رستگاری در هیمای: مردی که سرمای کشنده را شکست داد
در نزدیکی نقطه هیپودرمی یا افتِ شدید دمای بدن افراد ظاهراً وقایع عجیبی را تجربه میکنند. در برخی موارد نادر، افرادی که در سرمای شدید گرفتار شده بودند، در لحظات قبل از مرگ گرمای شدیدی را در بدنِ خود حس کردهاند. بدنِ برخی از قربانیانِ هیپودرمی درحالی پیدا شده که آنها بخشی از لباسهایشان را درآورده یا کاملاً برهنه شدهاند. به این پدیده، «تناقضِ برهنگی» گفته میشود.
فرادید | هیمای بزرگترین جزیرۀ مجمعالجزایر وِستمن است که در جنوب ایسلند واقع شده و ساکنان اصلی آن پنگوئنهای پافین هستند. در شبهجزیرۀ Stórhöfði که در جنوبیترین نقطه جزیره هیمای قرار گرفته است، یک بیرونزدگی وجود دارد که به داخل اقیانوس اطلس پیشروی کرده است. ایستگاه محلی آبوهوا در این منطقه مدعی است که این نقطه بادخیزترین نقطه در قاره اروپاست.
به گزارش فرادید، در همین نقطه جغرافیایی بود که یک جوان ۲۳ ساله به نام گلولار فریوارسنِ، در نخستین ساعات روز ۱۲ مارس سال ۱۹۸۴ به رستگاری رسید. پاهای برهنهاش خونریزی داشت، زیرا سنگهای آتشفشانیِ پنهان شده در زیر برف، زخمهای عمیقی روی آنها ایجاد کرده بودند و لباسهایش که از عرق خیس شده بود روی بدنش یخ زده بودند. با این اوصاف او باید همینحالا هم چندبار جان داده بود، اما چیزی در عمقِ وجودِ فریوارسِن بود که او را مجاب میکرد به جلو حرکت کند.
آسمان شب صاف و هوا سرد بود. دمای هوا منفی ۲ درجه سانتیگراد بود، اما وزش بادهای شدید حسِ سرما را چندینبرابر کرده بود. علیرغمِ سرمای منجمدکننده، فریوارسن در کنار وانِ آبی که برای مصرف گوسفندان گذاشته بودند توقف کرد. او با ضربات مشت یخ ضخیم را شکست و جرعهجرعه آبِ داخل آبشخور را نوشید.
احتمالاً بهنظر میرسد نوشیدنِ آبی تاایناندازه یخ نباید نگرانی فردی باشد که در سرمای شدید گیر افتاده است. اما در محیطهایی که دمای هوا به زیر صفر میرسد و هوا یخ و خشک است، بیآبیِ بدن یا همان دهیدراتهشدن یک نگرانی غافلگیرکننده محسوب میشود. فقدانِ رطوبت در هوا باعث میشد که با هر بازدم، مایعات حیاتی که در ریههای فریوارسن وجود داشت از بین برود. بههمیندلیل است که وقتی در هوای سرد تنفس میکنید شاهد خروج بخار از دهانتان هستید.
اما بهنظر میرسد که سرما حسِ تشنگی را نیز از بین میبرد که یعنی بسیاری از افراد در این هوا آبِ کافی نمینوشند. اگر برای گرم شدن در چنین هوایی تحرکِ بدنتان را افزایش دهید و درنتیجه به نفسنفسزدن بیفتید، بدنتان بهسرعت دهیدراته میشود.
مایک تیپتون، استاد روانشناسی در دانشگاه پورتسماوث، میگوید: «ترکیب هوای سرد و دهیدراتهشدنِ بدن مشکلات زیادی را برای بدن به وجود میآورد.»
دهیدراته شدن یا ازدست دادن ِ آب بدن در سرما هم رخ میدهد، زیرا افراد اغلب حسِ تشنگی نمیکنند درحالیکه مایعات بدن بر اثر تبخیر شدن، از بین رفته است.
اما بیآبی بزرگترین مشکلِ فریوارسن نبود، زیرا او آب پیدا کرده بود. این لباسهای خیس او بودند که داشتند وضعیت او را به سرعت وخیم میکردند و خطر هیپودرمی یا افتِ شدید دمای مرکزی بدن به زیر ۳۵ درجه سانتیگراد را افزایش میدادند. او میتوانست با ورزش کردن دمای بدنش را بالا نگه دارد. اما چون برای نوشیدنِ آب توقف کرده بود، منبعِ حرارتِ بدنش ـ که از طریق تحرکِ ماهیچهها تولید میشد ـ قطع شده بود. درحالیکه هنوز کالری برای سوزاندن داشت، باید به راه رفتن ادامه میداد.
