محرومیت از خواب یک شکنجه جمعیِ اجتماعی

بسیاری از ما با خوابِ ناکافی مدام در حالِ شکنجه خود هستیم. اما متوجه نمیشویم، زیرا درواقع خستگیِ مزمن را تشخیص نمیدهیم. مغز ما به قدری خسته میشود که حتی خستگی خودمان را احساس نمیکنیم. مغزهای خسته، تجربههای منفی را به یاد میآورند و به راحتی تجربههای مثبت را فراموش میکنند. این حافظۀ گزینشی میتواند منجر به افسردگی شود. مطالعات متعدد نشان میدهند که میزانِ طلاق در کارگرانِ شبکار ۶ برابر بیشتر از کارگرانی است که در ساعاتِ معمول روز کار میکنند.
کد خبر :
۷۶۴۷۰
بازدید :
۶۰۹۱

فرادید | خواب در حال از دست دادنِ نقشِ خود در زندگیهای ما و واگذار کردنِ صحنه رقابت به حریفان است و همین امر باعثِ شیوعِ مشکلاتِ جدیِ جسمی، ذهنی و ارتباطی برای ما شده است. امروزه، تعداد زیادی از افراد دچار محرومیتِ مزمن از خواب هستند که میتوان گفت: نمایندۀ نوعی شکنجۀ اجتماعیِ جمعی است.
به عنوانِ دانشمندِ خواب که به مدتِ ۳۰ سال با تعدادِ زیادی پزشک کار کردهام، میدانم کمخوابی چه اثراتی دارد و افراد از چه شیوههای آسیبزایی برای مقابله با آن استفاده میکنند.
در دیدارِ اخیرم از یک مدرسه، یک دانشآموز ۱۳ ساله به من گفت: خوابِ خوبی داشته، چون مادرش شب گذشته به او قرص خواب داده و در طول روز نوشیدنیهای کافئیندار و رِدبول خورده تا هشیار بماند.
بسیار آشفتهکننده است که این نوع عادتهای مصرفی به عنوانِ روشهای کاملاً عادی پذیرفته شدهاند. کمخوابی در کودکان میتواند مشکلات جدیِ تحصیلی به دنبال داشته باشد و به موفقیتِ درسی آنها لطمه وارد کند؛ بماند که اگر به معضلی بلندمدت تبدیل شود، میتواند مشکلاتِ جدی برای سلامتِ ذهنی آنها به وجود آورد.
در حقیقت، خوددرمانی با استفاده از کافئین و قرص برای غلبه بر خستگیِ مزمن به عادتی رایج در جوامع تبدیل شده و ارتباطی با سن و سال ندارد. اما، در بهترین حالت، این روشها فقط نشانهها را بهبود میبخشند و بحرانِ محرومیت از خوابِ سالم را در ما درمان نمیکنند.
چه شد که ما به این مرحله رسیدیم؟
محرومیت از خواب به دلیلِ انفجارِ مصرفِ دستگاههای الکترونیکی به وجود آمد. داشتنِ تلویزیون در اتاق خواب زمانی نمایشِ ثروت بود. اکنون، داشتنِ یک صفحه نمایش در اتاق خواب به یک مسئله عادی تبدیل شده است: این صفحه نمایش فقط تلویزیون نیست، میتواند لپتاپ، کامپیوتر، کتابالکترونیکی یا موبایل باشد.
فضاهای خواب باید بهشتی برای چرت زدن باشند، اما دیگر اینگونه نیستند. به جای آن تبدیل به فضایی برای بازی و تفریح شدهاند که یعنی ذهنهای ما به جای آنکه فرصت پیدا کند آزادانه استراحت کند - که برای یک خوابِ سالم و آرام ضروری است - دائم در حالتِ هشیار است.

تمامِ این موارد اخیراً رخ دادهاند. روشن کردنِ خانههایمان با جریانِ الکتریسیته از دهه ۱۹۵۰ میلادی به پدیدهای معمولی تبدیل شد. امروز ما در جامعهای زندگی میکنیم که ۲۴ ساعتِ شبانهروز در هفت روز هفته روشن است تا به کسبوکارهای جهانی که هرگز خواب ندارند، خدمترسانی کند. این روند هر فردی را که از دستگاههای الکترونیکی استفاده میکند و تعدادِ بیشماری از کارگردان - از کارگران در بازارهای مالی تا کارکنانِ بیمارستان - را تحتِ تأثیر قرار میدهد. چنین رویدادهایی با تغییراتِ فرهنگی، که خواب را پدیدهای مرتبط با سرگرمی و لذت میداند، مصادف شده است.
ایدۀ خشنِ توانایی در شکست دادنِ محرومیت از خواب در دهه ۸۰ میلادی شکل گرفت و مردمی که میتوانستند «شبانهروز» کار کنند به عنوان قهرمان ستایش میشدند. این ایده امروز بیش از پیش شایع شده و جامعه به مردمی وابسته است، که در ساعاتی که ساعاتِ طبیعیِ خواب هستند، در مقابل خوابیدن مقاومت میکنند.
آمارها حاکی از افزایش نیروی کار در جوامع است. اما مشکلِ شبکاری این است که بدن افراد به راحتی با آن وفق پیدا نمیکند. مطالعات نشان میدهند که کارکنانِ شبکار تلاش میکنند در طول روز بخوابند، اما خوابهای کوتاهمدت و کمتر راحتی را تجربه میکنند (معمولاً کمتر از ۶ ساعت).
شکنجه جمعی
محرومیت از خواب نوعی شکنجه است. اگر زندانیان را مجبور کنید مانند کارکنانِ شبکار رفتار کنند، آنها میتوانند از شما به دلیل شکنجه شکایت کنند. این درحالیست که بسیاری از ما با خوابِ ناکافی مدام در حالِ شکنجه خود هستیم. اما متوجه نمیشویم، زیرا درواقع خستگیِ مزمن را تشخیص نمیدهیم.
مغز ما به قدری خسته میشود که حتی خستگی خودمان را احساس نمیکنیم.

مطالعاتی که بروی رانندگانِ تاکسی که از خستگیِ مفرط رنج میبردند، چنین چیزی را نشان میدهد. آنها تصور میکنند کاملاً هشیار هستند، اما نتایج آزمایشها عکس آن را نشان میدهد؛ و بعد ما تلاش میکنیم این کمخوابیها و محرومیتها را با موادِ شیمیایی جبران کنیم؛ بنابراین به کافئین روی میآوریم تا بتوانیم در طولِ روز هشیار باشیم.
بهنظر نمیرسد مردم برای خواب اهمیت قائل باشند. آنها میپرسند: «اصلاً خواب برای چیست؟» خوب آنها همچنین میتوانند بپرسند: «بیداری و هشیاری برای چیست؟» هر دو - خواب و بیداری - از ضروریاتِ زیستیِ ما هستند.
بیشتر بخوانید:
خواب صرفاً به معنایِ متوقف کردنِ فعالیتهای فیزیکی نیست، خواب بخشی ضروری از زیستشناسی ماست که پیامد کنار گذاشتنِ آن خطراتی که است که برای سلامتی ما ایجاد میشود.
مروری بر تحقیقاتی که در زمینه خواب انجام شده نشان میدهد که بدونِ خواب ما نمیتوانیم از نهایتِ توانایی خود برای انجام امور در طی روز بهره بگیریم. در هنگام خواب حافظه ما تثبیت و تحکیم میشود. اما کمخوابی بر حافظه ما اثرات منفی میگذارد. مغزهای خسته، تجربههای منفی را به یاد میآورند و به راحتی تجربههای مثبت را فراموش میکنند. این حافظۀ گزینشی میتواند منجر به افسردگی شود.
در طی خواب، مغز ما تصمیم میگیرد کدام اطلاعات را پردازش و حفظ کند و کدامها را دور بریزد. تمام این فرایند برای عملکردِ شناختی و معنا کردنِ جهان ضروری است. اگر میخواهیم ایدههای خلاقانه و راهحل داشته باشیم، باید در طول شب خوابِ کافی داشته باشیم تا توانمندی خود را نسبت به این امور افزایش دهیم.
