عبور از فقدان و بازسازی زندگی پس از تراژدی: کتاب «ما، پس از حادثه»

عبور از فقدان و بازسازی زندگی پس از تراژدی: کتاب «ما، پس از حادثه»

ریچل زیمرمن کتاب ما، پس از حادثه را با روایتی تکان‌دهنده آغاز می‌کند: خبر خودکشی همسرش. او که سال‌ها به‌عنوان خبرنگار از زندگی و رنج دیگران نوشته بود، هرگز تصور نمی‌کرد روزی ناچار شود روایتگر تراژدی زندگی خودش باشد. این کتاب تنها یک گزارش خبری یا پژوهشی نیست؛ بلکه روایتی است صمیمانه، اندوه‌بار و در عین حال امیدوارکننده از تلاشی انسانی برای عبور از شوک فقدان؛ تلاشی از سوی یک خانواده که در برابر مرگ ناگهانی پدری مهربان و همسری وفادار، نه‌تنها سوگوار هستند، بلکه می‌کوشند معنای آن فاجعه را درک و زندگی را از نو بازسازی کنند.

کد خبر : ۲۵۶۹۲۲
بازدید : ۳

ریچل زیمرمن کتاب ما، پس از حادثه را با روایتی تکان‌دهنده آغاز می‌کند: خبر خودکشی همسرش. او که سال‌ها به‌عنوان خبرنگار از زندگی و رنج دیگران نوشته بود، هرگز تصور نمی‌کرد روزی ناچار شود روایتگر تراژدی زندگی خودش باشد. این کتاب تنها یک گزارش خبری یا پژوهشی نیست؛ بلکه روایتی است صمیمانه، اندوه‌بار و در عین حال امیدوارکننده از تلاشی انسانی برای عبور از شوک فقدان؛ تلاشی از سوی یک خانواده که در برابر مرگ ناگهانی پدری مهربان و همسری وفادار، نه‌تنها سوگوار هستند، بلکه می‌کوشند معنای آن فاجعه را درک و زندگی را از نو بازسازی کنند.

درباره‌ی کتاب ما، پس از حادثه

ریچل زیمرمن (Rachel Zimmerman) کتاب ما، پس از حادثه (Us, After: A Memoir of Love and Suicide) را با این جملات کوتاه و تکان‌دهنده آغاز می‌کند: «اگر قرار بود برای خبرنامه گزارشی بنویسم، این‌طور شروعش می‌کردم:

یکم ژوئیه‌ی سال 2014 میلادی، سِت تِلِر، استاد دانشگاه فناوری ماساچوسِت و پدر دو فرزند، هُندا اینسایتِ ‌زرشکی‌رنگش را پنج کیلومتر دورتر از خانه‌اش در شهر کمبریج ایالت ماساچوست، روی پل توبین پارک کرد و به آغوش مرگ پرید. او پنجاه‌ساله بود.

اما گزارشی در کار نیست، این داستانی است که اتفاقات پس از آن حادثه را بازگو می‌کند.»

زیمرمن روزنامه‌نگار است و بهتر از هر کسی اهمیت روایت بی‌پرده‌ی حقایق و تلاش برای دیدن تمام جوانب هر فاجعه را خوب درک می‌کند، و انگیزه‌اش از نگارش کتاب ما، پس از حادثه نیز همین مسئله بوده. او پیش از نگارش کتاب، متوجه شده بود که پاسخ بسیاری از پرسش‌های رایج را در اختیار دارد.

زیمرمن می‌دانست همسرش دقیقاً چه زمانی، کجا، چگونه و تحت چه شرایطی به زندگی خود پایان داده است. اما با وجود تمام این دانسته‌ها، یک سؤال همچنان ذهنش را رها نمی‌کرد؛ سؤالی بزرگ، تلخ و بی‌پاسخ: چرا؟ چرا مردی که دوستش داشت، ناگهان، بی‌هیچ هشدار یا نشانه‌ای آشکار، تصمیم گرفته بود چنین پایان دردناکی را برای خود رقم بزند؟ همین «چرا»، نقطه‌ی آغاز سفر دردآلودی شد که این کتاب روایتگر آن است.

تازه پس از اینکه زیمرمن به‌دنبال جواب این سؤال رفت، سؤالات بی‌پاسخ دیگری از هر گوشه و کنار احاطه‌اش کردند: حالا او و دو دخترش چگونه باید با این مصیبت کنار می‌آمدند؟ آیا می‌توانستند دوباره یک زندگی عادی داشته باشند؟ آیا راهی برای جلوگیری از این فاجعه وجود داشت؟ مقصر را باید کجا جست‌وجو کرد؟ در شوهرش؟ در اطرافیانش؟ در جامعه؟ یا در سکوتی که این همه سال در آن رنج‌هایش را پنهان کرده بود؟ این‌ها از جمله سؤالاتی است که زیمرمن در این کتاب تلاش کرده است به آن پاسخ بدهد.

زیمرمن هرچقدر در روند نگارش کتابش پیش می‌رود، بیشتر متوجه می‌شود شاید پاسخ بسیاری از این سؤالات را هرگز پیدا نکند اما حداقل در این راه تلاش می‌کند همسرش را به خوانندگان خود بشناساند و دست‌کم احساسات و مشکلاتی را که در این مسیر گریبانگیر خود و عزیزانش شده، روایت کند.

خودکشی: پایان یک زندگی، آغاز یک رنج بی‌پایان برای بازماندگان

زمانی که خبر خودکشی کسی را می‌شنویم، اغلب از خود می‌پرسیم چه رنج سنگینی را به دوش می‌کشیده که به چنین تصمیم دردناکی رسیده است؛ اما بلافاصله پس از این سؤال، موضوع دردناک دیگری ذهنمان را به خود مشغول می‌کند: عزیزان و بازماندگان او چگونه می‌توانند با چنین مصیبتی کنار بیایند؟ اگر ما در جایگاه آن‌ها بودیم چطور چنین فاجعه‌ی دردناکی را تاب می‌آوردیم؟ ریچل زیمرمن هم مانند اغلب ما هرگز تصور نمی‌کرد روزی گرفتار این معضل شود، اما یکی از دلایل اصلی‌اش برای نگارش کتاب ما، پس از حادثه همین بوده که به تمام مخاطبان خود ثابت کند حتی پس از این مصیبت دردناک نیز می‌توان دوباره از ته دل خندید، عاشق شد و همچنان به خاطره‌ی عزیزی که دیگر در میان ما نیست وفادار ماند.

سلامت روان مردان، معضل خاموشی که مردان را به کشتن می‌دهد

در سال‌های اخیر، بحران رو‌به‌افزایش سلامت روان مردان توجه بسیاری از جوامع را به خود جلب کرده است. آمارهای نگران‌کننده حاکی از آن‌اند که حدود هفتاد تا هشتاد درصد قربانیان مرگ‌های خودخواسته را مردان تشکیل می‌دهند، و خودکشی همچنان یکی از اصلی‌ترین عوامل مرگ‌ومیر در میان مردان در سراسر جهان است. اما چرا کار به اینجا می‌کشد؟ چرا مردانی که کنارمان زندگی می‌کنند، در سکوت رنج می‌برند و نشانه‌ای از درد خود بروز نمی‌دهند؟ و ما، به‌عنوان همسران، دختران، مادران یا دوستان این مردان، چه می‌توانیم بکنیم؟ ریچل زیمرمن در کتاب ما، پس از حادثه با صداقت اعتراف می‌کند که یکی از دردناک‌ترین و فلج‌کننده‌ترین جنبه‌های خودکشی همسرش، غیرمنتظره بودن آن بود.

سِت تِلِر، یک هفته پیش از اینکه به زندگی خود پایان بدهد تولد پنجاه‌سالگی خود را جشن گرفته بود؛ تمام دانشجویان، دوستان و اعضای خانواده او را به‌عنوان مردی شوخ، پرانرژی و سرحال می‌شناختند؛ او استاد یکی از برترین دانشگاه‌های جهان بود و زندگی شخصی و خانوادگی‌اش مایه‌ی حسرت و آرزوی اغلب مردم بود؛ اما ظاهراً در یک مشکل بزرگ با مردان همتای خود از سرتاسر جهان همدرد بود: سِت تِلِر نمی‌توانست احساس ضعف خود را با هیچ کسی در میان بگذارد، حتی با نزدیک‌ترین اعضای خانواده‌اش.

ریچل زیمرمن در کتاب ما، پس از حادثه بارها اما و اگرهای مختلف را در ذهنش مرور می‌کند و از خود می‌پرسد که چه نشانه‌هایی را نادیده گرفته و اگر فقط کمی بیشتر به این نشانه‌ها توجه کرده بود چه اتفاقی می‌افتاد؟ او در این راه به سراغ افراد مختلفی می‌رود، از پزشکان و متخصصان سلامت روان گرفته، تا مردی که سال‌ها قبل از همان پلی که همسرش پرید، پریده و جان سالم به در برده بود؛ هرچند زیمرمن در انتهای اغلب این مسیرها به بن‌بست می‌خورد و جواب درستی برای سؤالاتش پیدا نمی‌کند، اما حقیقت دیگری را روشن می‌کند که شاید از برخی جهات مهم‌تر است: کوتاهی‌های آشکاری در زمینه‌ی سلامت روان مردان اتفاق می‌افتد.

کتاب کتاب ما، پس از حادثه توسط فرامرز رضایی به فارسی ترجمه شده و از سوی انتشارات کتابراه در اختیار مخاطبان فارسی زبان قرار گرفته است.. شما می‌توانید برای دسترسی سریع و دانلود کتاب ما، پس از حادثه  به سایت و یا اپلیکیشن کتابراه، مراجعه کنید. پلتفرم جامع کتابراه امکان دسترسی و دانلود کتاب الکترونیک و کتاب صوتی در موضوعات بسیار متنوعی از داستان و رمان تا روان‌شناسی و کتاب‌های تخصصی را برای شما فراهم می‌کند. همچنین دارای چند هزار کتاب رایگان و بخش‌های تخفیفی ویژه مانند آخر هفته با کتابراه است که در آن تخفیفات تا ۱۰۰٪ اعلام می‌شود.

5

نکوداشت‌های کتاب ما، پس از حادثه

  • این شرح‌حال اثرگذار و جان‌سوز، بی‌شک یکی از تکان‌دهنده‌ترین روایت‌هایی است که از سوگ، مرگ و ایستادگی خوانده‌ام. (واشنگتن پست)
  • ما، پس از حادثه کتابی فراموش‌نشدنی است. ریچل زیمرمن ما را به دل یک مصیبت شخصی می‌برد و از این تجربه چیزی به دست می‌آورد که امروزه در آثار ناداستانی به‌ندرت پیدا می‌شود: امید. (آلیشا ابوت، نویسنده)
  • کتاب ما، پس از حادثه: سرگذشتی از عشق و مرگ خودخواسته، با مهارت بی‌نظیری نوشته شده و از حیث عمق و گستره‌ی نگاهش بسیار اثرگذار و گیراست. کتاب ریچل زیمرمن حاصل پژوهشی دقیق و تجربه‌ای عمیقاً شخصی و درونی است. تمام شب بیدار بودم، آن را می‌خواندم و با خودم می‌گفتم: «چطور از پس این کارها برآمده؟» منظورم از این کارها، مادرانگی، جان‌ سالم به‌ در بردن، روایت کردن و مطرح کردن سؤالات سخت از همه، از جمله خودش است. (دیشا فیلیا، نویسنده)

کتاب ما، پس از حادثه برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب ما، پس از حادثه به شما کمک می‌کند دیدگاه تازه‌ای نسبت به خودکشی و مصائب سلامت روان پیدا کنید و شاید بتوانید با این درک تازه به عزیزان و اطرافیان خود در زمان مناسب کمکی برسانید. با مطالعه‌ی این کتاب نه‌تنها درک بهتری نسبت به معضل خودکشی و افسردگی پیدا می‌کنید، بلکه با خانواده‌هایی که دچار خسران و فقدان شده‌اند، عمیق‌تر همدردی خواهید کرد.

در بخشی از کتاب ما، پس از حادثه: سرگذشتی از عشق و مرگ خودخواسته می‌خوانیم

چرا دست به چنین کاری زد؟ نمی‌توانستم این پرسش را از ذهنم بیرون کنم.

با خودم فکر می‌کردم اگر درست‌وحسابی مغزم را به کار بیندازم، به جوابی می‌رسم. در قامت یک خبرنگار، کندوکاو مسائل پیچیده اگرچه راه‌حلی در پی نداشت، همیشه برایم به‌نوعی نتیجه‌بخش بود و دست‌کم درکی عمیق‌تر و سودمندتر در اختیارم می‌گذاشت. داستان‌هایی که می‌نوشتم به فضای مبهم ذهنم روشنی می‌بخشیدند، موتور نتیجه‌گیری‌ام را روشن می‌کردند و حس رضایت از پایانی خوش را برایم به ارمغان می‌آوردند.

شروع کردم به مطالعه‌ی پژوهش‌هایی در باب خودکشی و برقراری ارتباط با پزشکان و متخصصین این حوزه. اولین تابستان که به پیدا کردن راه مناسبی برای گفتن قضیه به بچه‌ها سپری شده بود. حالا در مرحله‌ی بعدی تحقیقاتم باید می‌فهمیدم در سر سِت چه می‌گذشته و منشأ افکار ویرانگرش چه بوده است؟ کندوکاو در حقایق و کشف فرد مناسبی که کلیدِ صندوقِ اسرار در اختیارش باشد، در گذشته همیشه جواب داده بود. سال‌ها طول کشید بفهمم که این ماجراجویی بیشتر به خودم برمی‌گشت تا به عاملی بیرونی؛ می‌خواستم احساس گناهم در قبال مرگ سِت را تسکین ببخشم و به خودم بقبولانم که هیچ نقشی در آن نداشته‌ام. پرسش «چرا دست به چنین کاری زد؟» روی تاریک و پنهان دیگری هم داشت: «آیا می‌توانستم جلویش را بگیرم؟»

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید