تنگنای درونی، استحاله بیرونی

اگر شروع آموزش جدی موسیقی را در هنرستان‌های موسیقی ایران فرض بگیریم و آموزش‌های پیش از آن تا سنین قبل از دبستان را ایجاد بستری مناسب برای آموزش جدی موسیقی به حساب بیاوریم، با نگاهی دقیق به سرفصل‌های دروس ارائه‌شده، متوجه بعضی از کاستی‌های سیستم آموزشی در هنرستان می‌شویم که جدی‌ترین آن غیرکارشناسانه برخوردکردن تصمیم‌گیرندگان در این هنرستان‌ها در اکثر موارد است که از مهم‌ترین آنها، معضل انتخاب صحیح مدرس و مدرس اصلح است.

کد خبر : ۹۴۰۹
بازدید : ۱۱۵۲
اگر شروع آموزش جدی موسیقی را در هنرستان‌های موسیقی ایران فرض بگیریم و آموزش‌های پیش از آن تا سنین قبل از دبستان را ایجاد بستری مناسب برای آموزش جدی موسیقی به حساب بیاوریم، با نگاهی دقیق به سرفصل‌های دروس ارائه‌شده، متوجه بعضی از کاستی‌های سیستم آموزشی در هنرستان می‌شویم که جدی‌ترین آن غیرکارشناسانه برخوردکردن تصمیم‌گیرندگان در این هنرستان‌ها در اکثر موارد است که از مهم‌ترین آنها، معضل انتخاب صحیح مدرس و مدرس اصلح است.

با وجود این، وقتی هنرجو از هنرستان موسیقی فارغ‌التحصیل می‌شود و موفق به ورود به یکی از دانشگاه‌های موسیقی می‌شود، با دلسردی متوجه می‌شود سطح سرفصل‌های دانشگاهی در بسیاری از موارد، از سطح هنرستان نیز پایین‌تر است، چراکه سرفصل لیسانس برای افرادی که انگار تازه می‌خواهند با موسیقی به شکل جدی برخورد کنند، نوشته شده (البته دلایل دیگری هم برای این نارسایی‌ها هست که تنظیم آن سرفصل‌ها توسط نیروهای نیمه‌کارآمد و غیرمتخصص، از مهم‌ترین دلایل آن است) درصورتی‌که توالی آموزش به شکل زنجیروار با هم‌پوشانی مناسب دروس یک سیستم درست آموزشی را تعریف می‌کند، نه دوباره‌کاری‌هایی که حتی از آموزش اولیه آن نیز پایین‌تر هستند.

متأسفانه این بیماری سرفصل‌ها و صدالبته نبود مکفی مدرس اصلح در بخش ارائه آنها، در مقطع فوق‌لیسانس نیز ادامه پیدا می‌کند. تمام این دلایل باعث می‌شود نه‌تنها کسانی که با دشواری بسیار وارد دانشگاه شدند، در همان سال‌های ابتدایی، تحصیل را رها کنند یا اگر می‌مانند با بی‌انگیزگی صرفا مدرکی را بگیرند، بلکه دیگران که تازه در ابتدای راه هستند خود را درگیر پرداخت هزینه‌های گزاف تحصیل در خارج از کشور می‌کنند و تازه با سندرمی از قبیل کنسرواتورهای خصوصی خارجی روبه‌رو می‌شوند که باز درنهایت در اکثر موارد به سرانجام تلخی دچار می‌شوند که توضیح آنها در پایین مفصل آمده است.

هدف از نوشتن این متن، تخطئه‌کردن این گروه یا آن گروه از علاقه‌مندان به تحصیل موسیقی یا صرفا مهاجران به کشوری دیگر نیست، بلکه هدف، اشاره به آسیب‌شناسی است که علاقه‌مندان به تحصیل موسیقی با آن مواجه هستند و هشدار به آنان که واقعا تحصیل موسیقی را در یک مرکز معتبر موسیقی می‌خواهند انتخاب کنند و پرهیز از تمام کاسب‌ها و دلالی‌هایی که به‌واسطه ندانم‌کاری‌ها و عدم اطلاعشان به وجود آمده است تا از آنها سوءاستفاده مالی کنند.

در اتریش و آلمان تحصیل موسیقی تا ٢٠ سال پیش در سه مدرسه عالی موسیقی وین، زالتسبورگ و گراتس امکان‌پذیر بود که هنرجویان با آزمون ورودی و حداقل در ١٧سالگی یعنی با داشتن دیپلم می‌توانستند در این سه هُخ شوله در رشته‌های مختلف رهبری، آهنگ‌سازی، نوازندگی، معلمی و... مشغول به تحصیل شوند.

برای ثبت‌نام در آزمون کافی است به صفحه اینترنتی آن مراکز مراجعه می‌کردید و بعد از پرکردن فرم و ارسال آن، منتظر رسیدن دعوت‌نامه‌ای می‌شدید که بعد از ارائه به سفارت ویزلیی را برای شرکت در امتحان صادر می‌کرد که هنوز این امکان موجود است.

دوره تحصیل دو سال + چهار سال بود که در آن شش سال پیوسته، دو سال اول علوم پایه موسیقی ارائه می‌شد و در چهار سال بعد، به شکل تخصصی به تکمیل گرایششان در موسیقی بپردازند و بعد از دو امتحان نهایی یکی در دو سال اول و دیگری در انتهای سال ششم موفق به گرفتن مستر هنر شوند.

در کنار این مدارس عالی، دو کنسرواتوار دولتی در وین و گراتس وجود داشت که از دورانی معادل ابتدای دبیرستان ایران با امتحان ورودی هنرجو می‌پذیرفت که معمولا این نوع از تحصیل به شکل مکمل، بین یکی از مدارس واجد شرایط و کنسرواتوار انجام می‌شد تا هنرجوی جوان را تا دیپلمش همراهی کند و دروس غیرموسیقی کماکان درست آموزش داده شوند.

هنرجو می‌توانست در کنسرواتوار ادامه تحصیل دهد و مدرکی معادل لیسانس را هم دریافت کند، اما هنرجویانی که جدی می‌خواستند تحصیل موسیقی را ادامه دهند، معمولا تغییر به مدرسه عالی می‌دادند تا بتوانند تا فوق‌لیسانس که آن زمان بالاترین مدرک تحصیلی موسیقی بود، ادامه تحصیل دهند.

سیستم آموزشی آلمان کماکان به شکل قبل است و در جاهایی هر دو مدرسه عالی و دانشگاه به چشم می‌خورند. سیستم آموزش عالی اتریش از آن زمان تغییر کرد و مشابه سیستم‌های آمریکایی شد. نام مدارس عالی به دانشگاه تغییر پیدا کرد و مقطع تحصیلی چهارساله لیسانس و دو سال بعد فوق‌لیسانس شد و یک سال تکمیلی پُست که البته در ایران به‌عنوان دکترا ارزیابی نمی‌شود.

بعد از این مقاطع هنرجو می‌تواند برای دکترا اقدام کند که پی‌اچ‌دی و دی‌ام‌ای مسیر‌های مختلفی هستند که به واسطه پژوهشی‌بودن یا مبنای هنری‌بودن رساله متفاوت ارائه می‌شوند.

چند سالی هست که کنسرواتوارهای خصوصی موسیقی نامشان در ایران زیاد شنیده می‌شود که به ویژه برای علاقه‌مندان تحصیل رشته موسیقی جلب نظر می‌کنند، چراکه به خاطر ارتباطاتی که انجمن فرهنگی اتریش با بعضی از این کنسرواتورها پیدا کرده، شرایطی را برای برگزاری امتحان ورودی در ایران ایجاد کرده‌اند که درحقیقت به شکل فرمالیته و با آزمونی غیرحرفه‌ای و ساده، به ایرانی‌ها اجازه می‌دهد ویزای اتریش بگیرند و به‌اصطلاح تحصیل موسیقی را در آن کنسرواتوارهای نه‌چندان معتبر شروع کنند.

جذابیت این تبانی فرهنگی! به‌ویژه برای علاقه‌مندانی است که به خاطر داشتن سن بالاتر و دیرتر شروع‌کردن آموزش موسیقی یا نداشتن اطلاعات کافی، فریب این سیستم واسطه - دلالی را می‌خورند و پول دو سال تحصیل در این کنسرواتوارها را از پیش می‌دهند، چراکه بسیاری از این علاقه‌مندان به محض رسیدن به اتریش و دیدن وضع اسف‌بار سیستم آموزش در این کنسرواتوارها، آنجا را ترک می‌کنند و تازه متوجه اشتباهشان می‌شوند. برای جلوگیری از این ضرر، کنسرواتوار یا رابط حد واسط به این حربه دست زده‌اند.

