شخصیت شناسی؛ خویشتنداران قاتلان بهتری هستند!
احتمالاً انتظار دارید بدترین جنایتکاران آنهایی باشند که دارای ویژگیهایی مانند تنشی و ضداجتماعی بودن هستند یا حداقل از شخصیتی قوی برخوردار نیستند. اما دانشمندان فرانسوی دقیقاً خلاف آن را کشف کردند. «افرادی که به سازگار و منظم بودن عادت کردهاند و در جامعه در سطحی بالا ادغام میشوند معمولا نمیتوانند از قوانین سرپیچی کنند؛ و در این مورد، پروفایل شخصیتی آنها به این معنی بود که آنها تمایل بیشتری به شکنجه کردن دیگران دارند.»
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی ورلد، چندسال پیش به ۸۰ نفر از اهالی پاریس این فرصت داده شد که در یک برنامه تلویزیونی آزمایشی به نام La Zone Xtrême شرکت کنند. تولیدکنندگان به هر کدام از شرکتکنندگان در بدو ورود به استودیو خوشآمد میگفتند و به آنها اطلاع میدادند که قرار است نقش «پرسشگر» یا «پاسخدهنده» را ایفا کنند.
به مشارکتکنندگان گفته شد از آنجایی که برنامه تلویزیونی آزمایشی است به آنها جایزه نقدی تعلق نمیگیرد؛ بااینحال اکثریت پرسشگران حتی بعد از شنیدن فریادهای دردآلود پاسخدهندگان که بعد از هر شوک الکتریکی به گوش میرسید، به پرسیدن ادامه میدادند و مسابقه را به پایان میرساندند.
خوشبختانه فریاد برای کمک فقط بازی بود، چون شوک الکتریکی واقعی در کار نبود. پرسشگران بدون آنکه بدانند در یک آزمایش شرکت کرده بودند تا دانشمندان بتوانند ویژگیهای شخصیتیِ متفاوتی که بر رفتارهای اخلاقی اثر میگذارد را شناسایی کنند.
احتمالاً انتظار دارید بدترین جنایتکاران آنهایی باشند که دارای ویژگیهایی مانند تنشی و ضداجتماعی بودن هستند یا حداقل از شخصیتی قوی برخوردار نیستند. اما دانشمندان فرانسوی دقیقاً خلاف آن را کشف کردند.
مشارکتکنندگانی که بیشترین نمره را در خودآگاهی - ویژگیای که معمولا با رفتار محتاطانه، منظم و اخلاقی مرتبط است - کسب کرده بودند؛ همانهایی بودند که مشتاق بودند مسابقه را با بالاترین حد از شوکهای الکتریکی ادامه دهند.
یافتههای جدیدی که بر مبنای همین آزمایش صورت گرفته است نشان میدهد افرادی که در خویشتنداری و نظم نمره بالاتری کسب میکنند یک سویه تاریک شگفتیآور دارند.
فائق آمدن بر تنشها
در تمام این مطالعات مشاهده شده افرادی که در آزمونهای خویشتنداری نمرات بالاتری کسب میکنند افرادی هستند که در مدرسه و محل کار موفقتر هستند و سبکهای زندگی سالمتری دارند؛ آنها کمتر احتمال دارد پرخوری کنند یا مواد مخدر مصرف کنند؛ و بیشتر احتمال دارد که ورزش کنند. توانایی آنها در غلبه بر تمایلات نادرست به این معنی است که افرادی که خودکنترلی بالاتری دارند کمتر احتمال دارد که رفتارهای خشونتآمیز و خشمگینانه از خود بروز بدهند و کمتر سابقه اعمال مجرمانه از آنها ثبت شده است.
در دهه ۲۰۱۰ لیاد یوزیل از دانشگاه بار-ایلان شروع به تحقیق درباره بافتهایی کرد که در تعیین پیامدهای خودکنترلی نقش اساسی ایفا میکنند. او این گمان را مطرح کرد که این ویژگی شخصیتی ابزار مناسبی است که به افراد اجازه میدهد به هر هدفی - خوب یا بد- دسترسی پیدا کنند.
در بسیاری از موقعیتها، هنجارهای اجتماعی به مردمی که با دیگران همکاری میکنند پاداش میدهد و برای همین افرادی که خودکنترلی بالاتری دارند پشت خط مسابقه میایستند (سعی نمیکنند از کسی جلو بزنند). اگر ما آن هنجارهای اجتماعی را تغییر دهیم، رفتار افراد با خودکنترلی بالا با دیگران تغییر میکند و ممکن است حتی از کسانی که در این ویژگی امتیاز کمتری کسب کردهاند نسبت به دیگران بیاهمیتتر باشند.
برای آزمون این ایده یوزیل از یک آزمایش استاندارد روانشناسی به نام «بازی دیکتاتور» استفاده کرد که در آن به هر فردی مقداری پول داده و به آنها گفته میشود میتوانند این مقدار پول را یک نفر دیگر قسمت کنند. همکاری با دیگران در اکثر جوامع یک هنجار اجتماعی است و به لطف این مسئله، اغلب مردم سخاوتمند هستند. یوزیل میگوید: «به لحاظ منطقی دلیلی وجود ندارد که فرد پول خود را با نفر دوم قسمت کند، اما مردم اغلب یکسوم از این پول را به نفر دیگری هدیه دادند.»
محققان کشف کردند افرادی که خویشتنداری بالاتری داشتند در وضعیتی که میترسیدند دیگران آنها را به دلیل خساست قضاوت کنند، بخشی از پول را به دیگران میبخشیدند. اما اگر قرار بود که این کار خصوصی انجام شود، که در اینصورت ترسی از قضاوت شدن توسط دیگران نداشتند، آنها نسبت به دیگران که امتیاز کمتری در خویشتن داری کسب کرده بودند، خودخواهانهتر رفتار میکردند و انتخابشان این بود که به نفع خودشان عمل کنند نه دیگران. در این وضعیت آنها تقریباً همه پول را برای خودشان برمیداشتند.
افرادی که خویشتنداری بالاتری دارند همچنین محتاطتر به نظر میرسند و مراقبند که اگر مرتکب رفتارهای ضداجتماعی میشوند گیر نیفتند. دیوید لِین و همکارانش در دانشگاه الینوی غربی در آمریکا، اخیراً از مردم درباره رفتارهای دوگانهشان سوال پرسیدند و اینکه آیا تاکنون پیامد رفتارهای خود را دیدهاند یا نه.
آنها دریافتند مردمی که خویشتنداری بالاتری داشتند کمتر احتمال داشت که به دلیل رانندگی خطرناک یا تقلب در امتحان تنبیه شده باشند. یکبار دیگر دانشمندان به این نتیجه رسیدند که افراد با خویشتنداری بالا هنجارهای اجتماعی درباره رفتارهای مورد قبول جامعه را با دقت شناسایی میکنند و نسبت به رعایت آنها دقیق هستند تا مبادا چشمپوشی از آنها به آبرو و شهرت آنها لطمه وارد کند.
ماشین نابودکننده
دانشمندان به این نتیجه رسیدند که اثر خویشتنداری بستگی به حس مسئولیت اخلاقی افراد داشت. افرادی که نگران پیامدهای اخلاقی چنین اعمالی بودند، فرقی نداشت که چه امتیازی در خویشتنداری دریافت کنند. در واقع افزایش امتیاز خودکنترلی نقشی در نتیجه نداشت. آنها تعداد متعادلی از حشرات را کشتند.
بازیکنان در برنامه آزمایشی ِ. La Zone Xtrême هم الگوی مشابهی از رفتار - فقط در مقیاس بزرگتر - را نشان دادند. این آزمایش بر مبنای آزمایش جنجالبرانگیزی انجام شد که استنلی میلگرام در دهه ۱۹۶۰ انجام داد. او میخواست بداند که آیا افراد به اسم علم حاضرند به دیگران شوک الکتریکی وارد کنند.
آزمایش میلگرام میخواست اطاعت بیچونوچرای مردم از قدرت را نشان دهد، اما محققان فرانسوی میخواستند بدانند چه نوع شخصیتهایی بیشتر مستعد اطاعت بیچونوچرا هستند. آنها دریافتند کسانی که در آزمون خویشتنداری (که بر اساس سلسه سوالهای مربوط به خودآگاه تنظیم شده است) نمره بالاتری کسب کرده بودند بیشتر مشتاق بودند که والتاژ را تا ۱۰۰ و بیشتر بالا ببرند تا جاییکه شریک مسابقه آنها ساکت میشد، بیهوش میشد یا حتی میمرد.
جالب اینجاست که کسب امتیاز بالاتر در سازگاری - تمایل به خشونت ساختن دیگران - یک ویژگی شخصیتی دیگر بود که میتوانست تکرار این عمل فاقد عاطفه را افزایش دهد. بگی میگوید: «کسانی که در این شاخص امتیاز بالاتری کسب میکردند بیشتر تمایل داشتند از شوک الکتریکی استفاده کنند احتمالاً به این علت که میخواستند از درگیری ناخوشایند با مجری تلویزیون پرهیز کنند. آنها دوست داشتند که آدمهای قابل اعتمادی به نظر برسند که تعهدات خود را انجام میدهد.»
مقاله تیمِ بگی در تضاد با کشف فیلسوف قرن بیستم، هانا آرنت، درباره ارزیابی نازی بلندپایه، آدولف آیشمن، بود. آرنت دو واژه را با هم تلفیق کرد و عبارت «ابتذال شر» را برای توصیف آدمهای پیش پا افتاده مانند آیشمن که میتوانند در حد اعلی بیرحمانه عمل کنند، به کار برد. اما تحقیق بگی و گروهش نشان داد ویژگی شخصیتیای که مردم را به بیاخلاقی سوق میدهد فقط پیش پا افتاده نیست و گاهی میتواند در موقعیتهای دیگر حقیقتاً مطلوب باشد. افرادی که خودآگاهی و سازگاری بالاتری دارند اغلب گزینههای ما برای همسری و کارمندی هستند.
محیط کار مسموم
لِین میگوید: «همه اینها به هنجارهای اجتماعی مرتبط است. من فکر میکنم اگر مردم بتوانند خودشان را متقاعد کنند که اینها جرائمِ بدون قربانی است که همین حالا هم خیلی از افراد انجام میدهند؛ میتوان آن را به تمام رفتارهای انسان تعمیم داد.»
برای مثال شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فرار مالیاتی با امتیاز افراد در خودآگاهی افزایش پیدا میکند. همچنین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد در محیطهای کاری افرادی که به عنوان کارمندان نمونه شناخته میشوند هم میتوانند از اداره دزدی کنند.
یوزیل میگوید افرادی که خویشتنداری بالاتری دارند در زمان فروپاشی گروه بیشتر احتمال دارد که بیرحمانه رفتار کنند. بهخصوص وقتی که احساس میکنند قدرت و اقتدار آنها تهدید شده و باید با دیگران وارد مسابقه شوند این رفتارها بیشتر میشود. آنها ممکن است به دیگران از پشت خنجر بزنند تا آن پیشرفتی را که میخواهند به دست آورند.
اگرچنین است پس شاید باید افرادی که در حلقه نزدیکانمان هستند و کمتر از سایرین سازگاری و انضباط دارند را قدری بیشتر تحسین کنیم. آنها ممکن است به دلیل اینکه نمیتوانیم رویشان حساب کنیم ما را کلافه کنند؛ اما لااقل کسانی نیستند که در مسابقه La Zone Xtrême سرنوشت ما را تعیین میکنند.