۵۰ روستایی خدمات معاینه چشم و دیگر معایناتِ پزشکی ارایه میدهند.
دایرههایی همچون گروهی که در بالا به آن اشاره شد، نهادهای اجتماعی جذابی هستند، چون میتوانند راهحلی برای مسألهای باشند که دیوید الرمن، متخصص اقتصاد سیاسی، به آن میگوید «چالش بنیادی کمک» یا اینکه چگونه «کمککنندگان» میتوانند به «انجامدهندگان» کمکهایی بکنند که اراده آنها را برای کمک به خود تضعیف نکند.
در بسیاری از موارد کوششها برای مهندسی اجتماعی در سطح شخص و اجتماع با شکست روبهرو میشود؛ چون روشهای به کار برده شده، اراده و کوشش گروه هدف را نقض میکند.
کمککنندگان یک راهحل یا خدمت یا برنامهای ارایه میدهند و تا جایی که میتوانند، «انجامدهندگان» را به پیروی از روال از پیش تعیینشده ترغیب میکنند؛ اما با خارجیبودن منبع دانش و منبع اراده، درنهایت شرکتکنندگان یک کار گروهی هرمی را دنبال میکنند که به جای ارتقادادن، مهارتهای گروهی و فردی را نقض میکند.
ویژگیهای دایره چیست؟
دایرهها در انواع مختلف یافت میشوند و تنوع ساختار و عملکرد دایرهها زیاد است. با وجود این سه خصوصیت دایرهها را از هرمها متمایز میکند: مشارکت برابر، رهبری مشترک، اهداف و مأموریت به وسیله گروه تعیین میشود و عضویت داوطلبانه است.
مشارکت برابر: روابط و مشارکت افقی در دایره، با مشارکت عمودی و ریاستمحور در ساختار مثلثی در تضاد است. در دایره هنگام رابطه برقرارکردن، اعضا در عمل نیز یک دایره تشکیل میدهند. ایستادن یا نشستن در یک دایره مباحثه را حول تبادل نظر همراه با احترام و در سطح یکسان تشویق میکند که در آن اعضا همدیگر را بهعنوان عضو برابر در گروه خطاب میکنند.
در بسیاری از موارد دایرهها اقدامات دیگری را برای تثبیت و تشویق هنجارهای تساویطلبانه انجام میدهند؛ مثل رسمیکردن روالهای رسمی مانند رعایت نوبت در صحبتکردن، یادآوری پرهیز از پیشداوری و گوشدادن به هم صحبتهای هر عضو و روشهای مشخص برای مقابله با تقابل میان اعضا. چنین اقداماتی به اعضا کمک میکند تا احساس امنیت کنند و راحت اظهارنظر کنند و انتظار مشارکت فراگیر را در تمامی اعضا به وجود میآورد.
رهبری مشترک: برخلاف روابط مثلثی که در آنها رهبری مسئولیت یک نفر به نام «رئیس» است که به خاطر مقام، مهارتها یا قدرت اجتماعی به این مسئولیت میرسد، رهبری در دایرهها تعدادی فعالیت است که میتوان آن فعالیتها را تقسیم کرد. دایرهها همچنین این پیشفرض را با خود حمل میکنند که این فعالیتها و مهارت اجرای آنها را میتوان در هر شخص پرورش داد.
روشهای مختلفی برای توسعهبخشی، غیرمتمرکزکردن و مشارکت در رهبری دایره وجود دارد. در بعضی دایرهها، رهبری به نقشهای رسمی تقسیم میشود که اعضا به صورت مقطعی آن نقشها را بر عهده میگیرند و در دایرههای دیگر نقشها غیررسمی است و فضا برای اینکه هر کس نقشی را که دوست دارد برعهده بگیرد، مساعد است.
مشارکت داوطلبانه: افراد براساس علایقشان عضو دایره میشوند و از طرف یک مسئول مجبور به این کار نمیشوند. کارفرمایان با تبلیغات و پخشکردن بروشور از کارمندان میخواهند که عضو دایرهای بشوند یا در مورد گروهها، شرکتکنندگان از طرف نمایندهای از سازمان، عضوی از خانواده، دوست یا همسایه به گروه دعوت میشوند.
