وقتی آزادی اینترنت سهمیه‌بندی می‌شود؛ واکنش‌ها به رفع فیلتر یوتیوب در دانشگاه تهران

وقتی آزادی اینترنت سهمیه‌بندی می‌شود؛ واکنش‌ها به رفع فیلتر یوتیوب در دانشگاه تهران

فعالان صنعت فاوا، کنشگران حوزه اینترنت و متخصصان ارتباطات رفع فیلتر یوتیوب برای یک عده را مصداق اینترنت طبقاتی دانسته که به عادی‌سازی آن منجر می‌شود.

کد خبر : ۲۶۹۲۳۶
بازدید : ۵

هفته گذشته منابع موثقی از برداشته شدن فیلتر تلگرام و یوتیوب خبر می‌دادند. بسیاری از این منابع اعلام می‌کردند که برداشته شدن فیلترینگ تلگرام در هفته جاری قطعی است و فقط فیلترینگ یوتیوب است که به دلیل مخالفت‌های مطرح‌شده در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

حتی همین امروز (۱۳ آبان) هم، مصطفی پوردهقان، نماینده مجلس، با بیان این که «رفع فیلتر تلگرام به مراحل پایانی رسیده و تعهدات لازم از سوی مدیران این پلتفرم پذیرفته شده است» از قریب‌الوقوع بودن رفع این محدودیت خبر داد.

در مقابل اما رئیس مجلس با قاطعیت همه اخبار و شنیده‌های مربوط به رفع فیلتر این پیام‌رسان را تکذیب کرد و با وجود این که گفته می‌شد قدم‌هایی در راستای مذاکره با تلگرام برای پذیرش شروط شورای عالی فضای مجازی برداشته شده، اما قالیباف یک‌شنبه ۱۱ آبان، در صحن علنی مجلس گفت: «خبر توافق دولت با تلگرام کذب است.»

همان زمان که در انتظار رسیدن خبرهای رفع فیلتر تلگرام و رسیدن به نتیجه در خصوص برداشته شدن فیلترینگ یوتیوب بودیم، یک گام جدید در راستای طبقاتی کردن اینترنت برداشته شد: یوتیوب برای دانشجویان دانشگاه تهران رفع فیلتر شد. بنابراین، نه‌تنها مطالبه عمومی برای برداشته شدن محدودیت پلتفرم‌های پرکاربردی مثل تلگرام و یوتیوب به نتیجه نرسید، بلکه یک حق عمومی به یک گروه خاص رسید.

هرچند رگولاتوری اعلام کرده «هیچ مصوبه یا ابلاغیه‌ای برای ارائه اینترنت خاص به بخشی از جامعه، سازمان‌ها یا مراکز آموزشی از سوی وزارت ارتباطات یا رگولاتوری وجود ندارد» اما توضیح نداده که چطور دسترسی آزاد به یوتیوب برای دانشجویان دانشگاه تهران فراهم شده است.​

تا لحظه نگارش این مطلب از مجموعه وزارت ارتباطات هم جز همین اظهار نظر از سوی دفتر ریاست رگولاتوری، توضیح دیگری ارائه نشده است. هنوز مشخص نیست سازوکار برداشته شدن فیلتر یوتیوب برای یک گروه خاص چه بوده است.

همین سکوت و البته سابقه‌ای که موضوع اینترنت طبقاتی دارد باعث شده اقدام دانشگاه تهران مصداق اینترنت طبقاتی خوانده شود. جمعی از فعالان حوزه فناوری اطلاعات، متخصصان علوم اجتماعی و ارتباطات و کنشگران حوزه اینترنت نظرشان را در همین زمینه با زومیت در میان گذاشته‌اند. در ادامه این متن، این نظرات و تبعاتی که برداشته شدن محدودیت دسترسی برای یک قشر خاص دارد، آمده است:

پویا پیرحسینلو، رئیس کمیسیون اینترنت انجمن تجارت الکترونیک:

نگاه کنید، به‌طور کلی از نظر بخش خصوصی، مطالبه‌گری ما همیشه بر محور اینترنت آزاد و پرسرعت برای تمام مردم ایران بوده است. در نتیجه با هر روشی که بخواهد اینترنت را طبقاتی کند یا فقط برای گروه خاصی در دسترس قرار دهد، مخالفیم.

موضع‌گیری ما را هم در انجمن تجارت الکترونیک دیده‌اید؛ من و همکارانم همواره با هر نوع فیلترینگ مخالف بوده‌ایم.

منظورم از فیلترینگ، فیلتر سایت‌های پرمخاطب و شبکه‌های اجتماعی است. ما معتقدیم یوتیوب باید برای همه مردم ایران در دسترس باشد. این‌که مثلاً فردی فوق‌لیسانس دانشگاه تهران است و بعد از فارغ‌التحصیلی دیگر حق دسترسی ندارد، تصمیمی کاملاً بی‌معناست. یعنی قبل از دفاع از پایان‌نامه دسترسی دارد، اما بعد از دفاع دیگر نه! هیچ پشتوانه منطقی پشت چنین تصمیم‌هایی وجود ندارد.

این وضعیت یادآور سیاست‌های محدودکننده زمان احمدی‌نژاد است؛ همان دوران که سرعت ADSL را به ۱۲۸ یا ۵۱۲ کیلوبیت محدود کرده بودند و برای دریافت سرعت بالاتر باید کارت دانشجویی یا نامه شرکت ارائه می‌دادید. حالا وقتی به آن دوران نگاه می‌کنیم، میزان اشتباه و غیرمنطقی بودن آن سیاست‌ها روشن است.

به‌نظرم، امروز هم ممکن است برخی مسئولان عمق فاجعه را درک نکنند، اما خیلی زود مشخص می‌شود که چنین تصمیم‌هایی چقدر دردناک است. قطعاً یوتیوب، تلگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی باید برای همه مردم در دسترس باشند.

میلاد نوری، برنامه نویس و کارشناس آی‌تی:

کلاً برداشته شدن فیلترینگ یوتیوب یکی از همان قدم‌هایی است که حاکمیت در سال‌های گذشته برای پیاده‌سازی اینترنت طبقاتی برداشته است.

دوستان تصمیم‌گیر هیچ‌وقت به‌طور مستقیم به کاربران یا مردم نمی‌گویند که قصد دارند اینترنت را طبقاتی کنند؛ چون از دهه‌ی ۸۰ که این بحث مطرح بود، بازخوردها همیشه از سوی گروه‌های مختلف منفی بود. به همین دلیل، هیچ‌وقت اجرای اینترنت طبقاتی را مستقیماً اعلام نمی‌کنند، بلکه آن را در قالب طرح‌هایی با ظاهر مثبت پیش می‌برند.

برای مثال، باز شدن یوتیوب برای دانشجوها شاید از نظر بعضی‌ها در ظاهر خبر مثبتی به نظر برسد؛ اما در واقع بخشی از همان روند است.

در دوره‌های قبلی هم طرح‌هایی مثل «اینترنت اضطراری برای کسب‌وکارها» یا «اینترنت ویژه‌ی کودکان» مطرح شده بود که از نظر فنی و ساختاری، در واقع شکل آزمایشی و تدریجی همان اینترنت طبقاتی بودند.

در اصل، اینترنت طبقاتی یک ابزار تبعیض‌آمیز است. چون در گام اول، این پرسش مطرح می‌شود که چه کسی و بر اساس چه معیارهایی قرار است شهروندان را طبقه‌بندی کند؟

خودِ این عمل، در هر حوزه‌ای نوعی تبعیض به حساب می‌آید. حالا وقتی این مسئله در مورد یک پلتفرم آموزشی مثل یوتیوب باشد — که منبع آموزش برای میلیون‌ها نفر در سراسر دنیاست — این تبعیض، فقط شهروندی نیست، بلکه آموزشی هم هست و برخلاف عدالت آموزشی عمل می‌کند.

