داستان دو مرد که یکی مادرش را کشت یکی همسرش را

توجه نکرد و داشت شادی میکرد که من حرفی رکیک به او زدم و او هم با سیلی به صورت من کوبید. این اتفاق که افتاد من عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست دادم و او را زدم و بعد با روسری خفهاش کردم.
کد خبر :
۷۰۰۶۰
بازدید :
۱۳۳۴۵

جلسات رسیدگی به پرونده قتل دو زن که بهصورت جداگانه کشته شدهاند، در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.در اولین پرونده که در شعبه ۴ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد، مردی که زن مورد علاقهاش را به قتل رسانده بود، محاکمه شد. هرچند متهم پیش از این یک بار محاکمه و به قصاص محکوم شده بود، اما در نهایت با توجه به رضایت اولیایدم از قصاص نجات یافت و به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت.
در ابتدای این جلسه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد و سپس فرزند مقتول به عنوان، ولی دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: دو سال قبل بود که این اتفاق افتاد. من و مادرم با هم زندگی میکردیم و من پدر نداشتم. مادرم با مردی رابطه داشت که از طبقه بسیار پایینی بود.
با اینکه من از او خوشم نمیآمد، اما در زندگی مادرم دخالت نمیکردم. شب حادثه قرار بود سعید به خانه ما بیاید. شام نداشتیم مادرم با او تماس گرفت و از او خواست تا برای من ساندویچ بخرد. سعید وقتی آمد ساندویچ را هم با خودش آورد. من شام خوردم و بعد هم خوابیدم. دلم نمیخواست آن مرد را با مادرم ببینم. صبح بیدار شدم و به سراغ مادرم رفتم تا صدایش کنم. سعید رفته بود هرچه مادرم را صدا کردم، بیدار نشد.
او خوابش سبک بود و معمولا با یک بار صداکردن بیدار میشد. نزدیک مادرم که رفتم، دیدم صورتش سیاه شده است بلافاصله با پلیس تماس گرفتم. همان زمان هم حدس میزدم کار سعید باشد و موضوع را به پلیس گفتم. وقتی سعید به قتل مادرم اعتراف کرد و ما به دادگاه فراخوانده شدیم، برای قاتل درخواست قصاص کردیم، اما از آنجایی که نتوانستیم تفاضل دیه را بپردازیم، درخواست دیه کردیم که متهم هم قبول کرد. البته به ما گفته شد او زندانی هم خواهد شد.
وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: مدتها بود که با زنم اختلاف داشتم و خیلی احساس تنهایی میکردم. تا اینکه با ملیحه آشنا شدم و مدتی بود که با هم رابطه داشتیم. از بودن کنار ملیحه خیلی راضی بودم. روز حادثه با او تماس گرفتم و گفتم حالم بد است و میخواهم او را ببینم. قبول کرد.
سفارش خرید داد. برایش انجام دادم و بعد به خانه ملیحه رفتم. داشتیم با هم صحبت میکردیم به او گفتم با زنم درگیر شدم. موسیقی گذاشت و گفت: زنت را ول کن بیا با هم خوش بگذرانیم. صدای ضبط را بلند کرد. من چند بار به او گفتم صدا را کم کن.
توجه نکرد و داشت شادی میکرد که من حرفی رکیک به او زدم و او هم با سیلی به صورت من کوبید. این اتفاق که افتاد من عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست دادم و او را زدم و بعد با روسری خفهاش کردم. من از کاری که کردهام، پشیمان هستم.
متهم در آخرین دفاع از اولیایدم به خاطر گذشت تشکر کرد و گفت: اگر دادگاه به من کمک کند، سعی میکنم از این به بعد انسان خوبی باشم. در پایان قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
در دومین پرونده که در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد، مردی که حین جدایی همسرش او را به قتل رسانده بود، پای میز محاکمه رفت. این پرونده سال ۹۰ تشکیل شد و مأموران پلیس از طریق عابران متوجه شدند مردی جوان به زنی در خیابان با چاقو حمله کرده و او را به قتل رسانده است.
با حضور مأموران در محل و آغاز تحقیقات معلوم شد متهم مردی جوان به نام احمد است که آخرین مراحل جدایی از همسرش را پشت سر میگذاشت و زنی که در خیابان به دست این مرد کشته شده هم نازی همسر اوست.
به این ترتیب، خانواده نازی مورد پرسش قرار گرفتند. آنها گفتند: احمد بهشدت اعتیاد داشت. میزان اعتیادش به مواد به حدی بود که دست به هر کار کثیفی برای تهیه مواد میزد. هر چقدر نازی سعی کرد او را تغییر دهد، نتوانست تا اینکه تصمیم گرفت از او جدا شود. مراحل پایانی جدایی بود که احمد دست به قتل نازی زد.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم محاکمه و با درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد، اما با توجه به اینکه اولیایدم موفق به پرداخت تفاضل دیه نشدند، از متهم درخواست ۳۰۰ میلیون تومان پول کردند و متهم نیز قبول کرد آن را بپردازد، اما با گذشت هشت سال از حادثه او موفق به پرداخت ۳۰۰ میلیون نشد و خواستار آزادی شد.
روز گذشته جلسه رسیدگی به این درخواست برگزار شد و از آنجایی که متهم قبول کرده بود ۳۰۰ میلیون تومان را بدهد و فقط صد میلیون تومان آماده کرده بود، وکیل او درخواست کرد تا دادگاه با توجه به سالهای زندانیبودن متهم او را آزاد کند، اما دادگاه اعلام کرد با توجه به توافق انجامشده به متهم ۱۸ ماه فرصت میدهد تا اولیای دم را راضی کند و درصورتیکه نتواند، دادگاه در اینباره تصمیم خواهد گرفت.
متهم که به دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر دچار آسیب جدی شده بود و نمیتوانست درست صحبت کند، این فرصت را پذیرفت و دادگاه تصمیم به حل اختلاف از سوی وکلای طرفین گرفت و از آنها خواست مشکل را حل کنند.
۰