تصاویر؛ سفر به تهران قدیم؛ پهلوانان سرشناس تهران را بیشتر بشناسید

در کوتاه زورخانه و اینکه تو برای ورود به این فضا، باید سر خم کنی، یک پیام مهم برای هر پهلوان دارد: افـتـادگی آموز اگر طالب فیـضی / هرگز نـخورد آب زمیـنی که بلـند است.
وقتی وارد زورخانه میشوی، مرشد، زنگ میزند و به تو خوشا مد میگوید. آنگاه با واژه رخصت، از پهلوان جمع اجازه میگیرد و با شنیدن واژه فرصت، ضرب را مینوازد. ورزشکاران وسط گود، دایرهوار ایستادهاند و حول یک محور میچرخند و ذکر میگویند. خلاصه اینکه حتی فضای زورخانه هم به تو سخنها دارد و به تو یادآور میشود که ورزش باستانی زورخانهای، تنها یک ورزش نیست؛ منشی است که روح ورزشکار را ورز میدهد و علاوه بر بازوان جسم، عضلات روحش را نیز تقویت میکند.
زورخانهها ما را یاد رستم دستان و پوریای ولی و جهان پهلوان تختی میاندازد و حس بالندگی به ما میبخشند. در این روز که به نام روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای مزین شده، نام و یاد گروهی از پهلوانان را در اینجا زنده میکنیم و منش پهلوانی آنها را بهخودمان یادآور میشویم. این پهلوانان، درچند دهه اخیر بازوبند پهلوانی کشور را به بازو بستهاند اما فراتر از آنها بهخاطر منش و رفتار مردم دارانهشان در یادها ماندهاند. روز فرهنگ پهلوانی که در واقع ۱۷شوال است؛ در این روز حضرت علی(ع) عمرو بن عبدود، پهلوان معروف عرب در آن دوران را شکست داد و پرچم اسلام را برافراشت.
جهانپهلوان
بسیاری معتقدند زورخانه و تشک کشتی و مدالهای ریز و درشت تختی، او را جهانپهلوان نکرد. منش پهلوانی این بزرگمرد، بازوبندی پهلوانی او شد. در دهمین روز از شهریور سال۱۳۴۱، زلزله مهیبی بوئینزهرا را لرزاند و فردای آن روز، روزنامهها از کشته و زخمیشدن هزاران نفر خبر دادند. پهلوان تختی، پس از شنیدن خبر آرام ننشست و با کمک دوستانش، وانتی تهیه کرد تا کمکهای مردمی را جمع کند. میگویند خودش با همان هیبت، سینی بزرگی بهدست گرفت و از سر خیابان عباسآباد، کوچه به کوچه راه افتاد و به اعتبار او، سیل کمکها روانه شد. میگویند وقتی به چهارراه جمهوری رسید، پیرزنی ۶۰ساله به سمت جهانپهلوان آمده و با اشک به او گفته من تنها چادری دارم که آن را به زلزلهزدگان میبخشم و تختی و مردم را متاثر کرده است. بد نیست بدانید تختی علاوه بر مدالهای درخشانش، به گواه تارنمای فدراسیون ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی، پهلوان سالهای۱۳۳۶، ۱۳۳۷و ۱۳۳۸شده است.
منش پهلوانی
مصطفی طوسی، در سال۱۲۹۸ متولد شد و از ۱۳سالگی پای در دنیای ورزش گذاشت و در سال۱۳۱۸ با قهرمانی در دسته نیموزن کشتی فرنگی و آزاد نامش سر زبانها افتاد. او هم منشی پهلوانی داشت و برای پاگرفتن ورزش باستانی و کشتی پهلوانی، تلاشی فراوان کرد. میگویند بهخاطر قهرمانیهایش، مقرری دریافت میکرد که آن را برای انجام کارهای خیر، مثل کمک به خانوادههای نیازمند ورزشکار هزینه مینمود. او در سالهای ۲۳، ۲۴و ۲۵به مقام پهلوانی ایران نائل شد.
نوچه زورخانه
به جرئت میتوان گفت عنوان قهرمان سنگینوزن جهان و ۶ عنوان متوالی پهلوانی کشور در سالهای۵۸، ۶۱، ۶۲، ۶۴، ۶۵و ۶۹ نام علیرضا سلیمانی را زنده نکرد، بلکه مرام و مسلک پهلوانی و مردمداریاش نام او ماندگار کرد. او ورزش را با فوتبال آغاز کرد و بهخاطر علاقه و فیزیک بدنی، سر از زورخانه درآورد. سلیمانی خود را نوچه زورخانه میدانست. او به بزرگترها و پیشکسوتهایش احترام ویژهای میگذاشت. سلیمانی وصیت کرده بود بعد از مرگش او را پایین قبر مادرش دفن کنند و این وصیت او، نشانی از منش و احترامی بود که برای مادرش قائل بود. پهلوان سلیمانی در سن ۵۸سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.
عباس زندی
پهلوان عباس زندی را جوانترین پهلوان پایتخت میدانند؛ چون در سن ۱۸سالگی و در سال۱۳۲۸، صاحب بازوبند پهلوانی ایران شد. او در ۱۷سالگی به عضویت تیم ملی کشتی در آمد و در رقابتهای جهانی سال۱۹۵۴ به مدال طلا رسید. او نیز چون همقطارانش از سالهای دور به داشتن منش و صفات پهلوانی ازجمله اخلاص، تواضع و فروتنی، سلامت اخلاقی و... شهره عام و خاص بوده و همواره خود را زمین خورده و خاک پای مردم میدانست. زندی الگوی بزرگانی چون جهان پهلوان تختی نیز بود. آنقدر که تختی درباره او میگوید: «وقتی به باشگاه پولاد رفتم برای تمرین کشتی، زندی قهرمان تیم ملی بود. حین تمرین، آنقدر از عباس زندی زمین خوردم که پشتم بوی جرم تشک کشتی گرفت، درعوض ساخته شدم و به تیم ملی راه یافتم و من برای همیشه از داشعباس زندی ممنون و سپاسگزارم.»
خانه پهلوانان
زورخانهها از دیرباز، محل پرورش و رفتوآمد پهلوانان بوده است. یکی از این زورخانههای قدیمی که یک سال پیش در همین روزها بازسازی شده، زورخانه قمر بنیهاشم دهونک است؛ زورخانههای فعال و قدیمی تهران در محله دهونک که قدمت آن را حدود یک قرن میدانند و ساختمان گود اصلی آن به همت اهالی دهونک، پهلوانان قدیمی منطقه و نفس حق جوانان ورزشکار بازسازی شده و اکنون فعال است. در چوبی قدیمی این زورخانه به راهرویی باز میشود و شما را بهسوی حیاط زورخانه هدایت میکند. کاشیها، موزائیکها و سنگهای حیاط البته نشان از قدمت زورخانه دارند. پهلوانان زیادی از دل همین زودخانه و دیگر زورخانههای تهران، سر برآوردند.