ممکن است فردی توان رفتن به دانشگاه را نداشته باشد، اما از طریق یوتیوب بتواند یاد بگیرد. وقتی دسترسی او به این منبع بسته شود، در واقع گفته‌ایم «تو حق نداری یاد بگیری».

همین مسئله درباره‌ی سایر پلتفرم‌ها و سرویس‌های آنلاین هم صادق است. در گام‌های بعدی، اگر این نوع تبعیض پذیرفته شود، حتی ممکن است به ابزار تنبیهی هم تبدیل شود. مثلاً اگر دانشجویی خارج از چارچوب‌های موردنظر رفتار کند، ممکن است یکی از تنبیه‌هایش قطع دسترسی به سرویس‌های آنلاین باشد.

در نتیجه، وقتی ما از چنین سرویس‌های تبعیض‌آمیزی استفاده کنیم، در واقع داریم به‌طور ضمنی آن را تأیید می‌کنیم و می‌پذیریم که عموم مردم از حق طبیعی‌شان محروم بمانند.

خلاصه اینکه اگر امروز دسترسی گروهی از دانشجویان به یوتیوب باز شده، به معنای این است که عدم دسترسی عموم مردم قرار است دائمی‌تر و طولانی‌تر شود.

علاوه بر این، نکته‌ی دیگری که از این ماجرا برمی‌آید، این است که به‌نظر می‌رسد وضعیت فیلتر یوتیوب از ابتدا چندان واقعی نبوده؛ چون اگر واقعاً فیلتر کامل و قطعی بود، دولت برای اهداف تبلیغاتی هم که شده، باید آن را به‌صورت سراسری رفع فیلتر می‌کرد.

حامد بیدی، مدیرعامل کارزار:

این طرح قاعدتاً نوعی تبعیض است و در همان چارچوب «اینترنت طبقاتی» یا «اینترنت اقشاری» قرار می‌گیرد؛ همان اصطلاحاتی که پیش‌تر درباره‌اش صحبت شده بود.

متأسفانه بخشی از مسئولان به دلیل ناآگاهی تصور می‌کنند این اقدام نوعی بازگرداندن «حق طبیعی مردم» است و آن را گامی مثبت تلقی می‌کنند، درحالی‌که به ابعاد تبعیض‌آمیز آن توجه نمی‌کنند.

نتیجه چنین تصمیمی این است که فیلترینگ برای عموم مردم ماندگارتر می‌شود؛ زیرا وقتی افرادی که مسئولان ضروری تشخیص می‌دهند به اینترنت آزاد دسترسی دارند، طبیعتاً سایر مردم دیرتر به حق طبیعی‌شان می‌رسند و صدای ضعیف‌تری دارند.

نیما قاضی، رئیس انجمن تجارت الکترونیک:

به نظر ما، این پلتفرم و پلتفرم‌های مشابه باید برای همه مردم قابل‌دسترسی باشند. اینکه فقط برای عده‌ای خاص امکان دسترسی ویژه ایجاد شود، نوعی امتیاز ناعادلانه است. ما چنین اقدامی را در واقع تلاشی برای ادامه سیاست فیلترینگ و حفظ وضعیت موجود می‌دانیم.

مشکات اسدی، مدیرعامل گروه کسب‌وکارهای نوین «آن»:

این مسئله را مصداق اینترنت طبقاتی می‌دانم و به‌شدت با آن مخالف هستم. من قاطعانه مخالف تفاوت میزان دسترسی افراد و گروه‌های مختلف به اینترنت هستم چراکه باعث می‌شود این دسترسی برای همه افراد جامعه امکان‌پذیر نباشد. این اتفاق راه را باز می‌کند برای این که سایر گروه‌ها و افراد در ادامه این تصمیم‌گیری دسترسی نابرابری برایشان ایجاد شود و افراد جامعه همچنان به شکل عمومی از این موقعیت برخوردار نباشند.

با دسترسی متفاوت هر گروه‌ با هر ویژگی که داشته باشد، حتی اگر دانشجویان کشور باشند که حقشان دسترسی به محتوای آموزشی در سرتاسر دنیاست، مخالف هستم؛ چراکه اختصاص دادن سطحی از دسترسی برای این گروه در حالی که همه افراد جامعه چنین دسترسی‌ای ندارند مصداق اینترنت طبقاتی است.

به نظرم این تصمیم امروز نشانه‌ای از شکست برای دولت آقای پزشکیان است، که یکی از اهداف و شعارهای اصلی‌اش رفع فیلترینگ و دسترسی آزاد همه افراد جامعه به اینترنت بود. اما این اتفاق را می‌شود مصداق عقب‌نشینی دولت آقای پزشکیان هم دانست. این برداشته شدن فیلترینگ یوتیوب برای دانشجوهای دانشگاه تهران شکست ایشان در مذاکره با افراد و نهادهای تصمیم‌گیرنده در این خصوص به نظر می‌رسد. یا حتی ممکن است افرادی که در این خصوص با نهادهای ذی‌ربط مذاکره می‌کردند رفع فیلتر یک گروه از افراد جامعه را شاخص موفقیت برای مذاکرات خود بدانند.

وحید فرید، فعال حوزه فناوری و امنیت:

در واقعیت، «اینترنت طبقاتی» سیاستی است که در دولت‌های مختلف جریان داشته و همه آن‌ها تلاش کرده‌اند در سطوحی این رویکرد را پیاده کنند. پیش از این نیز نمونه‌هایی مانند «اینترنت خبرنگاران» (که سال‌هاست وجود داشته)، تلاش برای ارائه اینترنت کم‌فیلتر به اساتید و فناوران در پارک‌های علم و فناوری مطرح بوده است.

نکته حائز اهمیت این است که هیچ‌کدام از این موارد، «اینترنت بدون فیلتر» نیستند. در نهایت، چارچوب فکری حاکمیت و شورای عالی فضای مجازی اعمال می‌شود و تنها میزان محدودیت‌ها اندکی کمتر خواهد بود.

تصمیم اخیر مبنی بر رفع فیلتر یوتیوب برای دانشجویان یک دانشگاه خاص، یک تبعیض آشکار است و باعث ایجاد تفاوت در لایه‌های مختلف جامعه می‌شود. نادیده گرفتن این تبعیض، به معنای نادیده گرفتن یک واقعیت واضح است؛ چرا که این اقدام به کاهش سطح رشد علمی عده زیادی از افراد جامعه منجر می‌شود.

اگر بر مبنای عدالت اجتماعی به این موضوع نگاه کنیم، کمترین کسانی که به یوتیوب (به مثابه یک دانشگاه آنلاین) احتیاج دارند، همان دانشجویانی هستند که به هر طریق توانسته‌اند خود را به سطح دانشگاهی یا دانشگاه تهران برسانند. در مقابل، این افراد در سطوح پایین‌تر جامعه هستند که باید از طریق منابع آزاد، خود را ارتقا دهند و از رشد بازداشته می‌شوند.

این اقدامات، تلاش‌هایی هستند برای بقای فیلترینگ. در واقع، حاکمیت به این جمع‌بندی می‌رسد که خسارت‌های ناشی از فیلترینگ بسیار افزایش یافته است، بنابراین برای آنکه مجبور به لغو کامل فیلترینگ نشود، دست به این اقدامات می‌زند تا خسارات آن را کاهش دهد.

آمار و ارقام به‌وضوح نشان می‌دهند که فیلترینگ یک «عملکرد ضد ملی» است که به رشد جامعه، توسعه فناوری، رشد علمی و نگهداری نیروهای مولد آسیب جدی می‌زند. تمامی این تلاش‌ها در راستای این است که موضع اصلی فیلترینگ را حفظ کرده و همزمان، بخش‌هایی مانند اساتید، دانشجویان، شرکت‌های فناوری و دانش‌بنیان را به‌صورت گام به گام از زیر محدودیت‌ها خارج کنند.

