کانکس ‌به‌ دوش

کانکس ‌به‌ دوش

عده‌ای هم کانکس‌هایشان را به حاشیه شهر‌ها برده‌اند تا از نگاه ‏شهرداری دور باشند. برخی هم کانکس‌ها را فروختند و قرض کردند تا خانه‌ای رهن ‏کنند به امید زمینی که در ابتدای زلزله وعده داده شده بود.

کد خبر : ۸۱۴۳۶
بازدید : ۵۷۷۵
کانکس ‌به‌ دوش
لیلا مهداد | نام سرپل‌ذهاب، در بیست‌ویکم آبان ٩٦ بر سر زبان‌ها افتاد. با زلزله‌ای ٣/٧ ‏ریشتری در ١٠شهر و ١٦٣٣ روستا و تخریب ٣٦هزار واحد مسکونی. از آن روز‌ها ‏نزدیک به سه‌سال می‌گذرد و زخم‌ها همچنان تازه‌اند. فشار شهرداری‌ها برای ترک ‏کانکس‌ها، قطعی آب و برق و گرفتن ضمانت، تعدادی از زلزله‌زدگان را با کانکس‌ها ‏راهی روستا‌ها کرده.
عده‌ای هم کانکس‌هایشان را به حاشیه شهر‌ها برده‌اند تا از نگاه ‏شهرداری دور باشند. برخی هم کانکس‌ها را فروختند و قرض کردند تا خانه‌ای رهن ‏کنند به امید زمینی که در ابتدای زلزله وعده داده شده بود. آن زمان علی فولادی، ‏رئیس ستاد بازسازی مناطق زلزله‌زده استان کرمانشاه گفته بود:
«براساس اطلاعاتی که ‏به دست آورده‌ام احتمال محقق نشدن این موضوع و تخصیص نیافتن زمین به مستأجران ‏زلزله‌زده وجود دارد.»، اما با وجوداین، هنوز تعدادی زیر سقف کانکس‌ها جمع می‌شوند.
‏محبت جمالی‌نیا، فرماندار سرپل ذهاب در واکنش به کانکس‌نشین‌های باقی مانده ‏گفته ٣٠‌درصد مستأجران خانه‌های تخریبی شهری در کرمانشاه در مناطق ‏زلزله‌زده همچنان کف خیابان زندگی می‌کنند و پیش از این فرهاد تجری، نماینده ‏وقت قصرشیرین و سرپل ذهاب در مجلس هم افزایش بی‌رویه قیمت‌ها و بالا رفتن ‏لجام گسیخته تورم را باعث آوارگی اهالی سرپل‌ذهاب بعد از سه‌سال دانسته بود: ‏‏
«افزایش بی‌رویه قیمت‌ها و بالا رفتن لجام گسیخته تورم باعث شد کمک‌های مردمی و ‏دولتی که باید صرف ساخت مسکن می‌شد، به جایی نرسد و مردم این دیار همچنان ‏آواره باشند.» ‏

رفتن به نزدیک‌ترین روستا ‏
سه‌سال از لرزیدن سرپل‌ذهاب می‌گذرد و هنوز سر بعضی گذرها، کانکس‌ها یادآور شب ‏هولناک حادثه‌اند. تعدادی از کانکس‌نشین‌های آن روز‌ها بعد از دوسال و نیم ‏کانکس‌نشینی، زیر سقف‌های نیمه‌کاره پناه برده‌اند و تعدادی زندگی در روستا را تجربه ‏می‌کنند، اما هنوز کانکس‌نشینی ادامه دارد. ‏

‏ «قنبر»، «سهراب»، «خسرو» و دوستان‌شان هنوز شب‌ها به زیر سقف فلزی کانکس‌ها ‏پناه می‌برند به امید روزی که پول رهن خانه جور شود یا دیوار‌های نیمه‌کاره خانه ‏سقفی روی سر خانواده‌شان شوند. «قنبر» بعد از فشار‌های بسیار به شهرداری ضمانت ‏اخلاقی داده تا چاره‌ای برای کانکس پیدا کند.
بعد از چادرنشینی و نقل‌مکان به ‏کانکس نام «قنبر» پنجاه‌وچهارساله مستأجر تخریبی ثبت شد تا با خانواده پنج‌نفری‌اش ‏کانکس‌نشین شود. «کانکس را یکی از خیریه‌ها داد. ١٠میلیون هم وام داشتم که شد ‏اثاثیه. همه زندگی‌ام را در زلزله از دست داده بودم و هیچ‌چیز برای گذران زندگی ‏نداشتم.» ‏

قبل از اینکه زلزله همه دار و ندار قنبر را بگیرد، او جوشکار ماهری بود، اما از بد روزگار ‏حادثه‌ای برای همیشه ازکارافتاده‌اش کرد. «سرکار شکمم پاره شد. بعد از کلی عمل ‏هنوز یک‌پایم از دیگری کوتاه‌تر است. بعد ازکارافتادگی یک‌سال تحت حمایت کمیته ‏امداد بودم، اما کلی بهانه آوردند و دیگر تحت حمایت نیستم.» ‏

لرزش زمین که تمام شد و کانکس‌ها روی زمین سرپل ذهاب جا خوش کردند، وعده‌ها ‏از زمین‌دار شدن مستأجر‌های تخریبی گفتند. مستأجر‌ها به امید زمین مدرک بردند و ‏ثبت‌نام کردند، اما هیچ‌خبری از زمین‌ها نشد. «چندبار تلویزیون نشان داد به زلزله‌زده‌ها ‏زمین می‌دهند. به ما هم گفته بودند زمین می‌دهند، اما بنیاد مسکن سرپل‌ذهاب ‏می‌گوید سایت سرپل‌ذهاب بسته است!» ‏

کانکس‌های اهدایی خیریه‌ها و ارتش حالا خریداری ندارند و بیشتر از ٨-٧میلیون به ‏هر کانکس پول نمی‌دهند، اما اجاره‌خانه‌ها بالا رفته و دیگر ماهی ١٠٠ یا ٢٠٠‌هزار ‏تومان اجاره بی‌معناست. «٤٠-٣٠میلیون تومان پول پیش‌می‌خواهند. از کجا بیاورم؟ ‏کانکس را بفروشم بیشتر از ٨میلیون دستم را نمی‌گیرد. مجبورم کانکس را بردارم و با ‏زن و بچه به نزدیک‌ترین روستا بروم و در همان کانکس زندگی کنم.» ‏

ساکنان خانه‌های نیمه‌کاره
همه پس‌انداز «سهراب» شد خانه‌ای در یکی از بلوک‌های مسکن مهر. خانه‌ای که زلزله ‏زیرورویش کرد تا بعد از چهار‌سال صاحبخانه بودن، چادرنشین و بعد کانکس‌نشین ‏شود. «دستفروشم. درآمدم پایین است و با‌هزار بدبختی خانه را خریده بودم که زلزله ‏خرابش کرد.»
سهراب هم چاره‌ای جز ضمانت دادن، نداشته و حالا به اجبار بعد از ‏دوسال و نیم به خانه نیمه‌تمامش اثاث‌کشی کرده است. در تمام این سال‌ها بیمه بودن ‏مسکن مهر تنها امید سهراب و دیگر ساکنان بلوک‌های مسکن مهر بوده. «شانس ‏آوردیم خانه‌های مسکن مهر بیمه داشتند و بعد از سه‌سال بالاخره دیوارهایش بالا رفت ‏و خانه خالی را تحویل دادند. بیست روزی می‌شود رفته‌ایم، اما نه لامپ دارد، نه کابینت ‏و نه حتی شیرآب.
سه‌سال طول کشید همین را تحویل بدهند. روی یکی از دیوار‌های ‏خانه اندازه خانه گرگ سوراخ بود. گفتم چرا این را درست نکردید؟ گفتند بودجه تمام ‏شده خودت درستش کن.» ‏قبل از زلزله ٥٧٦ خانواده خود را در بلوک‌های مسکن مهر جا داده و هر بلوک ‏‏٢٤خانواده را صاحبخانه کرده بود. بعد از سه‌سال، اما سه بلوک همچنان در خاک ‏نشسته‌اند و توان قد کشیدن ندارند.
«بعد از این همه‌سال هنوز سه بلوک نیمه‌کاره ‏مانده و اهالی‌اش مجبور به اجاره‌نشینی شده‌اند، اما هنوز کانکس زیاد است. ‏می‌خواهند به زور جمع کنند. یک روز آب را قطع می‌کنند یک روز برق را.» ‏

