خنده واقعی با فیلم خداحافظ دختر شیرازی
یک فیلم وودی آلنی در سینمای ایران که میتواند با رفع ضعفهایش در کارهای بعدی، فیلمهای بهتری بسازد؛ ضعفهایی که در همین فیلم؛ از حضور تصنعی و فاقد کارکرد هومن برقنورد و حسین یاری گرفته تا مشکلاتی که به آن اشاره شد، در نهایت میتوان به آن نمره قبولی داد.
کد خبر :
۷۵۵۸۰
بازدید :
۳۰۱۶
محسن جعفریراد | فیلم تازه افشین هاشمی یک کمدی مفرح است که به راحتی میتوان تماشای آن را به خانوادههای ایرانی توصیه کرد. نه خبری از شوخیهای جنسی و کلیشههای این سالهای فیلمهای کمدی هست و نه شعور مخاطب دستکم گرفته میشود.
برگ برنده فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» توانایی بالقوه بازیگران است. شبنم مقدمی در نقش شبنم که این روزها به بازیگری پرکار بدل شده، در این فیلم به خوبی از زبان بدن و فن بیانش در خدمت شخصیتی دمدمیمزاج، متزلزل، بیپناه و نگران برآمده است
افشین هاشمی نیز که کارگردانی کار را برعهده دارد، پارتنر اصلی او با نام نسیم است! در برخی از فیلمهای هاشمی، شیوه حضورش به دلیل یک بازی برونگرا و پراَکت، تناسب لازم را با حالوهوای فیلم و شخصیت نداشت که فیلم آزمایشگاه (حمید امجد) نمود عینی این ضعف است.
اما در فیلم جدیدش، خوشبختانه به خوبی از این شیوه بازیگری در خدمت خلق شخصیت و موقعیت استفاده کرده و از چهرهپردازی گرفته تا استفاده مناسب از لهجه، بهترین استفاده را کرده است.
یکی از دوستان نسیم سر او کلاه گذاشته، از آبادان به تهران آمده و عشق بازیگری است و دقیقا شخصیت متزلزل، نگران و دمدمیمزاج شبنم را دارد با یک وجه اشتراک پررنگتر؛ هرکدام به نوعی به یکدیگر علاقهمند میشوند، اما میترسند به زبان بیاورند.
ز طرف دیگر وجود شخصیت کلاهبردار که شوهر دختر شیرازی است، داستان زندگی آنها را به هم پیوند میدهد. یکی دیگر از شخصیتها که سهم مهمی در موقعیتهای مفرح فیلم دارد، نازی بهعنوان دختر شبنم است؛ هم حلقه اتصال دو شخصیت است و هم به نوعی شوخیها و شیطنتها و بازیگوشیهایش به دل مخاطب مینشیند.
اما بزرگترین مشکل فیلم اینجاست که صرفا با یک موقعیت سروکار داریم که توضیح داده شد. بعد از آشنایی با مقدمه داستان و ویژگی شخصیتها، توقع میرود که اول گره داستان، آن هم نه در حد اشاره، بلکه بهعنوان یکی از نقاط محوری داستان شکل بگیرد، بعد شاهد کشمکش و تقابل و تضاد شخصیتها باشیم و بعد گرهگشایی.
اما در فیلمنامه صرفا به کلاهبرداری یک مرد که هم دوست نسیم است و هم شوهر شبنم، اکتفا شده و بقیه موارد به توانایی بازیگران سپرده شده؛ از بازیگرانی که به نقاط قوتشان اشاره شد تا رویا تیموریان که در همان حضور اندکش به دل مینشیند.
اما به خلاقیتهای هاشمی بهعنوان نویسنده و کارگردان بپردازیم. البته باید تأکید شود که فیلم نمونههای خارجی فراوانی دارد که در یک ربع آغازین در ذهن تداعی میشود. اصلا فیلمنامه کار بر اساس زندگی یکی از برجستهترین آثار کمدینویسان مشهور آمریکایی به نام نیل سایمون، توسط افشین هاشمی بازنویسی شده است و البته از طرفی دیگر میتوان آن را اقتباسی از فیلمی به نام «دختر خداحافظی» ساخته هربرت راس دانست.
اما هاشمی توانسته به تدریج رنگوبویی بومی و ایرانی به کار ببخشد؛ مثلا بیشتر سکانسهای فیلم در فضاهای کوچک و داخلی یک خانه محقر فیلمبرداری شده است، به همین دلیل دو المان طراحی صحنه و رنگولعاب حاکم بر آن و شخصیتپردازی کاراکترها، اهمیت و جایگاه ویژهای پیدا کردهاند.
در نتیجه هاشمی در فیلم توجه خاصی به این دو عنصر مهم دارد. در حقیقت عنصر خانه در فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» از ابتدای اثر به خوبی به یک جایگاه امن و یک سرپناه مطمئن تبدیل میشود. از طرفی دیگر به موازات پررنگشدن رابطه نسیم و شبنم، خانه رنگولعاب شادتری پیدا میکند و این در نورپردازی کاملا قابل تشخیص است و در تقابل با حالوهوای بارانی تیرهوتار قرار میگیرد.
درواقع هرچه فیلم جلو میرود، با افتوخیز و البته واکنشهای احساسی شخصیتها، خانه به یک تماشاخانه رنگارنگ بدل شده و با قرارگرفتن گلدان و گل و گیاه در پسزمینه، به شکلی شاعرانه روح زندگی به کالبد خانهای محقر بخشیده میشود. حتی در این میان نوع اسمگذاری برای شخصیتها جالبتوجه است؛ شبنم پیروزی، نسیم کارونی و رابطه میان «شبنم» و «نسیم» که در شاعرانهکردن یک محیط طبیعی مؤثرند به راحتی میتواند به شخصیت آدمها نیز تعمیم پیدا کند.
نکته آخر اینکه فیلم «خداحافظ دختر شیرازی» بهترین فیلم هاشمی در مقام کارگردان است. به راحتی تسلطش در طراحی میزانسن و دکوپاژ قابل مشاهده است و بهخصوص در انسجام بازیگران موفق عمل میکند. البته فیلم یک پیشنهاد تازه هم به سینمای کمدی ما میتواند باشد.
اینکه میتوان یک فیلم کمدی ساخت، ولی بدون شوخیهای جنسی و جملات سخیف و موقعیتهایی که صرفا بر رقص بازیگران و نوستالژی زمان چند دهه قبل بنا شده. (از مصادره و هزارپا گرفته تا مطرب و ...)، درحالیکه فیلم هاشمی به معنای دقیق کلمه، مخاطب را میخنداند، بدون آنکه فکر کند هزینه و وقت و حوصلهاش هدر رفته است؛ یک فیلم وودی آلنی در سینمای ایران که میتواند با رفع ضعفهایش در کارهای بعدی، فیلمهای بهتری بسازد؛ ضعفهایی که در همین فیلم؛ از حضور تصنعی و فاقد کارکرد هومن برقنورد و حسین یاری گرفته تا مشکلاتی که به آن اشاره شد، در نهایت میتوان به آن نمره قبولی داد.
۰