عباس امیر انتظام؛ سخنگوی دولت موقت

عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت موقت مهدی بازرگان، از اعضای جبهه ملی و قدیمیترین زندانی سیاسی بعد از انقلاب درگذشت.
کد خبر :
۶۰۲۴۶
بازدید :
۴۳۶۷
عباس امیرانتظام ، سخنگوی دولت موقت مهدی بازرگان، از اعضای جبهه ملی و قدیمیترین زندانی سیاسی بعد از انقلاب درگذشت.

عباس امیر انتظام در مجلس ختم ابراهیم یزدی
در زندگینامهای که در وبسایت او منتشر شده، آمده است:
متولد تهران در سال ۱۳۱۱، متأهل و دارای سه فرزند
تحصیلات و سوابق کاری
- فوق لیسانس مهندسی برق و ماشین از دانشگاه تهران، دانشکده فنی در سال ۱۳۳۴
- اخذ گواهی بتون از پاریس، ۱۳۴۲
- MS در سازه ساختمان از دانشگاه برکلی آمریکا در سال ۴۵-۱۳۴۳
- تأسیس و مدیریت چندین شرکت فنی و عمرانی در ایران
- مدیرعامل شرکت مهندسی مشاور تدبیر صنعت، سال ۱۳۴۹
- مدیریت و اجرای دهها پروژه فنی و عمرانی در شهرهای مختلف ایران تا سال ۱۳۵۷
- معاون نخستوزیر و سخنگوی دولت موقت بازرگان
- نماینده ویژه رئیس دولت موقت در مذاکرات با ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، ۱۳۵۸
- سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی از سال ۱۳۵۸ تا تاریخ بازداشت (۲۸ آذر ۱۳۵۸)

فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
در سال ۱۳۲۷ ضمن تحصیل در دبیرستان دارالفنون جذب جنبش ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق شدم و از آن زمان تاکنون در کنار مردم ایران برای استقرار حکومت ملی و دموکراتیک مبارزه نمودم. در سال ۱۳۳۲ نامه اعتراضیه نهضت مقاومت ملی ایران نسبت به کودتای ۲۸ مرداد را به نیکسون در تهران دادم و تا سال ۱۳۴۲ مرحوم بازرگان را در فعالیتهای سیاسی همراهی نموده و مجددا از سال ۱۳۴۹ تا روز دستگیری در کنار وی به مبارزه پرداختم.
در سال ۱۳۲۷ ضمن تحصیل در دبیرستان دارالفنون جذب جنبش ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق شدم و از آن زمان تاکنون در کنار مردم ایران برای استقرار حکومت ملی و دموکراتیک مبارزه نمودم. در سال ۱۳۳۲ نامه اعتراضیه نهضت مقاومت ملی ایران نسبت به کودتای ۲۸ مرداد را به نیکسون در تهران دادم و تا سال ۱۳۴۲ مرحوم بازرگان را در فعالیتهای سیاسی همراهی نموده و مجددا از سال ۱۳۴۹ تا روز دستگیری در کنار وی به مبارزه پرداختم.
در تاریخ ۱۳۵۸.۹.۲۸ به اتهام توطئه برای انحلال مجلس خبرگان، مخالفت با نظام ولایت فقیه، تلاش برای ایجاد اختلاف بین فلسطینیان و لیبیاییها با ایران، فراری دادن سران رژیم سابق و ارائه اطلاعات سری به آمریکاییها، دستگیر و پس از ۵۵۵ روز بازداشت در سلول انفرادی، در دادگاه انقلاب بدون حضور وکیل، هیات منصفه، قضات بیطرف و محاکمه عادلانه به حبس ابد محکوم شده و هم اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت خود میباشم.
۱۰ روز پس از پیروزی انقلاب، در دوم اسفند ۱۳۵۷ عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت موقت در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد بر اساس تصمیم هیات دولت، سپاه پاسداران انقلاب ایجاد خواهد شد. به گزارش روزنامه کیهان، امیرانتظام گفت: «آییننامه این نیرو تهیه شده و در دست مطالعه و رسیدگی است و تا چند روز دیگر پس از تصویب، این آییننامه اعلام خواهد شد و گارد ملی به وجود خواهد آمد تا برادرانی که در انقلاب شرکت داشتند، در تشکیلات جدید و با انضباط لازم و لباس مخصوص به پاسداری ادامه دهند.»
۱۰ روز پس از پیروزی انقلاب، در دوم اسفند ۱۳۵۷ عباس امیرانتظام، سخنگوی دولت موقت در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد بر اساس تصمیم هیات دولت، سپاه پاسداران انقلاب ایجاد خواهد شد. به گزارش روزنامه کیهان، امیرانتظام گفت: «آییننامه این نیرو تهیه شده و در دست مطالعه و رسیدگی است و تا چند روز دیگر پس از تصویب، این آییننامه اعلام خواهد شد و گارد ملی به وجود خواهد آمد تا برادرانی که در انقلاب شرکت داشتند، در تشکیلات جدید و با انضباط لازم و لباس مخصوص به پاسداری ادامه دهند.»