به‌طورکلی مخاطبان این نوع از کنسرواتوارها دو دسته هستند: گروهی که واقعا می‌خواهند موسیقی بخوانند و با دیدن و باور اینکه این خدمات یعنی برگزاری امتحان در ایران، اخذ ویزا، ثبت‌نام در آن کنسرواتوار به‌دردبخور و واقعی هستند، فریب می‌خورند و وارد این بازی می‌شوند.

در سال‌های پیش امکان انصراف از این کنسرواتوارها ساده بود، چراکه پیش‌پرداخت هنگفتی دریافت نمی‌شد و علاقه‌مند با دیدن وضع کنسرواتوار انصراف می‌داد و به دانشگاه مراجعه می‌کرد و خود را برای امتحان آماده می‌کرد که خب این عقب‌افتادن حداقل بین شش ماه تا یک سال را برای علاقه‌مند تحصیل به وجود می‌آورد به‌اضافه هزینه‌ای که برای کنسرواتوار پرداخت کرده بود. تنها دلخوشی، داشتن ویزایی بود که برای اقامت تحصیلی به مدت یک‌سال به او داده شده بود که آن هم تمدیدش به این سادگی‌ها امکان‌پذیر نمی‌شد.

گروه دوم بیشتر آن دسته از مهاجرانی هستند که به هر قیمتی، می‌خواهند خود را به آن سوی مرزها برسانند و مهم نیست در خارج از کشور چه می‌کنند. البته هستند کسانی که به این باورند که به موسیقی و تحصیل آن علاقه‌مند بوده و خود را واجد شرایط تحصیل می‌دانند که خب اگر علاقه و سرمایه‌شان اجازه دهد، این کنسرواتوارها برای این مقصود می‌توانند کافی باشند، اما چیزی که کافی نیست، ارزش مدرکی است که این جمع بعد از فارغ‌التحصیلی دارند.

چیزی که وزارت آموزش عالی و وزارت امور خارجه باید به آن بپردازند، توجه به نبود برنامه‌ریزی‌های کلان در حوزه تحصیل هنر به‌ویژه هنر موسیقی است که چون بی‌توجهی عمدی شامل حال این هنر شده است شرایط، سوءاستفاده‌های بسیاری را برای شرکت‌های واسط و دلال ایجاد کرده که از این فضا نهایت استفاده را کنند و بعضا استعدادهای بسیار درخشانی را همراه با سرمایه مملکت، در دامن مؤسسه غیرمعتبر کشوری دیگر بریزند.

بله، برای تمام ما، جمله اتریش مهد هنر موسیقی است، جمله بسیار آشنایی است (حتی برچسب محافظ روی گذرنامه‌ها و ویزاهای صادره این کشور پر از علامت‌های خط نت موسیقی است!)، اما این دلیل نمی‌شود کورکورانه به خاطر این اتیکت، هرجنس بنجلی را به آن بازار معتبر مربوط کنیم. دلیل نمی‌شود هرگروه درجه دو و سه موسیقی یا رهبری متوسط یا حتی ضعیف، چون از مملکت و دولت فخیمه اتریش است آش دهان‌سوز و راه‌حل تمام درد‌ها و معضلات موسیقی مملکت مادر حوزه موسیقی اروپایی و ارکسترمان شود.

تحصیل در خارج از کشور، اعتبارش براساس معتبربودن آن مرکز آموزشی و دانشگاهی است نه به‌واسطه این فرض که هر مرکز آموزش موسیقی‌ای اگر صرفا خارج از ایران باشد، معتبر است. تازه با فرض تحصیل در یک مؤسسه دانشگاهی معتبر ما موزیسین تربیت‌شده را برای خدمت در ایران صددرصد نداریم، بلکه این با قابلیت‌های شخص تحصیل‌کرده خارج ما هم مرتبط است.

مدرک‌ها را به رخ نکشیم. چند مرده حلاج‌بودن در هنر شرط است. جو زرق‌وبرق یا اسامی دهان‌پرکن موسیقی این مملکت را تکان نخواهد داد. دلسوز پیدا کنیم و دلسوز این هنر باشیم.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید