گرمخانه؛ سرپناهی بدون انتخاب
گرمخانههایی که ضرورت دارند، اما مدیریت و اعتبار مناسب ندارند و شهرداری تهران با جابهجاکردن گاهبهگاه پیمانکاران بخشهای مختلف آن تنها بهدنبال روشننگهداشتن این چراغ و حفظ ظاهر است و هر زمستان تا زمستان بعدی این حساسیت کم و زیاد میشود.
کد خبر :
۷۳۸۳۲
بازدید :
۹۶۳۷
شروع توفانی بارشهای پاییزی از ابتدای آبان شهرداری تهران را بر آن داشته تا درباره احتمال خطر برای کارتنخوابهایی که در گوشهگوشه شهر بودهاند، هشدار دهد و از مردم بخواهد تا درباره آنها به شهرداری گزارش دهند.
شهردار تهران هم چند روز قبل به بازدید یکی از این گرمخانهها رفته و شرایط را ارزیابی کرده بود؛ اما مسئله اینجاست که چقدر این آمادگی در ۱۷ گرمخانه سطح شهر تهران وجود دارد.۱۸ سال قبل شهردار اسبق تهران در روزهای سرد زمستانی کمترین فکرش کارتنخوابهای شهر تهران بود، فکرش را هم نمیکرد که تجمع چند دانشجو او را به شروع جریانی مجبور کند که تا امروز ادامه داشته است؛ کاری که شاید آن شب بهجای محمود احمدینژاد، چمران برای خواباندن سروصداها رسول خادم را فرستاد و تا مدتها بعد این خادم بود که دنبال این کار را گرفت و ادامه پیدا کرد و اتفاقا شهردار بعدی مانور خوبی روی آن داد.
تا چند سال قبل که نه این فضای شبکههای اجتماعی وجود داشت و نه حساسیتی روی مرگ چند کارتنخواب زیر پل یا در جویها وجود داشت، ضرورتی هم برای ایجاد گرمخانه وجود نداشت. از ۱۸ سال قبل تاکنون فضایی که بهعنوان گرمخانه امروزی میبینیم، تغییرات زیادی داشته و تعدادشان افزایشی چشمگیر داشته است؛ اما هنوز با همان اشکالات اولیه به کارش ادامه میدهد.
گرمخانههایی که ضرورت دارند، اما مدیریت و اعتبار مناسب ندارند و شهرداری تهران با جابهجاکردن گاهبهگاه پیمانکاران بخشهای مختلف آن تنها بهدنبال روشننگهداشتن این چراغ و حفظ ظاهر است و هر زمستان تا زمستان بعدی این حساسیت کم و زیاد میشود. شهرداری تهران امسال نیز مانند سال گذشته از شهروندان و گروههای مردمی و اجتماعی مختلف خواست موارد مختلف مربوط به کارتنخوابها را به اطلاع شهرداری برسانند تا به این ترتیب کارتنخوابی کنار خیابان نماند؛ اما آنجایی که شهرداری تهران کارتنخوابها را به آن نوید میدهد و دعوت میکند یا با زور میبرد، چه ویژگیهایی دارد که بسیاری از کارتنخوابها علاقهای برای رفتن به آنجا ندارند و آیا این فضا آماده پذیرش و نگهداری این تعداد از کارتنخوابهای مرد و زن هست یا نه؟
دلایل زیادی درباره عدم انتخاب و وجود اجبار در مورد گرمخانهها وجود دارد. از جمله اینکه تعداد مراجعهکنندگان چندبرابر ظرفیت است، معتادان یا افرادی که بیماری خاص دارند، از بقیه جدا نیستند، حمام اجباری بدون مواد شوینده کافی و لازم است.
لباسهایی که میدهند لزوما تمیز نیستند یا از آنها پس گرفته میشود. غذا بسیار کم و ناچیز است و به منتی که میگذارند با رفتارهایی که محترمانه نیست نمیصرفد و مهمترین عامل اینکه هر ساعتی وارد این مجموعه شده باشی تا بخواهی خوابت ببرد و ساعتی به آرامش برسی، اولین دقایق طلوع آفتاب برپا میزنند و همه را بیرون میکنند و آنوقت باید در همان سرمایی که از آن فرار کردهای در خیابان بچرخی تا روز شروع شود.
اگر ۱۰ سال قبل از کارتنخوابی درباره گرمخانهها میپرسیدیم، همین موارد را میگفت و همین امروز هم همین جواب را خواهید گرفت. طبق گزارشهای شهرداری تهران در شش ماه اول سال جاری که روزها و شبهایی گرم و ملایم را داشتهایم، ۱۵۳هزارو ۶۸۹ نفر در گرمخانههای پایتخت پذیرش شدهاند؛ اما این آمار برای روزهای عادی سال هستند و بهمحض سردشدن و شروع بارندگیها دیگر جویها و کانالها، زیرپلهها و حاشیه اتوبانها یا خرابههایی که بیصاحباند نمیتوانند امن باشند و کارتنخوابهای زیادی مجبور هستند مسیری قابل توجه را طی کنند تا در ساعتی مناسب به گرمخانه برسند، چراکه تعداد معدودی از آنها ترجیح میدهند با گشتها به آنجا برسند؛ مگر آن گروه معتادان متجاهری که دیگر چیزی برای ازدستدادن ندارند. از بیش از ۱۵۳ هزار مددجویی که در گرمخانههای تهران پذیرش شدهاند، ۶۳هزارو ۵۰۰ نفر فقط در مددسرای خاوران بودهاند.
مجموعه خاوران بزرگترین و اصلیترین مجموعه و البته شناختهشدهترین در میان کارتنخوابهاست که در محدوده جنوبی تهران تردد دارند. با این حساب آیا نباید درباره این مجموعه که سابقه تعطیلی بهدلیل اعتراض مردمی و مزاحمتهای معتادان را هم در کارنامه دارد، در این سالها برنامهریزی متفاوتی میکردیم؟
مسئله دیگر این است که این تعداد کارتنخواب چه در شب و چه در طول روز مسئله حلنشده پایتخت هستند که به گفته مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران حداقل پنجهزارو ۶۲۰ نفر از این مددجویان بار اولشان بوده و مابقی تکراری هستند. این یعنی نوعی از شیوه زندگی در میان کارتنخوابها که اگر با این وضعیت گرمخانهها و همنشینی با معتادان ادامه یابد، آن فرد احتمال اعتیاد یا بیماری برایش وجود خواهد داشت.
فارغ از این موارد، گفته شده که بیش از ۲۰ هزار زن کارتنخواب هم در گرمخانهها پذیرش شدهاند که بین ۱۸ تا ۵۰ سال دارند. درباره زنان این شرایط نگرانکنندهتر هم میشود، چراکه تعداد مراکز کمتری آنها را پذیرش میکنند و در بیرون از گرمخانهها هم جای امن کمتری برایشان پیدا میشود.
در شرایطی که گفته میشود بهدلیل شرایط اقتصادی، بیکاری، فقر و مهاجرت تعداد افراد بیسرپناه در تهران بسیار بیشتر است و در آمارهای رسمی بارها گفته شده ۸۰ درصد مراجعهکنندگان به گرمخانهها را افرادی از شهرهای دیگر تشکیل میدهند، آیا نباید برای تفکیک این افراد حتی برای چند ساعت چارهای اندیشیده میشد؟! آیا هنوز وقت آن نرسیده که به گرمخانهها به چشم فضایی کثیف و دور از زندگی عادی برای افراد آخر خط نگاه نکنیم؟
۰