دولت موظف است امکانات را در سطح یکسان به همه شهروندان ارائه دهد. اگرچه در اقتصاد آزاد، افراد با تلاش و توانایی‌های مختلف، رشد متفاوتی خواهند داشت، اما دولت نباید با ایجاد تبعیض، به این نابرابری دامن بزند. اینکه برای عده‌ای که به دانشگاه رسیده‌اند، امکانات بیشتری فراهم شود در حالی که اغلب مردم را پشت سد فیلترینگ نگه دارند، طبقاتی نگاه کردن به جامعه است.

این تبعیض آشکار، در بلندمدت اختلاف طبقاتی و شکاف‌های فرهنگی در جامعه را تعمیق می‌بخشد. احساس تبعیض زمانی که یک فرد در جامعه به وضوح می‌بیند که دولت امکاناتی را از او دریغ کرده و همزمان همان امکانات را به بخش دیگری از جامعه می‌دهد، می‌تواند به صورت ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی دیگری بروز کند. از منظر تخصصی آی‌تی، این رویکرد یک تبعیض بسیار واضح و یک مانع جدی برای توسعه است.

مرضیه ادهم، متخصص حوزه علوم ارتباطات و کنشگر اجتماعی:

خاطرم هست که در سال ۹۸ وقتی قطعی اینترنت اتفاق افتاد بعضی دانشگاه‌ها اینترنت داشتند و خود من به‌عنوان یک دانشجوی دکتری در دانشگاه علامه طباطبایی در داخل خوابگاه اینترنت داشتم اما زیست دیجیتال خود را از دست داده بودم. چون من به‌تنهایی که نمی‌خواستم در شبکه‌های اجتماعی باشم.

امروز، ما راجع به نسل و دورانی صحبت می‌کنیم که افراد یا بومی دیجیتال هستند یا مهاجران دیجیتال هستند و قسمتی از هویتشان در شبکه‌های اجتماعی شکل می‌گیرد. قسمتی از ارتباطاتشان در این شبکه‌ها شکل می‌گیرد. این‌طور نیست که اینترنت طبقاتی ارائه دهیم و فکر کنیم که آن جامعه به‌راحتی به سمت اینترنت طبقاتی می‌رود. به نظر من، با مدل اینترنت هم رانت اتفاق می‌افتد و هم همه معضلاتی که راجع به اینترنت طبقاتی همواره صحبت شده است.

به نظر من، استفاده از فیلترشکن آن‌قدر در کشور ما گسترش دارد که بحث کردن راجع به فیلتر، شرط گذاشتن و آزاد کردن قطره‌چکانی پلتفرم‌ها نه آورده‌ای برای دولت دارد و دستاوردی محسوب می‌شود و نه اصلا به چشم کاربران می‌آید؛ این اتفاق فقط خشم افراد را بیشتر می‌کند.

شهاب‌الدین حسینی، کنشگر حق دسترسی آزاد به اینترنت:

رفع فیلتر موردی هیچ‌وقت پاسخ مسئله نیست. اگر قرار است گره‌ای باز شود، باید به‌صورت جامع و همه‌جانبه باز شود، نه گزینشی و طبقه‌بندی‌شده. اینکه یوتیوب برای بخشی از جامعه باز شود اما تلگرام، اینستاگرام و واتس‌اپ همچنان فیلتر و محدود باشند، عملاً هیچ تغییری در وضعیت کاربران ایجاد نمی‌کند. فرض کنید فردی محتوایی آموزشی از یوتیوب می‌بیند و می‌خواهد آن را برای همکار یا دوستش در تلگرام بفرستد؛ دوباره گرفتار همان فیلترینگ و محدودیت می‌شود. رشد و پویایی زمانی اتفاق می‌افتد که همه این ابزارها در کنار هم و بدون مانع در دسترس باشند، نه اینکه یک پلتفرم باز و سه تای دیگر بسته باشند.

از طرف دیگر، تخصیص دسترسی ویژه به دانشجویان و اساتید نه‌تنها مسئله را حل نمی‌کند بلکه تناقض بزرگی ایجاد می‌کند. آیا وقتی دانشجو فارغ‌التحصیل شد، دیگر نیازی به یادگیری ندارد؟ یا استادی که از دانشگاه قطع همکاری کرد، از فردا دیگر حق دسترسی به دانش و آموزش را ندارد؟ علم و آگاهی محدود به کارت دانشجویی نیست. این نگاه بسته و طبقاتی فقط تبعیض را رسمی‌تر می‌کند.

اگر واقعاً دغدغه حمایت از دانشجویان وجود دارد، راه‌های بهتری هست: می‌شود دسترسی رایگان به سرویس‌های هوش مصنوعی، مقالات علمی یا ثبت و انتشار پژوهش‌ها را فراهم کرد. اما «اینترنت طبقاتی» به هر شکلی که اجرا شود، فقط فاصله میان مردم را بیشتر می‌کند. یوتیوب نه فقط برای دانشجو، بلکه برای عموم مردم ابزار یادگیری، مهارت‌آموزی، کسب درآمد و ارتباط با جهان است. در واقع، شاید استفاده از آن برای مردم عادی ضروری‌تر هم باشد، چون آن‌ها در فضای واقعی کار و زندگی به طیف وسیع‌تری از دانش و مهارت نیاز دارند.

در نهایت باید گفت، اینترنت طبقاتی تحت هر عنوانی، نشانه‌ای از تبعیض و بی‌اعتمادی به مردم است. راه‌حل واقعی، بازگرداندن اینترنت آزاد و برابر برای همه است. جامعه‌ای رشد می‌کند که دسترسی به دانش، حق عمومی باشد نه امتیاز ویژه.

از همه عجیب‌تر این است که حتی میان خود دانشگاه‌ها هم تبعیض گذاشتند؛ یعنی دانشجوی یک دانشگاه خاص حق دارد به منبع آموزشی جهانی مثل یوتیوب دسترسی داشته باشد، اما دانشجوی دانشگاه دیگر نه. مگر «دانشجو بودن» درجه‌بندی دارد؟ مگر کنجکاوی علمی، نیاز به یادگیری یا رشد فکری به اسم دانشگاه بستگی دارد؟ این مدل تقسیم‌بندی، نه‌تنها تبعیض آشکار و توهین به بقیه دانشجوهاست، بلکه تصویری از بی‌عدالتی ساختاری را نشان می‌دهد که حتی در ساده‌ترین موضوع، یعنی حق دسترسی برابر به دانش نیز رعایت نمی‌شود.

مریم نجفی، دبیر انجمن تجارت الکترونیک:

من هم مثل بسیاری از دوستان، مطالبی را که در این زمینه منتشر شده بود خواندم و با همان دیدگاه‌ها موافقم. به‌اصطلاح، این موضوع نوعی «اینترنت طبقاتی» است. اگر قرار است رفع فیلتر انجام شود، باید برای همه مردم اتفاق بیفتد. این نکته کلی است و من هم با آن موافقم.

آرین اقبال، پژوهشگر حوزه شبکه:

این رویکرد که دسترسی به منابع بین‌المللی برای دانشجویان یک دانشگاه تسهیل شود، از این منظر که دانشجویان نیازمند منابع آموزشی و پژوهشی به‌روز هستند، منطقی و قابل دفاع است. اما اگر قرار باشد «اینترنت طبقاتی» به یک رویکرد ثابت و فراگیر تبدیل شود، تبعات آن دامن‌گیر کل جامعه خواهد شد.

اجرای کامل سیاست «اینترنت طبقاتی»، نه تنها منجر به دسترسی آزادتر عموم مردم به اینترنت نخواهد شد بلکه دسترسی را سخت‌تر هم می‌کند. در حال حاضر، فیلترینگ به صورت یکپارچه اعمال می‌شود و این امر سیستم فیلترینگ را مجبور می‌کند که به دلیل نیازهای متنوع کاربران مانند توسعه‌دهندگان، محققان و صاحبان کسب‌وکار، سطحی از تسامح را به خرج دهد. اما با اجرای کامل اینترنت طبقاتی، این سطح تسامح از بین می‌رود. هر فرد با احراز هویت طبقاتی مشخص، سرویس مربوط به خود را دریافت می‌کند و در نتیجه، آن اینترنتی که برای عموم مردم عادی باقی می‌ماند، می‌تواند با محدودیت و فیلترینگ بیشتری مواجه شود. این اقدام به وضوح یک تبعیض آشکار است و باعث ایجاد تفاوت در لایه‌های مختلف جامعه و کاهش سطح رشد علمی افراد زیادی خواهد شد.

این سیاست کارآمد نخواهد بود و اجرای آن با مشکلات فنی و عملی مواجه است. اگر دسترسی صرفاً در محیط فیزیکی دانشگاه فراهم شود، افرادی که غیرحضوری کار یا تحصیل می‌کنند نمی‌توانند از آن بهره ببرند. اگر قابلیت روی خطوط منزل ارائه شود، همه اعضای خانواده دسترسی پیدا می‌کنند و اگر محدود به خط موبایل شود، کیفیت و پهنای باند لازم برای استفاده حرفه‌ای تأمین نمی‌شود.

این کار اساساً خلاف اصل بیستم قانون اساسی است که هرگونه تبعیض بر اساس طبقه اجتماعی را ممنوع می‌کند. علاوه بر این، این سیاست به پویایی علمی جامعه ضربه می‌زند. چه کسی قرار است صلاحیت‌سنجی کند که یک فرد در کدام طبقه قرار می‌گیرد؟ ما در طول تاریخ نمونه‌های زیادی داشته‌ایم که افراد خارج از طبقات رسمی، مانند یک راننده تاکسی یا یک دانش‌آموز، با دسترسی به منابع آزاد، تحولات بزرگی ایجاد کرده‌اند. این تشخیص طبقه اساساً پویایی علمی جامعه را نابود می‌کند که به معنای ضربه زدن به اقتصاد و امنیت کشور است.

این اقدامات، تلاش‌هایی هستند برای بقای فیلترینگ. حاکمیت به این نتیجه رسیده که خسارت‌های فیلترینگ زیاد شده است و برای آنکه مجبور به لغو کامل نشود، دست به اقدامات طبقاتی می‌زند تا خسارات آن را کاهش دهد. این در حالی است که اینترنت طبقاتی، مشکلات امنیتی و اقتصادی جدیدی را به وجود می‌آورد. مردم همچنان برای زیست روزمره مجبور به استفاده از فیلترشکن خواهند بود و پس از اجرای این طرح، حاکمیت توجیه بیشتری برای تلاش برای مسدودسازی شدیدتر فیلترشکن‌ها پیدا می‌کند.

این رویکرد، در نهایت یک دور باطل رخوت و به نوعی خودکشی علمی و اجتماعی است. این صلاحیتی که فردی بخواهد دیگران را قضاوت کرده و اجازه دهد به چیز خاصی دسترسی داشته باشند یا نداشته باشند، غیرقابل تصور است و نتیجه آن ضربات خیلی جدی به بدنه علمی، فردی، اجتماعی و امنیتی کشور خواهد بود.

سعید سوزنگر، فعال حقوق دسترسی دیجیتال:

اینترنت جزو حقوق اولیه مردم است، هیچ کس حق ندارد آن را محدود به سرویس خاص یا گروه خاصی کند و این کار مصداق بارز رانت و تبعیض است.

استفاده‌کنندگان از این سرویس هم مشارکت‌کننده در یک ظلم آشکار به حقوق مردم هستند.

حاکمیت در حال خرد کردن ملت به گروه‌های کوچک‌تر و ضعیف‌تر است تا بتواند جلوی خواست عمومی مردم بایستد.

پیش‌تر با دسترسی بدون فیلتر به کسب‌وکارها و ابزار مخصوص گیمرها، نارضایتی گروه‌هایی را به‌صورت گزینشی تامین کرده و به مرور سراغ گروه‌های دیگر جامعه هم خواهند رفت.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید