سرنوشت قربانیان تجاوز

سرنوشت قربانیان تجاوز

جسیکا آگوتو از بین شکاف میان دو دندان جلوییش تفی می‌اندازد و پسرش را به خود به می‌چسباند. او می‌گوید: "این بچه کلی مشکل برای من درست کرده است."

کد خبر : ۶۱۰۷
بازدید : ۱۳۴۰۳
فرادید | جسیکا آگوتو از بین شکاف میان دو دندان جلوییش تفی می‌اندازد و پسرش را به خود به می‌چسباند. او می‌گوید: "این بچه کلی مشکل برای من درست کرده است."

به گزارش فرادید به نقل از نیوزویک ، آگوتوی سی‌وچند ساله، یکی از بسیار زنان اوگاندایی‌ای است که فرزندانی را به دنیا آوردند که پدرانشان سربازان ارتش مقاومت خدا هستند. ارتش مقاومت خدا گروهی شبه‌نظامی است که در دوره‌ای پیروان زیادی داشت. این گروه به رهبری جوزف کونی، که قاتلی خونریز و پیامبری خودخوانده است، از زمان تشکیلش در سال 1987 تا اواخر دهۀ اول قرن جاری، هزاران زن اوگاندایی را اسیر و به آنها تجاوز کرد.

مشکل جدید برای قربانیان تجاوز در اوگاندا؛ حالا نوبت بچه‌هاست

با وجود این که خشونت تا حد زیادی مهار شده است، اما زنانی همچون آگوتو همچنان طعمه هستند. او به تازگی در یک مرکز توانبخشی در حاشیۀ شهر گولو در شمال اوگاندا ساکن شده است؛ او می‌گوید: "پس از اینکه موفق شدم از اسارت بگریزم، خانواده و همروستایی‌هایم مرا طرد کردند. آنها به من گفتند که کودکم از گناه متولد شده و بایستی او را بکشم."

دومینیک اوگون، یکی از رهبران ارشد ارتش مقاومت خدا که توسط دادگاه بین‌المللی جنایی محکوم شده است، وقتی که آگوتو 12 ساله بود او را به گروگان گرفت. او می‌گوید که اوگون پدر بزرگترین پسرش است که 14 سال دارد. این پسر و مادرش با 1000 زن و کودک دیگر در یک مرکز توانبخشی زندگی می‌کنند که از جامعه منزوی است و به وسیلۀ نیروهای امنیتی مراقبت می‌شود. او چهار بچۀ دیگر نیز که پدرانشان دیگر اعضای ارتش مقاومت خدا هستند، به دنیا آورده که کوچکترین آنها 4 سال دارد.

سازمان ملل گفته است که ارتش مقاومت خدا مسئول مرگ بیش از 100000 نفر است و بین 60000 تا 100000 کودک را اسیر کرده بوده است. این گروه پسران اسیر را مجبور به جنگیدن می‌کرد و دختران اسیر را به بردگی جنسی برای جنگجویان گروه وادار می‌کرد. کونی، رهبر 54 ساله این گروه تروریستی، همچنان متواری است و تخمین‌ زده می‌شود که در ارتش مقاومت خدا در حال حاضر کمتر از 200 جنگجو دارد که عمدتاً در جمهوری مرکز آفریقا، جمهوری دموکراتیک کنگو و جنوب سودان فعالیت می‌کنند. ایالات متحده برای کمک به نیروهای اوگاندایی دریافتن رهبر این گروه به این کشور مستشار فرستاده و برای دستگیری او جایزه‌ای 5 میلیون دلاری تعیین کرده است.

در سال 2006، دولت اوگاندا با ارتش مقاومت خدا توافق ترک مخاصمه امضا نمود و از آن زمان تاکنون این کشور توانسته به پیشرفتهایی در زمینۀ توانبخشی به کودک سربازان سابق و اسکان دادن به 2.5 میلیون آوارۀ درگیری دست یابد. تا الان، اکثر فرماندهان ارشد ارتش مقاومت خدا یا مرده‌اند یا اینکه مراحل محاکمه را در دادگاه‌های اوگاندا و بین‌المللی طی می‌کنند.

مشکل جدید برای قربانیان تجاوز در اوگاندا؛ حالا نوبت بچه‌هاست
جوزف کونی (Joseph Kony)

حتی با وجود اینکه اوگاندا بالاخره در حال رهایی از وحشتی چندین‌ دهه‌ای است، برخی از کسانی که متحمل شرورانه‌ترین اعمال جنگ‌سالاران بودند، حالا با عواقب پیامدهای طولانی‌مدت این جنگ دست به گریبان هستند: کودکانی که پدرشان از جنگجویان ارتش مقاومت خدا بوده‌اند، حال در معرض انتقام و سرزنش قرار گرفته‌اند. آگوتو می‌گوید: "پسر دوست من اوایل امسال به قتل رسید، چرا که محلی‌ها تصور کرده بودند که پدرش جوزف کونی است. من هم پسرم را پنهان کرده‌ام، به این خاطر که اگر مردم بفهمند که پدرش اونگون است، او را خواهند کشت. آنها می‌گویند که باید انتقام بلاهایی را ارتش مقاومت خدا به سرشان آورده بگیرند." در دیوان بین‌المللی جنایی در لاهه، اونگون با 67 اتهام از جمله به کارگیری کودکهای سرباز و بردگی جنسی کشیدن از اسرا است.