خانه «خسرو» هم در زلزله تخریب شد تا مثل همه همشهری‌هایش خانواده ‏چهارنفری‌اش را زیر چادر ببرد. «مدتی در چادر بودیم تا اینکه یکی از خیریه‌ها کانکس ‏داد. بوی بد فاضلاب و گرما و سرمای کانکس را تاب آوردیم تا خانه تکمیل شود، اما با ‏کلی قرض هنوز تکمیل نشده. حالا هم فشار می‌آورند. آب و برق را قطع می‌کنند تا ‏مجبور شویم کانکس را برداریم. چاره چیست می‌رویم همان خانه نیمه‌کاره تا ببینیم ‏چه می‌شود.» ‏

زلزله که آمد و چادر‌ها در گوشه و کنار شهر عَلَم شدند تا یک‌به‌یک جای‌شان را به ‏کانکس‌ها بدهند. آب‌وبرق برای زلزله‌زده‌ها مجانی شد، اما بوی فاضلاب که از کنار ‏کانکس‌ها راه خود را پیدا کرده بود امان اهالی را برید. «هر طبقه ٥٥میلیون تومان وام ‏داشت، اما هزینه‌ها بالا رفت و خانه نیمه‌کاره ماند و تمام نشد. روز‌های اول می‌گفتند ‏وام، سود ٤درصدی دارد، اما نمی‌دانم الان چنددرصد سود حساب می‌کنند.» ‏

بعد از زلزله، خانه‌ها سعی کردند به همت وام‌ها، قد بکشند و اهالی را کانکس‌های فلزی ‏نجات بدهند، اما حریف گرانی نشدند و بیشترشان نیمه‌کاره ماندند. «اجاره‌خانه‌ها خیلی ‏بالا رفته، مستأجر‌ها توان پرداخت ندارند برای همین ترجیح می‌دهند بوی بد فاضلاب و ‏گرما و سرمای کانکس را به جان بخرند؛ زمستان‌ها کانکس می‌شود یخچال، تابستان‌ها ‏می‌شود عین تنور. از چادر بهتر است، اما جای خوبی برای زندگی نیست.» ‏

قطعی آب و برق کانکس‌ها دوماهه شده تا بعد از ماه رمضان، شهر کانکسی نداشته ‏باشد. «ما که خانه داشتیم این وضع‌مان است خدا به داد مستأجر‌ها برسد. زلزله که آمد ‏تا خرداد نگذاشتند خانه‌ها را بسازیم. بعد پروسه نظام مهندسی ادامه‌دار شد و چندماه ‏طول کشید. بعد از آن هم استادکار و جوشکار پیدا نمی‌شد و حالا همه‌چیز گران ‏شده.
کلی قرض گرفتیم و هنوز خانه نیمه‌کاره است. منبع درآمدم زمین کشاورزی ‏دیمی است. دوماه است تحت‌فشار گذاشتند تا بلند شویم. می‌گویند شکل شهر به هم ‏ریخته است. تمام کانکس‌ها در مسیر اصلی را برداشته‌اند. مردم یا به خانه‌های ‏نیمه‌کاره پناه برده‌اند یا در روستا‌ها کانکس‌نشین‌اند.» ‏

ضعف مالی شدید
پایان‌سال ٩٨ قرار بود پروژه بازسازی سرپل‌ذهاب به پایان خود برسد و شهر شکل و ‏شمایل گذشته خود را بیابد و برای همیشه پرونده زلزله سه‌سال پیش بسته شود، اما ‏نشد تا بعد از سه سال، شهرداری به زور قطعی آب و برق کانکس‌نشین‌ها را مجبور به ‏عقب‌نشینی کند.
فرزاد یوسفی‌پور، فعال اجتماعی در سر پل‌ذهاب تلاطم‌های اقتصادی ‏را یکی از موانع عملی نشدن پروژه بازسازی سرپل ذهاب می‌داند. او به «شهروند» ‏می‌گوید: «تلاطم‌های اقتصادی که در همه شهر‌ها احساس شد، باعث شد خیلی از ‏زلزله‌زده‌ها نتوانند بازسازی خانه‌هایشان را تمام کنند. مصالح گران شد و منابع ‏درآمدی‌ها به اندازه‌ای نبود که خانه‌ها را تکمیل کنند.» ‏

خانه‌ها که نیمه‌تمام ماندند، طرح تزریق منابع جدید اجرایی شد، منابعی هرچند کم که ‏توان تمام‌کردن خانه‌ها را نداشتند تا شهرداری به زور متوسل شود برای جمع‌آوری ‏کانکس‌ها. «فقط می‌خواهند کانکس‌ها نباشند. قصه فشار شهرداری هم مال دوماه ‏گذشته نیست، از یک‌سال پیش شروع شده، هرچند اعتراضات مدنی هم به دنبال ‏داشت.» ‏

فشار شهرداری برای جمع‌آوری کانکس‌ها از سطح شهر، خانه‌هایی را که هنوز بی‌آب و ‏برق از مرحله اسکلت خارج شده‌اند و تنها ردیف‌هایی آجری‌اند، پر از سکنه کرد تا به ‏تعداد کانکس‌های جمع‌آوری‌شده افزوده شود و شهرداری از ١٢هزار کانکس ‏جمع‌آوری‌شده بگوید: «سرپل ذهاب شهر آسیب‌دیده‌ای است که زیرساخت‌هایش را از ‏دست داده است. شهری که ساکنانش اغلب درآمد خاصی ندارند و مجبورند تن به ‏کانکس‌نشینی بدهند.
کانکس‌نشین‌ها بیشترشان توان اجاره‌خانه را ندارند و بی‌شک ‏ادامه این روند آسیب‌های اجتماعی زیادی را متوجه شهر خواهد کرد.» زلزله که به ‏جان سرپل ذهاب افتاد، بازار وعده‌ها داغ شد. قرار شد مستأجر‌های تخریبی صاحب ‏زمین شوند و وام ساخت بگیرند.
وعده‌ای که بعد از سه‌سال با محقق‌شدن فاصله ‏معناداری دارد. «این کانکس‌ها در سطح شهر پراکنده بودند، اما با فشار ارگان‌های دولتی ‏جمع شدند. تعدادی با وام و قرض مستأجر شدند، تعدادی به حاشیه شهر رفتند تا از ‏ذره‌بین شهرداری درامان باشند. عده‌ای هم با همان کانکس‌ها به روستا‌ها رفتند. ‏این‌هایی که مانده‌اند، از نظر مالی به‌شدت ضعیف‌اند.» ‏

آمار‌ها نشان می‌دهند بعد از اجرای طرح جمع‌آوری کانکس‌ها، دوهزار نفر هنوز در ‏کانکس‌ها زندگی می‌کنند؛ جمعیتی که به گفته رئیس انجمن معلولان سرپل ذهاب، ١٥ ‏خانواده‌شان با افراد معلول در کانکس‌ها روزگار می‌گذرانند.
«تا امروز ١٥میلیون وام ‏بلاعوض داده‌اند، درحالی که اجاره‌خانه ٣٠ تا ٤٠‌میلیون پول پیش و ماهی ٤٠٠ تا ‏‏٥٠٠‌هزار تومان اجاره می‌خواهد
. سازمان‌های مردم‌نهاد باید مانند روز‌های زلزله به ‏کمک بیایند تا از آسیب‌های بیشتر جلوگیری شود. این سازمان‌ها می‌توانند با ‏راستی‌آزمایی به این افراد کمک کنند، چون به تنهایی نمی‌توانند مشکلات‌شان را حل ‏کنند. شهرداری هم فقط می‌خواهد کانکس‌ها نباشند.» ‏

شهرداری در تلاش برای نونوارکردن شهر
‏ «بعد از سه‌سال شهر باید به شکل و شمایل قبل برگردد. مسکن مهر ارزان‌قیمت هست، ‏می‌توانند استفاده کنند.» صابر حیدری، شهردار سرپل ذهاب تنها راهکار را جمع‌شدن ‏کانکس‌ها می‌داند و بس. او در پاسخ به این سوال که افراد بی‌بضاعت چطور کانکس‌ها ‏را ترک کنند، می‌گوید: «پیشنهاد شما چیست؟ باید این‌ها تا آخر بمانند؟ در تهران یا ‏کرمانشاه کسی که پول رهن و اجاره ندارد، می‌تواند کانکس بگذارد کنار خیابان؟»
‏حیدری از ١٢هزار کانکس جمع‌آوری‌شده و ٦٠٠- ٧٠٠ کانکس باقی‌‏مانده می‌گوید. او شروع طرح جمع‌آوری کانکس‌ها را حدودا یک‌ساله می‌داند؛ از زمان ‏آماده‌شدن خانه‌های تعمیری. «برای جمع‌آوری کانکس‌ها هیأتی متشکل از شهرداری، ‏اداره برق و آب، فرمانداری و بنیاد مسکن تشکیل شد.
تک‌تک کانکس‌ها بررسی ‏می‌شوند تا مشخص شوند مستأجرند یا صاحبخانه تعمیری یا تخریبی.» شهردار سرپل ‏ذهاب قطعی آب و برق را مربوط به کانکس‌هایی می‌داند که خانه‌هایشان تکمیل شده ‏است. «کانکس‌نشینی تبعات اجتماعی دارد، باید این‌ها جمع شوند.
بعد از سه‌سال ‏توجیهی وجود ندارد در کانکس زندگی کنند. ما کانکس‌هایی داریم که فرد از کرمانشاه ‏یا لرستان آمده و آنجا زندگی می‌کند.» حیدری از تأمین ودیعه اجاره‌خانه توسط ‏نهاد‌های حمایتی می‌گوید: «قرار است تمام خانواده‌هایی که مشکل دارند، یک‌جا جمع ‏شوند تا در سطح شهر پراکنده نباشند.
تعدادی از خانواده‌ها تحت حمایت نهاد‌های ‏حمایتی بهزیستی و کمیته امدادند. در بررسی‌ها هم اگر مشخص شود فردی نیاز به ‏حمایت دارد، به نهاد‌ها معرفی می‌شود.» شهردار سرپل ذهاب معتقد است در طول این ‏سه‌سال آب و برق کانکس‌نشین‌ها مجانی بوده و اهالی هزینه‌ای نداشتند.
«عادت ‏کرده‌اند. ممکن است در میان‌شان ١٠٠ مورد بی‌بضاعت یافت شود که واقعا مشکل دارند ‏و حتما بعد از بررسی‌ها تحت حمایت قرار می‌گیرند.» حیدری در پاسخ به این سوال ‏که آیا هزینه آب و برق مجانی یکی از محرک‌های طرح جمع‌آوری بوده یا نه؟ ‏
می‌گوید: «این هزینه در قبال هزینه‌هایی که تبعات کانکس‌نشینی دارد، رقمی نیست.» ‏او در مورد وضع مسکن مهر و خانه‌های نیمه‌تمام آن هم می‌گوید: «خودتان هم ‏ساختمان بسازید، به همین راحتی تکمیل نمی‌شود. این شرایط از کانکس‌نشینی که ‏بهتر است.» ‏

غریبه‌های نامهربان ‏
کانکس‌ها هیچ‌گاه نتوانستند خانه امنی برای زلزله‌زده‌ها باشند تا اینکه پای غریبه‌ها هم ‏به نزدیک کانکس‌ها باز شد تا آسیب‌های اجتماعی وصله ناجور کانکس‌نشین‌ها شود. ‏سارا قنبری، پژوهشگر اجتماعی است. او مدت‌ها به همراه تیمی درباره آسیب‌های ‏اجتماعی بعد از زلزله در سرپل ذهاب تحقیق کرده است.
قنبری از ‏آسیب‌هایی که بهداشت روان اهالی را نشانه رفته‌اند، می‌گوید. خانواده‌هایی که در ‏محیط محدود کانکس‌ها زندگی‌شان با تنش مختلف گره خورده است. این پژوهشگر ‏اجتماعی معتقد است تنش بیکاری یا درآمد پایین خانواده، آسیب‌هایی که فرزندان را ‏تهدید می‌کنند، در کنار نبودِ امکانات اولیه زندگی عرصه را برای خانواده‌ها تنگ کرده ‏است. «خیلی جا‌ها آب‌وبرق را قطع کرده‌اند تا کانکس‌ها را خالی کنند.
قرار است به ‏مستأجر‌های تخریبی زمین بدهند. به مستأجر‌های تخریبی زنگ زده‌اند و گفته‌اند ‏اولویت دادنِ زمین با کسانی است که اجاره‌نامه بیاورند. تعدادی وام گرفتند یا زیربار ‏قرض رفته‌اند تا جایی را اجاره کنند به امید صاحب زمین‌شدن.» قنبری معتقد است ‏نمی‌توان جمع‌آوری کانکس‌ها را درست یا نادرست نامید. «به شهرداری دستور داده‌اند ‏کانکس‌ها را جمع کند.
بعضی به دلیل آب و برق مجانی در کانکس‌ها مانده‌اند، اما تعداد ‏آن‌ها به ١٣ خانواده هم نمی‌رسد، اما بیشتر خانواده‌ها از فقر آنجا مانده‌اند. قبلا با ١٠٠ یا ‏‏٢٠٠‌هزار تومان می‌شد خانه‌ای اجاره کرد، اما قیمت‌ها بالا رفته است و حتی نمی‌شود ‏با ماهی ٦٠٠هزار تومان خانه‌ای اجاره کرد.» ‏

در میان کانکس نشین‌هایی که از سر ناچاری روز‌ها را شب می‌کنند، کانکس‌های مهاجر ‏هم به چشم می‌خوردند. کانکس کارگران روزمزد، مجرد‌ها و مهاجرانی که از بقیه ‏شهر‌ها آمده‌اند تا در کانکس‌ها از آب و برق مجانی بهره ببرند. «مهاجران و کارگران ‏روزمزد آسیب‌های بسیاری داشتند.
فرمانداری قرار بود آن‌ها را بیرون از شهر اسکان ‏دهد، اما نمی‌دانم همه را انتقال دادند یا نه. خیلی از مردان به اعتیاد دچار شده‌اند. ‏پسربچه‌ها با بزهکاری‌ها آشنا شدند و خانواده‌ها شاهد تغییر رفتار آن‌ها بودند. آن‌هایی که ‏امکان داشتند، طلاق گرفتند و مشکلات این ‏سبک زندگی روی بچه‌ها تأثیر گذاشته است.» ‏
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید