فیلم "بیصدا حلزون" تمثیلی از تنهایی انسان امروز
دزفولیزاده میتوانست این فیلمنامه پر رمز و راز را با حضور بازیگران ناشناخته تبدیل به فیلمی متفاوتتر کند، اما انتخاب او و حضور بازیگران آشنا و شناخته شده در نقشهایی است که چه بسا دور از انتظار مخاطب باشد.
کد خبر :
۷۶۶۳۳
بازدید :
۱۱۶۸
سحر عصر آزاد | «بیصدا حلزون» نخستین فیلم بلند سینمایی بهرنگ دزفولیزاده، عکاس جوان و خوش قریحه سینمای ایران است که تجربه ساخت فیلم کوتاه را در کارنامه دارد.
او در اولین گام با هوشمندی از معضل عمده فیلم اولیها که پرداختن به مضامین اجتماعی در قالبهای متفاوت است، به سلامت عبور کرده و با انتخاب سوژهای بدیع که در عین حال همهشمولی تمثیلی دارد، تمرکز خود را بر نوآوری در فیلمنامه و کارگردانی در کنار هم قرار داده است.
«بی صدا حلزون» قصه پدر و مادر ناشنوایی است که در مواجهه با چالش شنوا شدن پسر کوچکشان دو واکنش متفاوت و همسو با نیاز دراماتیک خود دارند. پدری که نمیخواهد پسرش شنوا شود، چون تنها میماند و مادری که میخواهد رویای زندگی عادی را به فرزندش هدیه کند.
فیلم از جایی آغاز میشود که پدر و مادر به واسطه همین چالش در آستانه جدایی و کشمکشهای متداول طلاق هستند که به واسطه ناشنوا بودن آنها و دلیل جداییشان، نوعی کلیشهزدایی جذاب از این روند تکراری فیلمها و سریالهای ایرانی است.
در عین حالی که فیلمساز با انتخاب بسترهایی متفاوت برای اشتغال این پدر و مادر؛ نقبی ظریف به مشکلات قشر ناشنوا در جامعه امروز هم میزند که موجز و به اندازه است بدون آنکه تبدیل به مرثیهسرایی فارغ از هسته محوری درام شود.
اهمیت فیلم در همین نوع نگاهی است که باعث میشود همان هسته محوری درام هم فقط مسالهای در محدوده ناشنوایان باقی نماند. فیلمساز با درونی کردن این چالش و کشمکشها به نوعی به کنه انسانی هر یک از کاراکترها نقب میزند که در صدر آنها پدر و مادر قرار دارند و مواجهه آنها با این بحران را بسیار تعیینکننده به تصویر میکشد.
به گفته بهتر میتوان فیلم را با موشکافی در ذات موقعیت، مواجهه بشر مدرن امروز با معضل قرن یعنی تنهایی دانست. ترسی که دو واکنش مختلف را از پدر و مادر ثبت میکند و در این میان ناشنوایی بستری متمایز برای بسط این مضمون و خوانش از موقعیت است.
دزفولیزاده میتوانست این فیلمنامه پر رمز و راز را با حضور بازیگران ناشناخته تبدیل به فیلمی متفاوتتر کند، اما انتخاب او و حضور بازیگران آشنا و شناخته شده در نقشهایی است که چه بسا دور از انتظار مخاطب باشد.
اما بعد از تماشای فیلم میتوان به ریسک او برای این انتخابها آفرین گفت؛ چراکه توانسته بستری برای نقشآفرینی متفاوت این بازیگران به خصوص هانیه توسلی در نقش مادری ناشنوا فراهم کند. زنی که به شکلی تکاندهنده و باورپذیر به آب و آتش میزند تا شرایط و پول لازم برای عمل پسرش را فراهم کند و در این مسیر از پای نمیایستد.
«بیصدا حلزون» یک فیلم اولی ساده و روان با قصه و فضایی تازه است که مهارتهای کارگردانی دزفولیزاده را به گونهای قابل قبول ثبت میکند تا از او و زاویه نگاه ظریفش در گامهای بعدی انتظارات بیشتری داشته باشیم.
او در اولین گام با هوشمندی از معضل عمده فیلم اولیها که پرداختن به مضامین اجتماعی در قالبهای متفاوت است، به سلامت عبور کرده و با انتخاب سوژهای بدیع که در عین حال همهشمولی تمثیلی دارد، تمرکز خود را بر نوآوری در فیلمنامه و کارگردانی در کنار هم قرار داده است.
«بی صدا حلزون» قصه پدر و مادر ناشنوایی است که در مواجهه با چالش شنوا شدن پسر کوچکشان دو واکنش متفاوت و همسو با نیاز دراماتیک خود دارند. پدری که نمیخواهد پسرش شنوا شود، چون تنها میماند و مادری که میخواهد رویای زندگی عادی را به فرزندش هدیه کند.
فیلم از جایی آغاز میشود که پدر و مادر به واسطه همین چالش در آستانه جدایی و کشمکشهای متداول طلاق هستند که به واسطه ناشنوا بودن آنها و دلیل جداییشان، نوعی کلیشهزدایی جذاب از این روند تکراری فیلمها و سریالهای ایرانی است.
در عین حالی که فیلمساز با انتخاب بسترهایی متفاوت برای اشتغال این پدر و مادر؛ نقبی ظریف به مشکلات قشر ناشنوا در جامعه امروز هم میزند که موجز و به اندازه است بدون آنکه تبدیل به مرثیهسرایی فارغ از هسته محوری درام شود.
اهمیت فیلم در همین نوع نگاهی است که باعث میشود همان هسته محوری درام هم فقط مسالهای در محدوده ناشنوایان باقی نماند. فیلمساز با درونی کردن این چالش و کشمکشها به نوعی به کنه انسانی هر یک از کاراکترها نقب میزند که در صدر آنها پدر و مادر قرار دارند و مواجهه آنها با این بحران را بسیار تعیینکننده به تصویر میکشد.
به گفته بهتر میتوان فیلم را با موشکافی در ذات موقعیت، مواجهه بشر مدرن امروز با معضل قرن یعنی تنهایی دانست. ترسی که دو واکنش مختلف را از پدر و مادر ثبت میکند و در این میان ناشنوایی بستری متمایز برای بسط این مضمون و خوانش از موقعیت است.
دزفولیزاده میتوانست این فیلمنامه پر رمز و راز را با حضور بازیگران ناشناخته تبدیل به فیلمی متفاوتتر کند، اما انتخاب او و حضور بازیگران آشنا و شناخته شده در نقشهایی است که چه بسا دور از انتظار مخاطب باشد.
اما بعد از تماشای فیلم میتوان به ریسک او برای این انتخابها آفرین گفت؛ چراکه توانسته بستری برای نقشآفرینی متفاوت این بازیگران به خصوص هانیه توسلی در نقش مادری ناشنوا فراهم کند. زنی که به شکلی تکاندهنده و باورپذیر به آب و آتش میزند تا شرایط و پول لازم برای عمل پسرش را فراهم کند و در این مسیر از پای نمیایستد.
«بیصدا حلزون» یک فیلم اولی ساده و روان با قصه و فضایی تازه است که مهارتهای کارگردانی دزفولیزاده را به گونهای قابل قبول ثبت میکند تا از او و زاویه نگاه ظریفش در گامهای بعدی انتظارات بیشتری داشته باشیم.
۰