حالا نوبت جامعه مدنی است
سعيد معيدفر در روزنامه اعتماد نوشت:
علم جامعهشناسي ميگويد كه اركان مختلف نظام اجتماعي بايد با يكديگر برابر و مساوي باشند تا يك نظام اجتماعي در سلامت كامل باشد و رو به توسعه قدم بردارد. وقتي عضوي از اعضاي اين نظام، قدرتمندتر يا ضعيفتر از باقي اعضا باشد، موفقيت كامل به دست نميآيد و آسيبهاي چنين نابرابري، چندين برابر بر بدنه نظام اجتماعي وارد ميشود.
درست مثل روزگاري كه رييسجمهوري به نام مردم به سفرهاي استاني ميرفت و پولي اندك را ميان مردم تقسيم ميكرد و از آنطرف سرمايههاي بزرگتر و حياتي كشور را به دامان اختلاسگران و رانتخواران ميريخت. اينچنين شد كه بدنه قدرت و سياست قدرتمند شد و پس از مدتي جامعه مدني ضعيف و كمتوان.
اثرات اين آسيب در متن جامعه خود را نشان داد و اندكي بعد تورم، لجامگسيخته شد و بيكاري سر به سقف كشيد و در امتداد اين دو بحران بزرگ، آسيبهاي بعدي اجتماعي از راه رسيدند. با اتفاقاتي كه در هشت سال دولت گذشته رخ داد و آسيبهايي كه به پيكره اقتصاد و جامعه مدني وارد شد، دو ركن اساسي نظام اجتماعي ضعيف شدند تا به اين روزها برسيم كه با تمام تلاش دولت يازدهم، همچنان مشكل نابرابري اركان نظام اجتماعي پابرجاست؛ اقتصاد كامل درمان نشده و نبضهاي جامعه مدني هنوز به تپش درنيامده. مشكلات و بحرانها، جامعه مدني را بهشدت ضعيف و ناتوان كرده است و از طرف ديگر حل بحرانهاي اقتصادي و حل پرونده هستهاي آنقدر از دولت انرژي و زمان برده است كه تواني براي وقت گذاشتن براي جامعه مدني، نمايندگي مردم و حل مشكلات مدني وجود نداشته.
اما حالا و در روزهايي كه «برجام» به اجرا رسيده، نگرانيها درباره جامعه مدني بيش از پيش شده. دريچههاي اقتصادي به سمت گشايشند، اما همچنان مشكلات داخلي سرجاي خود هستند و اختلاف توانايي اركان نظام اجتماعي، اين نگراني را به وجود ميآورد كه دوباره، ثروت و بازگشت سرمايهها در همان طبقهاي كه مديريت نادرست دولت قبلي بهوجود آورده، تقسيم شود و به مردم سهم اندكي برسد.
اگر چنين اتفاقي رخ دهد، آسيبهاي اجتماعي پس از اميدواري جامعه مدني از به نتيجه رسيدن برجام چندبرابر ميشود و مسير اميدوار و تلاش دولت براي حل بحرانها بينتيجه ميماند. با به نتيجه رسيدن برجام، حالا وقتش است كه به جامعه مدني توجه شود.
ضعفها، ناتوانيها، مشكلات و آسيبهايي كه بر پيكره جامعه مدني وارد شده، حالا بايد درمان شوند و ديگر نه در حد شعار كه به واقع بايد اين ضرورت مهم، در برنامه اول مديران باشد. حذف ناعدالتيها و برابري در همه اركان نظام اجتماعي، سياست راهگشاي دولت در مديريت شرايطي است كه اگر به حساسيت آن توجه نشود و در دستور كار قرار نگيرد، بحرانها و مشكلات را چند برابر و شيريني برجام را در كام جامعه مدني تلخ ميكند.
حالا زمان آن رسيده بنيانهاي مردمي قويتر شوند، فساد باقيمانده در ساختار اقتصادي به واقع ريشهكن شود و خصوصيسازي نه براي لابيهاي قدرتمند كه فرصتي براي همه مردم باشد. با چنين راهكارهايي دولت هم ميتواند در امر ريشهكني بحرانها و آسيبهاي اجتماعي موفق شود و هم نظام اجتماعي سالم و روبهتوسعه را در آينده؛ روزهايي كه گشايش از راه رسيده، بسازد.