خاطرهای از کلهپزی در مختارنامه
کد خبر :
۲۴۲۶۵
بازدید :
۲۴۹۶
شهین نجفزاده، بازیگر رادیو و تلویزیون، اصالتی شوشتری دارد و فعالیت هنریاش را در رادیو از سال 64 به عنوان بازیگر نمایشهای رادیویی و بازی در سینما را سال 66 با فیلم «یاد و دیدار» شروع کرد. نجفزاده بیشتر نقشهای زنان درونگرا و محجوب و کمحرف را بازی کرده است.
به گزارش جام جم آنلاین، او یک بازیگر حرفهای و درجه یک رادیویی است. از کارهای کارنامه کاریاش میتوان به نمایش رادیویی نشانی قلب من، صدها، مختارنامه، یاد و یادگار، تمام وسوسههای زمین و بیگناهان اشاره کرد.
همکاری با هنرمندانی چون استاد حمید سمندریان، داوود میرباقری و فرزاد موتمن باعث شده کارنامه جمع و جور بازیگری نجفزاده پربار و غنی باشد. با او درباره کار در تلویزیون و رادیو و نقشهایش گفتوگویی انجام دادهایم.
در مختارنامه تجربه کوتاه، اما درخشانی با داوود میرباقری داشتید.
داوود میرباقری کارگردان ارزشمندی است که به کارش احاطه و شناخت کاملی دارد و همه چیز را سر صحنه با دقت رصد و بررسی میکند و بازیگر در حین کار کردن با او خیالش راحت است چون میداند به طور حتم از او بازی موثری میگیرد و برای من تجربه بازی در مختارنامه در قالب یک زن عرب بادیهنشین فوقالعاده جذاب و لذتبخش بود.
از بازی در سریال مختارنامه خاطرهای دارید؟
سریال مختار در حوالی شهرستان شاهرود فیلمبرداری میشد و لوکیشنهای زیادی برای این سریال مورد ساخت و ساز قرار گرفته بود. در یکی از صحنهها قرار بود در آشپزخانهای قدیمی کلهپاچهای را برای طبخ آماده کنیم.کار دشواری بود چون داوود میرباقری تا صحنه مورد نظرش را فیلمبرداری نمیکرد. به سراغ صحنه بعدی نمیرفت.
برای فیلمبرداری این صحنه دو روز زمان صرف شد و مدام صحنه تکرار میشد و چون زمان فیلمبرداری تابستان و هوا گرم بود، کله پاچه فاسد شد و بوی بدی از آن متساعد میشد و با سختی و تلاش باید طوری بازی میکردم که انگار قرار است یک کلهپاچه تر و تمیز رابرای طبخ آماده کنم و جالب است تا آن روز تجربه کله پاک کردن نداشتم و برایم یک چالش بزرگ بود که بخواهم با اشتیاق یک کله کامل را ورز بدهم و تمیز کنم و آقای میرباقری بعد از دیدن این صحنه کلی خندیدند و برایم خاطره جذابی بود. در این سکانس قرار بود دخترخانم که نقشش را دختر خانم قوی هیکلی بازی میکرد از ترس پدرش فرار کند و از آشپزخانه بیرون برود که ناگهان پای من را ناخواسته لگد کرد که از درد نمیتوانستم فریاد بزنم و پایم تا چند روز درد میکرد و بچههای گروه هم کلی خندیدند.
بازی در یک نقش محوری و حساس در سریال بیگناهان برایتان چه ویژگیهایی داشت؟
قبل از این کار با احمد امینی همکاری نداشتم. البته من نقدهایی که احمد امینی در مجله فیلم مینوشت را میخواندم و میدانستم هنرمند با معلومات و آگاهی است. توسط دوستی به پروژه بیگناهان معرفی شدم و خوشبختانه ایشان باور و اعتقاد کاملی به کار شان داشتند و مثل خیلی از کارگردانها که فقط به استفاده از بازیگران ستاره در اثرشان اعتقاد دارند، نبودند و اگر به تیم بازیگری بیگناهان نگاه کنید با یک تیم متفاوت و کمتر در کنار هم قرار گرفته شده مواجه میشوید و خیلیها یکی از نقاط قوت این سریال را همین تفاوت میدانستند که مناسبترین بازیگر برای هر نقشی هر چند کوتاه انتخاب شده بود.
