یک تلخی «شعلهور» و درام عاشقانه «بمب»

در فیلم «شعلهور» مخاطب با فاجعهای رو به رو میشود به نام اعتیاد که در دل یکی از محرومترین استانهای کشور میگذرد. تقریباً بار بیشتر فیلم در زاهدان و زابل میگذرد. اما این تمام داستان نیست.
کد خبر :
۴۹۹۹۷
بازدید :
۲۷۳۲
فرادید | دومین روز از جشنواره فیلم فجر در سالن پردیس ملت برای اصحاب رسانه با فیلم «شعلهور» حمید نعمتالله آغاز شد. این فیلم تقریباً همانطور که انتظار میرفت با تلخیهای همیشگی نعمتالله همراه بود. اما دومین فیلم درام عاشقانه پیمان معادی به نام «بمب» بود که به شدت مورد استقبال اصحاب رسانه قرار گرفت.
به گزارش فرادید؛ اگر بخواهیم حمید نعمتالله و فیلم جدیدش را در یک کلام خلاصه کنیم باید بگویم تلخی به توان هزار. به نظر میرسد تلخ بودن و نشان دادن زجر و ناملایمات زندگی از ویژگیهای فیلمهای نعمتالله است. او در فیلم «شعلهور» اصلاً مشخص نیست دنبال چه چیزی میگردد، ژانر فیلم نامفهوم است و بازیگر اصلی آن به شدت رفتاری منزجر کننده و دور از ذهن دارد.

در فیلم «شعلهور» مخاطب با فاجعهای رو به رو میشود به نام اعتیاد که در دل یکی از محرومترین استانهای کشور میگذرد. تقریباً بار بیشتر فیلم در زاهدان و زابل میگذرد. اما این تمام داستان نیست. بغض کینه حسد و عقده در دل نقش اول فیلم تا حدی رخنه کرده که شبیه به بیماری شده و به نظر میرسد این شخصیت نیاز به درمان دارد و آنچه بیشتر از ترک اعتیاد برای او حائز اهمیت است درمان بیماریهای روانیاش است.
از سوی دیگر مخاطب تمام وقت با تکگویی بازیگر در طول فیلم مواجه میشود. تراوشها ذهن بیمار این شخصیت به شکل مونولوگ گفته میشود که جذابیتی برای فیلم نخواهد داشت. فیلمبرداری و کارد بندیهای فیلم بینقص و زیباست. حتی استفاده از موسیقی محلی جنوبی درصحنههای پیدا کردن جنازههای غرق شده در دریا کار بسیار جذابی بود، ولی تصویرهایی که از مردم منتظر کنار آب نشان میداد هیچ باری برای قصه نداشت.
نعمتالله از زمان ساخت اولین فیلمش تا به امروز تنها چیزی را که در فیلمهای ادامه داده تلخ بودن و سیاه نمایی است. او به افراط کردن در بدی علاقه زیادی دارد. زمانی که صحنههای استعمال مواد مخدر را به وضوح با جزئیات نشان میدهد نه تنها مخاطب از دیدن آن لذت نمیبرد بلکه تا حدود زیادی دل چرکین میشود.
عناوین مرتبط:
نعمتالله در فیلم شعلهور سیاه بودن ذهن و قلب یک انسان را از حد واقعی گذرانده و به شدت افراطی به این موضوع نگاه کرده است. نه اینکه در جامعه ما فرد بیمار و مریض و معتاد وجود ندارد، ولی تا این حد رفتار بیمارگونه داشتن دیگر از باور مخاطب به دور است.

نعمتالله در «شعلهور» فیلمنامه قوی و محکمی ندارد و این موضوع کمی در نوشتار هادی مقدم دوست عجیب به نظر میرسد. گرچه کارگردان تمام قد از اثرش دفاع کرد و معتقد بود حتی مردم زاهدان و زابل هم شکایتی از این تصویر تلخ ندارند، ولی به نظر نمیرسد این فیلم حتی به یمن صدای همایون شجریان در پایانبندی بتواند سهمی از گیشه داشته باشد. به عبارت سادهتر فیلم «شعلهور» در تدوین نهایی و برای اکران باید حداقل ۶۰ دقیقه از فیلم را حذف کند که در نهایت هیچ ضربهای به فیلم نخواهد زد.
«بمب»
دهه ۶۰ روزهای پایانی جنگ، آژیر قرمز و سفید، پنهان شدن در زیر زمین خانهها نور شمع و چراغ گازی. همه اینها برای مردم ما خیلی آشناست. در به دریهای جنگ روزهای بمباران تهران در شش ماه آخر دوران جنگ و همه ترسهای بچهها، در کنار همه اینها تصویری عاشقانه را در نظر بگیرید که زن و مردی جوان با سابقه ۳ ساله ازدواج در چالش و گیر و دار قهر با هم زندگی را میگذرانند. انقدر از هم دور هستند که حتی زمان موشک زدن به پناهگاه نمیروند، چون چیزی برای از دست دادن ندارند.
پیمان معادی با ساخت فیلم «بمب» به خوبی ثابت کرد که کار کردن در کنار اصغر فرهادی برایش مفید بوده است. او به گفته خودش چند سالی که در آمریکا بود و در فیلمهای آمریکایی بازی کرد برای در فیلمسازی بی تأثیر نبوده. معادی در سال ۲۰۱۴ در سریالی به نام آن شب محصول شبکه اچبیاو به کارگردانی استیون زایلیان بازی کرد که در سال ۲۰۱۶ پخش آن آغاز شد، معادی در این سریال در کنار جان تورتورو و مایکل کی ویلیامز نقش شخصیتی به نام سلیم خان را ایفا میکند.

زایلیان یکی از نویسندگان فیلمنامه فهرست شیندلر اثر استیون اسپیلبرگ بوده است. معادی در سال ۲۰۱۴ بهعنوان بازیگر نقش اول در کمپ ایکس ری در نقش علی به ایفای نقش پرداخت. کریستن استوارت به عنوان نقش مکمل وی در این فیلم ظاهر شد. کمپ ایکس ری در جشنواره فیلم ساندنس رونمایی شد و بازی معادی مورد توجه منتقدان و عموم قرار گرفت. معادی در سال ۲۰۱۵ به پروژه آخرین شوالیهها پیوست و همبازی مورگان فریمن و کلایو اوون شد.
فیلم «بمب» وقتی آغاز میشود شاید شما را بی اختیار به دنیای فیلم فروشنده اصغر فرهادی ببرد، زمانی که همه در حال فرار از خانه هستند، اما به تدریج از این فضا دور میشود و کادربندیهای بی نظیر با فیلمبرداری بی نقص محمود کلاری این فیلم را به شدت جذاب میکند.

در این فیلم معادی قصد دارد دلواپسیهای نسل جنگ را در کنار دغدغههای کودکانه بچههای آن روزها به تصویر بکشد. البته باید گفت، همانطور که ابتدای فیلم پوستر پاره شده فیلم «خانه دوست کجاست» را میبینیم همانقدر هم تأثیر از آن در فیلم دیده میشود.
کودکی که دفتر مشق همکلاسیاش را میدزدد تا به دختر مورد علاقهاش برساند میتواند بیاختیار یادآور کودک فیلم کیارستمی باشد. از سوی دیگر در یکی از بهترین صحنهها عذاب وجدان این کودک را میبینیم که با دیدن صحنه تخریب یک خانه از اینکه آرزو کرده جنگ تمام نشود و هر شب موشک باران باشد تا بتواند دختر مورد علاقه اش را ببیند چقدر احساس ندامت دارد. سرانجام باید گفت، پیمان معادی با ساخت این فیلم خودش را به مخاطب و سینما ثابت کرد و میتواند امید خوبی برای گیشه باشد.
۰