در حالی که رهبران ارتش مقاومت خدا در حال دادگاهی شدن هستند، آگوتو معتقد است که مسئولان باید تلاشهای بیشتری در جهت حفاظت از قربانیان آنها انجام دهند." او می‌گوید: "هر روز با بچه‌های ما در مدارس و در جامعه به خاطر والدینشان بدرفتاری می‌شود. ما باید جلوی این نوع رفتار را بگیریم. ما همه انسان هستیم و باید با مساوات با ما رفتار شود. ما نیاز به حمایت دولت داریم."

لیدیا نِکِسا، مادر پنج بچه است که پدرانشان جنگجویان ارتش مقاومت خدا هستند، و می‌گوید که پدر بزرگترین پسرش، اریک، جوزف کونی است. اریک به جمهوری آفریقای مرکزی فرار کرده است. او می‌گوید: "من را چوپانانی در جنگل نجات دادند." سپس با حرکت دست از دخترش می‌خواهد که نزدش بیاید. او ادامه می‌دهد: "وقتی که بعد از سه روز طی مسیر به همراه بچه‌هایم به روستای خودم رسیدیم، با قمه به ما حمله شد و دوباره به جنگل فرار کردیم. یکی از مدیران محلی به من کمک کرد تا زندگی جدیدی را شروع کنم، اما پسرم وقتی که فهمید مردم به دنبال کشتنش هستند، فرار کرد."

نکسا، که عضو گروهی است که برای حقوق زنانی که سابقاً اسیر شده بودند و فرزندانشان مبارزه می‌کند، یکی از بسیار زنان گولویی‌ای است که در مراکز توانبخشی این استان زندگی می‌کنند. در لانگو، یعنی ناحیه‌ای از گولو که این زنان از آنجا اسیر شدند، فرانسیس موگویا (بزرگ روستا) می‌گوید که بسیاری از زنان سابقاً اسیر، هویت پدارن فرزندانشان را مخفی نگاه می‌دارند. او می‌گوید: "این معضل بزرگی است در اینجا. مردم حاضر نیستند این زنان و بچه‌هایشان را در جامعۀ خود بپذیرند. اما ما به سختی کار می‌کنیم تا طرز رفتار نسبت به این قشر آسیب‌پذیر را تغییر دهیم."

این کار آسان نخواهد بود. یکی از ساکنان لانگو، که حاضر به انتشار اسمش نبود، می‌گوید که مراکز توابخشی بهترین مکان برای زندگی چنین زنان و کودکانی است. او می‌گوید: "آنها نمی‌توانند با ما زندگی کنند. ممکن است ما را بکشند. آن ها خون بدی دارند که از سربازان جوزف کونی به ارث برده‌اند، ما پیش از اینکه آنها ما را بکشند، آنها را می‌کشیم."

جورج لابیا، شهردار گولو، می‌گوید که پیگیر تصویب طرحی است که از زنان سابقاً اسیر و کودکانی که در اسارت به دنیا آمده‌اند، محافظت کند. او می‌گوید که سربازان ارتش مقاومت خدا، بیش از 15000 دختر را در طول بیش از دو دهه به اسارت گرفتند که از میان حدود 5000 نفرشان در حال حاضر در مراکز توانبخشی گوناگون زندگی می‌کنند. او می‌گوید: "ما انتظار داریم که این رقم بالاتر برود، چرا که برخی از قربانیان حاضر نیستند که از کنج انزوا بیرون بیایند و ثبت نام کنند. معدود کسانی که در جامعۀ‌شان پذیرفته‌اند، مجبور بوده‌اند که هویتشان را مخفی نگاه دارند و می‌ترسند که پیش بیایند و صحبت کنند، چرا که می‌ترسند اگر محلی‌ها بو ببرند، از سوی جامعه طرد شوند."

لابیا می‌افزاید: "این زنان و همچنین کودکانی که در اسارت به دنیا آمده و بزرگ شده‌اند، هنوز برای کسب هویت در جامعه دست و پا می‌زنند. ما همچنان به دنبال راههایی هستیم تا آنها را به جامعه بازگردانیم."

تا زمانی که این اتفاق روی دهد، کودکانی نظیر سامی کاتو، پسر 8 ساله‌ای که پدرش از جنگجویان ارتش مقاومت خدا بود، مجبورند که پیشداوری و تهدیدها را تحمل کنند. کاتو که در یک مرکز توانبخشی در گولو زندگی می‌کند، می‌گوید: "بقیۀ بچه‌های مدرسه به من می‌گوید که پدر من والدین آنها را کشته و خانه‌هایشان را سوزانده. من نمی‌فهمم که چرا اینها را به من می‌گویند. من خیلی ناراحت می‌شوم."
۰
نظرات بینندگان
  • بودا ارسالی در

    خیلی ناراحت کننده است

تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید