قصاص؛ پایان اختلاف ملکی
هرچند در ابتدا تصور میشد تصادف غیرعمد بوده، اما شاهدان به پلیس گفتند با چشمان خود دیدهاند که راننده یک کامیون به سمت مقتول رفت، به عمد به او کوبید و سپس فرار کرد.
کد خبر :
۷۶۵۶۸
بازدید :
۳۱۵۷
اختلاف ملکی میان مرد ساختمانساز و فروشنده خانه کلنگی چنان بالا گرفت که مرد فروشنده در تصادف ساختگی مرتکب قتل شد و حالا به قصاص محکوم شده است. آذرماه دو سال قبل تصادفی منجر به مرگ در جنوب تهران به مأموران پلیس گزارش داده شد.
بررسیهای مأموران نشان داد مقتول بعد از خروج از یک بنگاه که در آن معاملات ملکی خود را انجام میداده با یک خودروی سنگین تصادف کرده است. هرچند در ابتدا تصور میشد تصادف غیرعمد بوده، اما شاهدان به پلیس گفتند با چشمان خود دیدهاند که راننده یک کامیون به سمت مقتول رفت، به عمد به او کوبید و سپس فرار کرد.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی و آغاز تحقیقات از خانواده مقتول مشخص شد مقتول در زمینه معاملات املاک فعالیت میکرد و از آنجا که زیاد معامله ملکی انجام میداد و در کار ساختوساز بود، افراد متعددی با او در ارتباط بودند و اختلافات ملکی زیادی نیز داشت. خانواده این مرد به مأموران گفتند احتمال میدهند یکی از کسانی که با پدرشان اختلاف داشته، دست به این کار زده است.
پلیس در جریان بررسیها پی برد مقتول قبل از مرگ متوجه پنچری ماشینش شده بود. همچنین معلوم شد پنچری به دلیل ورود چاقو به لاستیک ماشین بود. مأموران با بررسیهای انجامشده به یکی از افرادی که با مقتول درگیری ملکی داشت، مشکوک شدند. این فرد که یک کامیون نیز داشت ازسوی پلیس برای بازجویی بازداشت شد و مأموران روی خودروی او لکههای خون پیدا کردند. بهاینترتیب مرد متهم مجبور به اعتراف شد.
متهم به تصادف با مقتول اعتراف کرد، اما مدعی شد قصد کشتن او را نداشت. متهم گفت: سالها بود که خانه کلنگیام را که همه داراییام بود با مقتول معامله کرده بودم و قرار بود آپارتمانسازی کنیم، اما او پولم را بالا کشید و ملکم را هم پس نمیداد، در این میان به چند نفری هم چند واحد پیشفروش کرده و موضوع به یک پرونده پیچیده تبدیل شده بود.
مقتول حاضر نبود بههیچوجه مسئله را حل کند و با اینکه میدانست حق با من است، اما نه ملکم را میداد و نه پولم را میپرداخت تا اینکه تصمیم گرفتم از او زهرچشم بگیرم تا شاید کوتاه بیاید. روز حادثه یکی از کسانی که یک واحد پیشخرید کرده بود به من گفت: مرد سازنده را در بنگاه دیده است، مدتها بود که او خودش را از ما پنهان میکرد من سراغش رفتم اول ماشینش را پنچر کردم و زمانی که از بنگاه معاملات املاک خارج شد با ماشین سمتش رفتم میخواستم او را بترسانم تا بفهمد آزاردادن دیگران چقدر میتواند خطرناک باشد، اما در همان حین یک پیرزن وسط جاده آمد و بعد هم یک موتورسوار که آنجا بود حرکت کرد، من خیلی هول کردم خواستم به آنها برخورد نکنم. کنترل ماشین از دستم رفت و نتوانستم ترمز بگیرم میخواستم به ماشین مقتول بزنم که به خودش برخورد کرد. خودش آن لحظه نشسته بود تا پنچری ماشین را ببیند.
پلیس فرد دیگری را که از حضور مقتول در بنگاه خبر داده بود، بازداشت کرد. مرد مظنون گفت: من اصلا نمیدانستم ماجرا قتل است. من از ملکی که متهم مدعی آن است یک واحد آپارتمان خریده بودم، اما خانه را به من نمیدادند و وضعیت بدی ایجاد شده بود، وقتی که مرد سازنده را دیدم با متهم تماس گرفتم و به او خبر دادم و گفتم او را دیدهام و بیایید با هم صحبت کنید؛ چون مدتی بود که مقتول خودش را از همه پنهان میکرد من این کار را کردم تا شاید بشود کاری کرد و مشکل حل شود و من به خانهام برسم. من اصلا در جریان درگیری و قتل نبودم. آن روز هم با همسر و فرزندم به یک فروشگاه رفته بودم که اتفاقی مرد مقتول را دیدم.
پرونده با توجه به اعترافات انجامشده و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم پای میز محاکمه رفت، او یکبار دیگر ادعا کرد قصدی برای قتل نداشت و مرگ مقتول واقعا یک تصادف بود.
متهم گفت: من سالها بود که با مقتول درگیری داشتم با اینکه کارهای او بهشدت مرا اذیت کرده و داراییام را گرفته بود، هرگز به قتل او فکر نکردم آن روز هم واقعا میخواستم او را بترسانم و اصلا قصد کشتنش را نداشتم. او خودش را از من پنهان میکرد، بارها مقابل خانهاش رفته بودم، اما خودش را نشان نمیداد.
آن روز هم با خودم فکر کردم با ماشین به سمتش حمله میکنم و او را میترسانم، چون شنیده بودم آدم ترسویی است گفتم اگر بترسد حتما عقبنشینی میکند، اما ماشین به او برخورد کرد؛ من واقعا قصد قتل نداشتم و مرگ او یک تصادف بود.
دادگاه با توجه به درخواست اولیایدم و مدارک موجود در پرونده و شهادت شهود حکم بر قصاص صادر کرد، رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت، اما شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور حکم قصاص را درست تشخیص داد و حکم صادرشده مورد تأیید قرار گرفت.
۰