یادداشت گلایهآمیز یک زن افغانستانی کارآفرین؛ «افغانی حق نداره پشت سیستم بشینه»
علارغم همهی تلاشهایی که سعی شد مهاجرین در حد کارگر غیر ماهر و بیسواد نگهداشته شوند، این افراد طی سالیان دراز در شغل و حرفهی خود ماهر شدند. با وجود همهی موانعی که بود نسل دوم و سوم تا سطح دانشگاه تحصیل کردند. از جایی به بعد تعداد افراد ماهر و تحصیل کرده در بینمان زیاد شد. اما ما همچنان اجازه بهرهبرداری از این پتانسیل را نداریم.
گل اندام صفری: با توجه به اینکه مهاجرین از خدمات بانکی محروم هستند و گهگاه تعداد کمی، مقطعی حق استفاده از این خدمات را دارند. باتوجه به اینکه مسولین و مدیران بخشهای رسمی و دولتی افغانیها را به عنوان صاحبین اصلی کسب و کار به رسمیت نمیشناسند و دهها و صدها عامل ریز و درشت و پیدا و ناپیدای دیگر، مهاجرین ماهر و متخصص به سمت بازار کار غیر رسمی سوق داده میشوند.
در بخش کشاورزی افراد زیادی تمام کارهای مربوط به کشت، داشت، برداشت و فروش را انجام میدهند. صد در صد کار از صفر تا تحویل محصول به مشتری عمده توسط فرد مهاجر افغانی انجام میشود اما به خاطر دلایل فوق در تمام ادارات رسمی و دولتی مثل بیمه، وزارت کار، جهاد کشاورزی و… مالک زمین که ایرانی هست عامل اصلی انجام کار شناخته میشود.
حتی ممکن است مبلغ حاصل از فروش محصول نیز به حساب بانکی مالک زمین واریز گردد، چه خسارتها و گزندها که کشاورز از این محل نمیبیند! از آنجا که مالکین همه کاره معرفی میشوند از تمام امکانات و امتیازاتی که به واسطهی کار ایجاد میشود استفاده میکنند. مثل گرفتن وام، بیمه کردن افراد خانواده، کسب شهرت و اعتبار. ممکن است نتیجه کار کشاورز افغانی و محصول او شایستهی تقدیر و تجلیل تشخیص داده شود؛ این تقدیر و تجلیل از مالک زمین به عمل میآید!
مالکین هم مبلغ رهن و اجاره ماهانه را میگیرند، هم به واسطه گردش حساب حاصل از کار افغانی مستحق وام و تسهیلات بانکی میگردند و هم از تسهیلات مربوط به بخش کشاورزی استفاده میکنند و در آخر بابت کاری که نکرده اند از آنها تجلیل میشود! به همین خاطر مالکین چه در بخش کشاورزی و چه در بخش صنعت زیر بار قراردادهای رسمی نمیروند. در اکثر موارد حتی همان قرارداد غیر رسمیِ غیر قابل اتکا هم وجود ندارد! چون آنها خوب میدانند که با چنین قراردادی از امتیاز های ذکر شده و بسیاری از امتیازهای مرئی و نامرئی دیگر محروم میشوند.
در بخش صنعت هم اوضاع بر همین منوال است. من و همسرم تولیدکننده قارچ هستیم. اکثر آشنایان و دوستان مان هم در همین صنعت مشغول هستند. میدانم که در این صنعت هم اکثریت با قراردادهای غیر رسمی و گاها با توافق شفاهی ثبت نشده کار میکنند.
سالها پیش زمانی که با یکی از دوستان شریک بودم و حسابداری مجموعه به عهده بنده بود، چندین بار مامور بیمه، کارشناس وزارت کار، مامورین نیروی انتظامی به کارخانه آمدند و مدیر عامل مجموعه ما کارت کارگری داشت و همیشه خودش را به عنوان یکی از کارگران معرفی میکرد، یک بار اسم بنده را هم به عنوان نیروی کار غیر مجاز نوشتند، مامور وزارت کار چندین بار در دفتر مالک کارخانه با خشم تکرار کرد (افغانی حق نداره پشت سیستم بشینه) در مجموعههای خودمان هم اوضاع بر همین منوال است.
اما من نمیتوانم ساکت بنشینم و برای یک موضوع که اتفاقا از تعهدات موجر است بارها خواهش کنم تا لطف کرده و مثلا پروانه تولید کارخانه را بگیرد، من تلاش میکنم خودم با قرارداد اجارهای که در دست دارم به ادارات مربوطه بروم و به عنوان تولید کننده بخواهم امور اداری کارم انجام شود.
این اما برای مالک کارخانه بسیار ناخوشایند بوده و چندین بار با الفاظ نامناسب، فحاشی و داد و فریاد سعی کرده اند مانع رفت و آمد بنده به ادارات گردند. تاکید شدید دارند که جهاد کشاورزی، نظام مهندسی، بانک و… ندانند که کارخانه دست بنده اجاره است. وقتی دیدند بنده برخلاف اکثریت جامعه مهاجر سرم را نمیاندازم پایین و چشم نمیگویم؛ خواسته است کارخانه را تخلیه کنیم!
درحالیکه ۴ سال از مدت قرارداد باقی مانده است. مالک و نمایندگانش مدام و به طرق مختلف ما را تهدید میکنند. مانع کارمان میشوند و گفتهاند پروانه تولید را نمیگیرند. گاز را وصل نمیکنند و احازه نمیدهند از سهمیه گازوییل کارخانه استفاده کنیم. چند روز پیش به بنده گفتند به همهی ادارات سپردهایم کارت را انجام ندهند! آیا ادارات به دستور مالکین عمل میکنند؟
جو ضد مهاجر موجود و افغانی ستیزی که راه افتاده مالکین و کارفرمایان ایرانی را جری تر کرده است.آنان قبلا از خلاء های موجود برای پیش بردن خواستههای نامشروع شان بهره میبردند اما اکنون به پشتوانهی حمایت مردمی نهاد های رسمی قلدری میکنند.
کارخانهی مذکور نوساز است و با پول ما تجهیز شده و به بهرهبرداری رسیده است. اما اکنون میگویند میتوانیم کارخانه را فلان مقدار رهن و فلان مبلغ ماهانه اجاره بدهیم.
اجاره شما کم است! اصلا به روی مبارک نمیآورند که این کارخانه با پول چه کسانی به این مرحله رسیده است. این کارخانه به دلیل تاخیر در پرداخت وامها در شرف مصادره بوده. در واقع اگر ما پول تزریق نمیکردیم و چرخ تولیدش را روشن نمیکردیم الان کارخانه در مالکیت موجر مان نبود!
سخن رو با کلامی از جناب دکتر حسام سلامت به پایان میرسانم. به نظرم این تشبیهِ نسبتا دقیقی است از کسب و کار مان. ایشان میگویند؛ افغانستانیا دقیقا همیشه نقش یه جور سایه را داشتن.
منبع: خبرآنلاین