اردیبهشت جهنمی!

اردیبهشت جهنمی!

«اردیبهشت»، در چنین بحبوحه‌ای بتواند معنای واژگانی ایرانی‌اش را: «بهترین راستی»، «بهترین نظم» و نماد اسطوره‌ای امشاسپندی‌اش را: «نماد نظام جهانی، قانون ایزدی و نظم اخلاقی در این جهان و...» بر دوش کشد! آن‌گاه که همه نظم‌های طبیعت را ما آدمیزادگان بی‌خِرَد این‌سان غیرانسانی برهم ریخته‌ایم!

کد خبر : ۵۷۱۰۲
بازدید : ۱۰۹۶
اردیبهشت جهنمی ناهید توسلی* | در نوجوانی که دانش‌آموز بودیم، اردیبهشت که از راه می‌رسید باید آماده امتحانات خرداد می‌شدیم. گروهی از دانش‌آموزانِ فراری از درس می‌خوانند: «اردیبهشتِ مَردُم، اردی‌جهنم ماست!» و ما آن زمان نمی‌دانستیم چگونه می‌شود «اردیبهشت‌ماه» را اردی‌جهنم پنداشت! اینک اما، در میان‌سالی (نترسم، بگویم کهن‌سالی)، اردی‌جهنم را در اردیبهشت زیبا و گلباران، می‌بینیم و حس می‌کنیم!

اسفا از روزگاران، اسفا!
به روایتی اسطوره‌ای-تاریخی ۱۲۴ هزار پیامبر از سوی آفریدگار، برای بهترزیستن و نیز درست‌ترزیستن ما آدمیزادگان از زمین و آسمان آمدند تا بفهمانند و بفهمیم که این زمانِ کوتاهِ زیستنِ ما در این خاکستان، کوتاه‌تر و ناپایدارتر از آن است که در هزاره سوم و سده بیست‌ویک و در زمان و زمانه این‌همه گستردگی علم و دانش، همراه با پُزِ اشرف‌مخلوقات‌بودن و خود را مرکز جهان دانستن! این‌سان زیستن زیبنده مای آدمیزاده که بی‌شک اینک داعیه «انسان» شدن هم داریم، نیست!

دین‌داران خود را خلیفه خدا می‌پندارند و آنان که دین را قبول ندارند، اما داعیه «حقوق بشر» دارند؛ لیک در این میان، هر دو در پی یک هدف می‌زیند: کشتار یکدیگر! و این، در این برهه از زمان، کمدی‌ترین تراژدی زیستن ما آدمیزادگان است!
علم، فلسفه، تاریخ و... همه و همه این گوهر‌های گران‌بها که با درد و مشقت و سختی و کوشش و عرق‌ریزان جسم و روان، آن‌ها را به دست می‌آوریم اما، همه ملعبه دست ما آدمیزادگان شده اند برای نابودی همین ما آدمیزادگان! و این کمدی‌ترین تراژدی زیستن ما آدمیزادگان است!

با یک نگاه به این خاکستان کُرَوی (که بسیاری از همین عالِمان تازگی‌ها آن را مسطح می‌دانند) می‌بینیم که در هر گوشه‌ای آتشی برپاست که دود آن از آسمان هفتم نیز گذشته است؛ آتشی که آتش‌افروز را هم دود می‌کند، آتش‌افروزانی که «خِرَد» درک آن را هم ندارند! و آنانی که ننگ نام «آدمیزاده بر خود نهادن» را چه بسیار شیرین‌تر از «انسان‌بودن» پذیرفته‌اند که آتش‌افروزی را درخور انسان نمی‌دانند، در گوشه‌گوشه این خاکستانِ آتش‌گرفته سرد و خاموش ایستاده اند به نظاره... و نمی‌دانند «خِرَد» در این میان چیست و کجاست و «خردمند» کدام است؟ و نظاره می‌کنند روز را و شب را و هنوز را! در انتظار «گودو» یی که نمی‌دانند کِی خواهد آمد تا بساط این کمدی تراژیک را برچیند.

اردیبهشت زیبای گلباران، چگونه زیبا باید بماند آن‌گاه که خون ۷۰ انسان بی‌گناه، در یک روز زمین بهاری‌اش را خونباران می‌کند؟ درحالی‌که روی همان زمین و در همان زمان و نیز در همان روز با فاصله یک «باور» جشن و سرور و شادمانی و دست‌افشانی برپاست تا همین یک فاصله «باور» را هم از آنان که می‌کُشند و به قتل می‌رسانند بگیرد! شاید از این‌رو است که گفته‌اند: همه روز‌ها عاشورا و همه سرزمین‌ها کربلاست!

شک دارم، شک دارم «اردیبهشت»، در چنین بحبوحه‌ای بتواند معنای واژگانی ایرانی‌اش را: «بهترین راستی»، «بهترین نظم» و نماد اسطوره‌ای امشاسپندی‌اش را: «نماد نظام جهانی، قانون ایزدی و نظم اخلاقی در این جهان و...» بر دوش کشد! آن‌گاه که همه نظم‌های طبیعت را ما آدمیزادگان بی‌خِرَد این‌سان غیرانسانی برهم ریخته‌ایم!

آیا با این‌همه فاجعه انسانی در این اردیبهشت زیبای بهاری، اردیبهشتمان «جهنمی» نشده است؟!
* نویسنده، پژوهشگر و کنشگر حقوق زنان، مدیرمسئول مجله «نافه»
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید