آنگلا مرکل؛ قدرتمندترین سیاستمدارِ زن در جهان
مرکل قواعد قدرت را به خوبی میشناسد: تلاش برای کسب قدرت، دستیابی به قدرت، استفاده از قدرت و نگه داشتن قدرت. اینها قواعدی هستند که در آثار ماکس وبر (سیاست به عنوان شغل) به خوبی دیده میشوند.
کد خبر :
۷۹۴۹۵
بازدید :
۵۶۴۳
محمد زارعی | طی دو ماه اخیر در بحران ویروس کرونا اخبار و تحلیلهای متعددی از آلمان راجع به نحوه مدیریت بحران و رهبری سیاسی صدراعظم این کشور، آنگلا مرکل در رسانههای جهان منتشر شده است.
اکنون بیست سال است که از آغاز ریاست آنگلا مرکل در بزرگترین حزب سیاسی آلمان، مسیحی دموکرات (CDU) و مقام صدراعظمی او میگذرد. برای بسیاری از افراد این سوال مطرح میشود که بانوی شرقی آلمان چگونه در این بیست سال توانست بالاترین عناوین حزبی و ریاستی در کشور آلمان را به دست بیاورد و چگونه علیرغم بحرانهای متعدد توانست جایگاه خود را تا امروز حفظ کند؟
این یادداشت به طور خلاصه سی ویژگی منحصر به فرد آنگلا مرکل، قدرتمندترین سیاستمدارِ زن در جهان را معرفی میکند:
۱. اولین ویژگی آنگلا مرکل قابلیت سازگاری او با شرایط و محیط سیاسی است که به نقطه عطف زندگی اجتماعی و سیاسی او از آلمان شرقی به آلمان پس از اتحاد باز میگردد. مرکل همان طور که در آلمان شرقی توانست تنها در عرض چند سال فعالیت سیاسی به مقام معاون سخنگوی اولین دولت آلمان شرقی پس از فروپاشی دیوار دست پیدا کند، در فضای سیاسی مردسالارانه آلمانِ متحد نیز توانست به عنوان یک زنِ جوانِ شرقی دو وزارتخانه را تصاحب کند و پس از آن به مقام ریاست حزب برسد.
۲. رهبری آنگلا مرکل جذاب نیست، اما تأثیرگذار و نتیجه گرا است. مرکل بر خلاف اغلب سیاستمداران علاقهای به شوآفهای رسانهای و تبلیغات و پروپاگاندا ندارد. سبک سیاسی او را میتوان با فوتبال ملی آلمان مقایسه کرد؛ ساده، با قدمهای کوتاه، اما موثر، اصطلاحا ماشینی، با صبر و حوصله و نتیجه گرا.
۳. مرکل قواعد قدرت را به خوبی میشناسد: تلاش برای کسب قدرت، دستیابی به قدرت، استفاده از قدرت و نگه داشتن قدرت. اینها قواعدی هستند که در آثار ماکس وبر (سیاست به عنوان شغل) به خوبی دیده میشوند.
۴. مرکل نشان داده که هیچ گاه مغلوب هیجانات و یا تحریک احساسات توسط رقبای سیاسی و یا رهبران سیاسی کشورها نمیشود؛ حتی اگر در اقداماتی خلاف عرف اخلاقی و دیپلماتیک، ترامپ از دست دادن به او صرف نظر کند، یا پوتین سگ بزرگ خود را در ملاقات رسمی با او همراه خود بیاورد، و یا اردوغان و ویکتور اوربان که او را از طریق بحران پناهجویان تحت فشار قرار دهند.
۵. مرکل در بزنگاهها خود را قربانی سیاست یا رفتار دیگران نمیکند، به ویژه اگر پای حیات سیاسی یا پیشرفت شغلی او در میان باشد. این موضوع را میتوان در سال ۱۹۹۹، زمانی که هلموت کوهل و دیگر سران حزب با رسوایی مالی و سیاسی روبرو شدند، مشاهده کرد.
اکنون بیست سال است که از آغاز ریاست آنگلا مرکل در بزرگترین حزب سیاسی آلمان، مسیحی دموکرات (CDU) و مقام صدراعظمی او میگذرد. برای بسیاری از افراد این سوال مطرح میشود که بانوی شرقی آلمان چگونه در این بیست سال توانست بالاترین عناوین حزبی و ریاستی در کشور آلمان را به دست بیاورد و چگونه علیرغم بحرانهای متعدد توانست جایگاه خود را تا امروز حفظ کند؟
این یادداشت به طور خلاصه سی ویژگی منحصر به فرد آنگلا مرکل، قدرتمندترین سیاستمدارِ زن در جهان را معرفی میکند:
۱. اولین ویژگی آنگلا مرکل قابلیت سازگاری او با شرایط و محیط سیاسی است که به نقطه عطف زندگی اجتماعی و سیاسی او از آلمان شرقی به آلمان پس از اتحاد باز میگردد. مرکل همان طور که در آلمان شرقی توانست تنها در عرض چند سال فعالیت سیاسی به مقام معاون سخنگوی اولین دولت آلمان شرقی پس از فروپاشی دیوار دست پیدا کند، در فضای سیاسی مردسالارانه آلمانِ متحد نیز توانست به عنوان یک زنِ جوانِ شرقی دو وزارتخانه را تصاحب کند و پس از آن به مقام ریاست حزب برسد.
۲. رهبری آنگلا مرکل جذاب نیست، اما تأثیرگذار و نتیجه گرا است. مرکل بر خلاف اغلب سیاستمداران علاقهای به شوآفهای رسانهای و تبلیغات و پروپاگاندا ندارد. سبک سیاسی او را میتوان با فوتبال ملی آلمان مقایسه کرد؛ ساده، با قدمهای کوتاه، اما موثر، اصطلاحا ماشینی، با صبر و حوصله و نتیجه گرا.
۳. مرکل قواعد قدرت را به خوبی میشناسد: تلاش برای کسب قدرت، دستیابی به قدرت، استفاده از قدرت و نگه داشتن قدرت. اینها قواعدی هستند که در آثار ماکس وبر (سیاست به عنوان شغل) به خوبی دیده میشوند.
۴. مرکل نشان داده که هیچ گاه مغلوب هیجانات و یا تحریک احساسات توسط رقبای سیاسی و یا رهبران سیاسی کشورها نمیشود؛ حتی اگر در اقداماتی خلاف عرف اخلاقی و دیپلماتیک، ترامپ از دست دادن به او صرف نظر کند، یا پوتین سگ بزرگ خود را در ملاقات رسمی با او همراه خود بیاورد، و یا اردوغان و ویکتور اوربان که او را از طریق بحران پناهجویان تحت فشار قرار دهند.
۵. مرکل در بزنگاهها خود را قربانی سیاست یا رفتار دیگران نمیکند، به ویژه اگر پای حیات سیاسی یا پیشرفت شغلی او در میان باشد. این موضوع را میتوان در سال ۱۹۹۹، زمانی که هلموت کوهل و دیگر سران حزب با رسوایی مالی و سیاسی روبرو شدند، مشاهده کرد.
مرکل که ترقی سیاسی خود را مدیون هلموت کوهل بود (نزدیکی آنها تا حدی بود که مرکل را دختر هلموت کوهل مینامیدند)، در کمال ناباوری راه خود را از هلموت کوهل جدا کرد و از این طریق نیز به محبوبیت زیادی دست یافت.
۶. مرکل بیش از پیروزی به جلوگیری از شکست فکر میکند.
۷. مرکل از مواضع رقبا به نفع خود استفاده میکند، به این صورت که اگر بحران یا مشکلی وجود داشته باشد و او نتواند راه حلی برای آن در نظر گیرد، به راحتی مواضع احزاب رقیب یا اپوزیسیون را اختیار میکند و حتی برای اینکه پایگاه حزبی خودش را نیز از دست ندهد، گاهی از آن رقیب یا حزب اپوزیسیون در اولین فرصت به عنوان شریک در کابینه و یا فرآیندهای تصمیم گیری استفاده میکند.
۶. مرکل بیش از پیروزی به جلوگیری از شکست فکر میکند.
۷. مرکل از مواضع رقبا به نفع خود استفاده میکند، به این صورت که اگر بحران یا مشکلی وجود داشته باشد و او نتواند راه حلی برای آن در نظر گیرد، به راحتی مواضع احزاب رقیب یا اپوزیسیون را اختیار میکند و حتی برای اینکه پایگاه حزبی خودش را نیز از دست ندهد، گاهی از آن رقیب یا حزب اپوزیسیون در اولین فرصت به عنوان شریک در کابینه و یا فرآیندهای تصمیم گیری استفاده میکند.
این ویژگی یا رفتار را میتوان به خوبی در مسئله نیروگاههای اتمی دید که تا قبل از آن مرکل از این انرژی حمایت تمام قد داشت، اما بعد از فاجعه اتمی در فوکوشیما ژاپن، وی موضع خود را تغییر داد و مانند حزب سبزها و سوسیال دموکراتها مخالف استفاده از انرژی و نیروگاههای اتمی شد.
۸. مرکل هیچ گاه، زمان خود را صرف حمله به رقبا نمیکند. در اغلب بحرانهایی که پیش میآید، مرکل سعی میکند به جای رویارویی با رقبای سیاسی و احزاب به حل بحران و پیدا کردن راه حل بپردازد. یکی از شعارهای مرکل را میتوان چنین عنوان کرد: دیده نشدن برابر است با حفظ جایگاه و امنیت. او کمتر ظاهر میشود تا اشتباه دیگران بیشتر دیده شود.
۹. آنگلا مرکل بیش از تصاحب قدرت به نتیجه و موفقیت فکر میکند؛ حتی اگر مجبور باشد با مخالفان سرسخت خود برای تقسیم قدرت مذاکره کند. این شاید بزرگترین درسی است که مرکل از رقیب قدیمی خود گرهارد شرودر آموخته است. سال ۲۰۰۵ حزب سوسیال دموکراتها و گرهارد شرودر قربانی عدم توجه به این مسئله شدند. روند نزولی این حزب از آن سال تا کنون به خوبی دیده میشود.
۱۰. مرکل با توجه به زمینه تحصیلی خود، سیاست را به عنوان آزمایش فیزیک در نظر میگیرد. او هیچ ابایی ندارد که یک موضوع را چند بار به چالش بکشد. هدف او نتیجه بخش بودن آزمایشات است، مانند هر محقق فیزیک دان یا شیمی دان.
۸. مرکل هیچ گاه، زمان خود را صرف حمله به رقبا نمیکند. در اغلب بحرانهایی که پیش میآید، مرکل سعی میکند به جای رویارویی با رقبای سیاسی و احزاب به حل بحران و پیدا کردن راه حل بپردازد. یکی از شعارهای مرکل را میتوان چنین عنوان کرد: دیده نشدن برابر است با حفظ جایگاه و امنیت. او کمتر ظاهر میشود تا اشتباه دیگران بیشتر دیده شود.
۹. آنگلا مرکل بیش از تصاحب قدرت به نتیجه و موفقیت فکر میکند؛ حتی اگر مجبور باشد با مخالفان سرسخت خود برای تقسیم قدرت مذاکره کند. این شاید بزرگترین درسی است که مرکل از رقیب قدیمی خود گرهارد شرودر آموخته است. سال ۲۰۰۵ حزب سوسیال دموکراتها و گرهارد شرودر قربانی عدم توجه به این مسئله شدند. روند نزولی این حزب از آن سال تا کنون به خوبی دیده میشود.
۱۰. مرکل با توجه به زمینه تحصیلی خود، سیاست را به عنوان آزمایش فیزیک در نظر میگیرد. او هیچ ابایی ندارد که یک موضوع را چند بار به چالش بکشد. هدف او نتیجه بخش بودن آزمایشات است، مانند هر محقق فیزیک دان یا شیمی دان.
یکی از مثالهای معروفی که در مورد او وجود دارد، مدل موهای اوست که سالها در عالم سیاست و رسانه مورد تمسخر قرار میگرفت، اما آنقدر مدلهای مختلف را امتحان کرد، تا به شکل و ظاهری که میخواست رسید. سالهاست چهره مرکل بدون تغییر مانده است.
۱۱. جهان بینی مرکل که تا حد زیادی برگرفته از علم فیزیک است، باعث شده هیچ آغاز و پایانی در دنیای او وجود نداشته باشد، هیچ شکستی پایدار نیست و هر شکست با یک پیروزی باید جبران شود. جهان بینی مرکل را میتوان با لولههای آزمایشگاه مقایسه کرد، مانند امواج گاهی بالا و گاهی به سمت پایین در حرکت است. کسی که زندگی و سیاست را در چرخهها یا نمودارهای فیزیک و شیمی میبیند، ترسی از تغییرات و تحول در جامعه و سیاست نخواهد داشت.
۱۲. مرکل در سیاست به خوبی از قواعد فیزیک تبعیت میکند. قانون نسبیت گرایی در تصمیمات سیاسی: کنترل حداکثری روی تصمیمات، در عین داشتن انعطاف ممکن. این روش دست مرکل را در بسیاری از تصمیمات به ویژه زمانی که نیاز به تجدید نظر یا تغییر وجود داشته باشد، باز نگه میدارد.
۱۳. مرکل به خوبی متوجه شد، مردم آلمان پس از اتحاد به دنبال چه هستند: آرامش، تنش زدایی و رفاه. در عصر بحرانها آنگلا مرکل به خوبی نقش یک پل میان شرق و غرب را بر عهده گرفت. هر چند در مورد این سه عامل در شرق و غرب آلمان نقدهایی وجود دارد، اما مرکل توانست ثبات نسبی در هر دو سو را برقرار نماید.
۱۴. یکی از عوامل موفقیتهای مرکل در حزب و مقام صدراعظمی این بود که وی حزب را به عنوان پایگاه و پایه اصلی قدرت برای خود نگه داشت. مرکل آهسته و آرام در حزب جای گرفت و رقبای حزبی خود را کنار زد. ۱۸ سال ثبات در رهبری یک حزب در دوران بحرانها به هیچ وجه کار آسانی نیست. این ویژگی مرکل در سایر سیاستمدران به ندرت دیده میشود.
۱۵. در نظامهای حزبی، معمولا احزاب بزرگ و مردمی مواقع بحرانی در جدال بین آنارشی و رفتار استراتژیک گرفتار میشوند. مرکل به عنوان رئیس حزب توانست با رویکرد تحول و بازهمگرایی عملکرد نسبتا موفقیت آمیزی در بزرگترین حزب سنتی و محافظه کار آلمان داشته باشد.
۱۶. مرکل گاهی اوقات در مواقع بحرانی بسیار دیر تصمیم میگیرد، تا جایی که اصطلاحا «کارد به استخوان» برسد. تصمیمهای او با تاخیر، اما اغلب موثر و نتیجه بخش هستند. این رفتار او را میتوان در بحران یورو و کمک به یونان، پذیرش پناهجویان در سال ۲۰۱۵ و یا همین تصمیم اخیر او در بحران کرونا نیز مشاهده کرد. یکی از هشتگهای معروفی که در مواقع بحرانی راجع به مرکل در رسانههای اجتماعی ترند میشود، این جمله است: مرکل ساکت است.
۱۷. آنگلا مرکل بر خلاف سایر رهبران سیاسی کمتر با بحران دستاورد روبرو میشود. این خصوصیت شاید به این دلیل است که از همان ابتدا فضای تصمیم گیری مناسبی برای خود ایجاد کرده؛ از حمایت اعضای حزب و جایگاه قدرتمند و با ثبات او در حزب گرفته تا فاصله خود با رقبای سیاسی و سایر احزاب. این ویژگی باعث شده تا هر دستاورد سیاسی و تصمیم مهم تنها با مشارکت مرکل امکان پذیر باشد.
۱۸. مرکل سریعتر از آنچه که دیگران تصور میکنند، یاد میگیرد. دایره افراد قابل اطمینان نزد مرکل بسیار محدود است، اما فضای مشاوران برای او بسیار گسترده است. آنگلا مرکل در اغلب نشستها و ملاقاتها با دانش و اطلاعات بسیار کافی حضور پیدا میکند و همین مسئله به آرامش و تسلط او در حین صحبت کمک زیادی کرده است. اغلب جملاتی که استفاده میکند، کاملا مسلط، حساب شده و قابل پیش بینی است.
۱۹. خطا و اشتباه در دوران کاری و بی اعتمادی جزء خطوط قرمز مرکل به حساب میآیند. آنگلا مرکل هزینه سازی برای خود یا دولتش را هرگز بر نمیتابد. هیچ وزیر یا عضوی از کابینه که دچار یک خطای بزرگ شود و یا اعتماد مرکل را سلب کند، جایگاهی در کابینه مرکل نخواهد داشت.
۲۰. جادوی کلمات؛ چند جمله طلایی از مرکل در دوران بحرانها عنوان شده و هنوز در خاطر بسیاری از افراد باقی مانده است. به طور مثال سال ۲۰۱۵ در اوج بحران پناهجویان عبارت «ما میتوانیم!» (Wir schaffen das!)، و یا در سال ۲۰۰۸ در آغاز بحران مالی اتحادیه اروپا و آلمان، مرکل شخصا پشت تریبون حاضر شد و به مردم گفت: سپردههای شما کاملا در امان هستند و دولت آن را ضمانت میکند. در مورد همین مثال اگر مرکل این جمله که به اعتقاد برخی یک دروغ مصلحتی بود، را اظهار نمیکرد و یا دیر عنوان میکرد، آلمان با بحران مالی شدیدی روبرو میشد.
۲۱. هر سیاستمداری که مرکل را دست کم بگیرد، بازنده است. این جمله را هورست زهوفر، رئیس اسبق حزب خواهر و محافظه کار سوسیال مسیحی در بایرن عنوان کرد. جدال زهوفر و مرکل بر سر پذیرش پناهجویان در سال ۲۰۱۵ به یکی از موضوعات چالش برانگیز بین دو حزب محافظه کار مسیحی تبدیل شده بود.
۱۱. جهان بینی مرکل که تا حد زیادی برگرفته از علم فیزیک است، باعث شده هیچ آغاز و پایانی در دنیای او وجود نداشته باشد، هیچ شکستی پایدار نیست و هر شکست با یک پیروزی باید جبران شود. جهان بینی مرکل را میتوان با لولههای آزمایشگاه مقایسه کرد، مانند امواج گاهی بالا و گاهی به سمت پایین در حرکت است. کسی که زندگی و سیاست را در چرخهها یا نمودارهای فیزیک و شیمی میبیند، ترسی از تغییرات و تحول در جامعه و سیاست نخواهد داشت.
۱۲. مرکل در سیاست به خوبی از قواعد فیزیک تبعیت میکند. قانون نسبیت گرایی در تصمیمات سیاسی: کنترل حداکثری روی تصمیمات، در عین داشتن انعطاف ممکن. این روش دست مرکل را در بسیاری از تصمیمات به ویژه زمانی که نیاز به تجدید نظر یا تغییر وجود داشته باشد، باز نگه میدارد.
۱۳. مرکل به خوبی متوجه شد، مردم آلمان پس از اتحاد به دنبال چه هستند: آرامش، تنش زدایی و رفاه. در عصر بحرانها آنگلا مرکل به خوبی نقش یک پل میان شرق و غرب را بر عهده گرفت. هر چند در مورد این سه عامل در شرق و غرب آلمان نقدهایی وجود دارد، اما مرکل توانست ثبات نسبی در هر دو سو را برقرار نماید.
۱۴. یکی از عوامل موفقیتهای مرکل در حزب و مقام صدراعظمی این بود که وی حزب را به عنوان پایگاه و پایه اصلی قدرت برای خود نگه داشت. مرکل آهسته و آرام در حزب جای گرفت و رقبای حزبی خود را کنار زد. ۱۸ سال ثبات در رهبری یک حزب در دوران بحرانها به هیچ وجه کار آسانی نیست. این ویژگی مرکل در سایر سیاستمدران به ندرت دیده میشود.
۱۵. در نظامهای حزبی، معمولا احزاب بزرگ و مردمی مواقع بحرانی در جدال بین آنارشی و رفتار استراتژیک گرفتار میشوند. مرکل به عنوان رئیس حزب توانست با رویکرد تحول و بازهمگرایی عملکرد نسبتا موفقیت آمیزی در بزرگترین حزب سنتی و محافظه کار آلمان داشته باشد.
۱۶. مرکل گاهی اوقات در مواقع بحرانی بسیار دیر تصمیم میگیرد، تا جایی که اصطلاحا «کارد به استخوان» برسد. تصمیمهای او با تاخیر، اما اغلب موثر و نتیجه بخش هستند. این رفتار او را میتوان در بحران یورو و کمک به یونان، پذیرش پناهجویان در سال ۲۰۱۵ و یا همین تصمیم اخیر او در بحران کرونا نیز مشاهده کرد. یکی از هشتگهای معروفی که در مواقع بحرانی راجع به مرکل در رسانههای اجتماعی ترند میشود، این جمله است: مرکل ساکت است.
۱۷. آنگلا مرکل بر خلاف سایر رهبران سیاسی کمتر با بحران دستاورد روبرو میشود. این خصوصیت شاید به این دلیل است که از همان ابتدا فضای تصمیم گیری مناسبی برای خود ایجاد کرده؛ از حمایت اعضای حزب و جایگاه قدرتمند و با ثبات او در حزب گرفته تا فاصله خود با رقبای سیاسی و سایر احزاب. این ویژگی باعث شده تا هر دستاورد سیاسی و تصمیم مهم تنها با مشارکت مرکل امکان پذیر باشد.
۱۸. مرکل سریعتر از آنچه که دیگران تصور میکنند، یاد میگیرد. دایره افراد قابل اطمینان نزد مرکل بسیار محدود است، اما فضای مشاوران برای او بسیار گسترده است. آنگلا مرکل در اغلب نشستها و ملاقاتها با دانش و اطلاعات بسیار کافی حضور پیدا میکند و همین مسئله به آرامش و تسلط او در حین صحبت کمک زیادی کرده است. اغلب جملاتی که استفاده میکند، کاملا مسلط، حساب شده و قابل پیش بینی است.
۱۹. خطا و اشتباه در دوران کاری و بی اعتمادی جزء خطوط قرمز مرکل به حساب میآیند. آنگلا مرکل هزینه سازی برای خود یا دولتش را هرگز بر نمیتابد. هیچ وزیر یا عضوی از کابینه که دچار یک خطای بزرگ شود و یا اعتماد مرکل را سلب کند، جایگاهی در کابینه مرکل نخواهد داشت.
۲۰. جادوی کلمات؛ چند جمله طلایی از مرکل در دوران بحرانها عنوان شده و هنوز در خاطر بسیاری از افراد باقی مانده است. به طور مثال سال ۲۰۱۵ در اوج بحران پناهجویان عبارت «ما میتوانیم!» (Wir schaffen das!)، و یا در سال ۲۰۰۸ در آغاز بحران مالی اتحادیه اروپا و آلمان، مرکل شخصا پشت تریبون حاضر شد و به مردم گفت: سپردههای شما کاملا در امان هستند و دولت آن را ضمانت میکند. در مورد همین مثال اگر مرکل این جمله که به اعتقاد برخی یک دروغ مصلحتی بود، را اظهار نمیکرد و یا دیر عنوان میکرد، آلمان با بحران مالی شدیدی روبرو میشد.
۲۱. هر سیاستمداری که مرکل را دست کم بگیرد، بازنده است. این جمله را هورست زهوفر، رئیس اسبق حزب خواهر و محافظه کار سوسیال مسیحی در بایرن عنوان کرد. جدال زهوفر و مرکل بر سر پذیرش پناهجویان در سال ۲۰۱۵ به یکی از موضوعات چالش برانگیز بین دو حزب محافظه کار مسیحی تبدیل شده بود.
آن زمان مرکل به هیچ عنوان تسلیم تهدیدهای زهوفر نشد و در غیاب او تصمیم به پذیرش پناهجویان گرفت، تصمیمی که باید گرفته میشد و هزینه سنگینی نیز در پی داشت.
۲۲. در فرآیند تصمیم گیری مرکل هیچ گاه هیچ گزینهای را ابتدا رد نمیکند. همه گزینهها تا زمان تصمیم گیری روی میز باقی میمانند و تا وقتی که اطمینان حاصل نکند، تصمیم نهایی گرفته نمیشود. به همین دلیل است که اغلب اوقات مرکل هنگام بحث در مورد پدیدههای سیاسی یا اتفاقات یکدفعه وارد بحث نمیشود و نظر خود را یکدفعه اعلام نمیکند. بلکه پس از مشاهده تمام نظرات و ایده ها، جمع بندی خود را عنوان میکند.
۲۳. آنگلا مرکل از چارچوبهای دموکراسی برای اقتدارگرایی خود نیز به خوبی استفاده میکند. چنانچه موضوعی وجود داشته باشد که مرکل نخواهد مطرح شود، این اتفاق نمیافتد. مرکل یک رهبر سیاسی دموکراتیک و پاسخگو است، اما تا زمانی که بیش از حد به چالش کشیده نشود.
۲۴. هیچ صدراعظم دیگری در آلمان به اندازه مرکل افکار عمومی را دنبال و ارزشیابی نکرده است. در دفتر صدراعظم بخش مطبوعات پیوسته افکار عمومی را از طریق نظرسنجیهای مختلف بررسی میکند. عدهای ممکن است مدعی شوند که این اقدام به عنوان حکومت کردن علیه مردم تلقی شود، اما واقعیت این است، مرکل تمام کلمات و جملههایی که استفاده میکند، را از قبل در بین افکار عمومی سنجیده و بعدا به کار میبرد.
۲۵. مرکل در دوران سیاسی خود به همان اندازه که باعث ایجاد ثبات و اتحاد شد، همان اندازه نیز باعث ایجاد شکاف شده است؛ شکاف در حزب محافظه کار دموکرات مسیحی با عبور از ارزشهای سنتی و محافظه کارانه حزب، شکاف در آلمان در پی بحران پناهجویان و رشد احزاب افراط گرا و همچنین شکاف در اتحادیه اروپا در پی بحرانهای مختلف از جمله اقتصادی و مالی، پناهجویان و غیره.
۲۶. صبر و استقامت آنگلا مرکل که ناشی از زندگی او در محیط اجتماعی آلمان شرقی است، یکی از ویژگیهایی است که مورد تحسین بسیاری از افراد قرار میگیرد. او در طول دوران کاری خود، دست کم تا رسیدن به مقام صدراعظمی بارها از سوی رقبای حزبی و مخالفان خود کنار زده شد. اما تنها با صبر و تلاش پیوسته توانست به عنوان زن، بسیاری از اولینها را در نظام سیاسی آلمان و جهان به نام خود ثبت کند.
۲۷. کمتر سیاستمداری مانند مرکل وجود دارد که همزمان اصول سنتی و محافظه کارانه را با تجدد به همراه خود داشته باشد. سبک سیاسی او مانند دو دنیای آلمان شرقی و آلمان غربی است؛ شعاری بین «قدیم همه چیز بهتر بود» و «پیش به سوی دنیای مدرن».
۲۸. مرکل را میتوان یک سیاستمدارِ زنِ «مَرد کُش» نامید. حدود بیست سال است که تعداد زیادی مرد سیاستمدار در آرزوی کسب جایگاه او در حزب و مقام صدراعظمی هستند. این مردها اغلب قربانی صبر کم و غرور خود شده اند، تا اینکه از سوی مرکل از بین رفته باشند.
۲۹. شفافیت و استقلال مرکل یکی دیگر از رموز جاودانگی او در عالم سیاست شده است. بر خلاف اغلب سیاستمداران که با لابیهای سیاسی و اقتصادی زیادی در ارتباط هستند و چشم انداز آینده خود را در کمپانیهای بزرگ و پردرآمد جستجو میکنند، مرکل به هیچ فرد یا گروهی تعلق و وابستگی ندارد.
۳۰. اما آخرین نکته به متناقضترین ویژگی مرکل باز میگردد. پس از این سالها هیچ کس مرکل را کاملا نشناخته است و دقیقا نمیداند در آینده به کدام سمت خواهد رفت. مرکل جمله پایانی خود در دوئل و تقابل سیاسی سال ۲۰۱۷ با مارتین شولتس را خطاب به مردم آلمان چنین عنوان کرد: شما خودتان من را میشناسید! و میدانید میخواهم چه کاری را انجام بدهم!
شاید این جمله مرکل غیر واقعیترین و متناقضترین جملهای است که در طول دوران سیاسی از وی شنیده شده است.
۲۲. در فرآیند تصمیم گیری مرکل هیچ گاه هیچ گزینهای را ابتدا رد نمیکند. همه گزینهها تا زمان تصمیم گیری روی میز باقی میمانند و تا وقتی که اطمینان حاصل نکند، تصمیم نهایی گرفته نمیشود. به همین دلیل است که اغلب اوقات مرکل هنگام بحث در مورد پدیدههای سیاسی یا اتفاقات یکدفعه وارد بحث نمیشود و نظر خود را یکدفعه اعلام نمیکند. بلکه پس از مشاهده تمام نظرات و ایده ها، جمع بندی خود را عنوان میکند.
۲۳. آنگلا مرکل از چارچوبهای دموکراسی برای اقتدارگرایی خود نیز به خوبی استفاده میکند. چنانچه موضوعی وجود داشته باشد که مرکل نخواهد مطرح شود، این اتفاق نمیافتد. مرکل یک رهبر سیاسی دموکراتیک و پاسخگو است، اما تا زمانی که بیش از حد به چالش کشیده نشود.
۲۴. هیچ صدراعظم دیگری در آلمان به اندازه مرکل افکار عمومی را دنبال و ارزشیابی نکرده است. در دفتر صدراعظم بخش مطبوعات پیوسته افکار عمومی را از طریق نظرسنجیهای مختلف بررسی میکند. عدهای ممکن است مدعی شوند که این اقدام به عنوان حکومت کردن علیه مردم تلقی شود، اما واقعیت این است، مرکل تمام کلمات و جملههایی که استفاده میکند، را از قبل در بین افکار عمومی سنجیده و بعدا به کار میبرد.
۲۵. مرکل در دوران سیاسی خود به همان اندازه که باعث ایجاد ثبات و اتحاد شد، همان اندازه نیز باعث ایجاد شکاف شده است؛ شکاف در حزب محافظه کار دموکرات مسیحی با عبور از ارزشهای سنتی و محافظه کارانه حزب، شکاف در آلمان در پی بحران پناهجویان و رشد احزاب افراط گرا و همچنین شکاف در اتحادیه اروپا در پی بحرانهای مختلف از جمله اقتصادی و مالی، پناهجویان و غیره.
۲۶. صبر و استقامت آنگلا مرکل که ناشی از زندگی او در محیط اجتماعی آلمان شرقی است، یکی از ویژگیهایی است که مورد تحسین بسیاری از افراد قرار میگیرد. او در طول دوران کاری خود، دست کم تا رسیدن به مقام صدراعظمی بارها از سوی رقبای حزبی و مخالفان خود کنار زده شد. اما تنها با صبر و تلاش پیوسته توانست به عنوان زن، بسیاری از اولینها را در نظام سیاسی آلمان و جهان به نام خود ثبت کند.
۲۷. کمتر سیاستمداری مانند مرکل وجود دارد که همزمان اصول سنتی و محافظه کارانه را با تجدد به همراه خود داشته باشد. سبک سیاسی او مانند دو دنیای آلمان شرقی و آلمان غربی است؛ شعاری بین «قدیم همه چیز بهتر بود» و «پیش به سوی دنیای مدرن».
۲۸. مرکل را میتوان یک سیاستمدارِ زنِ «مَرد کُش» نامید. حدود بیست سال است که تعداد زیادی مرد سیاستمدار در آرزوی کسب جایگاه او در حزب و مقام صدراعظمی هستند. این مردها اغلب قربانی صبر کم و غرور خود شده اند، تا اینکه از سوی مرکل از بین رفته باشند.
۲۹. شفافیت و استقلال مرکل یکی دیگر از رموز جاودانگی او در عالم سیاست شده است. بر خلاف اغلب سیاستمداران که با لابیهای سیاسی و اقتصادی زیادی در ارتباط هستند و چشم انداز آینده خود را در کمپانیهای بزرگ و پردرآمد جستجو میکنند، مرکل به هیچ فرد یا گروهی تعلق و وابستگی ندارد.
۳۰. اما آخرین نکته به متناقضترین ویژگی مرکل باز میگردد. پس از این سالها هیچ کس مرکل را کاملا نشناخته است و دقیقا نمیداند در آینده به کدام سمت خواهد رفت. مرکل جمله پایانی خود در دوئل و تقابل سیاسی سال ۲۰۱۷ با مارتین شولتس را خطاب به مردم آلمان چنین عنوان کرد: شما خودتان من را میشناسید! و میدانید میخواهم چه کاری را انجام بدهم!
شاید این جمله مرکل غیر واقعیترین و متناقضترین جملهای است که در طول دوران سیاسی از وی شنیده شده است.
۰