بیمارستان عام، بیمارستان خاص!
مسئولان وقتی اشکالات موجود در نظام سلامت سراسری را میبینند، تصور میکنند با تأسیس بیمارستان خاص، اشراف بر پزشکان و صرف منابع مالی تنها برای کارکنانشان حداقل مشکل ایشان را برطرف کنند. اما اشکالات بسیار شدید و غیرقابلانکار در نظام سلامت سراسری با این تمهیدات قابل رفع کردن نیست. با انحصار مراجعان و اختصاص امکانات مالی بیشتر نمیتوان این معضلات را چاره کرد و ایبسا راه شکست معضلات و بنبستها هم مسدود شود.
کد خبر :
۵۵۰۸۴
بازدید :
۹۴۶
بابک زمانی، رئیس انجمن سکته مغزی | سالها پیش و قبل از ملیشدن صنعت نفت، کمپانی انگلیسی نفت برای درمان کارکنان خود یک بیمارستان در آبادان تأسیس کرد. این بیمارستان یکی از اولین بیمارستانهای مدرن و کاملا روزآمد کشور بود که مستقیما از لندن اداره میشد.
بسیاری از کارکنان قدیمی آنجا هنوز به یاد میآورند که آموزش پزشکان و پرستاران هم مستقیما در لندن انجام میشد. این بیمارستان یکی از اولین مراکز آموزش تخصصی پزشکی هم بود که تا همین سه دهه پیش تربیت متخصص در آنجا ادامه داشت. بیمارستان نفت آبادان در بطن خود دارای تناقض بود؛ اولا وجود یک بیمارستان پیشرفته در کشور حداقل بهعنوان مدل، به خودی خود امری مفید بهشمار میرفت، اما یکی از برجستهترین مظاهر بیعدالتی توسط شرکت نفت انگلیس بود که حساسیت زیادی برمیانگیخت.
نهتنها توده مردم به این بیمارستان دسترسی نداشتند بلکه کارکنان شرکت نفت هم بسته به رده کاری خود خدمات مختلفی دریافت میکردند.
پیش از انقلاب سوای نظام خصوصیای که در سطح مناسبی بود و بیمارستانهای آموزشی که به قیمت آموزش هزینه درمان مناسب در آنها توسط دولت پرداخت میشد، بیمارستانهای دولتی غیرآموزشی بهاصطلاح «بهداریچی» کیفیت مناسبی نداشتند و کار در آنها هم همتراز با کار در دو بخش دیگر محسوب نمیشد.
پیش از انقلاب سوای نظام خصوصیای که در سطح مناسبی بود و بیمارستانهای آموزشی که به قیمت آموزش هزینه درمان مناسب در آنها توسط دولت پرداخت میشد، بیمارستانهای دولتی غیرآموزشی بهاصطلاح «بهداریچی» کیفیت مناسبی نداشتند و کار در آنها هم همتراز با کار در دو بخش دیگر محسوب نمیشد.
بنابراین مؤسسات و وزارتخانههای مختلف هرکدام برای حفظ کیفیت درمان کارمندان خود اقدام به تأسیس بیمارستانهایی کردند که هنوز هم با نام آن مؤسسه یا وزارتخانه مشغول به کار هستند.
بعد از انقلاب با هدف بهبود کیفیت درمان در بیمارستانهای بهداری و نیل به سوی نوعی طب ملی بیمارستانهای آموزشی با بیمارستانهای بهداری تلفیق شدند، اما بیمارستانهای خاص مؤسسات و وزارتخانهها از شمول این تلفیق خارج شدند و با همان نام به فعالیت ادامه دادند.
در ابتدا انتظار این بود که در جهت نیل به طب ملی رفتهرفته بیمارستانهای خصوصی و این بیمارستانهای خاص هم به شبکه آموزش پزشکی کشور و تحتنظر وزارت بهداشت بپیوندند که به دلایل مختلف این اتفاق نیفتاد. در این یادداشت مقصود من، تأکید بر ماهیت ذاتا غیرعادلانه و غیرمنطقی وجود بیمارستانهای خاص در نظام سلامت کشور و مروری بر دلایل تمدید و حتی گسترش این پدیده است.
آشکار است که تأسیس یک بیمارستان برای کارکنان یک مؤسسه اگرچه قاعدتا به معنی توجه به بخشی از مردم به شمار میرود، درعینحال بیتوجهی به بخشهای دیگری از مردم هم محسوب میشود. بهخصوص که قاعده کشور وجود یک بیمارستان برای هر وزارت و مؤسسه نیست.
وزارت بهداشت بهخصوص در وضعیتی که هزینههای درمان نه به شکل واقعی و حسابشده بلکه از بالا و توسط مؤسسات مختلف بسته به توانایی مالی ایشان تعیین میشود، نباید به وجود چنین بیمارستانهایی بیتفاوت و بینظر باشد. این بیتفاوتی و حتی گاه شادمانی از پرداخت برخی هزینهها توسط برخی مؤسسات باعث گسترش این پدیده به شکل بیمههای خصوصی هم شده است. بیمههایی که تنها متعلق به برخی مؤسسات هستند و امکانات مالی بیشتری در اختیار دارند.
وجود بیمارستانها، درمانگاه و بیمههایی که صرفا به گروهی از مردم به واسطه نوع کارشان سرویس میدهند، به خودی خود حاوی هستههایی از بیعدالتی موجود در خدمات بیمارستان نفت آبادان هستند که پیشتر اشاره کردم. بهعلاوه حاکی از نوعی نگاه بدویتری هستند که خود، اطراف خود و همگنان خود را بر دیگری ترجیح میدهد.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته بیمه سراسری شامل تمام مردم و شامل شاغلان تمام مؤسسات میشود. در برخی دیگر یک بیمه عام و یک یا چند بیمه خاص وجود دارد که آن بیمه خاص تنها و تنها قابل خریداری است و هرکس میتواند آن را بخرد. مؤسسات مختلفی هم که از قبل در ساخت بیمارستان سرمایهگذاری کردهاند، درمان در آن مؤسسات را بر اساس تعرفههای واقعی و برای تمام مردم و نهتنها برای کارمندان خود انجام میدهند.
سه مؤلفه واقعیبودن تعرفهها، رقابت با سایر مراکز درمانی و شمول نظارت دولت و بیمهها بر همه بیمارستانها، باعث طراوت و حفظ کیفیت تمام مؤسسات خواهد بود. واقعیت آن است که بهدلیل نبود سه عامل برشمرده در مراکز درمانی خاص، ما شاهد افول کیفیت در این بیمارستانها حتی بیش از بیمارستانهای آموزشی و میل به سوی بهداریچی قدیم هم بودهایم.
مسئولان وزارتخانهها و مؤسسات مختلف وقتی اشکالات موجود در نظام سلامت سراسری را میبینند، تصور میکنند با تأسیس بیمارستان خاص، اشراف بر پزشکان و صرف منابع مالی تنها برای کارکنانشان حداقل مشکل ایشان را برطرف کنند. اما واقعیت آن است که اشکالات بسیار شدید و غیرقابلانکار در نظام سلامت سراسری با این تمهیدات قابل رفع کردن نیست. با انحصار مراجعان و اختصاص امکانات مالی بیشتر و بدون توجه به سه عامل پیشگفته نمیتوان این معضلات را چاره کرد و ایبسا راه شکست معضلات و بنبستها هم مسدود شود.
۰