چرا این مرد به دانشجویان آمریکایی شلیک می‌کرد؟

چرا این مرد به دانشجویان آمریکایی شلیک می‌کرد؟

چارلز ژوزف ویتمن که در سن ۲۵ سالگی ۱۴ نفر را کشت و ۳۲ نفر را به‌شدت مجروح کرد، از قاتلانی است که هنوز هم راز قتل‌هایش با سوالات بسیاری روبه‌روست. او در اول آگوست سال ۱۹۶۶ با پنج اسلحه از طبقه بیست و هفتم ساختمان دانشگاه به سوی دانشجویانی که در حیاط بودند، تیراندازی کرد.

کد خبر : ۱۳۲۳۱۱
بازدید : ۳۲

هیچکس نمی‌داند که چرا دانشجویان آمریکایی به همکلاسی‌هایشان شلیک می‌کنند و چرا تیراندازی‌های دانشگاهی و مدرسه ‌ای پشت سر هم رخ می‌دهد اما ماجرای تیراندازی چارلز ویتمن از نخستین حوادث در این زمینه است که جامعه آمریکا را به شوک عظیمی فرو برد.

چارلز ژوزف ویتمن که در سن ۲۵ سالگی ۱۴ نفر را کشت و ۳۲ نفر را به‌شدت مجروح کرد، از قاتلانی است که هنوز هم راز قتل‌هایش با سوالات بسیاری روبه‌روست. او در اول آگوست سال ۱۹۶۶ با پنج اسلحه از طبقه بیست و هفتم ساختمان دانشگاه به سوی دانشجویانی که در حیاط بودند، تیراندازی کرد.

در این حادثه ۴ نفر در طبقه بیست و هفتم و ده نفر در حیاط  دانشگاه کشته شدند. قتل دانشجویان که به «قتل عام برج» معروف شد، پس از آن روی داد که ویتمن همسر و مادرش را در خانه‌اش کشت. این قاتل در نهایت از سوی یک پلیس به نام هوستن مک کوی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.

پدر و کلکسیون تفنگ‌ها

چارلز ویتمن در ۲۴ ژوئن سال ۱۹۴۱ در لیک ورث فلوریدای آمریکا در یک خانواده طبقه متوسط به دنیا آمد و بزرگ شد. او بزرگ‌ترین بچه خانواده بود و دو برادر داشت. پدر خانواده در کار لوله‌کشی ساختمان بود و اوضاع اقتصادی متوسطی داشتند. ویتمن از شاگردان زرنگ و باهوش مدرسه و دانشگاه بود و دوستان زیادی داشت. او فرد محبوبی میان همسایگان و اطرافیانش بود.

در زمان مدرسه دانش‌آموز بسیار زرنگی بود؛ حتی در یک تست آی‌کیو نمره ۱۳۸ را به دست آورد.

11

5 اسحله‌ای که ویتمن  روز قبل از حادثه خریده‌بود

او در تیم بیسبال مدرسه عضو بود، پنج سال پیانو تمرین می‌کرد و نوازنده خوبی بود؛ همچنین علاقه بسیاری به بازی با تفنگ‌های اسباب بازی داشت. این علاقه به قدری بود که به گفته همسایه‌ها، حتی زمانی که به سن جوانی هم رسیده بود، تفنگ‌ها را از خودش دور نمی‌کرد. ویتمن با پدرش رابطه بسیار خوبی داشت.

شاید یکی از مهم‌ترین دلایل این رابطه خوب پدر وپسری، علاقه مشترک آنها به تفنگ بود. پدر کلکسیونی از تفنگ‌های مختلف داشت و به او نحوه تیراندازی، نگهداری و تمیز کردن آنها را یاد می‌داد. البته در آن زمان هیچ گزارش یا شکایتی درباره استفاده از سلاح گرم یا تیراندازی نشد.

اول دردسر

در سال ۱۹۵۹ ویتمن برخلاف نظر پدرش به نیروی دریایی ملحق شد. ظاهرا در نیروی دریایی او چندان موفق نبود. در تحقیقات پلیس معلوم شد که ویتمن با پدرش بارها بر سر این موضوع بحث کرده که حتی در یک‌مورد با هم ضد و خورد هم داشته‌اند. ویتمن یک بار هم به علت مصرف مشروبات الکلی، قمار روی سلاح‌های گرم و تهدید یک سرباز نیروی دریایی به پرداخت ۳۰ دلار، به دادگاه نظامی فراخوانده شد و به ۳۰‌روز زندانی و ۹۰ روز کار اجباری محکوم شد.

12

   موضوع به حدی مبهم بود که مجله تایمز آن را روی جلد برد

تمامی این مسائل روی هم رفته ویتمن را به جایی رساند که یکباره ارتش را رها کرد و در سال ۱۹۶۱ به دانشگاه تگزاس رفت و در رشته مهندسی مکانیک ثبت نام کرد.  ویتمن باهوش با نمرات خوبی که آورد، بورسیه تحصیلی گرفت اما در سال ۱۹۶۳ به دلیل تیراندازی و شکار غیرقانونی یک گوزن، فرصت بورس را از دست داد. از آن به بعد مجبور شد به صورت پاره وقت کار کند. ویتمن در ۱۹۶۲ با کاتلین فرانسه لیسنر یکی از دانشجویان دانشگاه تگزاس ازدواج کرد.

جدایی پدر و مادر، شروع بیماری‌ها

اما در سال ۱۹۶۶ در این خانواده آرام، مشکلاتی پیش آمد که نهایتا باعث جدایی مادر ویتمن از پدرش شد. مادر به تگزاس سفر کرد. ظاهرا علت این اختلاف، تغییر رفتار پدر خانواده، تندخویی و دشنام‌گو شدن او بوده است. روان‌شناسان جنایی معتقدند که رفتارهای خشن پدر چارلز، تاثیر بسیاری بر او گذاشته است.

به نظر آنها چارلز دائما میان رفتارهای پدرش و ارزش‌هایی که مادرش بر آنها تاکید می‌کرده، سرگردان بوده و قدرت تشخیص خود را از دست داده و به مرور تبدیل به آدمی گیج و سرخورده شده که نه می‌توانست راه درست را انتخاب کند و نه می‌توانست گذشته را ازیاد ببرد. او در زمان قتل‌ها تحت تاثیر آموخته‌های پدرش قرار گرفته بود.

13

چارلز ژوزف ویتمن

تحقیقات پلیس نشان می‌دهد که ویتمن در پاییز و زمستان سال ۱۹۶۶ حداقل پنج بار به پزشکان بیمارستان سر زده است و آنها برایش دارو تجویز کرده‌اند. دکتر کوچرام به او پیشنهاد داد که با روانپزشک دانشگاه هم مشورت کند.

او به روانپزشک درباره سرخوردگی‌اش از جدایی والدینش، مشکلاتی که درنیروی دریایی داشته، فشارهای روحی که در دانشگاه و محل کار به سراغش می‌آیند و اینکه نمی‌تواند حس دشمنی و خصومت را در خودش کنترل کند، گفت. کالبدشکافی ویتمن پس از قتل او نشان داد که مواد مخدر استفاده می کرده، دارای مشکلات جسمانی بوده و در معرض ابتلا به سرطان یا تومور مغزی قرار داشته است.

آنها به بهشت خواهند رفت

روز قبل از  حادثه، ویتمن یک دوربین دوچشمی و یک چاقو خرید و به محل کار همسرش رفت. وقتی منتظر آمدن او بود یادداشتی نوشت: «این روزها خودم را نمی فهمم، من یک انسان متوسط و باهوش نیستم، من تنها یک قربانی‌ام؛ قربانی افکار غیرعادی و غیرعقلانی».

وقتی همسرش آمد، نوشتن را متوقف کرد و با او به دیدن مادرش رفت. نیمه شب با چاقویی که خریده بود مادرش را به قتل رساند و در کنار جسدش یادداشتی گذاشت: «من زندگی مادرم را گرفتم، در حالی‌که او را با تمام وجودم دوست داشتم. مطمئنم اگر بهشتی وجود داشته باشد او اکنون در آنجاست».

اما نفر بعدی همسرش بود که در خانه شان بی خبر از همه چیز در خواب بود. ویتمن، همسرش راهم با زدن سه ضربه چاقو به قلبش کشت و مانند مادرش یادداشتی هم در کنار جسد او گذاشت: «همه فکر می کنند من واقعا وحشی و حیوانم که دو تن از عزیزانم را کشتم... می‌دانم پلیس به زودی آنها را پیدا خواهد کرد. از آنها می خواهم اگر به همسر و مادرم بدهی‌ای دارند آن پول را به مراکز تحقیقات بیماری‌های روانی بدهند تا دیگر هیچ وقت از این اتفاقات نیفتد...».

تیراندازی از طبقه بیست و هفتم

ویتمن در دست نوشته‌هایی که بعدها در وسایل اتاقش پیدا شد، نوشته بود: «چقدر دلم می‌خواهد با تفنگ شکاری‌ام از ساختمان بلند برج دانشگاه شروع به تیراندازی کنم». روز آخر فقط۲۵۰دلار برایش مانده بود که با آن پنج نوع تفنگ از جمله یک کاربین ام۱ به بهانه شکار خوک، یک تفنگ ساچمه‌ای و یک کیف سبز رنگ خرید. ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه وارد ساختمان اصلی شد. با آسانسور به طبقه بیست و هفتم- یعنی طبقه پایین ساعت بزرگ دانشگاه- رفت.

14

اولین قتل در دانشگاه هم در آنجا روی می‌داد. زمانی که ادنا تونسلی از کارکنان دانشگاه به ویتمن در طبقه ۲۷ مشکوک می‌شود و از او می‌خواهد که کارت شناسایی‌اش را نشان دهد، ویتمن با قنداق تفنگ، ده ضربه به سر ادنا می زند و جنازه او را به پشت دیوار می‌کشد. دو نفر دیگر که در همان طبقه بودند، متوجه صدای درگیری می‌شوند؛ اما وقتی چشمشان به زمین خونی می‌افتد، وحشت‌زده به سمت آسانسور فرار می کنند، که ویتمن با گلوله هر دو را می‌کشد.

ساعت ۱۱:۴۸ دقیقه تیراندازی شروع می‌شود. او به دانشجویان وحشت‌زده که در حیاط دانشگاه پا به فرار گذاشته بودند شلیک می‌کرد و هیچ کس نمی دانست چه کسی و از کجا شلیک می‌کند.

هوستن مک کوی- فرمانده نیروهای پلیس- خود را به طبقه بالا می‌رساند. ویتمن به شکل وحشیانه‌ای به سمت مردم شلیک می‌کند، هوستن او را نشانه می‌گیرد و از فاصله سه متری، یک گلوله به مغزش شلیک می‌کند. به این ترتیب پرونده چارلز ژوزف ویتمن- مشکوک‌ترین قاتل آمریکا- در اول آگوست ۱۹۶۶ بسته می شود.

منبع: همشهری

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید