حقایق و باورهای غلط درباره کار مستقل کدامند؟
این روزها همه ما، چه بخواهیم چه نخواهیم، کارآفرین هستیم. ما صاحبان کسبوکار خودمان هستیم. چه در یک شغل تماموقت کار کنی، چه یک مشاور پارهوقت باشی، اگر بتوانی مانند یک کارآفرین فکر کنی، هیچوقت بیکار نخواهی ماند.
کد خبر :
۴۳۹۰۸
بازدید :
۱۰۷۹
مشاور عزیز، بهتازگی کارم را از دست دادهام. حدود دو سال در این شرکت کار کردم اما پس از مدتی، شرکت به فروش گذاشته شد و همه ما بیکار شدیم. این دومین بار است که با چنین مشکلی روبهرو میشوم. احساس میکنم وقتش رسیده که به شغل آزاد فکر کنم، اما همه من را میترسانند و میگویند: «یک عمر طول میکشد تا کسبوکارت پا بگیرد.»
اگر بخواهم کار آزاد را در پیش بگیرم، دوست دارم در زمینه مشاوره IT فعالیت کنم. بخشی از وجودم میگوید دنبالش را بگیرم. از اینکه عمرم را در شغلهای تماموقت هدر دادهام، خسته شدهام. حقوق ناچیز، اضافهکار و در نهایت، بیکار شدن.
نظر شما چیست؟ آیا شغل آزاد به دردسرهایش میارزد؟
پاسخ: دوست عزیز،
این روزها همه ما، چه بخواهیم چه نخواهیم، کارآفرین هستیم. ما صاحبان کسبوکار خودمان هستیم. چه در یک شغل تماموقت کار کنی، چه یک مشاور پارهوقت باشی، اگر بتوانی مانند یک کارآفرین فکر کنی، هیچوقت بیکار نخواهی ماند.
حقایقی که در رابطه با کار مستقل وجود دارند، از این قرارند:
۱. کار مستقل به تو کمک میکند برای راهاندازی کسبوکار کوچکت برنامهریزی کنی.
۲. در حوزه مشاوره کسبوکار، کارهای زیادی هست که میتوانی انجام دهی. به مرور زمان، کار کردن در این زمینه برایت آسان میشود.
۳. در چند سال اول، درآمدت ثبات نخواهد داشت.
۴. برای اینکه به یک مشاور موفق تبدیل شوی، بهتر است همزمان با انجام پروژه فعلی، به پروژههای بعدی نیز فکر کنی.
۵. بهعنوان یک مشاور، به مرور مهارتهای جدید کسب خواهی کرد. یاد میگیری که چگونه بر سر دستمزد مذاکره کنی، حد و مرزهایت را برای مشتریان و موکلانت مشخص کنی، مشکلات مشتریانت را به راحتی تشخیص دهی، راه حل پیشنهاد کنی و از بعضی از مشتریان دوری کنی. همچنین، یاد میگیری که چگونه یک مشتری پردردسر را اخراج کنی.
۶. با راهاندازی کسبوکار خودت، کنترل زندگی شغلی و درآمدت را در دست خواهی گرفت. اگر از مقررات و محدودیتهای شرکتی به ستوه آمده باشی، ترجیح میدهی خودت برای زندگیات تصمیم بگیری (به جای آنکه رئیست برایت تصمیم بگیرد).
۷. گاهی کسبوکارت، تمام ذهنت را مشغول خواهد کرد و خواب را از چشمانت خواهد ربود. گاهی ممکن است به خودت و تصمیمهایت شک کنی. اما همزمان که قدرت میگیری و موانع را از سر راهت برمیداری، قدرتمندتر خواهی شد و دیگر نگران نخواهی بود.
۸. بهعنوان صاحب یک کسبوکار، میتوانی به تمام اطلاعات مربوط به بازار، رقیبان، ارزش کارَت نزد مشتریان، استراتژی شرکت و هر آنچه به حوزه کاریات مربوط میشود، احاطه داشته باشی و این موهبتی است که کارکنان عادی از آن بیبهرهاند. به همین دلیل، لازم نیست نگران این باشی که بدون هشدار قبلی اخراجت کنند.
۹. بهعنوان مدیر یک کسبوکار، در قید و بند سیاستها و حرف و حدیثهای سازمانی نخواهی بود. دیگر نگران نخواهی بود که رئیست درباره تو چه فکری میکند، آیا ترفیع رتبه خواهی گرفت یا اینکه عملکردت چگونه ارزیابی خواهد شد.
دروغها و باورهای غلط نیز از این قرارند:
۱. کار مستقل برای همه مناسب نیست! (چه کسی این حرف را زده؟ ما هیچ گونه شناختی درباره شغل آزاد نداریم. اغلب مردم از کار آزاد میترسند. پس از کجا بدانیم که این ادعای درستی است؟)
۲. برای آنکه یک مشاور کسبوکار شوی، باید در یک یا چند زمینه تخصص داشته باشی! (یک ادعای بیاساس. برای مشاور شدن، کافی است توانایی حل مشکل را داشته باشی و بدانی که چه نوع مشکلاتی را میتوانی حل کنی).
۳. به عنوان یک مشاور، همانقدر تحت تاثیر تصمیمات مشتریانت هستی که یک کارمند سنتی، تحت تاثیر کارفرمایش است! (این یک باور غلط است. در کار مستقل، طبیعتا تحت تاثیر مشتری و تصمیماتش خواهی بود اما خودت تعیین میکنی که تا چه حد تحتتاثیر باشی. مزیت کار مشاوره این است که اگر یک مشتری تو را ترک کند، میتوانی یک مشتری دیگر پیدا کنی. بر خلاف کارمندان سنتی، درآمد تو به یک نفر وابسته نیست).
۴. کار مستقل، تنها زمانی امکانپذیر است که به اندازه حقوق یکسال، پسانداز داشته باشی! (البته پسانداز خوب است اما اغلب مشاوران مستقل، پسانداز چندانی ندارند. بسیاری از مردم از سر بیکاری به شغل مشاوره روی میآورند. ممکن است پساندازی نداشته باشند اما همینکه روشهای جلب مشتری را یاد بگیرند، گام اول را برداشتهاند).
۵. راهاندازی کسبوکار مشاوره، ریسکش زیاد و سودش کم است! (وابستگی مالی به یک کارفرما و گره زدن آینده و پیشرفت حرفهای به یک نفر به مراتب ریسکش بیشتر است).
۶. مشاوره، کارِ افراد دارای تحصیلات عالی است! (مضحک است! بسیاری از شرکتها هنوز از الگوریتم و کلیدواژهها برای گزینش نیرو استفاده میکنند. بعضی از افراد وقتی میبینند مدارک تحصیلیشان، مورد تایید این شرکتها نیست، به مشاوره روی میآورند. آنها میدانند که با یک رزومه غیرمعمول، نمیتوانند یک شغل سنتی پیدا کنند، پس به دنبال کار مشاوره میروند و همان شرکتهای سنتی را برای همکاری موقت انتخاب میکنند).
۷. مشاوره، شغل کسانی است که دارای فن بیان هستند! (مشک آن است که خود ببوید، چه کمحرف باشید، چه یک سخنران ماهر).
۸. وقتی کار مستقل را انتخاب میکنی، دیگر هیچ کارفرمایی تو را به عنوان کارمند دائمی استخدام نخواهد کرد! (بعضی از شرکتها چنین رویکردی دارند اما بدان که افراد بااستعداد، هیچوقت بیکار نمیمانند. مشاوران به مرور یاد میگیرند که ارتباطات خود را گسترش دهند. آنها به هر کجا که میروند، سر صحبت را با تصمیمگیرندگان شرکتها باز میکنند. آنها به هر حال کار پیدا میکنند، چه به صورت پارهوقت، چه تماموقت چرا که برای مشکلات، راه حل دارند).
۹. مشاوران تنها هستند! (خندهدار است. آزادی عمل یک مشاور خیلی بیشتر از یک کارمند معمولی است. آنها میتوانند وارد هر اجتماعی شوند و با دیگران ارتباط برقرار کنند. وقتی کنترل کسبوکارت در دست خودت باشد، تمام جنبههای آن را طبق سلیقه خودت طراحی خواهی کرد، مثل قیمتگذاری، خدمات، بازاریابی و از همه مهمتر، زمانبندی برای انجام کارها).
عجله نکن. میتوانی مشاوره را به صورت پارهوقت آغاز کنی و همزمان، به دنبال کار جدید بگردی.
نویسنده: Liz Ryan
مترجم: مریم مرادخانی
۰