بعد از همان جلسه اول، احمد امینی من را انتخاب کرد و حضور در این سریال یکی از بهترین تجربیات کار بازیگری من در تلویزیون است.
شیوه کاری و هدایت احمد امینی در مواجه با بازیگر به چه نحوی بود؟
ایشان اعتقاد داشت با توضیح ابتدایی باید دست بازیگر در مورد بازی و ارائه نقشاش باز باشد و حین اتود زدن معایب کار را به بازیگران گوشزد میکرد تا نقش سر و شکل مورد نظر را به دست بیاورد و در جلسات دورخوانی متن، همه بازیگران با مختصات و کلیات نقشهایشان آشنا میشدند.
در مورد نقشی که در بیگناهان بازی کردید احمد امینی چه توضیحاتی به شما ارائه کرد؟
تا روزهای آخر کار من علت اصلی تشویش و اضطراب درونی این شخصیت را نمیدانستم و احمد امینی فینال و فرجام پایانی داستان را به هیچ کدام از بازیگران نگفته بود.
دلیل چنین پنهان کاری چه بود؟
بارها دلیل چنین کاری را پرسیدم و ایشان تاکید داشت اگر شما پایان و فینال کار را ندانی در کیفیت و بهتر شدن بازی تاثیر مثبتی دارد و بازی کردن تا روز آخر فیلمبرداری برایت جذابیتش حفظ خواهد کرد و بعدا با خودم فکر کردم که چه کار مناسب و درستی انجام داد تا چالشی که این شخصیت با درون خودش پیدا کرده بود در بازیام دیده شود.
بازیتان هم به سمت درونی بودن و بروز احساس استرلیزه تمایل داشت؟
اگر غیر از این شیوه نقش را بازی میکردم بازیم درست از کار درنمیآمد. معتقدم بازیگر سینما، تئاتر، تلویزیون و رادیو باید نگاه و درک درستی از ویژگی و مختصات نقشی که بازی میکند، داشته باشد. اگر بازیگری این درک را داشته باشد نیمی از راه ایفای نقشاش را رفته است. در بازی تصویری در ضمن باید به درستی از کارکرد لنزها هم اطلاع داشته باشد تا بازیاش هماهنگ باشد. این نقش هم چنین ویژگیهایی نیاز داشت تا برای مخاطب قابل باور و ملموس باشد.
یکی از بازیگران وفادار به رادیو هستید. درباره حضورتان در رادیو بگویید.
همیشه رادیو و فضایش را دوست داشتهام و خاطرات خیلی عزیز و گرانبهایی از سه دهه حضور و فعالیت در رادیو دارم. حضور پر رنگم در رادیو در وهله اول به انتخاب، گرایش و تمایلم برمیگردد که رادیو همیشه برایم پر از نوستالژی و خاطره است و فضای نمایشهای رادیویی را بسیار دوست دارم و دستکمی از بازی تصویری و تئاتری ندارد، چهبسا کار دشوارتری هم باشد و همیشه با انرژی کارم را انجام میدهم و برایش ارزش زیادی قائل هستم. در مجموع علاقه و شرایط، نقش موثری برای حضورم در رادیو داشت.
شنوندگان رادیو وقتی نمایشی رادیویی را گوش میکنند نسبت به صداهایی که میشنوند برای خودشان تخیلسازی میکنند، بنابراین تخیل نکته مهمی در کار رادیو دارد. در واقع شنونده با توجه به صدایی که دریافت میکند، برای خودش تصویرسازی میکند. این اتفاق برای شنونده هم جالب است و هم تنوع دارد. از طرفی خوشبختانه در رادیو مجال بازی در نقشهای متفاوتی را به دست آورده و با کارگردانان مختلف و بزرگ و درجه یکی مثل اکبر زنجانپور کار کردهام.