گرمترین دستکشها در صورتی که بی تحرک باشید، نمیتوانند دستهای تان را در سرما گرم نگه دارند.
تیپتون میگوید: «مردی که در سرما گیر افتاده لزوماً سرد نیست. اگر به حرکت ادامه دهید و بدنتان بهطورمنطقی عایق باشد حرارت کافی برای گرم ماندن تولید میکنید. در شدیدترین حالت ورزش، مانند آن است که آتشی ۲کیلوواتی در بدنتان باشد. وقتی شدت ورزش را بهحدِ معقول افزایش دهید، میتوانید با شورت و تیشرت در سرما باقی بمانید. حتی وقتی که از سرما میلرزید، مشغولِ انجام ورزشِ سبک هستید.»
افراد در ارتفاعات زیاد سختتر میتوانند ورزش کنند. تیپتون میگوید که کوهنوردانِ اورست ممکن است در هر ۱۰ثانیه فقط یکقدم بردارند. تولید حرارت در این سطح از ورزش بسیار پایین است، برای همین گرم ماندن کارِ سختی میشود.
سوابق زیادی از کوهنوردانی که در ارتفاعات تسلیم سرما شدند موجود است و علتش آن است که ارتباطات رادیویی آنها تا زمانِ بیهوشی برقرار مانده است. در یکی از موقعیتهای دردناک، چندین کوهنورد که در سال ۱۹۷۴ در قله لنین در کولاک گیر افتاده بودند، لحظاتِ پایانِ عمرشان را به اردوی محلِ اقامتشان مخابره کردند.
این گروه به هدایتِ اِلویرا شاتایِوا، میخواستند نخستین تیمِ تمامزنانهای باشند که که این قله را در تاجیکستان امروزی فتح میکنند. شاتایوا در یکی از آخرین پیامهایش میگوید: «یکی دیگر مرد. دیگر توان ندارم دکمه انتقال پیام را فشار دهم.»
درحالیکه شواهدی نشان میدهد گرمای شدید میتواند بر قوه شناخت افراد اثر منفی بگذارد، هنوز مشخص نیست که سرمای شدید با ذهن چه میکند. نتایج یک مطالعه نشان داد افرادی که در آبی با دمای ۲ تا ۳ درجه سانتیگراد غوطهور شدند، برای مدتِ کوتاهی حافظه کوتاهمدتشان مختل شد، اما در حوزههای دیگر، مثل میزان هشیاری، پیشرفت نشان دادند. یک مطالعه دیگر نشان داد افرادی که تا نزدیکیِ سطحِ هیپودرمی رفته بودند، هیچ اختلالی در قوه شناختشان ایجاد نشده بود.
اینطور که مشخص است مغز ما در تحمل سرما بهتر از تحملِ گرمای شدید عمل میکند. علتش آن است که استراتژیِ بقای بدن ما به این شکل است که در شرایط بحرانی اندامهای کمتر حیاتی به نفعِ اندامهای حیاتی از کار میفتند. ضروریترین اندام ما هم مغزمان است. درواقع شاتایوا و همراهانش زمانی دچار اختلال در قوه شناخت شدند که سایر اندامهایشان از کار افتاده بودند.
بدن ما در کاهش دادنِ جریان خون به سمتِ دستها و پاها که از طریق فرایندی به نام انقباض رگها رخ میدهد، بسیار خوب عمل میکند تا دمای مرکزی بدنمان را حفظ کند. اما این کار باعث میشود که ما گرما را در آن اندامها قربانی کنیم. بافت انسان در دمای منفی ۰.۵ درجه سانتیگراد یخ میزند. همانطور که بافتهایمان شروع به یخ زدن میکنند، دیواره سلولهایمان دچار مرگ سلولی میشود. به این وضعیت سرمازدگی گفته میشود.
اما در نزدیکی نقطه هیپودرمی افراد ظاهراً وقایع عجیبی را تجربه میکنند. در برخی موارد نادر، افرادی که در سرمای شدید گرفتار شده بودند، در لحظات قبل از مرگ گرمای شدیدی را در بدنِ خود حس کردهاند. بدنِ برخی از قربانیانِ هیپودرمی درحالی پیدا شده که آنها بخشی از لباسهایشان را درآورده یا کاملاً برهنه شدهاند. به این پدیده، «تناقضِ برهنگی» گفته میشود.
ممکن است درست در آخرین لحظات قبل از مرگ، سازوکاری که خون را در زیر لایههای چربی ما نگه میدارد، از کار بیفتد و باعث شود که خون به سطح پوست جریان پیدا کند و فرد احساس کند که بدنش داغ شده است. اما واقعیت آن است که قربانیان بهطور ناگهانی مقدار زیادی گرما ازدست میدهند و درآوردنِ لباسها، به دلیلِ حسِ گرما، باعث میشود که آنها مرگِ خود را تسریع کنند.
بسیاری از مرگهایی که به این شکل گزارش شده است، در میانِ افرادی بوده که الکل مصرف کردهاند، زیرا میدانیم که الکل واکنشِ ترمورگولاتوری یا وابسته به تنظیمِ حرارت را مهار میکند.
در مرگهای غیرمعمول دیگری که افراد قربانیِ هیپودرمی یا افتِ شدید دمای بدن شدهاند، مشاهده شده است که آنها در زیر تخت یا پشتِ کمد لباس پنهان شدهاند. این پدیده «سندروم قایمباشک و مرگ» یا بعضیاوقات «حفر دالان پایانی» نام دارد. البته تعداد افرادی که دالان کنده باشند، بسیار کم است.
درست مانند «تناقض برهنگی»، بهنظر میرسد که این افراد نیز در لحظات پایانی زندگی دچار گیجی و آشفتگی شدهاند. یکچهارم از این افراد نیز قبل از مرگ برهنه شدهاند.
آن تعداد اندکی که بر اثر یخزدگی جان خود را از دست داده و در سرما لباسهایشان را از تنشان بیرون آورده بودند، کسانی بودند که در سرمای شب لباس نامناسب به تن داشتند و اغلب هم الکل مصرف کرده بودند.
هر فردی که در این موقعیتها نجات پیدا میکند ۳لایه محافظتی دارد.
جسی کِربس، مربی سابق نیروهای هوایی آمریکا برای آموزش نجات، مقاومت و فرار، میگوید: «لباس یا تجهیزات نخستین لایه دفاعی، سرپناه و غذا دومین لایه و آتش سومین لایه دفاعی است. هر سه لایه دفاعی برای مقابله با سرما ضروری است. کربس میگوید که ضروری است لباسها همیشه به تن باشند، بنابراین نگهداشتن و تعمیر آنها برای افزایش احتمال زندهماندن ضرورت دارد. در بدترین شرایط، میتوان لباسهایی که خیس شدهاند را با دست فشرد و آبگیری کرد و از داخل برف پودری عبور داد تا آبش جذب شود.
اما مشکل فریوارسن این بود که او، بعد از آنکه قایق ماهیگیریاش دچار مشکل شد، داخل آب افتاد. پنج نفر از خدمه او هم به داخل آب افتادند که از این تعداد ۲ نفر هرگز به سطح آب نیامدند. نجاتیافتگان از این بخش از سانحه در حدود ۵کیلومتر با ساحل فاصله داشتند و دمای آبی که به داخلش افتاده بودند در حدود ۵ تا ۶ درجه سانتیگراد بود.
یک فرد معمولی در آبی که دمایش پایینتر از ۶ درجه سانتیگراد است در حدود ۷۵ دقیقه زنده میماند. در آزمایشگاهها، سوژههای آزمایشگاهی ۲۰ تا ۳۰ دقیقه قبل از بیرونکشیدهشدن از آب دچار مشکلات عدیده میشوند. شنا کردن در مسافت ۵ کیلومتری در آبی تااینحد سرد میتواند ساعتها طول بکشد.
آب دریا نمیتواند بهاندازه هوا سرد شود. آب دریا در دمای منفی ۱.۹ درجه سانتیگراد یخ میزند، اما در ماه مارس در ایسلند دمای آب دریا بالاتر از دمای یخزدگی است. بنابراین، ممکن است فردی در آب سرد دچار سرمازدگی شود، اما احتمالش خیلی کم است.
اما مشکل ماهیگیرانی که اکنون روی یک قایق واژگونشده مانده بودند، تیشرت، کت و جینهای خیس بود که به سرعت سرمای هوا را تشدید میکرد. ماندن در آن وضعیت جایز نبود.
تیپتون میگوید: «وقتی از آب بیرون میآیید دچار سرمایش یا برودت تبخیری میشوید. این پدیده به شدت باعثِ ازدستدادنِ حرارت بدن میشود.» طبیعی است که باید لباسهای خیس را دربیاورید و لباسهای خشک بپوشید، اما درصورتیکه لباسهای خشک در اختیار نداشته باشید و بتوانید داخل یک کیسه پلاستیکی بزرگ بروید، میتواند سرمایشِ تبخیری و سرمایش همرفتی را کاهش دهید.»
تیپتون میگوید: «اگر کسی را در دمای ۴ درجه سانتیگراد خیس کنید، بهطوریکه یکلیتر آب در لباسش داشته باشد، با تبخیر همه آن آبی که در لباسهایش وجود دارد، دمای بدنش به ۱۰درجه سانتیگراد میرسد. اگر همین سناریو را تکرار کنید، اما آنها را داخل یک کیسه پلاستیکی بگذارید، آنها میتوانند از دمای بدنشان برای گرم کردنِ آبی که در لباسهایشان وجود دارد، استفاده کنند. با این ترفند آب داخل کیسه حبس میشود و تبخیر نمیشود. این افراد فقط نیمدرجه از گرمای بدنشان را از دست میدهند.»
تیپتون میگوید یکی از موفقیتهای بزرگی که تحقیقات تیم او در دانشگاه پورتماوس به همراه داشته است، متقاعد کردنِ پلیس کوهستان کانادا بوده تا پتوهای به اصطلاح «فضایی» یا کیسههای نجاتِ فضاییِ گرانقیمت را کنار بگذارد و بهجای آنها از کیسههای پلاستیکیِ ضخیم و محکم و ارزانقیمت استفاده کند. کیسههای نجاتِ فضایی همانهایی هستند که در آخر دو ماراتون دور دوندگان میپیچند. این کیسهها میتوانند از فرد در مقابل ازدستدادنِ حرارتِ تابشی پیشگیری کنند، اما در موردِ ازدستدادنِ حرارتِ تبخیری موفقیتآمیز عمل نمیکنند و علتش آن است که آنها نمیتوانند مایعات را حبس کنند.
اما مشکل این بود که فریوارسن کیسه پلاستیکی هم نداشت. آب سردِ دریا داشت به سرعت از روی بدنش تبخیر میشد و خطر جراحت ناشی از یخزدگی را در او بالا میبرد. بعد از گفتوگوی کوتاهی که بین نجاتیافتگان درگرفت، ۳مرد تصمیم گرفتند به سمتِ ساحل شنا کنند. ظرف ۱۰دقیقه دو نفر دیگر نیز تسلیم سرما شدند. درحدود ۶ ساعت طول کشید تا فریوارسن خودش را با شنا کردن به ساحل برساند.
چه چیزی باعث شد که او بتواند این سرما را تحمل کند و خودش را به ساحل برساند، اما سایر همراهانش موفق نشدند؟
چنددقیقه اولی که ماهیگیران تن به آب زدند بسیار حیاتی بود. در درجه حرارتِ مشابه، آب سرد خیلی سریعتر از هوای سرد دمای بدن را کاهش میدهد. آنهایی که تسلیم مرگ شدند، احتمالاً نتوانستند واکنشِ شوکِ سرما را کنترل کنند. آنها بر اثر ترس و تنفس شدید، آب را وارد ریههایشان کرده بودند. اما فریوارسن توانسته بود تنفسش را کنترل کند.
او بعداً توضیح داد که در تمام مدتی که شنا میکرده تمرکزش را حفظ کرده است. او حتی زمانیکه به ساحل نزدیک میشود و متوجه میشود به صخرهای نزدیک شده که بالا رفتن از آن برایش سخت است، تصمیم میگیرد مسیر طولانیتری را در عرض شنا کند تا به نقطه بهتری برای خروج از آب برسد. حضورِ ذهن به احتمالِ زیاد در نجاتیافتنِ او بسیار مؤثر بود.
درنهایت، فریوارسن در حدود ساعت ۷ صبح به روستایی میرسد و در خانه کسی را میزند. ساکنان او را به بیمارستان منتقل میکنند و بعد از درمان کمآبیِ شدید بدن و جراحاتی که دیده بود، از بیمارستان مرخص میشود. هیچ نشانی از هیپوردمی یا کاهشِ شدیدِ دمای بدن در او مشاهده نشد.
فریوارسن اکنون مردی تنومند و حدوداً ۶۰ساله است. او در بیستسالگی ۱۲۵ کیلوگرم وزن داشت. چربی اضافی دور شکمش او را هدفِ کنایههای زیادی کرده بود، اما یکی از منابع مهم انرژی او بود که نجاتش داد. آزمایشهای زیادی روی او انجام گرفت و محققان گفتند که توانایی او در حفظ دمای طبیعی بدن در طول مدتی که شنا میکرده، عامل زنده ماندنش بوده است.
او برخلاف بسیاری دیگر که داستان زندگیشان را منبعی برای کسب درآمد، قرار دادند، دراینباره سروصدای زیادی نکرد. تنها پوشش خبر بزرگی که در مورد او صورت گرفت، یک فیلم از سینمای مستقل ایسلند بود که در سال ۲۰۱۲ ساخته شد. لباسهای او اکنون در موزهای در هیمای در معرض عموم قرار گرفته تا ادای احترامی کوچک به داستان بزرگ زندگی او باشد.
منبع: BBC
ترجمه: سایت فرادید