سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، یکشنبه ۲ مهر ۱۳۵۱: سفیر انگلیس گفت از اول فهمیدم سخن شاه، طعنه آمیز است

یادداشتهای اسدالله علم: صبح فرمودند: موضوع پول گذاشتن مرا در بانکهای انگلیس به سفیر انگلیس گفتی؟ عرض کردم: بلی! فرمودند: چه گفت؟ عرض کردم او هم به شوخی گفت: As long as he puts it in the British banks, what more could we ask و البته گفت: من از روز اول هم فهمیدم که فرمایش شاه [طعنه آمیز] sarcastic بود.
کد خبر :
۲۵۱۱۰۸
بازدید :
۱۲۹
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
یکشنبه ۲ مهر ۱۳۵۱: امروز پانزدهم شعبان یعنی تولد حضرت صاحب الزمان است... تعطیل رسمی است ولی ما کار میکنیم. برای ما تعطیل نیست. صبح پس از عید مبارکیها با عده بسیار زیادی که به منزل آمده بودند، رفتم به مادرم تبریک عرض کردم و دستش را بوسیدم و سپس به دفترم رفتم...
بعد شرفیاب شدم. شاهنشاه سرحال بودند. عرض کردم: صبح امروز فلاح را دیدم. عرض میکرد اگر کمپانیها با عربها موضوع نفت را حل بکنند، دیگر آن احتیاج فوق العاده که قبل از حل مسأله با عربها به ما احساس میکردند، نخواهند داشت. به این جهت امتیازاتی که فقط به خاطر اعلیحضرت همایونی و به خاطر.... [نقش] ما در حل مسالمت آمیز مسألۀ نفت به ما میدادند - از آن جمله واگذار کردن تصفیه خانه آبادان و به وجود آوردن تصفیه خانه خارک است - شاید ندهند. ممکن است از جنبه مالی عقب نمانیم، ولی این امتیازات قیمت بسیار دارد و حال آن که دستور قبلی این بود که ما تمام توافق ها را بکنیم ولی [بهرهٔ نفتی] از لحاظ مقدار و قیمت طوری قابل تغییر باشد که جنبه مالی قرارداد ایران هیچ وقت از اعراب کمتر نشود.... باز هم برای این که دنبال رو اعراب نشویم، قرار بر این شده بود قبل از آن که پیشنهادی به اعراب بدهند، ایران مطلع شود. ولی فعلاً هیچ امضائی از آنها نداریم و این خوب نیست. ضمناً استدعای شرفیابی برای عرض گزارش در خصوص خرید تانکرها را میکرد و قرارهایی که با اوناسیس ملیار در معروف یونانی گذاشته است. فرمودند: شرفیاب بشود ولی اگر کمپانیها بخواهند زیر قرارهای شفاهی خود بزنند چنان پیسی سر آنها در بیاوریم که نتوانند قراری با عربها بگذارند، یعنی هیچ دولت عربی جرئت نکند قراری با آنها ببندد. بارک الله به طرز فکر و قدرت شاه. بعد عرض کردم: سفیر انگلیس میخواهد دو شرطی که افشار با شیخ ابوظبی گذارده است، بداند. فرمودند: یکی این است که ولیعهد خود را به این جا برای معذرتخواهی بفرستد؛ دیگر این که در اعلامیه برقراری روابط از ما عذرخواهی کند. ضمناً فرمودند: خیلی عجیب است، یک هیئت پارلمانی به سوریه فرستاده است. اولاً کدام پارلمان؟ ثانیاً همین هیئت خاک بر سر اعلامیه با سوریه امضاء کرده است که جزائر عربی خلیج فارس باید به میهن عربی برگردد! فرمودند: به سفیر بگو تو که عقیده داشتی سوری ها معتدلند. پس این اعلامیه یعنی چه؟
بعد کارهای جاری را عرض کردم. مرخص شدم. سه ساعت هم در منزل بودجه امسال دربار را رسیدگی کردم که چه جور به تصویب برسانم. بودجۀ ما فقط ۷۵ میلیون تومان و شاهنشاه سختگیری میکنند و پر و بالش را میزنند که صحیح نیست بودجه دربار بزرگ باشد. واقعاً شاه ملائکه است. با این همه زحمت که برای کشور میکشد، چه نکاتی را توجه میکند. افسوس که ما اطرافیها تا اندازه [ای] در اثر طمع کاری، به حسن شهرت شاه لطمه میزنیم. صبح فرمودند: موضوع پول گذاشتن مرا در بانکهای انگلیس به سفیر انگلیس گفتی؟ عرض کردم: بلی! فرمودند: چه گفت؟ عرض کردم او هم به شوخی گفت:
As long as he puts it in the British banks, what more could we ask?
و البته گفت: من از روز اول هم فهمیدم که فرمایش شاه [طعنه آمیز] sarcastic بود.... سر شب سفیر انگلیس را خواستم و موضوع مذاکرات افشار را به او گفتم. انگلیسیها خیلی خونسرد هستند. گفت لزومی نمیبینم تا شیخ ابوظبی لگد محکمی نینداخته است، زیاد او را push کنیم. یعنی زیاد او را به راه راست و کنار آمدن با ایران هدایت کنیم. واقعاً مضحک است.
از سفیر انگلیس امروز پرسیدم: راجع به فرمایشات شاهنشاه در دانشگاه پدافند ملی نظرت چیست؟ گفت: شدیداً بر علیه روسها بود. بهتر نبود این فرمایشات پس از رفتن مسکو می شد؟ گفتم نه؛ شاهنشاه میل دارند [در آن موقع] وضع روشنی داشته باشند که شورویها هم بدانند با چه کسی طرف هستند.
از اخبار مهم جهان تصمیم مجمع عمومی سازمان ملل در مورد بحث مجمع عمومی بر علیه تروریسم بینالمللی است که با وجود مخالفت اعراب و آفریقاییها و رأی ممتنع شوروی، در دستور مجمع قرار گرفت. خیلی به نفع اسرائیل است. البته به نفع ما هم هست.
منبع: انتخاب
۰