بی خوابی، هورمون های کورتیزول، آدرنالین و گرلین
افرادی که از بیخوابی مزمن رنج میبرند، احتمالِ ابتلا به بیماریها به خصوص دیابت نوع ۲، بیماریهای قلبی و عروقی و سرطان را در خود افزایش میدهند. هنوز بطور کامل مشخص نیست که چرا بیخوابی به این بیماریها میانجامد. ما میدانیم کمبود خواب بدن را وادار میکند واکنشهای مرتبط با استرس- شامل ترشح مقادیر بالایی از هورمونهای آدرنالین و کورتیزول در جریان خون - از خود نشان دهد.

فعال شدنِ استرس سطحِ قند خون و فشار خون را افزایش میدهد تا ما برای واکنشهای جنگ -یا -گریز آماده کند. اما، موضوع این است که ما نه میجنگیم و نه فرار میکنیم، و سطحِ قند خون و فشار خون در بالاترین حالت خود باقی میماند و این میتواند خطر ابتلا به بیماریهایی مانند دیابت نوع دوم و بیماریهای قلبی را افزایش دهد.
علاوه بر آن، کورتیزول به عنوان عاملِ سرکوبکننده سیستم ایمنی عمل میکند که تا حدی توضیح میدهد چرا عفونت و سرطان در کارگرانی که به مدتِ طولانی شبکار بودند در مقایسه با کارگرانی که همان کار را در ساعات روز انجام میدادند، بیشتر گزارش شده است.
بیشتر بخوانید:
محرومیت از خواب همچنین باعثِ تغییر در سوخت و ساز بدن میشود. به خصوص، میتواند سطحِ گرلین یا همان هورمون گرسنگی را افزایش دهد. این علتِ افزایش وزن در هنگامِ خستگیِ مفرط را توضیح میدهد. مطالعاتی که بروی مردانِ جوان انجام شده است، نشان میدهد فقط چند روز محرومیت از خواب باعث افزایشِ چشمگیرِ سطحِ گرلین در خون آنها و تمایل بالا به مصرفِ کربوهیدراتها شده است.
در دورانِ پیشاصنعتی شدن مردن ارزشِ خواب را میشناختند. ویلیام شکسپیر از خواب به عنوانِ «پرستارِ مهربانِ طبیعت» یاد میکند و ما را تشویق میکند «از طعمِ عسلگونه و آسمانیِ چرتزدن بهرهمند شویم.»
پدربزرگ و مادربزرگهای ما هم از ارزشمندی خواب مطلع بودند. وقتی با مشکلی حلنشدنی مواجه بودند، میگفتند: «میخوابیم که راهحلی پیدا کنیم.» و حالا علوم اعصاب چنین چیزی را تأیید میکنند. اگر میخواهیم به سمتِ اقتصادِ دانش-بنیان حرکت کنیم باید از خواب برای ارتقاء قوه شناختیمان استفاده کنیم. درغیراینصورت، میتوانیم جان خود را به خطر بیندازیم.
تحقیقات نشان میدهند وقتی به شکلی مزمن خسته هستیم، نمیتوانیم معمولیترین مسائل روزمره را هم مدیریت کنیم. مطالبات بزرگتر به نظر میآیند و توانایی ما برای مدیریت احساساتمان ضعیفتر میشود.
بی خوابی و روابط اجتماعی
وقتی خیلی خستهایم، نمیتوانیم سیگنالهایی اجتماعی را که خانواده، دوستان و همکاران ارسال میکنند، به درستی دریافت کنیم. مطالعات متعدد نشان میدهند که میزانِ طلاق در کارگرانِ شبکار ۶ برابر بیشتر از کارگرانی است که در ساعاتِ معمول روز کار میکنند.
بیخوابی ما را تکانشی میکند و قدرتِ همدلی ما را کاهش میدهد. ما کارهایی را در زمانِ احساسِ خستگیِ مفرط انجام میدهیم که اگر به قدر کافی استراحت کرده بودیم، انجام نمیدادیم. افرادی که به شکلی مفرط و مزمن خسته هستند میتوانند به هیولاهایی تبدیل شوند که هم برای خودشان و هم برای دیگران خطرناک هستند.
نتیجه یک مطالعه اخیر که روی پزشکانِ تازهکار انگلیسی انجام شده است نشان میدهد، ۵۷ درصد از آنهایی که بعد از کار شبانه به سمتِ خانه رانندگی میکردند، یا تصادف میکردند یا نزدیک بود که تصادف کنند.
فشار استرس باعث ایجادِ یک چرخه معیوب میشود. کلافگی افزایش مییابد، اعتماد به نفس کاهش پیدا میکند، اضطراب و افسردگی ایجاد میشود. خستگیِ مفرط و بیخوابی با تشکیل این چرخه و رسیدن آن به نقطهای که میتواند روان و جسم ما را متلاشی کند، افزایش مییاد.
درحالیکه بسیاری از مطالعات به خستگی به عنوانِ نتیجه کارِ شبانه نظر افکندهاند، خستگیِ مزمن و افراطی در سایر گروههای کاری نیز گزارش شده که با خطرات سلامتی نیز مرتبط بوده است.
ساعاتِ طولانی کار در نیروی پلیس یا به عنوان کارمندان بخشِ سلامت یا بخشهای تجاری و بازرگانی و بخشهایی که فرد زودتر از ۵ صبح نمیتواند کارش را ترک کند، زمانِ اندکی برای انجام سایر کارها باقی میگذارد؛ بنابراین خواب اغلب قربانی سایر فعالیتها مانند رسیدن به امور زندگی و تفریح میشود.
ریتم شبانه روزی بدن
خستگیِ مفرط که یا ناشی از کمخوابی یا ناشی از تلاش برای کار کردن برخلافِ ساعتِ بدن در شیفتهای شبانه است، اثراتِ منفیِ مشابهی بروی سلامت میگذارد. اگر برای مدتِ کوتاهی بنا باشد شبها کار کنید میتوانید ساعت بدن را به حالت عادی بازگردانید، اما اگر در طولانی-مدت نمیتوانید. سازمان بهداشت جهانی امروزه کار شبانه را به عنوان یکی از عواملِ احتمالیِ سرطانزا میشناسد.
ترکیبی از ساعاتِ طولانیِ کار، تفریحاتی که شبها انجام میشود، تأثیر ژنها، سنوسال، قرار گرفتن در معرض نور و واکنشهای استرسی و عاطفیِ ما به داشتنِ یک خواب خوب یا وحشتناک شبانه کمک میکند. با دانستنِ همه این موارد بسیار متکبرانه است اگر فکر کنیم میتوانیم بدنمان را با شرایط وفق دهیم و با استفاده از موادی مانند قرصهای خواب و کافئین نشانههای کمخوابی را در خود از بین ببریم. اگرچه این مواد بدنِ ما را حتی در زمانیکه باید بخوابد، هشیار نگه میدارد، هیچ چیزی به اندازه خواب طبیعی نمیتواند برای ما مفید باشد.
ضمناً این راهحل سادهلوحانهایست که توصیه کنیم افراد کارهای ۲۴ ساعتِ شبانه روز در ۷ روز هفته را کنار بگذارند. ما باید از خودمان بپرسیم که چطور میشود از سختی و دشواریِ این موقعیتها و کم کردن از شدتِ وخامت آنها کاست؟
من باور داریم که روشهایی برای تخفیف دادنِ پیامدهای ناگوار کمخوابی و محرومیت از خواب وجود دارد و من تلاش میکنیم برخی از آنها را در اختیار شما بگذارم.
بعضی کودکان به من میگویند یک «فیلتر قرمز» روی دستگاههای الکترونیکی نصب کردهاند که برخی از نورهای آبی که از صفحه نمایش متساطع میشود را مسدود میکند. باید بگویم علم تأیید نمیکند که این کار در تنظیم ساعتِ بیولوژیکیِ بدن نقش داشته باشد یا اثر نور صفحه نمایش را بر بیخوابی کمتر کند؛ پس بهتر است پولتان را صرف این کارها نکنید.
ورای اینکه این دستگاهها چه نوع نوری ساطع میکنند، استفاده از آنها در ساعاتِ آغازین صبح و ساعاتِ پایانیِ شب است که مضر است.
مغز ما به ما انسانیت، خلاقیت و توانایی عشق ورزیدن به دیگران و دستیابی به موفقیتهای چشمگیر را میبخشد؛ البته اگر خواب کافی داشته باشیم.
*در ادامه این مطلب که هفته بعد منتشر خواهد شد، به شما روشهایی را آموزش میدهیم که بتوانید ساعت بدنِ خود را تنظیم کنید تا با انرژی بیشتر و ذهنی آماده برای انجام کارها بیدار شوید.
۰