مزایای دایرهها
دایرهها به افراد کمک میکنند تا خودکفایی را تقویت کنند و خودمختار باشند، برای مشکلاتشان راه حل بیاورند و دست به کار شوند؛ اما «خودمختاری» خود در بسیاری از موارد یک مفهوم غربی است که بر استقلال و فردیت تأکید دارد و به همین دلیل در فرهنگهای جمعگرا ارزشی نامربوط است. اما به گفته کاجیتچیباسی، استاد روانشناسی در دانشگاه کک در استانبول، در این نگاه «خودمختاری» با جدایی و فردگرایی اشتباه گرفته میشود.
خودمختاری را بیشتر باید یک «ظرفیت» به شمار آورد؛ یعنی میزان توانایی فرد در انجام اقدامات عمدی و غیراجباری در جهت هدفی دلخواه. قرینه آن «پیروی» است که در آن فعالیتها از بیرون دیکته میشوند و نتیجه اراده فرد نیستند. نباید این دو مفهوم «خودمختاری» و «پیروی» با سطح روابط و نگاه فرد به خود بهعنوان بخشی از کل یا فردی جدای از کل اشتباه گرفته شوند.
جداسازی دو مفهوم «خودمختاری» و «سطح روابط» به اعضای جوامع کلگرا اجازه میدهد خودمختار باشند. در دانشگاه دهلی در هند، برای توصیف محل تلاقی ظرفیت خودمختاری و روابط در هم تنیده جامعه کلگرا واژه «وابستگی انتخابی» به کار میرود.
در فرهنگهای جمعگرا، دایرهها به وفور برای توانمندسازی زنان به کار میروند؛ اما چگونگی نمود این خودمختاری به ترکیب جامعه هدف مربوط است. در گزارش برنامه توسعه سازمان ملل در مورد تأثیر برنامه مبارزه با فقر زنان در آسیای جنوبی بر زنان استانهای جنوبی هند آمده است که زنان با مشارکت در گروههای کمک به خود توانستند در زمینههای مختلف زندگی خودمختار باشند؛ مانند انجام فعالیتهای اقتصادی و کسبوکارهای غیرسنتی و نامتعارف، سفر به جاهای جدید و بدون همراهی مرد و تصمیمگیری بیشتر و آگاهانهتر در مورد مسائلی همچون تعداد فرزندان و...
علاوه بر افزایشِ خودمختاری افراد، دایرهها، خودمختاری گروهها را نیز افزایش میدهند. دایره گروه را تشویق میکند تا مشکلات خود را شناسایی و حل کنند و با این کار به گروه این اجازه را میدهد تا ایدهها، محصولات و برنامههای بهتری طراحی کنند.
روانشناسی گروهی در دایرهها
اما در دایرهها چه اتفاقی میافتد تا زنان تغییر کنند یا گروهی این توانایی را در خود ببینند تا در جامعه خود تغییر ایجاد کنند؟ مطالعات روانشناختی در یادگیری جمعی بزرگسالان دو راهکار اساسی را برای افزایش سطح زندگی، توسعه و خودمختاری در افراد و در گروهها شناسایی میکند؛ اول دایرهها شرایطی به وجود میآورند که برای رشد اراده ذاتی مناسب است و برای اعضا حمایت لازم برای ایجاد تغییر را فراهم میکنند؛ و دوم ظرفیت جمعی گروه را برای عملیاتیکردن افزایش میدهند.
دو روانشناس از دانشگاه راشستر با نامهای «ادوارد دچی» و «ریچارد رایان» ادعا میکنند که تمام افراد ظرفیت خودمختاری دارند و انگیزه درونی و نه بیرونی، کلید این ظرفیت است. افراد وقتی انگیزه درونی پیدا میکنند که محیطی را تجربه میکنند که سه نیاز اساسی آنها را پاسخ دهد: ارتباط (در ارتباطبودن با دیگران)، استقلال (انجام عملی داوطلبانه با هدفی مطلوب و حس پیشرفت به سمت آن هدف) و کارایی (عملکرد موفق در محیط). الگوی دایرهای تمام این نیازها را برآورده میکند و هم انگیزه و هم توانایی یادگیری و تغییر را در شخص به وجود میآورد.
