علت و معلول "سلطان"ها
نمود عینی سخت بودن قوانین، در گرفتن مشاور توسط شرکتها و سازمانها برای امور مالیاتی، حقوقی و بیمهای است. این باعث فساد میشود. عامل سوم که اصلیتر نیز هست، خویشاوندگرایی که ناشی از عدم شایستهسالاری در جامعه است.
کد خبر :
۸۰۶۰۴
بازدید :
۷۲۴۴
قدرتالله اماموردی | مشکلات اقتصاد ایران به واسطه ساختارهای غیرشفاف است. این ساختارها باعث ایجاد فساد و شبکههای گستردهای در آن میشود. فساد در درجات بعدی باعث پیدا شدن سر و کله سلطانهای مختلف میشود. برای بررسی این روند در کشور باید نگاه کنیم که سلطانها کی و کجا به وجود میآیند؟ به عنوان مثال سلطان سکه چه زمانی ایجاد شد؟
زمانی که بانک مرکزی چوب حراج به ذخایر طلای خود زد به قیمت ارزان فروخت. طبیعی است وقتی عرضه است متقاضی نیز وجود خواهد داشت. تجربه فروش گسترده سکه توسط بانک مرکزی موجب شکلگیری رانتهای گسترده شد و به جای اینکه افرادی که زمینه این فسادها را تخطئه کنند، فردی را مجازات کردند که خریدار سکهها بود.
زمانی که بانک مرکزی چوب حراج به ذخایر طلای خود زد به قیمت ارزان فروخت. طبیعی است وقتی عرضه است متقاضی نیز وجود خواهد داشت. تجربه فروش گسترده سکه توسط بانک مرکزی موجب شکلگیری رانتهای گسترده شد و به جای اینکه افرادی که زمینه این فسادها را تخطئه کنند، فردی را مجازات کردند که خریدار سکهها بود.
رانتها و فسادهایی که در اقتصاد وجود دارد و کالاهای چند قیمتی که تقریبا در تمام بازارها وجود دارد، هر سیستمی را به مخاطره میاندازد. این سیستم منافع را برای افراد و گروههای خاصی فراهم میکند. مشکلی که در ایران داریم این است که سیستم فوق با سلاطین که همان معلولهاست، مبارزه میکند درحالی که باید با علتها برخورد کرد.
اینکه چرا این مشکلات در کشور وجود دارد، تاکنون دلایل مختلفی عنوان شده است. در اینجا نیز به برخی از این دلایل اشاره میکنم؛ مورد اول حضور برخی نهادهای دولتی است که از انحصارات خاصی برخوردار هستند و توانایی انجام برخی فعالیتهای اقتصادی را دارند.
این میتواند ترویج فساد کند و باعث میشود که رقابت غیرسالمی ایجاد شود. دوم پیچیدگی و نامتناسب بودن مقررات گمرکی، مالیاتی و بانکی است. پیچیدگی در قوانین باعث میشود که افراد تمایل کمتری به جلو بردن کارها با کمک قوانین باشند. از این رو به دنبال راههای سادهتری میگردند که اغلب غیرقانونی و با پرداخت رشوه همراه است.
نمود عینی سخت بودن قوانین، در گرفتن مشاور توسط شرکتها و سازمانها برای امور مالیاتی، حقوقی و بیمهای است. این باعث فساد میشود. عامل سوم که اصلیتر نیز هست، خویشاوندگرایی که ناشی از عدم شایستهسالاری در جامعه است.
طبیعی است اگر بخواهیم با این شرایط پیش رویم، به جایی نمیرسیم. اگر درصدد حل معضلات و مشکلات اقتصادی هستیم باید شرایط را به سمت بهتر شدن پیش ببریم. به عنوان مثال قوانین و مقررات را تسهیل کنیم، دخالت دولت در اقتصاد را به حداقل ممکن برسانیم و شفافیت اطلاعات ایجاد کنیم.
این موارد باعث میشود نظارتها در اقتصاد افزایش یابد و اجازه و جرات انجام کارهای خارج از چارچوب به افراد داده نمیشود. در کنار موارد فوق، باید تناسب مجازات با جرم نیز در دستور کار قرار گیرد. به عنوان مثال افرادی که اختلاس میکنند فارغ از مبلغ آن باید بهگونهای مجازات شوند که دیگر به خود اجازه چنین کاری ندهند و دیگران نیز به آینه عبرت به آنها نگاه کنند.
باز هم باید به این نکته اشاره کنم که سلطانها در واقع معلول هستند و علتها باید مورد بررسی و مجازات قرار بگیرند وگرنه سلطانخیزی کشور ازبین نمیرود.
۰