از هیچ ایدهای فرار نمیکنیم

وقتی میخواهیم روی صحنه برویم به یک بداههنوازی کامل فکر میکنیم و همیشه تلاش کردیم که حتی درباره آن صحبت هم نکنیم. ما روی صحنه میرویم از یکجا شروع میکنیم و بعد پیش میرویم تا ببینیم چه میشود.
کد خبر :
۴۷۵۵۵
بازدید :
۹۲۹

تریو اپن سورس در سالهای ٩٣ و ٩٤ با اجراهایی در تالار وحدت و فرهنگسرای نیاوران مخاطبان خود را در ایران پیدا کرد. نطفه این تریو به نوعی در تهران شکل گرفته است؛ در سال ٩٢ که رامین صدیقی، مدیر برگزاری بخش بینالملل جشنواره موسیقی فجر بود فرصتی پیش آمد تا سه نوازنده این گروه (بیورن مهیر، ساموئل روهرر و کلاوس گزینگ) در کنار هم یک کنسرت پژوهشی در موسسه سرنا برگزار کنند.
تریو اپن سورس به تازگی طی دو شب در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه رفت تا از نخستین آلبوم خود که نشر هرمس در ایران آن را منتشر کرده رونمایی کند.
در کارنامه قابل اعتنای هر یک از اعضای گروه، سابقه همکاری با هنرمندان بزرگ دنیا و همچنین انتشارات پیشرو و معظم ECM مشاهده میشود.
«بیورن مهیر» نوازنده باس و عضو سابق گروه مشهور رونین، موسس گروه سوئدی بازاربلو، عضو گروه هنرمند فقید ایرانی آزیتا ح. میدی و همچنین کوارتت انور براهم (عود نواز تونسی) به بهانه این اجرا مصاحبهای با روزنامه اعتماد داشته است که در ادامه آن را میخوانید.
تریو اپن سورس برای مخاطبان ایرانی تبدیل به گروهی شده است که همواره بر اساس بداههنوازی مطلق روی صحنه میرود و هیچ ساختار و چارچوب مشخصی را نمیپذیرد. اما این کنسرت قرار بود به بهانه رونمایی از نخستین آلبوم گروه برگزار شود و شاید انتظار میرفت آلبوم «امیرا» اجرا شود، اما به جز چند نقطه که بر ملودیها و موتیفهای آلبوم فرود داشتید؛ تقریبا اکثر اجرا باز هم بر پایه بداههنوازی بود. درباره این بدون ساختار بودن بگویید و اینکه چگونه تنها به واسطه چند نقطه میتوانید یک ساعت و نیم با هم بداههنوازی کنید؟
ما وقتی میخواهیم روی صحنه برویم به یک بداههنوازی کامل فکر میکنیم و همیشه تلاش کردیم که حتی درباره آن صحبت هم نکنیم. ما روی صحنه میرویم از یکجا شروع میکنیم و بعد پیش میرویم تا ببینیم چه میشود، اما در طول این سالها که با هم ساز زدیم تمهای مشترکی در ساختار موسیقی پیدا کردیم.
به طور مثال وقتی کلاوس سراغ یک تم مشخص میرود من میدانم که باید در چه مسیر او را همراه کنم. این تمها شبیه ایستگاههایی هستند که در یک بداههنوازی بلند به ما کمک میکند تا در صورت لزوم در آنها فرود بیاییم.
اما گاهی هم پیش میآید که اصلا از آنها هم استفاده نمیکنیم. توضیح اتفاقی که روی صحنه میافتد بسیار سخت است، چون ترکیب ذهن سه آدم است، اما سه آدمی که به هم اعتماد کامل دارند و یکدیگر را به خوبی میشناسند.
آیا آن ایستگاههایی که برای فرود ساخته شده هم حاصل بداههنوازی هستند؟
واقعیت این است که در ابتدا از بداههنوازی به دست آمدند، اما وقتی برای ضبط آلبوم رفتیم و شروع به بداههنوازی کردیم و به آن گوش دادیم متوجه نکاتی شدیم که میگفتیم تقریبا شبیه یک قطعه کامل است و بعد آنها را تغییر دادیم و آهنگسازی کردیم.
با این حال شما هیچگاه در کنسرت دقیقا آلبوم را اجرا نکردید؟
نه. فکر میکنم این تقریبا غیرممکن است، چون بسیار به حال ما در آن روز بستگی دارد. هرچند از نظر تئوریک میشود دقیقا آلبوم را اجرا کرد، اما وقتی شما کاملا بر اساس بداههنوازی پیش میروید قواعد کمی متفاوت میشود.
بارها پیش آمده که ما بداهه نواختیم و بعد خوشمان آمده و گفتیم نتهایش را بنویسیم، اما وقتی دوباره همان نتها را نواختیم آنچه به دست آمده تنها شبیه به کار اولیه بوده است.
چه اتفاقی میافتد که گروه بعد از سالها لذت بردن از بداههنوازی در کنار یکدیگر تصمیم میگیرد که حالا وقتش است آلبوم ضبط کنیم؟ طبیعتا در طول این سالها احوالات مختلفی داشتید که باعث شده قطعات شما فضای خاص خودش را داشته باشد، اما وقتی برای ضبط آلبوم تاریخ مشخص میکنید حال شما در آن روزهاست که بر خروجی آلبوم سلطه دارد، چون آلبوم آهنگسازی شده نیست و به نوعی احساس شما در لحظات است...
این مسالهای بوده که ما مدتها به آن فکر و دربارهاش صحبتکردیم؛ اینکه اصلا قطعات را به چه شکل منتشر کنیم. حتی به انتشار ماهیانه یک قطعه روی اینترنت هم فکر کرده بودیم، اما واقعیت این است که وقتی به استودیو رفتیم و بعد تمام قطعات را شنیدیم، متوجه شدیم که مثل یک آلبوم کامل که شروع و پایان مشخص دارد، صدا میدهد.
در مصاحبه قبلی که با شما داشتم درباره نواختن نت اشتباه در بداههنوازی صحبت کردیم و اینکه چگونه این اتفاق بداههنوازی را شبیه به زندگی میکند. به عقیده من در آخرین اجرای شما یک فضایی درست شده بود که انگار هر صدایی در آن فضا اتفاقی درست بود. درواقع بیش از اینکه هر ساز چه مسیر و الگویی را برای یک ساعت و نیم انتخاب میکرد یک اتمسفر کلی و یک فضای آزاد ایجاد میشد که این فضا اجازه میداد اعضای تریو به راحتی برای هر انتخابی آزاد باشند.
قطعا موافقم. هیچ اتفاق غلطی وجود ندارد. این مساله هم باز به همان اعتماد و شناخت متقابل برمیگردد. من میدانم که هر کاری که انجام بدهم کلاوس یا ساموئل واکنشی خواهند داشت که مکمل من است.
برای همین است که به راحتی هر کدام از ما در هر لحظهای میتوانیم تصمیم بگیریم تا مسیر را به طور کامل تغییر دهیم. در موسیقی هیچ قاعده و قانونی نباید قرار داد.
درست و غلط بودن نتها مساله ما نیست و فکر کنم این نکتهای که گفتید همان چیزی است که شخصیت تریو را میسازد.
تنها چیزی که میتواند در این فضا غلط باشد این است که شما از ایدههایتان فرار کنید یا واکنش و گوش دادن به یکدیگر را قطع کنید. پس تا زمانی که ما هوشیار باشیم و به همدیگر گوش دهیم و واکنش نشان دهیم هر اتفاقی روی صحنه رخ دهد، درست است.
اگر مخاطبی موسیقی شما را دنبال کند متوجه میشود که انگار گروه تبدیل به یک ساز شده است. آن همسازی که نمیتواند نت اشتباه بزند. شبیه به عملکرد پیانو که نت فالش ندارد و من فکر میکنم این عامل موفقیت شما در اجرا است. ضمن اینکه یک شانس بزرگ دیگری که دارید این است که مدام با هم ساز نمیزنید و این باعث میشود هیچگاه لذت با هم نواختن برایتان عادی نشود. از طرفی هم مسوولیتی برای برگزاری کنسرت و انتشار آلبوم ندارید...
ما پیش از هر چیزی با هم دوست هستیم. فکر نمیکنم هیچگاه از ایدهای فرار کنیم. همیشه روی صحنه یا خارج از آن از کنار هم بودن لذت میبریم. من درمورد اینکه گروه یک صدای واحد میدهد با شما موافق هستم.
نکتهای که همیشه سعی میکنیم رعایتکنیم این است که اگر مثلا اجرای شب گذشته خوب بود دوباره تلاش نکنیم آن را بازسازی کنیم. همیشه باید به ساخت ایدههای جدید فکر کرد و به هیچوجه نباید از این موضوع فرار کنیم شاید این موضوع هم به خاطر مدت زمان و مقداری است که ما با هم مینوازیم.
نخستین شب کنسرت شما با صدای گریه یک بچه آغاز شد. از این دست اتفاقات کمتر در کنسرتهای هرمس پیش میآید، اما اینبار به عقیده من اتفاقی درخشان روی صحنه افتاد چراکه درکنار این اتفاق گریه بچه مثل تولد ایدههای شما در اجرا عمل کرد؛ آنچه در آغاز نواختید بسیار به آن صدا نزدیک بود. آیا شروع شما بر اساس آن صدا بود؟
من فکر میکنم قطعا این اتفاق بر موسیقی تاثیر میگذارد. این طور نیست که ما سعیکنیم آن صدا را بازسازی کنیم، اما ارتباطی میان موسیقی و مخاطب است که کاملا بر هم تاثیر میگذارد. حتی نمیشود گفت که دقیقا ما به واسطه آن صدا تاثیر گرفتیم یا آنچه نواخته شد در آن فضا، صدای گریه بچه را هم نوع دیگری به گوش مخاطبان رساند.
اما قطعا در ناخودآگاهمان گریه بچه تاثیرگذار بوده. مساله مهمی که در کنسرت وجود دارد نوع واکنش مخاطب به موسیقی است. ما دو شب پشت سر هم کنسرت داریم و این واکنشها باعث میشود تا هر شب مسیر متفاوتی را پیش بگیرد.
کمی درمورد ست آپ سنگین صوتی که روی صحنه دارید صحبت کنیم. با وجود تمام صداهایی که در طول این سالها به پالت رنگهای خود اضافه کردید و تمام فضاسازیهای صوتی که هر کدام از شما سه نفر شاید از آن در کنسرت استفاده کنید آیا این هم بخشی از اجراست که شما یکدیگر را روی صحنه سورپرایز میکنید یا در این بخش به یکدیگر میگویید که قرار است احتمالا از کدام فضاسازیهای صوتی استفاده کنید؟
واقعیت این است که این هم بخشی از بداههنوازی است. ایده همچنان بر شگفتزده کردن یکدیگر است. این تنها یک فرصت است تا صداهای دیگری را به موسیقیمان اضافه کنیم. اگر من یک صدای تازه از ساموئل یا کلاوس بشنوم میتوانم سریعا تصمیم بگیرم که چه صدایی میتوانم به آن اضافه کنم. این مثل یک بازی است.
در اجرایی که به همراه ساموئل و کلاوس داشتید چقدر تحت تاثیر آلبوم تکنفره خودتان که به تازگی ECM منتشر کرد، بودید؟ در شب اول اجرا بهشدت فضاهایی از آلبوم شخصیتان در مسیری که بیس میرفت شنیدم و برایم جالب بود که انگار یک هویت کلی بر هر آنچه مینوازید مستتر است.
واقعیت این است که هیچ اتفاقی با تصمیمگیری من نمیافتد، اما من نقش بازی نمیکنم. این چیزی است که من هستم. مطمئنا به صورت اتوماتیک تمام کارهایم بر هم تاثیر میگذارند. اما مساله این است که هرجا فضای خالی خودش را دارد که من میتوانم در آن فضای خالی قرار بگیرم.
این فضای خالی که میگویید در اپن سورس بیشتر مثل یک آزمایشگاه است. انگار شما در هر لحظه میتوانید هر چیزی را امتحان کنید.
بله، دقیقا. در این تریو میتوانم به راحتی و آزادانه حرکت کنم برای همین هم شاید بیشتر آنچه بر من تاثیر میگذارد، شنیده میشود. اگر من با گروههای دیگر بنوازم نمیتوانم هرکاری که دلم میخواهد بکنم. در اینجا ما برنامه داریم، اما برنامه کاملا آزادانه اتفاق میافتد. این شانس بزرگی برای من است.
یکی از مسائل مهمی که برای گروه شما وجود دارد؛ این است که چگونه بتوانید برای موسیقیتان مخاطب پیدا کنید. هرچند ممکن است در آغاز گروه بگوید به مخاطب اهمیتی نمیدهد، اما در نهایت برای سرپا نگه داشتن آن نیاز به فروش موسیقیاش دارد. چقدر این مسیر برای شما سخت بود تا بتوانید تا موسیقیتان را دستهبندی و مخاطبش را پیدا کنید؟
خوشبختانه از ابتدای کار منتقدان و مخاطبان واکنش مثبتی به موسیقی ما داشتند، اما دستهبندیکردن این موسیقی کار سختی است. ما در فستیوالهای مختلفی اجرا داشتیم و طبعا این موسیقی میتواند در فستیوالهای جز، کلاسیک یا حتی الکترونیک شنیده شود، اما فکر میکنم بیشترین استقبال را در بین مخاطبان جز شاهد بودیم.
فکر میکنم دقیقا کاری که رامین صدیقی در ایران هم انجام میدهد همین است. طبعا اکثر مخاطبان اپن سورس از مخاطبان موسیقی جز هستند و همواره کنسرتهای اپن سورس طوری تبلیغ شده که کسانی که جز گوش میدهند احتمالا از این اجرا هم لذت ببرند...
بله، دقیقا. من فکر میکنم اگر مخاطب دقیقا بداند که این بداههنوازی در چه قالبی است وقتی به کنسرت میآید از آن لذت میبرد. مساله معرفی شدن این نوع موسیقی است. فکر میکنم نباید شکایت کنیم. شاید به عنوان یک موزیسین خیلی راحتتر از اینها هم میشود مخاطب داشت، اما این سبک موسیقی مخاطبان خاص خودش را دارد و باید به درستی این مخاطبان را پیدا کند و معرفی شود.
جالب است که تقریبا در طول این سالها جریان جدی موسیقی جز همواره از طریق نشر هرمس به گوش مخاطبان رسیده و این نشر در این سالها توانسته که این سلیقه را در مخاطبان به وجود آورد که کنسرت گروههایی مثل شما به راحتی در دو سانس با تعداد مخاطبان معقولی برگزار شود. این به سیستم نشر هرمس در معرفی شما به مخاطبان هم برمیگردد...
این واقعا مهم است. مخاطبان اگر گروه را هم نشناسند به عنوان هرمس اعتماد میکنند و به کنسرتها میآیند. من هم معمولا در تهران واکنشهای خوبی از مخاطبانم گرفتهام. باید برای به دست آوردن چنین موقعیتی به یک هویت دست پیدا کرد و این هویت هم در صورتی ایجاد میشود که یک نگرش مستمر باشد. قطعا گروه ما هم در چنین فضاهایی میتواند بهتر دیده و شنیده شود.
در آخر اینکه آیا برنامهای برای انتشار آلبوم دوم دارید؟
قطعا برنامه داریم، اما درحال حاضر بیشتر به کنسرت فکر میکنیم. هرچند در ماه گذشته چند جلسه ضبط رادیویی خیلی خوب را هم در یک کلیسای ایتالیایی تجربه کردیم و احتمالا با آنها هم کارهایی انجام دهیم، اما به طور کل تمرکز ما بر برگزاری کنسرت خواهد بود و قطعا برنامههایی در آینده دور برای انتشار آلبوم دوم خواهیم داشت.
۰