سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۵۱

سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۵۱

یادداشت‌های اسدالله علم: شاهنشاه خیلی سرحال بودند، چون موضوع فروش سهام کارخانجات به کارگران و کارمندان در دنیا اثر بسیار خوبی گذاشته. بعد هم روزنامه‌های انگلیس، به خصوص مجله اکونومیست، گویا بسیار خوب نوشته است - من هنوز ندیده‌ام.

کد خبر : ۲۴۳۱۸۶
بازدید : ۹۷۹
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  
 
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
 
شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۵۱: دیشب هم باران مفصلی آمد. صبح هوا واقعاً بهشتی بود... طبق معمول .... شرفیاب شدم. شاهنشاه خیلی سرحال بودند، چون موضوع فروش سهام کارخانجات به کارگران و کارمندان در دنیا اثر بسیار خوبی گذاشته. بعد هم روزنامه های انگلیس، به خصوص مجله اکونومیست، گویا بسیار خوب نوشته است - من هنوز ندیده ام. فرمودند: همان طور که تو گفتی، گویا انگلیس ها از این عمل خیلی impressed شده اند، مخصوصاً سفیر انگلیس در این جا، و به این جهت این مجله خوب نوشته، در صورتی که همیشه با ما بد است و بد می نویسد. پس معلوم می‌شود همه بدجنسی ها زیر سر خودشان است.
 
اگر از این جا سفیر اشاره بکند، او هم خوب مینویسد - چون من عرض کرده بودم سفیر انگلیس خیلی impressed شده است. عرض کردم: ممکن است، ولی هرگز بدبینی را به نظر چاکر نباید این همه توسعه داد. کار خوب را می‌گوید، بد را هم می‌گوید. باید به نفس کار نگاه کرد که ما خودمان چه می‌کنیم. فرمودند: خیلی خوب‌ها را هم بد می‌گوید. عرض کردم: از دریچه چشم او باید دید، ولی این کار دیگر منکر ندارد و نمی‌تواند داشته باشد. عرض کردم: من در نطق خودم به اشاره گفتم که سفیر انگلیس به من چه گفته بود، یعنی گفتم یک خارجی مسئول می‌گفت ما خیال می‌کردیم این ثبات ایران و آرامش و عدم اعتصابات و ناراحتی ها به علت قدرت و سلطه حکومت است، حال آن که حالا می فهمیم به علت پیش بینی های صحیح و فلسفه های اجتماعی شاهنشاه است که ما چنین چیزی در کشور خودمان نداریم.
 
فرمودند: من نطق تو را نشنیدم. در صورتی که یقین دارم شاهنشاه هم در رادیو شنیدند هم در تلویزیون شنیدند و هم در روزنامه خواندند. ولی معمولاً این طور می‌فرمایند. یعنی میخواهند و انمود کنند که شما اهمیتی ندارید که من به نطق شما گوش بدهم، یا بخوانم. حال اگر در همین نطق یک اشتباه کوچک بشود، در همان موقعی که حتی از رادیو گفته می‌شود، تلفن شاهنشاه زنگ می‌زند که چرا چنین گفتی و چنان نگفتی؟ چنین کنند بزرگان چوکرد باید کار!...  
 
سر شام رفتم. مقداری صحبت از مقاله تایمز لندن بود که چرا نوشته است این غلیان جوان هایی که محکوم به اعدام شده و می‌شوند - به علت جرمهای خلاف استقلال کشور - به علت فقر است. فرمودند: چرا روزنامه های ما حمله نمی‌کنند و به انگلیس ها این چیزها را نمی نویسند؟ عرض کردم: مانع ندارد، ولی آنها آن قدر که ما به نوشته های آنها اهمیت می‌دهیم [به نوشته های ما] اهمیتی نمی دهند. فرمودند: اگر زیاد بنویسند، چون می دانند روزنامه های ما نسبتاً دولتی است، بالاخره اهمیت می گذارند و صحیح می‌فرمایند.

منبع: انتخاب

۳
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید