به کجا میرویم؟
مطالعه درباره قاتلان زنجیرهای (سریال کیلرها) نشان میدهد که سه ویژگی در همه آنها وجود دارد: شبادراری در کودکی، داشتن مادران سلطهجو و خشن و بالاخره تمایل شدید به حیوانآزاری در خردسالان.
کد خبر :
۴۴۲۰۷
بازدید :
۱۲۱۳
بهمن کشاورز؛ حقوقدان و وکیل دادگستری | مطالعه درباره قاتلان زنجیرهای (سریال کیلرها) نشان میدهد که سه ویژگی در همه آنها وجود دارد: شبادراری در کودکی، داشتن مادران سلطهجو و خشن و بالاخره تمایل شدید به حیوانآزاری در خردسالان.
اینکه چه میزان از این خصوصیات در بزرگسالی این افراد یا کسانی که آمادگی قاتل زنجیرهای شدن را دارند، باقی میماند، بر ما روشن نیست و دراینباره باید متخصصان «روانشناسی غیرعادی» اظهارنظر کنند. اما گمان میرود علاقه و اشتیاق به حیوانآزاری را در بزرگسالان باید جدی و علامتی از وجود بیماری و ناهنجاری تلقی کرد.
اینکه چه میزان از این خصوصیات در بزرگسالی این افراد یا کسانی که آمادگی قاتل زنجیرهای شدن را دارند، باقی میماند، بر ما روشن نیست و دراینباره باید متخصصان «روانشناسی غیرعادی» اظهارنظر کنند. اما گمان میرود علاقه و اشتیاق به حیوانآزاری را در بزرگسالان باید جدی و علامتی از وجود بیماری و ناهنجاری تلقی کرد.
اخیرا ناظر صحنهای بودم که از ذهنم محو نمیشود. واقعیت این است که این مشاهده بیش از لحظهای طول نکشید، چون توان بیشتردیدن را نداشتم: در مراسمی، گاوی را زنده آویزان کرده بودند و آنگونه که دیگران برایم تعریف کردند (چون خودم نتوانستم بیشتر نگاه کنم) با ضربات کارد و چاقو حیوان را کشتند و به خیال خود قربانی کردند.
قربانیکردن ریشه در تاریخ دارد و از ماجرای حضرت ابراهیم تاکنون به اشکال گوناگون، در ادیان مختلف، تکرار شده است و میشود. تحلیل و توصیف قضیه را بسیار گفته و نوشتهاند. مثل مطالبی که مرحوم دکتر شریعتی در باب عید قربان، در کتاب حج، آورده است. ممکن است کسانی درباره اصل قضیه پرسشها و ابهاماتی داشته باشند.
همچنان که بعضیها «گوشتخواری» را نفی میکنند و برخی دیگر تا آنجا پیش میروند که استفاده بشر از هرگونه ماده غذایی با منشأ حیوانی را ناروا میدانند. پاسخ این شبهات را مذاهب با تعیین موارد حلال و حرام دادهاند و دینباوران با مراجعه به احکام شریعت تردیدهای خود را برطرف میکنند.
ممکن است کسانی از این دینباوران با اراده آزاد، با وجود حلالبودن محصولات حیوانی، عملا خود را از خوردن گوشت یا حتی شیر، عسل و تخممرغ محروم کنند، بدون اینکه در اصل حکم شرعی مناقشهای داشته باشند. این امری سلیقهای است و قابل قبول. اما اینکه کسی زجردادن و شکنجه حیوانات را مباح و جایز (یا خدایناکرده واجب) بداند، بیتردید بیماری است و فرموده خداوند را که «... فی قلوبهم مرض» تداعی میکند.
آمادگی برای نبرد و مآلا خونریزی چیزی است و قساوت و وحشیگری و بیرحمی چیز دیگری. اینگونه حرکات به هر بهانه و در هر مراسمی که باشد غیرقابل قبول، توجیهناپذیر و محکوم است. همچنین اینکه گوسفندان را دستوپابسته در وسط مسیر مردم، ردیف کنند و بعد در مقابل چشمان وحشتزده کودکان - و حتی بزرگسالان- سر ببرند، به نوعی تبدیل مراسم قربانی به عادیسازی یا حتی تحبيب و بزرگداشت خشونت است که نه در تفکر شیعه جایی دارد و نه در فرهنگ ایرانی.
کشتن حیوانات حلالگوشت، به عنوان مقدمه لازم برای مصرف گوشت آنها، با همه بحثهای فلسفیای که درباره آن وجود دارد، ضرورت و اجباری است که بشر به آن تن در داده است هرچند درعینحال مشاغلی همچون قصابی و سلاخی مکروه تلقی شده است، اما سفارش اکید همواره این بوده که ذبح حیوانات با کمترین آزار و شکنجه و درد توأم باشد بنابراین زجردادن حیوان مذبوح بیگمان ناهنجاری روانی و بیماری است که نیاز به درمان جدی دارد به طریق اولی شکنجه حیوانات حرامگوشت و کتکزدن و آزار و کشتن گربهها، سگها و خرسها و... چنان مرض خطرناک و جدیای است که مبتلایان به آن را باید بستری و عنداللزوم - تا مدتی- زنجیر کرد. والله اعلم!
۰