در بازی رادیویی، محور اصلی صدا و توانایی بازیگر در استفاده بهینه از صدایش است. کمی در این باره بگویید.
همین طور است؛ تماشاگر با فیزیک بازیگر مواجه نیست و تمام حس و حال نقش را از طریق صدای بازیگر درک میکند و البته تلاش نمیکنم که در نمایشنامههای رادیویی صداسازی خاصی انجام بدهم و در صدایم تیپسازی دیده شود.
موقع بازی در نمایشنامه رادیویی با توجه به جنس و خاستگاه نقشی که بازی میکنم صدایی را که لازم است در من وجود داشته باشد طراحی میکنم. من حتی در یکی از کارهای اکبر زنجانپور که برایم خیلی ارزشمند است در قالب یک شخصیت مرد هم بازی کردم و برایم تجربه منحصر به فرد و متفاوتی بود و خوشحالم که توانستم از پس این کار برآیم.
همیشه بعد از پخش برنامههای رادیوییام، کارهایم را با دقت گوش میکنم تا بتوانم با تحلیل درست عیبهایم را متوجه بشوم و آنها را رتوش کنم و منتقد بیرحمی برای کارهایم هستم.
نقش های پیشنهادی کیفیت ندارد
همیشه برای نقشهایم انرژی لازم را صرف میکنم. دلیل گزیدهکاریام این است که اغلب نقشهای پیشنهادی ممکن است کیفیت لازم را نداشته باشد و من قبولشان نمیکنم و به همین دلیل کمکار میشوم البته من از منتقدان گلهمندم، زیرا باید بیشتر با بازیگرانی که گزیدهکار هستند ارتباط داشته باشند و کارهای موفقشان را تحلیل و بررسی کنند و حتی نقاط ضعف و قوتشان را بیان کنند و تمام توجهشان به بازیگران پرکار نباشد و فقط سراغ آنها نروند.
متاسفانه دوستان کارگردان و تهیهکننده فراموشکار هستند و تا وقتی به بازیگری توجه دارند و برای کار با او تماس میگیرند که در صفحات نشریات مدام حرفش زده میشود. بنابراین کار خبرنگاران و منتقدان موقعی ارزش پیدا میکند که به تلاش بازیگران گزیدهکار که علاقهای ندارند نقشهای تکراری و بیمایه بازی کنند، توجه بیشتری داشته باشند.
به گزارش جام جم آنلاین، او یک بازیگر حرفهای و درجه یک رادیویی است. از کارهای کارنامه کاریاش میتوان به نمایش رادیویی نشانی قلب من، صدها، مختارنامه، یاد و یادگار، تمام وسوسههای زمین و بیگناهان اشاره کرد.
همکاری با هنرمندانی چون استاد حمید سمندریان، داوود میرباقری و فرزاد موتمن باعث شده کارنامه جمع و جور بازیگری نجفزاده پربار و غنی باشد. با او درباره کار در تلویزیون و رادیو و نقشهایش گفتوگویی انجام دادهایم.
در مختارنامه تجربه کوتاه، اما درخشانی با داوود میرباقری داشتید.
داوود میرباقری کارگردان ارزشمندی است که به کارش احاطه و شناخت کاملی دارد و همه چیز را سر صحنه با دقت رصد و بررسی میکند و بازیگر در حین کار کردن با او خیالش راحت است چون میداند به طور حتم از او بازی موثری میگیرد و برای من تجربه بازی در مختارنامه در قالب یک زن عرب بادیهنشین فوقالعاده جذاب و لذتبخش بود.
از بازی در سریال مختارنامه خاطرهای دارید؟
سریال مختار در حوالی شهرستان شاهرود فیلمبرداری میشد و لوکیشنهای زیادی برای این سریال مورد ساخت و ساز قرار گرفته بود. در یکی از صحنهها قرار بود در آشپزخانهای قدیمی کلهپاچهای را برای طبخ آماده کنیم.کار دشواری بود چون داوود میرباقری تا صحنه مورد نظرش را فیلمبرداری نمیکرد. به سراغ صحنه بعدی نمیرفت.
برای فیلمبرداری این صحنه دو روز زمان صرف شد و مدام صحنه تکرار میشد و چون زمان فیلمبرداری تابستان و هوا گرم بود، کله پاچه فاسد شد و بوی بدی از آن متساعد میشد و با سختی و تلاش باید طوری بازی میکردم که انگار قرار است یک کلهپاچه تر و تمیز رابرای طبخ آماده کنم و جالب است تا آن روز تجربه کله پاک کردن نداشتم و برایم یک چالش بزرگ بود که بخواهم با اشتیاق یک کله کامل را ورز بدهم و تمیز کنم و آقای میرباقری بعد از دیدن این صحنه کلی خندیدند و برایم خاطره جذابی بود. در این سکانس قرار بود دخترخانم که نقشش را دختر خانم قوی هیکلی بازی میکرد از ترس پدرش فرار کند و از آشپزخانه بیرون برود که ناگهان پای من را ناخواسته لگد کرد که از درد نمیتوانستم فریاد بزنم و پایم تا چند روز درد میکرد و بچههای گروه هم کلی خندیدند.
بازی در یک نقش محوری و حساس در سریال بیگناهان برایتان چه ویژگیهایی داشت؟
قبل از این کار با احمد امینی همکاری نداشتم. البته من نقدهایی که احمد امینی در مجله فیلم مینوشت را میخواندم و میدانستم هنرمند با معلومات و آگاهی است. توسط دوستی به پروژه بیگناهان معرفی شدم و خوشبختانه ایشان باور و اعتقاد کاملی به کار شان داشتند و مثل خیلی از کارگردانها که فقط به استفاده از بازیگران ستاره در اثرشان اعتقاد دارند، نبودند و اگر به تیم بازیگری بیگناهان نگاه کنید با یک تیم متفاوت و کمتر در کنار هم قرار گرفته شده مواجه میشوید و خیلیها یکی از نقاط قوت این سریال را همین تفاوت میدانستند که مناسبترین بازیگر برای هر نقشی هر چند کوتاه انتخاب شده بود.
بعد از همان جلسه اول، احمد امینی من را انتخاب کرد و حضور در این سریال یکی از بهترین تجربیات کار بازیگری من در تلویزیون است.
شیوه کاری و هدایت احمد امینی در مواجه با بازیگر به چه نحوی بود؟
ایشان اعتقاد داشت با توضیح ابتدایی باید دست بازیگر در مورد بازی و ارائه نقشاش باز باشد و حین اتود زدن معایب کار را به بازیگران گوشزد میکرد تا نقش سر و شکل مورد نظر را به دست بیاورد و در جلسات دورخوانی متن، همه بازیگران با مختصات و کلیات نقشهایشان آشنا میشدند.
در مورد نقشی که در بیگناهان بازی کردید احمد امینی چه توضیحاتی به شما ارائه کرد؟
تا روزهای آخر کار من علت اصلی تشویش و اضطراب درونی این شخصیت را نمیدانستم و احمد امینی فینال و فرجام پایانی داستان را به هیچ کدام از بازیگران نگفته بود.
دلیل چنین پنهان کاری چه بود؟
بارها دلیل چنین کاری را پرسیدم و ایشان تاکید داشت اگر شما پایان و فینال کار را ندانی در کیفیت و بهتر شدن بازی تاثیر مثبتی دارد و بازی کردن تا روز آخر فیلمبرداری برایت جذابیتش حفظ خواهد کرد و بعدا با خودم فکر کردم که چه کار مناسب و درستی انجام داد تا چالشی که این شخصیت با درون خودش پیدا کرده بود در بازیام دیده شود.
بازیتان هم به سمت درونی بودن و بروز احساس استرلیزه تمایل داشت؟
اگر غیر از این شیوه نقش را بازی میکردم بازیم درست از کار درنمیآمد. معتقدم بازیگر سینما، تئاتر، تلویزیون و رادیو باید نگاه و درک درستی از ویژگی و مختصات نقشی که بازی میکند، داشته باشد. اگر بازیگری این درک را داشته باشد نیمی از راه ایفای نقشاش را رفته است. در بازی تصویری در ضمن باید به درستی از کارکرد لنزها هم اطلاع داشته باشد تا بازیاش هماهنگ باشد. این نقش هم چنین ویژگیهایی نیاز داشت تا برای مخاطب قابل باور و ملموس باشد.
یکی از بازیگران وفادار به رادیو هستید. درباره حضورتان در رادیو بگویید.
همیشه رادیو و فضایش را دوست داشتهام و خاطرات خیلی عزیز و گرانبهایی از سه دهه حضور و فعالیت در رادیو دارم. حضور پر رنگم در رادیو در وهله اول به انتخاب، گرایش و تمایلم برمیگردد که رادیو همیشه برایم پر از نوستالژی و خاطره است و فضای نمایشهای رادیویی را بسیار دوست دارم و دستکمی از بازی تصویری و تئاتری ندارد، چهبسا کار دشوارتری هم باشد و همیشه با انرژی کارم را انجام میدهم و برایش ارزش زیادی قائل هستم. در مجموع علاقه و شرایط، نقش موثری برای حضورم در رادیو داشت.
شنوندگان رادیو وقتی نمایشی رادیویی را گوش میکنند نسبت به صداهایی که میشنوند برای خودشان تخیلسازی میکنند، بنابراین تخیل نکته مهمی در کار رادیو دارد. در واقع شنونده با توجه به صدایی که دریافت میکند، برای خودش تصویرسازی میکند. این اتفاق برای شنونده هم جالب است و هم تنوع دارد. از طرفی خوشبختانه در رادیو مجال بازی در نقشهای متفاوتی را به دست آورده و با کارگردانان مختلف و بزرگ و درجه یکی مثل اکبر زنجانپور کار کردهام.
در بازی رادیویی، محور اصلی صدا و توانایی بازیگر در استفاده بهینه از صدایش است. کمی در این باره بگویید.
همین طور است؛ تماشاگر با فیزیک بازیگر مواجه نیست و تمام حس و حال نقش را از طریق صدای بازیگر درک میکند و البته تلاش نمیکنم که در نمایشنامههای رادیویی صداسازی خاصی انجام بدهم و در صدایم تیپسازی دیده شود.
موقع بازی در نمایشنامه رادیویی با توجه به جنس و خاستگاه نقشی که بازی میکنم صدایی را که لازم است در من وجود داشته باشد طراحی میکنم. من حتی در یکی از کارهای اکبر زنجانپور که برایم خیلی ارزشمند است در قالب یک شخصیت مرد هم بازی کردم و برایم تجربه منحصر به فرد و متفاوتی بود و خوشحالم که توانستم از پس این کار برآیم.
همیشه بعد از پخش برنامههای رادیوییام، کارهایم را با دقت گوش میکنم تا بتوانم با تحلیل درست عیبهایم را متوجه بشوم و آنها را رتوش کنم و منتقد بیرحمی برای کارهایم هستم.
نقش های پیشنهادی کیفیت ندارد
همیشه برای نقشهایم انرژی لازم را صرف میکنم. دلیل گزیدهکاریام این است که اغلب نقشهای پیشنهادی ممکن است کیفیت لازم را نداشته باشد و من قبولشان نمیکنم و به همین دلیل کمکار میشوم البته من از منتقدان گلهمندم، زیرا باید بیشتر با بازیگرانی که گزیدهکار هستند ارتباط داشته باشند و کارهای موفقشان را تحلیل و بررسی کنند و حتی نقاط ضعف و قوتشان را بیان کنند و تمام توجهشان به بازیگران پرکار نباشد و فقط سراغ آنها نروند.
متاسفانه دوستان کارگردان و تهیهکننده فراموشکار هستند و تا وقتی به بازیگری توجه دارند و برای کار با او تماس میگیرند که در صفحات نشریات مدام حرفش زده میشود. بنابراین کار خبرنگاران و منتقدان موقعی ارزش پیدا میکند که به تلاش بازیگران گزیدهکار که علاقهای ندارند نقشهای تکراری و بیمایه بازی کنند، توجه بیشتری داشته باشند.
۰