در مصر، سازمانی پیچیده به نام «سیکم» که از مزارع، شرکتهای مبادله مواد غذایی، یک مرکز بهداشتی و مدارس تشکیل میشود، بهطور معمول دایرههایی را به کار میگیرد که در آنها کارمندانِ درخصوص روز یا هفتهای که گذشت حرف میزنند و برنامههایشان را برای روز یا هفته بعدی با دیگران در میان میگذارند.
سیکم قصد دارد که واقعیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد ساکن در جوامع منطقه خود را تغییر دهد و درنهایت جامعه مصر را به جایی پایدارتر، «برابر»تر و عادلانهتر تبدیل کند. برای این کار، سیکم از دایرهها بهعنوان ابزاری لطیف، اما نافذ استفاده میکند تا هنجارهای جدیدی همچون به موقع بودن، برنامهریزی و نقشهای برابر را در جامعه اطراف خود به وجود بیاورد.
امدادگرانی که مقامشان تسهیلگری است
تجربیات نواب شمسپور، سرپرست اداره کل آموزش عمومی هلالاحمر در زمان بحران هم همین است: «شما به آن میگویید استراتژی دایره، اما ما اصطلاحی داریم تحت عنوان «debreasing» که دقیقا به همین شکل اجرایی میشود. درواقع بعد از عملیاتها در هر سطحی، امدادگران دور هم مینشینند و تمام حرفهایشان را میزنند. این دورهم نشستنها دقیقا دایرهوار است و دو کاربرد دارد، یکی اینکه افراد از نظر روحی و روانی تخلیه میشوند و دوم اینکه گروههای مستندساز صحبتهای آنها را یادداشت میکنند.»
شمسپور که نمونه عینی استراتژی دایره را در زلزله کرمانشاه و سیل لرستان از نزدیک دیده دراینباره میگوید: «بچهها بعد از عملیات یک ساعت دور هم مینشستند، یک نفر غر میزد، یکی تجربهاش را میگفت، یک نفر پیشنهاد میداد و خلاصه همه صحبت میکردند. این جلسات حالت خاصی دارد همه باید دور هم بنشینند، زمان حرف زدن برای همه یکسان است و یک نفر معمولا جلسه را فقط بهعنوان تسهیلگر اداره میکند نه مقام بالاتر.»
علاوه بر حس ارتباط، به خاطرِ عضویت داوطلبانه، دایرهها باعث ایجاد انگیزه در افراد میشود. با وجود اینکه ایجاد رابطه با دیگران مسئولیتهای اجتماعی حداقلی در گروه به وجود میآورد، هیچکس برای عضویت، صحبت یا انجام عملی در گروه به شخص دیگری فشار نمیآورد، دستور نمیدهد و پاداش بیرونی تعیین نمیکند.
مدتهاست که روانشناسها میگویند برای تغییر رفتار، تصمیمها و تعهدات داوطلبانه راهی بسیار موثرتر از فشار از بیرون است. یادگیری از همتایان نیز بسیار راحتتر از دستور گرفتن از یک «متخصص» است که میگوید چه بکنی، چه فکر کنی و راهحل چیست.
دایرهها همچنین علاوه بر ایجاد انگیزه برای منفعت، رشد و تغییرات شخصی، گروهها را نیز توانمند میکنند تا وارد عمل شوند. روابط عمیق شخصی و تشویق خودمختاری، باعث میشود گروه باور کند قدرت جمعی را برای رسیدن به هدف دارد.
اعضای دایره در صحبتهایشان علایق مشترک خود را شناسایی میکنند و در طی همکاری برای مشخص کردن مسائل و تخصیص منابع، برای خود سرمایه اجتماعی ایجاد میکنند که به صورت روابط قوی و مورد اعتماد از طرف اعضای گروه خود را نشان میدهد و به دایره این امکان را میدهد تا هدفی واحد را دنبال کند.
۰