توضیح صادق خرازی درباره «جنجال خیانت»
سيد محمد صادق خرازي يك سالي است كه حرف و حديثها پشت سرش بالا گرفته، از همان مرداد سال گذشته و از همان روزي كه اراده كرد تا جوانان اصلاحطلب را زير سقف حزب ندا جمع كند، شايد خودش هم گمان نميكرد قصه «ندا» اينقدر موافق و مخالف داشته باشد. موافقان حزبسازي او، برايش كف زدند ومخالفانش بر او تاختند.
کد خبر :
۲۲۸۲
بازدید :
۲۸۹۵
فرادید | سيد محمد صادق خرازي يك سالي است كه حرف و حديثها پشت سرش بالا گرفته، از همان مرداد سال گذشته و از همان روزي كه اراده كرد تا جوانان اصلاحطلب را زير سقف حزب ندا جمع كند، شايد خودش هم گمان نميكرد قصه «ندا» اينقدر موافق و مخالف داشته باشد. موافقان حزبسازي او، برايش كف زدند ومخالفانش بر او تاختند.
صادق خرازي اما در هياهوي اين «له و عليه»ها نه تنها دلسرد نشد و پا پس نكشيد كه مصممتر شد. هر چقدر پيشتر رفت و مخالفتها عيانتر شد، صراحت كلامش اوج گرفت. در طول اين يك سال جداي از نقد دوران دولت احمدينژاد راهي استانهاي مختلف شد تا دفاتر استاني حزب ندا را تاسيس كند. گويي «ندا» را فرزند جديد خود ميداند كه نميخواهد ريزهسنگي به پايش رود. همين است كه كمتر حرفي را درباره ندا تحمل ميكند.
صادق خرازي اما در هياهوي اين «له و عليه»ها نه تنها دلسرد نشد و پا پس نكشيد كه مصممتر شد. هر چقدر پيشتر رفت و مخالفتها عيانتر شد، صراحت كلامش اوج گرفت. در طول اين يك سال جداي از نقد دوران دولت احمدينژاد راهي استانهاي مختلف شد تا دفاتر استاني حزب ندا را تاسيس كند. گويي «ندا» را فرزند جديد خود ميداند كه نميخواهد ريزهسنگي به پايش رود. همين است كه كمتر حرفي را درباره ندا تحمل ميكند.
براي قد كشيدن «ندا»كه او، آن را حزبي سوسيالدموكرات اعلام كرده، برنامه دارد. خرازي در كنار توسعه فعاليتهاي سياسي «ندا» اما حرفهاي گفتني بسياري درباره اصلاحات دارد؛ حرفهايي كه البته به مذاق برخي خوش نيامده. او كه بارها اعلام كرده اصلاحطلبي تحت زعامت رييس دولت اصلاحات را قبول دارد در برخي سخنرانيها و گفتوگوهايش تيغ تيزي بر باورهاي چپگرايي در اصلاحات كشيده. معتقد است باورهاي چپگرايي هزينههاي بسياري را بر پيكره اصلاحات وارد كرده. او همين حرفها را اخيرا در گفتوگويي با مجله مثلث تكرار كرده است؛ تكراري كه پس از ١٠ روز بازهم باعث شد تا حرف و حديثهايي را برايش به دنبال داشته باشد.
او در اين گفتوگو گفته بود: «كساني را يادم هست كه در دوراني كه سفير بودم با خارجيها مذاكره ميكردند و به دشمن گرا ميدادند، من آنها را به عنوان اصلاحطلب قبول ندارم، ليستشان را هم دارم و اگر قرار باشد، روزي به مردم ارايه خواهم داد.»
همين جملات كافي بود تا يك روزنامه وابسته به نهاد نظامي مجاب شود كه تيتر يك خود را به صادق خرازي اختصاص دهد و پس از ١٠ روز دوباره آن را بازنشر كند. اين اما آغاز ماجرا بود چرا كه در كنار نقدهاي تند و تيز برخي چهرههاي اصلاحطلب، رسانههاي اصولگرا را برآن داشت تا پروژه جديدي را براي اختلافافكني در اردوگاه اصلاحات كليد بزنند.
خرازي در اين مصاحبه كوتاه اعلام كرد كه رسانههاي اصولگرا شانتاژ رسانهاي كردهاند. ميگفت عليه او ترور شخصيت ميكنند. اعلام كرد؛ «از جمله مصاحبهام با مثلث نه نسبتي به اصلاحطلبان بر ميآيد و نه اتهامي درباره آنان مطرح شده است.» «گلايه داشت» «چرا برخي دوستان اصلاحطلب پس از ١٠ روز بازنشر تقطيع شده با تيتر تحريف شدهام در مصاحبه با جوان، فرياد وااصلاحا سردادند؟ چرا طي اين ١٠ روز به اين كشف و شهود نرسيده بودند كه هدف من خيانتكار نشان دادن اصلاحطلبان بود؟!» تاكيد داشت كه رسانههاي اصولگرا به دنبال تفرقه ميان اصلاحطلبان ميگردند. ميگفت بار اولشان نيست و بار آخرشان هم نخواهد بود.
گزیده ای از گفتوگو اعتماد با سيد محمد صادق خرازي، درباره اینکه "چه گفته و چرا رسانههاي اصولگرا از اين حرفهاي او استقبال كردهاند" را در ادامه میخوانیم:
- عين عبارت من در گفتوگو با مثلث اين است: «كساني را يادم است كه در دوراني كه سفير بودم با خارجيها مذاكره ميكردند و به دشمن گرا ميدادند؛ من آنها را به عنوان اصلاحطلب قبول ندارم.» از اين جمله صريح نه نسبتي به اصلاحطلبان بر ميآيد و نه اتهامي درباره آنان مطرح شده است. حال ميپرسم چطور برخي اصل مصاحبه را نخوانده، تيتري تحريف شده را بزرگنمايي كردند و از اين گفته صريح برداشت ديگري كردند؟
- سوال من اين است كه چرا برخي دوستان اصلاحطلب پس از بازنشر تقطيعشده با تيتر تحريف شده مصاحبه ام با روزنامه جوان، فرياد وااصلاحاتا سر دادند؟ چرا طي اين ١٠ روز به اين كشف و شهود نرسيده بودند كه هدف من خيانتكار نشان دادن اصلاحطلبان بود؟! و چرا صبر كردند تا جوان اينطور تيتر بزند و آنها تازه فهميدند كه منظور من چه بوده است؟ من ممنونم از سوال شما من خيلي صراحت لهجه دارم وهمه بزرگان و عزيزان بزرگتر ما با روحيات و شخصيت من آشنا هستند، اگر روزنامه يا مجلهاي براي بهرهبرداري يا شيطنت كار خاصي انجام ميدهد نه به من مربوط است و نه به حزب و بچههاي عزيز و مظلوم ندا، اگرچه من مسووليت همه حرفها و نظرات خودم را ميپذيرم. اينها ديدگاههاي شخصي و باور من نسبت به اصلاحات است تبيين گذشته و حال و آينده امر مهمي در فرآيند آينده اصلاحات است و اين ديدگاهها مربوط به ندا و حزب نيست و حتي به رييس دولت اصلاحات و بزرگان ديگر هم نيست.
- به زعم من نبايد در برابر پرسشها و سوالات فراوان در اذهان و افكار عمومي بيتفاوت بود يا نگران نسبت به شفافسازي ديدگاهها و نظرات. به زعم من بايد از صراحت و حتي اعتراف در اشتباه يا برخي نااهليها با كمال جسارت و شجاعت سخن گفت. اصلاحات عطف خاص و درخشندگيها وفضيلتهاي خاص خودش را دارد. در مسير راه دچار برخي نارساييها و برداشتهاي انتزاعي شد و نتيجهاش مشخص شد و آيا نبايست شكست ما در سال ١٣٨٤ آسيبشناسي شود بايد از هنجارها و ناهنجاريها، بايد از فضيلتها و موفقيتها و ناكاميها و اشتباهات سخن گفت؛ اگر نگوييم ديگران سفسطه و توطئه ميكنند زشت و زيبا خوب و بد را به افكار عمومي حقنه ميكنند. در همه جاي دنيا احزاب از موفقيتها و ناكاميها و قدرت و ضعف در سياست آسيبشناسي ميكنند اما با ذكر حقايق به آسيبشناسي بايد بپردازيم و مسلم بدانيد اصلاحات آن هنگام ماندگار ميشود و اصلاحاتي ماندگار است كه بيانگر حقيقتها و واقعيتها باشد.
- من اتفاقا امروز با كمال افتخار عرض ميكنم جناب خاتمي عزيز بعد از رياستجمهوري جلسات مهمي با بسياري از صاحبنظران و متفكران گذاشتند و نسبت به اصلاحات دو گام بزرگ برداشتند؛ آسيبشناسي و بعد منشور اصلاحات و يادم هست ايشان طي چند جلسه به عنوان مواضع و منشور اصلاحطلبي رابطه آن با عدالت و آزادي دموكراسي توسعه و اصالتها وارزشهاي ديني و ملي بيان داشت. ما هويت اصلاحطلبي را ميخواهيم بگوييم كه بزرگان حوزه و دانشگاه منادي واقعي آن بودند. برخي اختلافسليقهها و برخي روشها مانع شد كه واقعيت ديدگاه اصلاحطلبي بيان شود. هوشياري و دقت ما و ديگران است كه حتي توطئهها را خنثي ميكند. ببينيد من حرف دل خيلي از بزرگان اصلاحات را زدم. برويد سراع تكتك بزرگانمان از آنها سوال كنيد آيا با روشها و ادبيات آن ايام موافق هستند يا مخالف. حتي به زعم من ادبيات دوستان در احزاب امروز با ادبيات آن روز خيلي متفاوت شده است و دستخوش تحول محتوايي شده است.
- من به جاي اينكه اسم اين كار رسانه های اصولگرا را شانتاژ رسانهاي ميدانم كه برخي رسانههاي اصولگرا مدتي است درصدد اعمال آن هستند تا در جبهه اصلاحات رخنه بيفكنند. بار اولشان نيست و بار آخرشان هم نخواهد بود. فقط هم من سيبل نبودم. جالب است كه اين استقبال به قول شما را در ديگر مواضعم خصوصا درباره دولت قبل نميبينيم. هدف آنها كاملا مشخص است؛ نتيجهاش را ميبينيد. توپ را داخل زمين اصلاحطلبان بيندازند و شاهد بازي آبروبري و اختلافافكني بين آنها باشند. آنها بازي را مياندازند و برخي دوستان ما بازي را ادامه ميدهند. اما نه من و نه ديگر اعضاي ندا دنبال توپي كه رسانههاي رقيب به زمين مياندازند، نميدويم، چون عينا هدف آنها همين است. طبيعي است آنها استراتژي و هدف خودشان را دارند، به دنبال فرار به جلو هستند. ميخواهند از پاسخگويي دوران خود طفره بروند و همه مسائل را به گردن ديگران بيندازند. اين ما و همه نحلههاي اصلاحطلبي هستند كه بايد هوشيار باشند و باشيم. يكي از ويژگيهاي هوشمندي آسيبشناسي دوران خودمان است.
- اصلاحات آن چيزي نيست كه برخي تندروها در حال تعريفش هستند. اصلاحات داراي چارچوب و مانيفستي است كه سالها قبل از سوي رييس دولت اصلاحات تدوين شده. البته طبيعي است كه برداشت برخي اصلاحطلبان با ما همسان نباشد؛ حتي رفتار آنها هم با ما مغاير باشد. ما آنها را غيراصلاحطلب نميدانيم. با آبروي آنها هم كاري نداريم. برخلاف برخي هم برايشان پرونده سازي نميكنيم و در رسانهها و محافل خصوصي بهتان نميزنيم. بهتر است نگاهي كنيد به استقبالي كه همين رسانههاي رقيب از تهمتهاي برخي اصلاحطلبان نسبت به بنده كردهاند. من هم از اصلاحات دفاع كرده و ميكنم و هم مدعي اصلاحات هستم.
- معتقدم بسياري از اصلاحطلبان مظلومند. به بسياري از دوستانمان ظلم شده است. هم خوديها با رفتار خودشان و هم رقيبان با انواع و اقسام حيلهها در جهت تفرقه و با تفتينهاي خود در پي ضربه زدن به اصلاحات هستند. من باورم را عرض ميكنم، اصلاحطلبان واقعيترين مروجان و مبشران راستين انقلاب و جمهوري اسلامي بودند. مبناي اصلاحطلبي دفاع از مشروعيت جمهوريت و اسلاميت نظام است. رييس اصلاحات همواره گفتهاند آرمان حقيقي اصلاحات آزادي و عدالت و توسعه و پيشرفت است. گفتمان اصلاحات حذفناشدني است. گفتمان غالب امروز نظام است. اگر چه برخي شايد بر نتابند. ما نه با قانون اساسي مشكل داريم نه با ولايت و امام و رهبري.
- همه آنها را جزو اساسيترين مسلمات نظام ميدانيم. اينها انديشه سيد اصلاحات است. اما عدهاي كه هيچ نقشي در پديده دوم خرداد نداشتند و حتي با مباني فكري و اصولي اصلاحطلبان اصيل فاصله داشتند، ميخواستند مباني اصلاحات را به تفكرات غيربومي پيوند بزنند كه از نظر بسياري قابل قبول نبوده و نيست. اين فقط حرف من نيست، حرف بسياري از دوستان، بزرگان و ياران و حلقه اول اصلاحات است. چند سال روي آسيبشناسي و منشور اصلاحات كار شد، فكر شد و نتيجه آن مشخص است.
- برخي شايعات را كه ميبينيم خندهآور است؛ هدف ما جز اين نيست كه همه را به چارچوب تدوين شده چيستي اصلاحات توسط رييس دولت اصلاحات ارجاع دهيم و خود نيز طبق آن حركت كنيم. رابطه من با رييس دولت اصلاحات عمري دراز دارد. ايشان هم با مختصات فكري بنده آشنا هستند.
- من هم هدفم در حال حاضر نقادي اصلاحطلبان نيست، زمانش نيست؛ چرا كه رييس دولت اصلاحات دو سال قبل گفت: «بيان اشتباه و جبران آن فضاي باز و گفتوگو ميخواهد. اگر اين فضا باز شود مسلما اولين فرد، من و شما خواهيم بود كه اشتباهات را ميگوييم و آسيبشناسي ميكنيم. اما يك طرفه اين طرف متهم ميشود؛ هركاري كرده خيانت و جاسوسي و براندازي بوده و حتي حق دفاع هم ندارد.» من منتقد برخي رفتارها به نام اصلاحطلبي هستم. بين اين دو فرق بسيار است كه شما كل يك جريان را نقد كنيد يا برخي انتسابات نادرست به آن را رد كنيد.
۰