چگونه با سالمندان رفتارصحیح و سالمی داشته باشیم؟

چگونه با سالمندان رفتارصحیح و سالمی داشته باشیم؟ اگر میخواهید به سالمندان برای شرکت در کلاسها یا دوره ها، یا وقت گذراندن با همسالان خود، توصیههایی داشته باشید این توصیهها حتما باید به شکل پیشنهاد به آنها داده شود نه به شکل دستور. آزادی عمل را از آنها نگیرید و فقط آنها را تشویق و ترغیب کنید تا برنامهریزیهای جدیدی برای خود داشته باشند. تجربه نشان میدهد که دستور دادن و حکم صادر کردن برای سالمندان، آنها را افسرده و ناامید خواهد کرد و حتی باعث خواهد شد که مقاومت کرده و حالت دفاعی به خود بگیرند و بخواهند جایگاه قبلی خود را به رخ شما کشیده یا دوباره بدان برگردند. در حالی که توان آن را هم ندارند و سرانجام ناامیدتر و افسرده شوند.
کد خبر :
۸۵۵۵۸
بازدید :
۶۰۵۰

فرادید | سالمندی یکی از دورههای سنی است که به ناگه قرار نیست افراد نادان و بیتوان شوند. در خیلی از کشورها استفاده از نیروهای بازنشسته برای توانمند ماندن آنها پروژه جدی است که نتایج خوبی دارد. زمانی که افراد سالمند از توانایی خودشان ناامید میشوند، احساسات پیچیدهای را تجربه میکنند که باعث میشود کم کم از نظر روحی فرسودهتر شوند. رفتار دیگران هم خیلی موثر است. اگر با سالمندان رفتاری از روی ترحم شود، آنها بهتر از هر کسی این واقعیت را درک میکنند و از اینکه موقعیت قابل ترحم دارند سخت دلگیر میشوند. اگر بدانیم که این رفتار باعث پسرفت آنها میشود، احتمالاً از این کار دست خواهیم کشید. سالمندانی که حس توانمندی بیشتری داشته باشند و مسئولیتهای در زندگی بر عهده آنها باشد، سالمندی باکیفیتتری را سپری میکنند.
متاسفانه برخی از ما با سالمندان مانند کودکان رفتار میکنیم. به آنها امرو نهی میکنیم و فراموش کردهایم که سالمند ناتوانی که با او طرف هستیم شان و مرتبه خاصی دارد که در رفتار با آنها باید مراقب به خطر نیفتادن آن شان و مرتبه باشیم. در بسیاری موارد وقتی صحبت از مراقبت و نگهداری از پدر و مادر سالمندمان به میان میآید، گمان میکنیم، چون آنها را دوست داریم، این مراقبت بسیار ساده است.
برای همین با یک نگرش سنتی با آنها که پا به سن گذاشتهاند، رفتار میکنیم؛ رفتارهایی که گاهی مناسب سن والدین سالمندمان (چه سالم و چه بیمار یا معلول) نیست. گاهی اوقات ما سعی داریم همانطور که از فرزندمان مراقبت میکنیم، با آنها برخورد کنیم و فراموش میکنیم که ما هرگز نمیتوانیم والد پدر و مادر خود باشیم و مراقبت از آنها مهارتهای خاصی نیاز دارد.
نکته مهم این است که این مهارتها که باید در تکتک رفتارهای ما نمود داشته باشد، آموختنی هستند، اما بیشترمان این مهارتها را بلد نیستیم و صرفا با مهر و محبت هم نمیتوان این مهارتها را در خود ساخت. شاید اگر به طریقی یاد میگرفتیم که چهطور با فرد سالمند خانواده رفتار کنیم، این همه گلایه و نارضایتی در خانوادهمان به وجود نمیآمد.
اگر میخواهید به سالمندان برای شرکت در کلاسها یا دوره ها، یا وقت گذراندن با همسالان خود، توصیههایی داشته باشید این توصیهها حتما باید به شکل پیشنهاد به آنها داده شود نه به شکل دستور. آزادی عمل را از آنها نگیرید و فقط آنها را تشویق و ترغیب کنید تا برنامهریزیهای جدیدی برای خود داشته باشند. تجربه نشان میدهد که دستور دادن و حکم صادر کردن برای سالمندان، آنها را افسرده و ناامید خواهد کرد و حتی باعث خواهد شد که مقاومت کرده و حالت دفاعی به خود بگیرند و بخواهند جایگاه قبلی خود را به رخ شما کشیده یا دوباره بدان برگردند. در حالی که توان آن را هم ندارند و سرانجام ناامیدتر و افسرده شوند.
دوره سالمندی هم مانند هر دوره دیگری در زندگی خصوصیات و دغدغههای مربوط به خود را دارد به طور خلاصه، شاید بتوان تنها یک نکته مهم را در مورد رفتار با سالمندان اشاره کرد. آن نکته مهم این است که ما باید همواره در ذهن خود یادآوری کنیم که این سالمند (پدر، مادر یا هر عضو دیگر خانواده) به دلیل ضعف قوای جسمانی و آسیبپذیری در برابر بیماریها به شدت نگران و مضطرب است که مبادا سلامت او به مخاطره بیفتد.
متاسفانه برخی از ما با سالمندان مانند کودکان رفتار میکنیم. به آنها امرو نهی میکنیم و فراموش کردهایم که سالمند ناتوانی که با او طرف هستیم شان و مرتبه خاصی دارد که در رفتار با آنها باید مراقب به خطر نیفتادن آن شان و مرتبه باشیم. در بسیاری موارد وقتی صحبت از مراقبت و نگهداری از پدر و مادر سالمندمان به میان میآید، گمان میکنیم، چون آنها را دوست داریم، این مراقبت بسیار ساده است.
برای همین با یک نگرش سنتی با آنها که پا به سن گذاشتهاند، رفتار میکنیم؛ رفتارهایی که گاهی مناسب سن والدین سالمندمان (چه سالم و چه بیمار یا معلول) نیست. گاهی اوقات ما سعی داریم همانطور که از فرزندمان مراقبت میکنیم، با آنها برخورد کنیم و فراموش میکنیم که ما هرگز نمیتوانیم والد پدر و مادر خود باشیم و مراقبت از آنها مهارتهای خاصی نیاز دارد.
نکته مهم این است که این مهارتها که باید در تکتک رفتارهای ما نمود داشته باشد، آموختنی هستند، اما بیشترمان این مهارتها را بلد نیستیم و صرفا با مهر و محبت هم نمیتوان این مهارتها را در خود ساخت. شاید اگر به طریقی یاد میگرفتیم که چهطور با فرد سالمند خانواده رفتار کنیم، این همه گلایه و نارضایتی در خانوادهمان به وجود نمیآمد.
اگر میخواهید به سالمندان برای شرکت در کلاسها یا دوره ها، یا وقت گذراندن با همسالان خود، توصیههایی داشته باشید این توصیهها حتما باید به شکل پیشنهاد به آنها داده شود نه به شکل دستور. آزادی عمل را از آنها نگیرید و فقط آنها را تشویق و ترغیب کنید تا برنامهریزیهای جدیدی برای خود داشته باشند. تجربه نشان میدهد که دستور دادن و حکم صادر کردن برای سالمندان، آنها را افسرده و ناامید خواهد کرد و حتی باعث خواهد شد که مقاومت کرده و حالت دفاعی به خود بگیرند و بخواهند جایگاه قبلی خود را به رخ شما کشیده یا دوباره بدان برگردند. در حالی که توان آن را هم ندارند و سرانجام ناامیدتر و افسرده شوند.
دوره سالمندی هم مانند هر دوره دیگری در زندگی خصوصیات و دغدغههای مربوط به خود را دارد به طور خلاصه، شاید بتوان تنها یک نکته مهم را در مورد رفتار با سالمندان اشاره کرد. آن نکته مهم این است که ما باید همواره در ذهن خود یادآوری کنیم که این سالمند (پدر، مادر یا هر عضو دیگر خانواده) به دلیل ضعف قوای جسمانی و آسیبپذیری در برابر بیماریها به شدت نگران و مضطرب است که مبادا سلامت او به مخاطره بیفتد.

نسبت به گذشتهها، این افراد تا حدی دچار کاهش اعتماد به نفس میشوند؛ بنابراین همواره در تلاشاند و با این درگیری ذهنی میکوشند که به خود و اطرافیان بگویند هنوز هم مانند گذشته فرد موثری هستند. حالا اگر ما خودمان به اشکال مختلف، به فرد سالمند کمک کنیم که از نظر ذهنی، آسودگی اینکه هنوز جایگاه قبلی، یعنی موثر و مفید بودن را دارد؛ در نتیجه از اضطراب سالمند کم شده.
جایگاه خود را در مخاطره نمیبیند و دچار کاهش اعتماد به نفس نمیشود. همانطور که شما و دیگر کسانی که در خانوادهشان فرد سالمندی را دارند، به وضوح مشاهد میکنید وقتی به هر دلیلی جایگاه قبلی والدین شما که در دوران طولانی بزرگسالی آن را به سختی تثبیت کرده بودند، در معرض آسیب قرار میگیرد.
فرد سالمند به دنبال به دست آوردن آن جایگاه قبلی، ممکن است به حوزههایی وارد شود که شاید برای شما و یا بعضی از افراد خانواده ورود به این حوزه نوعی دخالت تعبیر شود و یا تا حدی هضم سخت باشد؛ مثلا مادر شما چنین قصدی ندارد که در امور تربیت فرزند شما و یا روابط خانوادگیتان دخالت کند، بلکه فقط میخواهد نشان دهد که هنوز هم مثل گذشته فردی مفید و توانمند است
که دیگران میتوانند به او رجوع کرده و در حوزههای مختلف از او نظر بخواهند. اگر هر کدام از ما برحسب علاقه، توان و تخصص سالمندمان، جایگاهش را به او تقدیم کنیم و با رفتارمان به او نشان دهیم که هرگز از نظر ما به فردی سربار و غیر موثر تبدیل نشده است، بسیاری از مسایل و مشکلاتمان حل خواهد شد.
اکثر سالمندان توانمندیهای خاصی دارند. اگر به آنها این فرصت و موقعیت را بدهیم که توانایی خود را به نوجوانان و کودکان محله یا فامیل بیاموزند، احساس مفید بودن آنها را افزایش دادهایم. یا اگر مثلا میتوانند به کودک ما دیکته بگویند یا در حساب ساده به آنها کمک کنند خوب است که از آنها کمک بگیریم.

رفتار غیرکلامی خودتان را کنترل کنیم
گاهی اوقات یک نگاه یا یک ادا، همین کافی است تا یک سالمند از درون بشکند. احساسات ما در چهره ما مشخص میشود و بهتر است نگاه و رفتار خودمان را ارزیابی کنیم و به وسیله آن حس منفی به سالمندان ندهیم.
صبر و شفقت را تمرین کنیم
ناگفته نماند که رفتار با بسیاری از افراد مسن نیاز به صبوری دارد. حرکات آهسته، فراموشی و... در بسیاری از سالمندان وجود دارد که خیلی اوقات باعث از بین رفتن عزتشان میشود. بهترین راه همدلی با سالمندان است. مثلا جملاتی مانند «آرام راه میرود، چون دست و پنجه نرم کردن با پوکی استخوان ساده نیست» به شما کمک میکند موقعیت سالمند را از زاویهای همدلانه ببینید.

به آنان امر نکنید، از آنان بپرسیم
اگر برنامه زندگی فرد سالمند را برنامهریزی میکنید، به جای اینکه به او بگویید که امروز نهار مرغ دارید، بگویید که آیا دوست دارید امروز ناهار مرغ داشته باشیم؟ حس احترام و عزت برای سالمندان بیش از چیزی که فکر کنیم اهمیت دارد و باعث سلامت روان آنها میشود. اگر سالمندان احساس کنند مدام به آنها دستور داده میشوند خوشحال نخواهند بود. بهتر است هرچه میگویید با حالت اول شخص جمع باشد: «امروز ورزش میکنیم.» بهتر است به آنها گزینههایی برای انتخاب بدهید تا احساس استقلال و آرامش بیشتری بکنند. مثلا بگوییم: «دوست دارید کار الف را بکنیم یا کار ب»
سالمندان نیاز به چکآپ منظم دارند
سالمندان و کودکان شکنندهتر از جوانان و میانسالان هستند. سالمندان به علت کهولت میتوانند سلامتی کلی خود را به علتهای کوچک از دست بدهند. اگر سالمندی در اطراف خود داریم، بیش از سایر اعضای خانواده مراقب سلامت او باشیم.
۰