چند روز بعد از اظهارات امیرانتظام بود که بر اساس لایحه شورای انقلاب و حکم امام خمینی مسئولیت پیگیری تشکیل گارد ملی یا همان «سپاه پاسداران انقلاب» به آیتالله حسن لاهوتی سپرده شد و دولت موقت نیز ابراهیم یزدی، معاون نخستوزیر در امور انقلاب را مامور همراهی آیتالله لاهوتی در این ماموریت خطیر کرد.
دو هفته بعد، در روز ۱۷ اسفند ۱۳۵۷، یک روز پس از اعلام نظر امام درباره لزوم رعایت حجاب در ادارات، سخنگوی دولت موقت تلویحاً اعلام کرد که کابینه از نظر امام حمایت میکند. عباس امیرانتظام در مصاحبهای مطبوعاتی در پاسخ به این سوال که «آیا دولت دستور امام را در مورد حجاب تایید میکند؟»، گفت: «هیچ دستوری از طرف امام نیست که مورد تایید دولت نباشد.»
دو هفته بعد، در روز ۱۷ اسفند ۱۳۵۷، یک روز پس از اعلام نظر امام درباره لزوم رعایت حجاب در ادارات، سخنگوی دولت موقت تلویحاً اعلام کرد که کابینه از نظر امام حمایت میکند. عباس امیرانتظام در مصاحبهای مطبوعاتی در پاسخ به این سوال که «آیا دولت دستور امام را در مورد حجاب تایید میکند؟»، گفت: «هیچ دستوری از طرف امام نیست که مورد تایید دولت نباشد.»
بخوانید: عباس امیر انتظام درگذشت
امام روز شانزدهم اسفندماه ۵۷ از زنان مسلمان خواست با حجاب بیرون بیایند. به گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات از قم، امام خمینی طی سخنانی در مدرسه فیضیه خطاب به طلاب علوم دینی گفت: «زنهای اسلامی عروسک نیستند. زنان اسلامی باید با حجاب بیرون بیایند نه اینکه خودشان را بزک کنند.»
امام افزود: «زنها هنوز در ادارات با وضع پیشین کار میکنند، زنها باید وضع خودشان را عوض کنند. البته کار در ادارات ممنوع نیست، اما باید زنان با حجاب اسلامی باشند.» امام با بیان اینکه «به من گزارش دادهاند که در وزارتخانهها زنهای لخت هستند و این خلاف شرع است»، تاکید کرد: «زنها میتوانند در کارهای اجتماعی شرکت کنند ولی با حجاب اسلامی.»
روز ۲۸ آذرماه ۱۳۵۸ یک روز پس از آنکه عباس امیرانتظام، معاون سابق نخستوزیر دولت موقت جمهوری اسلامی و سفیر وقت ایران در سوئد، از استکهلم به تهران مراجعت کرد، به اتهام همکاری با سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» بازداشت شد.
روز ۲۸ آذرماه ۱۳۵۸ یک روز پس از آنکه عباس امیرانتظام، معاون سابق نخستوزیر دولت موقت جمهوری اسلامی و سفیر وقت ایران در سوئد، از استکهلم به تهران مراجعت کرد، به اتهام همکاری با سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» بازداشت شد.

به نوشته روزنامه اطلاعات: «به دنبال افشاگری دانشجویان پیرو خط امام درباره عباس امیرانتظام و نقش وی در ایفای رابطه بین ایران و آمریکا که در اخبار سراسری سیمای جمهوری نیز پخش شد، خبرگزاری پارس در تماس با یکی از دانشجویان پیرو خط امام کسب اطلاع کرد: انتظام از همان اوایل انقلاب، نقش رابط بین ایران و آمریکا را بر عهده داشته و اسنادی که به وسیله دانشجویان پیرو خط امام بدست آمده حاکی است که وی با توجه به داشتن چنین نقشی اظهار تمایل کرده است در کشور سوئد ظاهرا به عنوان سفیر ادامه خدمت دهد و در حقیقت راحتتر بتواند نقش خود را در ارتباط با آمریکا ایفا کند.»
دانشجویان پیرو خط امام همچنین به خبرگزاری پارس گفتند که «اسناد و مدارک زیادی حاکی از ارتباط دائم عباس امیرانتظام با آمریکا بدست آمده است که بزودی در اختیار مطبوعات و رسانههای گروهی قرار خواهد گرفت.»
دو نفر از دانشجویان پیرو خط امام همزمان با بازداشت امیرانتظام در تلویزیون ظاهر شدند و اسنادی را مقابل دوربین خواندند که به گفتهٔ آنها نشان میداد امیرانتظام در تلاش بوده است تا روابط خوبی میان ایران و آمریکا برقرار کند. یکی از این دانشجویان با اشاره به یکی از این اسناد میگوید: «در یکی از اسناد تفسیری درباره آقای عباس امیرانتظام به چشم میخورد به این شرح که توصیف کاردار بروس (لینگن) از امیرانتظام به عنوان یک شخص باهوش و نماینده بسیار ماهر دولت ایران در سخن گفتن کاملاً صحیح است.
دو نفر از دانشجویان پیرو خط امام همزمان با بازداشت امیرانتظام در تلویزیون ظاهر شدند و اسنادی را مقابل دوربین خواندند که به گفتهٔ آنها نشان میداد امیرانتظام در تلاش بوده است تا روابط خوبی میان ایران و آمریکا برقرار کند. یکی از این دانشجویان با اشاره به یکی از این اسناد میگوید: «در یکی از اسناد تفسیری درباره آقای عباس امیرانتظام به چشم میخورد به این شرح که توصیف کاردار بروس (لینگن) از امیرانتظام به عنوان یک شخص باهوش و نماینده بسیار ماهر دولت ایران در سخن گفتن کاملاً صحیح است.
انتظام در حقیقت علاقه به ادامه تماس با آمریکا دارد و به نظر میرسد خالصانه میکوشد تا دوباره روابط دوجانبه خوبی بین ایران و آمریکا برقرار کند. سفارت گفتوگو با امیرانتظام را در حد امکان ادامه خواهد داد.»
دانشجویان پیرو خط امام پس از بازداشت امیرانتظام هر روز در مصاحبه با رسانهها اسنادی را علیه وی افشا میکردند که به گفته آنها در جریان تفتیش و تجسس سفارت آمریکا در تهران به دست آمده بود. آنان از جمله به سندی اشاره میکردند که بر اساس آن آمریکاییها برای تبادل اطلاعات با امیرانتظام اعلام آمادگی کرده بودند.
دانشجویان پیرو خط امام پس از بازداشت امیرانتظام هر روز در مصاحبه با رسانهها اسنادی را علیه وی افشا میکردند که به گفته آنها در جریان تفتیش و تجسس سفارت آمریکا در تهران به دست آمده بود. آنان از جمله به سندی اشاره میکردند که بر اساس آن آمریکاییها برای تبادل اطلاعات با امیرانتظام اعلام آمادگی کرده بودند.
به نوشته روزنامه اطلاعات در این سند آمده است که «سیا از کاردار آمریکا در استکهلم میخواهد که به انتظام اطلاع دهد که ما حاضریم تبادل اطلاعات بعد از دهم سپتامبر انجام شود. این سند نشاندهنده آن است که امیرانتظام قبلاً تقاضای چنین کاری یعنی تبادل اطلاعات را کرده که از طرف سیا اطلاع داده میشود حاضرند این تبادل اطلاعات پس از دهم سپتامبر انجام گیرد.»
تسخیرکنندگان سفارت آمریکا میگفتند امیرانتظام میخواست روابط ایران و آمریکا را بهبود ببخشد و سپس خود به عنوان سفیر ایران راهی آمریکا شود. سندی که به گفته دانشجویان این ادعا را ثابت میکرد گزارشی بود در سفارت آمریکا که در آن آمده بود: «امیرانتظام خوشبین بود که سفرش به سوئد باعث آن نخواهد بود که وظیفهاش به عنوان کانال ارتباطی بین ایران و آمریکا قطع شود. او میگفت: ارتباط نیز سادهتر خواهد شد و در آنجا بهتر از تهران و واشنگتن میتوانیم حرف بزنیم.
تسخیرکنندگان سفارت آمریکا میگفتند امیرانتظام میخواست روابط ایران و آمریکا را بهبود ببخشد و سپس خود به عنوان سفیر ایران راهی آمریکا شود. سندی که به گفته دانشجویان این ادعا را ثابت میکرد گزارشی بود در سفارت آمریکا که در آن آمده بود: «امیرانتظام خوشبین بود که سفرش به سوئد باعث آن نخواهد بود که وظیفهاش به عنوان کانال ارتباطی بین ایران و آمریکا قطع شود. او میگفت: ارتباط نیز سادهتر خواهد شد و در آنجا بهتر از تهران و واشنگتن میتوانیم حرف بزنیم.
بعلاوه او به طور منظم ماهی یکبار به ایران خواهد آمد. وقتی از او درباره تعیین سفیر برای آمریکا سوال شد، گفت که ممکن است یکی دو ماه طول بکشد و خوشبین بود که خودش نامزد این پست شود.» امیرانتظام که در زمان بازداشت ۴۷ ساله بود بیش از یک سال بعد از بازداشت در دادگاهی به اعدام محکوم شد اما با تلاشهای مهندس بازرگان رئیس دولت موقت این حکم به حبس ابد کاهش یافت.

محسن میردامادی، از دانشجویان پیرو خط امام فروردین امسال تاکید کرد: «موضوع آقای امیرانتظام و مشکلاتی که برای ایشان پیش آمد دغدغه ذهنی من و احتمالاً امثال من بوده است. به همین دلیل من اسناد سفارت آمریکا در رابطه با آقای امیرانتظام را که پس از اشغال سفارت منتشر شد بار دیگر مطالعه کردم.
در شرایط فعلی که آن هیجانزدگی فضای عمومی دوران انقلاب و به خصوص ماههای پس از اشغال سفارت دیگر وجود ندارد طبعاً منصفانهتر میتوان در اینگونه موارد قضاوت کرد.
من در این اسناد هیچ مطلبی که بر جاسوس بودن آقای امیرانتظام دلالت کند ندیدم. طی بررسیهایی که اخیراً کردم پس از ارائه اسناد سفارت به مراجع ذیربط گروهی که مسئول بررسی آن اسناد و انجام تحقیقات از آقای امیرانتظام شده بودند نیز در همان زمان به این نتیجه رسیده بودند که اتهام جاسوسی متوجه ایشان نیست.»
میردامادی افزود: «در واقع از همان سالهای اول انقلاب بحث اتهام جاسوسی نسبت داده شده به ایشان مورد پرسش و ابهام بوده است، ولی امروز در فضای کنونی خیلی قاطعتر میتوان گفت که اتهام جاسوسی درست نبوده و به ایشان آشکارا ظلم شده است. این نوع نگاه به شیوه عملکرد افراد عمدتاً متأثر از حال و هوا و فضای به شدت انقلابی آن سالها بوده است ولی جاسوسی معنای روشن و مشخصی دارد که شرایط زمانی یا حال و هوای انقلاب آن معنا و مفهوم را تغییر نمیدهد و نمیتوان با تعاریفی متغیر و غیرحقوقی چنین اتهامی را به افراد وارد کرد.»
ابراهیم اصغرزاده، یکی دیگر از دانشجویان پیرو خط امام نیز به ظلمی که در حق سخنگوی دولت موقت شده اذعان دارد. او میگوید: «من هم رفتاری را که با آقای امیرانتظام شده است، جفا در حق ایشان میدانم. به همین دلیل هم اخیراً به دیدار ایشان رفتم و تقاضا هم داشتم محاکمه ایشان تجدید شود تا با فراهم شدن شرایط بررسی مجدد، از ایشان اعاده حیثیت صورت گیرد.»
ابراهیم اصغرزاده، یکی دیگر از دانشجویان پیرو خط امام نیز به ظلمی که در حق سخنگوی دولت موقت شده اذعان دارد. او میگوید: «من هم رفتاری را که با آقای امیرانتظام شده است، جفا در حق ایشان میدانم. به همین دلیل هم اخیراً به دیدار ایشان رفتم و تقاضا هم داشتم محاکمه ایشان تجدید شود تا با فراهم شدن شرایط بررسی مجدد، از ایشان اعاده حیثیت صورت گیرد.»
بخوانید: پایان تحصن با حضور مهندس بازرگان
اصغرزاده همچنین یادآور میشود: «سال ۷۶ یا ۷۷، اوایل دولت اصلاحات با برخی از دوستان که به این نتیجه رسیدم در حق آقای امیرانتظام ظلم شده به دیدن آقای محمدی گیلانی (رئیس دیوان عالی کشور وقت) رفتیم و به ایشان توصیه کردیم که پرونده آقای امیرانتظام را مختومه اعلام و موجبات آزادی ایشان را فراهم کنند.» او ادامه میدهد: «در پاسخ به درخواست ما آقای محمدی گیلانی گفتند در این باره خود آقای امیرانتظام باید تقاضای عفو کنند که من گفتم ایشان تقاضای عفو نمیکند و ادعایش این است که اتهامات قابلقبول نیست اما متأسفانه آقای محمدی گیلانی نپذیرفت.»

اصغرزاده تأکید میکند: «من معتقدم محکومیت آقای امیرانتظام جفایی بزرگی در حق ایشان بود و باید در آن تجدیدنظر میشد.» او در تشریح دیدار اخیرش با سخنگوی دولت موقت میگوید: «نشریه اندیشه پویا اخیراً برنامهای گذاشت که با وکیل آقای امیرانتظام به عیادت ایشان رفتیم.
من در این دیدار پیشنهاد ایشان برای تجدید محاکمه را منصفانه دانستم.» اصغرزاده با بیان اینکه «آقای امیرانتظام میگوید با حضور هیات منصفه که نماینده افکار عمومی مردم ایران است پروندهاش بازخوانی شود» میگوید: «من هم چون آقای بازرگان را انسانی مؤمن و انقلابی میدانم و نظر آقای بازرگان را که میگوید آقای امیرانتظام جاسوس نیست، میپذیرم و فکر میکنم باید صحبتهای آقای بازرگان در دادگاه امیرانتظام شنیده میشد.»
چند گوشه از زندگی امیر انتظام
مصاحبه با روزنامه جامعه
وی در مصاحبه با روزنامه جامعه (توسط ابراهیم نبوی) که ۷، ۸، و ۹ اردیبهشت ۷۷ منتشر شد دربارهٔ اتهام جاسوسی آمریکا میگوید:
در نوزده سال (از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۷۷) گذشته منتظر چنین فرصتی بودم که این سؤال در داخل کشور از من پرسیده شود و من بتوانم مسائل را به اطلاع هموطنانم برسانم. شما اطلاع دارید که در دولت موقت من معاون نخستوزیر، سخنگوی دولت و مسئول مذاکره و مکاتبه با تمام سفارتخانهها در داخل کشور بودم، از جمله آمریکا؛ و ما با آمریکا بیشترین قراردادها را داشتیم، چیزی حدود ۱۲۰۰ قرارداد؛ بنابراین مراجعهٔ آنها برای ارتباط با دولت بیشتر با نخستوزیری انجام شد. چه آقای سولیوان بهطور شخصی یا کاردار ایشان یا از طریق مکاتباتی که با ما صورت میگرفت؛ بنابراین ملاقاتها به صورت روزانه یا چند بار در هفته انجام میشد.
ملاقاتها کاملاً رسمی و در دفتر نخستوزیری انجام میگرفت و معمولاً در حضور عدهای از همکاران من که در قسمت سیاسی کار میکردند در دفتر خودم اتفاق میافتاد. نامههایی را که نمایندگیهای دولتهای خارجی در ایران به نخستوزیری مینوشتند، من مطالعه میکردم و نتیجه را به مهندس بازرگان، نخستوزیر، اطلاع میدادم. این مسئولیت را آقای بازرگان به من داده بودند.
وی در مصاحبه با روزنامه جامعه (توسط ابراهیم نبوی) که ۷، ۸، و ۹ اردیبهشت ۷۷ منتشر شد دربارهٔ اتهام جاسوسی آمریکا میگوید:
در نوزده سال (از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۷۷) گذشته منتظر چنین فرصتی بودم که این سؤال در داخل کشور از من پرسیده شود و من بتوانم مسائل را به اطلاع هموطنانم برسانم. شما اطلاع دارید که در دولت موقت من معاون نخستوزیر، سخنگوی دولت و مسئول مذاکره و مکاتبه با تمام سفارتخانهها در داخل کشور بودم، از جمله آمریکا؛ و ما با آمریکا بیشترین قراردادها را داشتیم، چیزی حدود ۱۲۰۰ قرارداد؛ بنابراین مراجعهٔ آنها برای ارتباط با دولت بیشتر با نخستوزیری انجام شد. چه آقای سولیوان بهطور شخصی یا کاردار ایشان یا از طریق مکاتباتی که با ما صورت میگرفت؛ بنابراین ملاقاتها به صورت روزانه یا چند بار در هفته انجام میشد.
ملاقاتها کاملاً رسمی و در دفتر نخستوزیری انجام میگرفت و معمولاً در حضور عدهای از همکاران من که در قسمت سیاسی کار میکردند در دفتر خودم اتفاق میافتاد. نامههایی را که نمایندگیهای دولتهای خارجی در ایران به نخستوزیری مینوشتند، من مطالعه میکردم و نتیجه را به مهندس بازرگان، نخستوزیر، اطلاع میدادم. این مسئولیت را آقای بازرگان به من داده بودند.

ما با همهٔ سفارتخانهها مکاتبه میکردیم و جواب نامههای آنها را میدادیم. از جمله سفارت آمریکا. بعدها وقتی در آبان ۱۳۵۸ سفارت آمریکا اشغال شد و اسمش را گذاشتند جاسوس خانه، تمام مکاتباتی را که از آنجا به دست آوردند، به عنوان اسناد لانهٔ جاسوسی تلقی کردند، در حالی که این اسناد مکاتباتی رسمی و قانونی است که بین دولت آمریکا و دولت ایران انجام شده و بخشی از آنها را من از طرف نخستوزیر امضاء کردم، اما آنهایی که سفارت را اشغال کردند، این نامهها را به عنوان اسناد جاسوسی علیه دولت وقت و شخص من مورد استفاده قرار دادند. مطلقاً چیز دیگری نبود، مطلقاً.
قبل از انقلاب من در کنار آقای مهندس بازرگان بودم و به عنوان مترجم ایشان در ملاقات با آقای سولیوان یا سفیر آلمان یا سایر سفرایی که با ایشان ملاقات میکردند حاضر میشدم. این ملاقاتها در دفتر من انجام میشد، خود آقای بازرگان هم بودند. گاهی آقای سولیوان بودند، گاهی آقای استمپل در آن جلسات حاضر میشدند و من هم کار خودم را به عنوان مترجم انجام میدادم. ملاقات دیگری انجام شد که در آن ملاقات موسوی اردبیلی، بازرگان، سولیوان، استمپل و من بودیم. این ملاقات در منزل بیژن سحابی انجام شد.
منظورم این است که ما در تماس با دولتهای خارجی مثل دولت آلمان، روسیه یا آمریکا دیدگاههای آنها را در مییافتیم، این ملاقاتها بین مهندس بازرگان با سفرای این کشورها اتفاق میافتاد و من به عنوان مترجم در این ملاقاتها حضور داشتم.
خروج از زندان اوین
در خواست وی برای برگزاری دادگاه تجدید نظر و اعاده حیثیت هم از سوی مقامات رد میشود. او توصیه مقامات قضایی برای نوشتن درخواست عفو در ابتدای دهه هفتاد را رد میکند، اما به تعبیر خودش چند سال بعد از زندان اوین اخراج میشود.
مصاحبه، پروندههای تازه، زندان و حبس خانگی
پس از ترور سید اسدالله لاجوردی زندانبان معروف، وی در مصاحبهای که شهریور ۷۷ با رادیو آمریکا داشت لاجوردی را «جلاد» نامید و به انتقاد از عملکرد سیداسدالله لاجوردی پرداخت. این مصاحبه منجر به تشکیل پروندهای جدید علیه وی با شکایت خانواده سیداسدالله لاجوردی به اتهام «تهمت» و مدعی العموم به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» شد و در سال ۱۳۷۹ مجدد به زندان اوین بازگردانده شد. اولین جلسه دادگاه وی در ۲۳ خرداد ۱۳۸۵ برگزار شد. او در دادگاه تأکید کرد: «هرآنچه در مصاحبه سال ۱۳۷۷ گفتم، حقیقت است.» دستگاه قضایی چندی بعد علیرغم زندانی کردن وی، این پرونده را بست.
سال ۱۳۸۲ امیرانتظام در نامهای و مقالهای مجموع تجربیات و مطالعات خود را در جزوهای با عنوان رفراندوم نوشت و در آن با مخالفت با طرح دو لایحه سید محمد خاتمی رئیسجمهور، به جامعه ایرانی نوشت:
«اصلاح قانون اساسی مشکلی را حل نمیکند بلکه متمدنانهترین و دموکراتترین راه حل برپائی رفراندومی برای تعیین نوع حکومت ایران زیر نظارت نهادهای بینالمللی است».
بعد از انتشار این مقاله بار دیگر او راهی زندان شد. سومین دوره زندانی که در اردیبهشت سال ۸۲ با انتشار طرح رفراندوم برای تعیین حکومت به آن گرفتار شد، مهرماه همان سال و در زمانی متوقف گردید که به گواه پزشکان انواع بیماریها و نیاز به عمل جراحی فوری ماندن وی را در زندان غیرممکن کرده بود.[۱۷] او هماکنون در حصر خانگی به سر میبرد.
دیدار با نماینده سازمان ملل
نمایندگان سازمان ملل در سال ۸۱ نیز مجدداً با امیر انتظام دیدار کردند. این برای اولین بار پس از ۷ سال بود که مقامات ایران اجازه بازدید نمایندگان کمیسیون حقوق بشر را به این سازمان دادند. پنج عضو از «گروه کاری پیگیری بازداشتهای خودسرانه» وابسته به سازمان ملل متحد، روز شنبه ۲۶ اسفند ۸۱ دیدار خود را از ایران آغاز کردند.
امیرانتظام در ۲۸ اوت ۲۰۰۸، نامهای به دبیرکل سازمان مللمتحد، بان کی مون نوشت و خواستار دخالت سازمان مللمتحد و کمک آنها در برقراری حقوق بشر و آزادی در ایران شد.
انتشار کتاب خاطرات: آنسوی اتهام
وی در شهریور ۸۱ کتاب خاطرات خود را با عنوان «آنسوی اتهام» توسط نشر نی منتشر کرد. کتاب در دو جلد منتشر شده و در مجموع ۶۸۰ صفحه دارد. اما بیشتر این صفحات به ضمایم و گزارش محاکمه اختصاص دارد. آنچه به خاطرات امیرانتظام مربوط میشود همان ۱۷۵ صفحه اول کتاب است که از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ آغاز و به زمان محاکمه اش ختم میشود.
خروج از زندان اوین
در خواست وی برای برگزاری دادگاه تجدید نظر و اعاده حیثیت هم از سوی مقامات رد میشود. او توصیه مقامات قضایی برای نوشتن درخواست عفو در ابتدای دهه هفتاد را رد میکند، اما به تعبیر خودش چند سال بعد از زندان اوین اخراج میشود.
مصاحبه، پروندههای تازه، زندان و حبس خانگی
پس از ترور سید اسدالله لاجوردی زندانبان معروف، وی در مصاحبهای که شهریور ۷۷ با رادیو آمریکا داشت لاجوردی را «جلاد» نامید و به انتقاد از عملکرد سیداسدالله لاجوردی پرداخت. این مصاحبه منجر به تشکیل پروندهای جدید علیه وی با شکایت خانواده سیداسدالله لاجوردی به اتهام «تهمت» و مدعی العموم به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» شد و در سال ۱۳۷۹ مجدد به زندان اوین بازگردانده شد. اولین جلسه دادگاه وی در ۲۳ خرداد ۱۳۸۵ برگزار شد. او در دادگاه تأکید کرد: «هرآنچه در مصاحبه سال ۱۳۷۷ گفتم، حقیقت است.» دستگاه قضایی چندی بعد علیرغم زندانی کردن وی، این پرونده را بست.
سال ۱۳۸۲ امیرانتظام در نامهای و مقالهای مجموع تجربیات و مطالعات خود را در جزوهای با عنوان رفراندوم نوشت و در آن با مخالفت با طرح دو لایحه سید محمد خاتمی رئیسجمهور، به جامعه ایرانی نوشت:
«اصلاح قانون اساسی مشکلی را حل نمیکند بلکه متمدنانهترین و دموکراتترین راه حل برپائی رفراندومی برای تعیین نوع حکومت ایران زیر نظارت نهادهای بینالمللی است».
بعد از انتشار این مقاله بار دیگر او راهی زندان شد. سومین دوره زندانی که در اردیبهشت سال ۸۲ با انتشار طرح رفراندوم برای تعیین حکومت به آن گرفتار شد، مهرماه همان سال و در زمانی متوقف گردید که به گواه پزشکان انواع بیماریها و نیاز به عمل جراحی فوری ماندن وی را در زندان غیرممکن کرده بود.[۱۷] او هماکنون در حصر خانگی به سر میبرد.
دیدار با نماینده سازمان ملل
نمایندگان سازمان ملل در سال ۸۱ نیز مجدداً با امیر انتظام دیدار کردند. این برای اولین بار پس از ۷ سال بود که مقامات ایران اجازه بازدید نمایندگان کمیسیون حقوق بشر را به این سازمان دادند. پنج عضو از «گروه کاری پیگیری بازداشتهای خودسرانه» وابسته به سازمان ملل متحد، روز شنبه ۲۶ اسفند ۸۱ دیدار خود را از ایران آغاز کردند.
امیرانتظام در ۲۸ اوت ۲۰۰۸، نامهای به دبیرکل سازمان مللمتحد، بان کی مون نوشت و خواستار دخالت سازمان مللمتحد و کمک آنها در برقراری حقوق بشر و آزادی در ایران شد.
انتشار کتاب خاطرات: آنسوی اتهام
وی در شهریور ۸۱ کتاب خاطرات خود را با عنوان «آنسوی اتهام» توسط نشر نی منتشر کرد. کتاب در دو جلد منتشر شده و در مجموع ۶۸۰ صفحه دارد. اما بیشتر این صفحات به ضمایم و گزارش محاکمه اختصاص دارد. آنچه به خاطرات امیرانتظام مربوط میشود همان ۱۷۵ صفحه اول کتاب است که از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ آغاز و به زمان محاکمه اش ختم میشود.

مجادله با عباس عبدی
پس از انتشار کتاب «آن سوی اتهام- خاطرات امیرانتظام» بین عباس امیرانتظام و عباس عبدی مجادلهای درگرفت؛ امیرانتظام وی را بازجوی روزهای اول دستگیری خود خواند که با نفرتی تمام به او ناسزا میگفت.
عبدی این مطلب را تکذیب کرد و در مصاحبهای ادعا کرد که «امیرانتظام وی را با شخصی به نام حسن عباسی که نامش نه مستعار بلکه واقعی است اشتباه گرفتهاست.»
در آن نامه عباس عبدی به عنوان یکی از دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا در تهران، با اشاره به رای دادگاه دربارهٔ جرم جاسوسی امیرانتظام نوشت: «آقای امیرانتظام مرتکب جرمی شده که مجازات آن را باید تحمل کند.»
جبهه ملی ایران
مهندس امیر انتظام در سال ۱۳۸۲ از سوی اعضای شرکت کننده در پلنوم اللهیار صالح به سمت عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی ایران پذیرفته شد. در جلسه اعضای شورای مرکزی برای تعیین هیئت رهبری مهندس امیر انتظام به همراه استاد ادیب برومند، دکتر پرویز ورجاوند، تیمسار ناصر فربد، مهندس نظام الدین موحد به سمت عضو هیئت رهبری برگزیده شد. در سالهای بعد به دنبال مشکلات پیش آمده بر اثر بیماری فعالیتهای خود را در جبهه ملی ایران محدود کرده و به عنوان مشاور هیئت رهبری در جلسات حضور مییابد.
پیشنهاد تشکیل کنگره ملی
امیر انتظام در سالهای اخیر کماکان به فعالیتهای سیاسی خود ادامه دادهاست. پیشنهاد تشکیل کنگره ملی،در خواست از سازمان ملل برای نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ در ایران و تماس و حمایت از تشکلهای دانشجویی برخی از اقدامات وی است.
حمایت از جنبش سبز ایران
امیر انتظام پس از سیامین سالگرد زندانی شدن خود پیامی به ملت ایران در سایت خود درج کرد و حمایت خود را از جنبش سبز ایران اعلام نمود.
عیادت از محمد محمدی گیلانی
عباس امیرانتظام وقتی برای معالجه به بیمارستان پارس میرود و زمانی که متوجه میشود محمد محمدی گیلانی (قاضی دادگاه امیرانتظام) در آن بیمارستان بستری بود به عیادت او رفت.
جبهه ملی ایران
مهندس امیر انتظام در سال ۱۳۸۲ از سوی اعضای شرکت کننده در پلنوم اللهیار صالح به سمت عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی ایران پذیرفته شد. در جلسه اعضای شورای مرکزی برای تعیین هیئت رهبری مهندس امیر انتظام به همراه استاد ادیب برومند، دکتر پرویز ورجاوند، تیمسار ناصر فربد، مهندس نظام الدین موحد به سمت عضو هیئت رهبری برگزیده شد. در سالهای بعد به دنبال مشکلات پیش آمده بر اثر بیماری فعالیتهای خود را در جبهه ملی ایران محدود کرده و به عنوان مشاور هیئت رهبری در جلسات حضور مییابد.
پیشنهاد تشکیل کنگره ملی
امیر انتظام در سالهای اخیر کماکان به فعالیتهای سیاسی خود ادامه دادهاست. پیشنهاد تشکیل کنگره ملی،در خواست از سازمان ملل برای نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ در ایران و تماس و حمایت از تشکلهای دانشجویی برخی از اقدامات وی است.
حمایت از جنبش سبز ایران
امیر انتظام پس از سیامین سالگرد زندانی شدن خود پیامی به ملت ایران در سایت خود درج کرد و حمایت خود را از جنبش سبز ایران اعلام نمود.
عیادت از محمد محمدی گیلانی
عباس امیرانتظام وقتی برای معالجه به بیمارستان پارس میرود و زمانی که متوجه میشود محمد محمدی گیلانی (قاضی دادگاه امیرانتظام) در آن بیمارستان بستری بود به عیادت او رفت.
جوایز بینالمللی
جایزهٔ بینالمللی حقوق بشر «برونو کرایسکی» در سال ۱۳۷۵.
جایزهٔ بینالمللی شهامت اخلاقی «کرانسکی» در سال ۱۳۸۳.
جایزهٔ بینالمللی حقوق بشر (لوح سپاس) «از سازمان حقوق بشر ایران _ به ریاست خانم شیرین عبادی» در سال ۱۳۸۶.
جایزهٔ بینالمللی حقوق بشر «برونو کرایسکی» در سال ۱۳۷۵.
جایزهٔ بینالمللی شهامت اخلاقی «کرانسکی» در سال ۱۳۸۳.
جایزهٔ بینالمللی حقوق بشر (لوح سپاس) «از سازمان حقوق بشر ایران _ به ریاست خانم شیرین عبادی» در سال ۱۳۸۶.
کتابشناسی
آن سوی اتهام جلد نخست خاطرات عباس امیرانتظام
آن سوی اتهام جلد دوم محاکمه و دفاعیات عباس امیرانتظام در دادگاه انقلاب
ناگفتههای انقلاب ۵۷ گفتگوهای روزبه میرابراهیمی با عباس امیرانتظام
آن سوی اتهام جلد نخست خاطرات عباس امیرانتظام
آن سوی اتهام جلد دوم محاکمه و دفاعیات عباس امیرانتظام در دادگاه انقلاب
ناگفتههای انقلاب ۵۷ گفتگوهای روزبه میرابراهیمی با عباس امیرانتظام
منبع: تاریخ ایرانی
۰