فیلم "شیطان وجود ندارد"، اعتراضی بزرگ به اجبار
فیلم برداری فیلم که سعی شده با استفاده از دوربین تله و انتخاب چشم اندازهایی به سبک و سیاق عباس کیارستمی نسبت به واقعیت صادق و چشم نواز باشد قابل ستایش است، اما مخاطب امروزی دیگر حوصله نماهای تکراری دوربین، ماشین و راننده را ندارد.
کد خبر :
۸۳۳۹۶
بازدید :
۱۰۹۸
علی رفیعی وردنجانی | شیطان وجود ندارد قبل از آنکه یک اثر سینمایی قابل ستایش باشد اعتراض بزرگی است نسبت به اجبار. محمد رسول اف با دقت و دادههای فراوان نقشه اعتراض را در اثر خود طرح میکند و اپیزودها علاوه بر ارتباط ساختاری، پیوستگی ضمنی با یک دیگر برقرار میکنند.
مسئله اصلی من با چنین فیلمهایی موضعی است که در برابر جامعه و مخاطب میگیرند. جامعه مطرح شده در این اثر قبل از آن که از دل فرهنگ در حال حرکت به سمت تمدن نشات بگیرد مصداق بارز اسنوبیهایی است که...
صفحه فیلم
شیطان وجود ندارد قبل از آنکه یک اثر سینمایی قابل ستایش باشد اعتراض بزرگی است نسبت به اجبار. محمد رسول اف با دقت و دادههای فراوان نقشه اعتراض را در اثر خود طرح میکند و اپیزودها علاوه بر ارتباط ساختاری، پیوستگی ضمنی با یک دیگر برقرار میکنند.
مسئله اصلی من با چنین فیلمهایی موضعی است که در برابر جامعه و مخاطب میگیرند. جامعه مطرح شده در این اثر قبل از آن که از دل فرهنگ در حال حرکت به سمت تمدن نشات بگیرد مصداق بارز اسنوبیهایی است که مارسل پروست در رمان عظیم «در جست و جوی زمان از دست رفته» عنوان میکند.
*اسنوبیها
مفهوم تولید شده در اثر به شدت تحریک کننده است. این هیجان علاوه بر خطرناک بودن نوعی تشویش اذهان عمومی نیز محسوب میشود چرا که جامعه را نسبت به اصل عمل اعدام بدبین میکند نه مجریان و مجرمین. فصل اول فیلم با نام «شیطان وجود ندارد» با بازی خوب شخصیت مرد روبه رو شده است. بازیگر علاوه بر حس گرفتن درست مخصوصا با چشمها، فروخوردن خشم و احساس گناه از عملی را، هنرمندانه نمایش میدهد.
*اسنوبیها
مفهوم تولید شده در اثر به شدت تحریک کننده است. این هیجان علاوه بر خطرناک بودن نوعی تشویش اذهان عمومی نیز محسوب میشود چرا که جامعه را نسبت به اصل عمل اعدام بدبین میکند نه مجریان و مجرمین. فصل اول فیلم با نام «شیطان وجود ندارد» با بازی خوب شخصیت مرد روبه رو شده است. بازیگر علاوه بر حس گرفتن درست مخصوصا با چشمها، فروخوردن خشم و احساس گناه از عملی را، هنرمندانه نمایش میدهد.
از این نظر اپیزود ابتدایی از سایر فصول «به من گفت:: تو میتونی اجامش بدی»، «روز تولد» و «مرا ببوس» متفاوت و دارای اهمیت است که شخصیت داستان در برابر اجبار سر فرود میآورد و انگیزه و انتخاب خود را فدای مادر سالخورده اش میکند.
فیلم برداری فیلم که سعی شده با استفاده از دوربین تله و انتخاب چشم اندازهایی به سبک و سیاق عباس کیارستمی نسبت به واقعیت صادق و چشم نواز باشد قابل ستایش است، اما مخاطب امروزی دیگر حوصله نماهای تکراری دوربین، ماشین و راننده را ندارد.
از این جهت همه شخصیتها و داستانهای فیلم یک اسنوبی محسوب میشوند که همگی برای آنچه آرمان خود میدانند مبارزه میکنند، اما هرگز آرمان دیگری را در نظر نمیگیرند. این بورژوا سازی ناخودآگاه فیلم ساز ریشهای اجتماعی دارد. او با قرار دادن قفسه کتاب در بک گراند شخصیتهای خودو یا خنثی سازی اصل حادثه و فرضیه در داستان مخاطب را مانند قهرمانان فیلمش دعوت به آنارشی میکند.
این گریز از قدرت جاه طلبی فیلم ساز برای تصاحب قدرت رسانهای است. او با وجود ان که میداند فیلمش خط قرمزها را نادیده گرفته مانند سربازی که از دستور سرپیچی میکند به دنبال راه فراری است که در آن همراهی دیگران را شامل شود. حال پرسش بزرگ این است: دیگران چه کسانی هستند؟
*دیگران
محمد رسول اف با نمایش دگردیسی در رفتار فرهنگی خود با مخاطب ایرانی اگر چه از نظر سینمایی و اجرای ساختار توانست تجربه ارزشمندی را به دست آورد، اما هرگز جایگاه یک اندیشمند در سینمای ایران را کسب نکرد. «شیطان وجود ندارد» را میتوان در اپیزود «روز تولد» خلاصه کرد.
*دیگران
محمد رسول اف با نمایش دگردیسی در رفتار فرهنگی خود با مخاطب ایرانی اگر چه از نظر سینمایی و اجرای ساختار توانست تجربه ارزشمندی را به دست آورد، اما هرگز جایگاه یک اندیشمند در سینمای ایران را کسب نکرد. «شیطان وجود ندارد» را میتوان در اپیزود «روز تولد» خلاصه کرد.
سربازی که برای گرفتن مرخصی سه روزه حاضر به اجرای حکم اعدام میشود و متوجه میشود خانواده نامزدش سوگواری کسی را میکنند که او چارپایه را از زیر پایش کشیده و همه چیز تغییر میکند، مشخصه اصلی گرایش به آنارشیسم را پدیدار کرده است.
در لحظهای که سرباز هذیان گونه ماجرا را برای نامزدش تعریف میکند او دستهای خود را محکم به تکه سنگی میچسباند و آماده میشود تا او را قصاص کند، اما موضوعی که مانع این کار میشود چیست؟ ترس؟ فرهیختگی و یا دل بریدن از معشوق؟ او در سکانس پایانی اپیزود به حد کافی از سرباز تعریف میکند و با گفتن: دلم برات تنگ میشه. او را برای همیشه ترک میکند.
دلیل این تغییر شرایط قانون است یا ذهن قانون گریز. ذهنی که توانایی تفکیک جبر و اختیار را ندارد و احساسات عمیق گذشته را با شنیدن عملی که به اجبار انجام شده زیر پا میگذارد. نام این احساس چیست؟ عشق است یا شبهه عشقی که انسانهای اسنوبی برای ارضای غریزه به کار میبرند؟ در واقع قانون هرچه که باشد کنترل کننده جامعه است و برای تصحیح و یا حذف آن باید مبارزهای قانونی صورت بگیرد و نمیتوان نام فرار از قانون را مبارزه با آن گذاشت.
در این جا مشخص میشود دیگرانی وجود ندارند تا با رسول اف برای فرار از قانون متحد شوند. فیلم شدیدا میخواهد سبک کیارستمی را برای اعتراض به چارچوبهای موجود در جامعه به اجرا بگذارد، اما غافل از آنکه سینمای کیارستمی علاوه بر حفظ حریم شخصیتها، قانون مندانه نسبت به سوژهای واکنش نشان میداد.
«شیطان وجود ندارد» اگر چه از نظر سینمایی در سطح قابل ستایشی قرار دارد، اما همچنان از فیلتر تفکرات یک شبهه انتکتوئل در سینمای ایران خارج شده است.
منبع: سلام سینما
۰