شاملو پایه گذار شعر سپید نبود؟!
شعر شاملو گاه تا حد یک بیانیه سیاسی تنزل پیدا میکند درست است که شعر سپید شعر اعتراض و روشنفکری است، اما این بدان معنا نیست که عاری ار خصوصیات شاعرانه شود و آنقدر فضای سیاسی بر آن غالب شود که تاریخ مصرف پیدا کند.
کد خبر :
۷۵۱۶۴
بازدید :
۲۳۶۱
معصومه افراشی | آنچه که مسلم است در ارتباط با شعر سپید، در جامعه ادبی ایران گره خوردگی محکم نام شاملو با این قالب شعری میباشد تا حدی که او را پایه گذار این شعر میدانند در حالی که ظلم عمیق و عظیم در رابطه با شروع کننده این قالب شعری حال خواسته یا ناخواسته یا از روی ضعف و دانش ادبی در ایران صورت گرفته است شاعر دهه سی شروع کننده این نوع قالب شعری بوده است، ولی میبینیم تا جایی این مسئله پیش رفته است که حتی دیگر کمتر نامیاز این شاعر و آثارش مشاهده میکنیم.
چه کسی مسئولیت این مسئله را بر عهده میگیرد شاید به قول اریک فروم این دلالهای ادبی هستند که همه چیز را تعیین میکنند و جلوتر از مولف و شاعر پیش میروند و برای سرنوشت یک شاعر نسخه میپیچند که در چه جایگاهی قرار بگیرد منتفد ادبی برجسته دکتر رضا براهنی در کتاب «طلا در مس» مطرح میکند که شعر شاملو فاقد خصوصیات شعر سپید است در صفحه ۳۵۷ اینگونه میگوید: «شاملو فقط یک فرم شعر را میشناسد و آن فرم شعر خودش است و من نام آن را فرمالیم میگذارم شاملو همه چیز را از دریچه فرمیکه به اسم خودش به ثبت رسانده میبیند و در هیچ فرم دیگری محتوای خود را نمیتواند ببیند.
درحالی که هر محتوایی فرم خودش را میطلبد و شاملو فرم شعرش را در دست گرفته به دنبال محتوایی میگردد و گمان میکند تمام محتوای دنیا در همین فرم میگنجد و گاه چنان روح و منطق نثر بر زبان شعرش حکمفرما میشود که به هیچ عنوان نمیتوان بعضی از نوشتههای اخیرش را شعر خواند.
او در صفحه ۳۶۵ ادامه میدهد: «گاهی شاملو ازتخیل قوی فشرده فاصله میگیرد و شعرش غرق درافکار سیاسی میشود تا جایی که هر روزنامه نگاریبه خوبی از عهده اش بر میآید».
آری همچنانکه دکتر براهنی مطرح کرده اند شعر شاملو گاه تا حد یک بیانیه سیاسی تنزل پیدا میکند درست است که شعر سپید شعر اعتراض و روشنفکری است، اما این بدان معنا نیست که عاری ار خصوصیات شاعرانه شود و آنقدر فضای سیاسی بر آن غالب شود که تاریخ مصرف پیدا کند.
یک شعر اصیل باید متعلق به همه زمانها باشد شاملو حتی در گفتن اشعار عاشقانه اش نتوانسته خودش را از قید و بند سیاسی رها کند. دکتر شفیعی کدکنی در صفحه ۳۸۰ کتاب «با چراغ و آینه» میگوید: «شعر سپید در کارهای شاملو با آنچه در زبان انگلیسی شعر سپید خوانده میشود به کلی متفاوت است یعنی خصوصیات آن را ندارد» و در ادامه مطرح میکند: «جان کلام اینجاست که شاملو از مرز حقیقی شعر و ناشعر که نحوه کاربرد زبان است غفلت کرده و به همین دلیل نمیتواند توجیه درستی از ماهیت شعر سپید داشته باشد.»
سیروس طاهباز منتقد ادبی در کتاب «خروس جنگی» در رابطه با اولین سراینده شعر منثور شاعر آن را هوشنگ ایرانی معرفی میکند ایرانی را شاعر، نویسنده، منتقد، نقاش و روشنفکر دهه سی میدانند.
او نیز مطرح میکند که ایرانی بسیار جلوتر از زمان خود بوده در دورهای که او میزیسته توجهی که باید به او نشده وی با نگاه عرفانی اش توانست بر سهراب سپهری تاثیر بگذارد و مجموعه «زندگی خوابها» و «آوار آفتاب» تحت تاثیر شعر او بوده است هوشنگ ایرانی معتقد بوده هنر هرگزخواست اثبات چیزی و به وجود آوردن پدیدهای مفید را ندارد. بلکه برای لذت هنرمند آفریده میشود.
همه چیز برای هنرمند هنر اوست و ایرانی زیبایی را اکسیر هنر میداند و آن را آن میداند و چیز زیبایی که از درون میجوشد. سیروس طاهباز در ادامه کتاب میگوید متاسفانه شعر هوشنگ ایرانی در زمانی رخ داد که بیشتر مردم در التهاب شعرهای سیاسی و حوادث ۲۸ مرداد بوده و اندیشه و شعرهای ایران را برنمیتابیدند و او با چاپ «کتاب بنفش تند بر خاکستری» اتفاقی عجیب را رقم زد، زیرا وی بر عادت گریزی شعرش را بنانهاده بود و گفتمان جدیدی در شعر ایران ایجاد نموده بود.
ویژگیهای شعر او جوشش آنی، درونی و اشراقی حس آمیزیها، پارادوکس و عبور از صوت به لحن و سخن به صوت و پرش از وزنی آرام به وزنی تند و چند صدایی که «جیغ بنفش» اولین بار توسط این شاعر مطرح شده است هوشنگ ایرانی گفته «گرچه هنرشناسان هنرمند را از لغزشهایش آگاه میکنند، اما گاهی هم او را به خاموشی و سرگردانی میکشانند که یا از ناتوانی یا از بخل و یا از ریای آنهاست.»
در یک جمع بندی باید مطرح کرد در اینجا قصد نقد شعر شاملو نیست بلکه نقد بر پایه و اساس قالب شعری این شاعر است، زیرا بر اساس سوءتفاهمات پیش آمده او را پایه گذاری شعر سپید میدانند در حالی که از دیدگاه شعرشناسان مطرح اینگونه نیست.
منبع: آفتاب یزد به نقل از «طلا در مس» دکتر رضا براهنی - «چراغ و آینه» و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی - «خروس جنگی» - سیروس طاهباز
۰