تاثیرگذارترین فیلمسازان تاریخ سینما؛ از استنلی کوبریک تا آکیرا کوروساوا

از زمانی که ایدویرد مایبریج اولین تصویر متحرک را در سال ۱۸۷۸ ساخت، مردم داستانهای بسیاری از طریق سینما روایت کرده اند. برخی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینما همچنان به سرگرم کردن توده ها، حتی مدتها بعد از مرگشان ادامه میدهند. دستاورد بزرگ دیگر این بزرگان، تاثیری است که بر دنبال کنندگانشان داشته اند. افرادی مانند جرج لوکاس، استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، وس کریون و بسیاری از دیگر فیلمسازان، روشهای خلاقانه خاص خود در ساخت فیلم را دارند.
بارها گفته شده است که هنر از زندگی واقعی تقلید میکند او تا حدودی زیادی این گفته واقعیت دارد. چیز دیگری که هنر از آن تقلید میکند، هنر است. فیملسازان بیش از یک قرن است که آثار هنری تولید میکنند و فارغ از رهاورد آنها برای این فرم هنری، همه آنها تحت تاثیر کسانی بودند که قبل از آنها وارد این عرصه شدند.
نمیتوانید به یک مدرسه فیلمسازی بروید و تکنیکها و روشهای فیلمسازی که توسط فیلمسازان موفق استفاده شده را فرا نگیرید و کسانی که به مدارس فیلمسازی نرفته اند نیز با تماشای دستاوردهای بزرگ نوابغ سینما، فیلم ساختن را یاد میگیرند.
از زمانی که ایدویرد مایبریج اولین تصویر متحرک را در سال ۱۸۷۸ ساخت، مردم داستانهای بسیاری از طریق سینما روایت کرده اند. برخی از بزرگترین فیلمسازان تاریخ سینما همچنان به سرگرم کردن توده ها، حتی مدتها بعد از مرگشان ادامه میدهند.
دستاورد بزرگ دیگر این بزرگان، تاثیری است که بر دنبال کنندگانشان داشته اند. افرادی مانند جرج لوکاس، استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، وس کریون و بسیاری از دیگر فیلمسازان، روشهای خلاقانه خاص خود در ساخت فیلم را دارند.
در سراسر تاریخ سینما، تاثیر یک خالق بزرگ را میتوان در کارهای دیگران دید. در حالی که افرادی که در این فهرست آمده اند، تنها فیلمسازان تاثیرگذار تاریخ سینما نیستند، اما تاثیرگذارترین افراد تاریخ صنعت فیلمسازی به شمار میآیند.
۱- اگنس واردا
در حال که سینمادوستان امروزی احتمالاً آشنایی چندانی با آثار اگنس واردا ندارند، اما بدون شک از موج نو سینمای فرانسه که در دهه ۱۹۵۰ آغاز شد مطلع هستند. فیلمهایی که با الهام از این موج ساخته شده با روشهای جدیدی از فیلمسازی ساخته شده بودند که سبکها و تکنیکهای سنتی را کنار گذاشته و سبک و سیاقی مستند گونه، اگزیستانسیالیستی و نمادگرایانه داشتند و بیشتر به مسائل اجتماعی و سیاسی میپرداختند.
واردا در مرکز این جریان موثر سینمایی قرار داشت. او با اولین فیلم خود به نام La Pointe Courte در سال ۱۹۵۴ پیشگام این جریان جدید سینمایی در فرانسه شد و به همین خاطر بسیاری او را «مادر موج نوی سینمای فرانسه» میدانند و او اولین فیملساز زنی بود که جایزه افتخاری اسکار را بدست آورد.
رویکرد آوانگارد واردا به فیلمسازی، با دوری از فیلمبرداری در داخل فضاهای بسته و ترجیح فیلمبرداری در لوکیشنهای واقعی همراه بود، موضوعی که تا آن زمان اصلاً رواج نداشت. واردا فمنیستی بود که اغلب به نفع فیلمسازان مرد دوران فعالیتش توسط رسانهها نادیده گرفته میشد. علیرعم این موضوع، واردا از طریق استفاده اش از روایت غیرخطی، تاکید بر حال و هوا به جای داستان و تدوین غیرمعمول بسیار تاثیرگذار بود.
فهرست کارگردانانی که تحت تاثیر کارهای واردا بودند بسیار طولانی خواهد بود، اما گرتا گرویگ، ژان لوک گودار و حتی مارتین اسکورسیزی نیز از او تاثیر پذیرفتند که درباره واردا گفته است: «من بیشترین الهام را از او گرفتم، زیرا او اهمیتی نمیداد، قانونی وجود نداشت! این نقطه کلیدی کارهای او بود».
۲- استنلی کوبریک
سبک منحصربفرد استنلی کوبریک و توجه دیکتاتورمآبانه و به شدت وسواسی او به جزییات به تولید برخی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما مانند ۲۰۰۱: A Space Odyssey، A Clockwork Orange و Spartacus منجر شد. کوبریک کارش را با عکاسی آغاز کرد و علاقه او به تجهیزات عکاسی بود که وی را به سمت ساخت فیلم سوق داد.
کوبریک نسبت به جزییات بسیار دقیق بود و توانایی او در برنامه ریزی برای برداشتها نظیر نداشت. قاب بندی و جنبههای زیبایی شناختی خاص کارهای کوبریک بسیاری از فیلمسازان عصر خود او و بعدتر را تحت تاثیر قرار داد که از آن میان میتوان به پل توماس اندرسون، کریستوفر نولان، دیوید فینچر و بسیاری دیگر اشاره کرد. استیون اسپیلبرگ گفته است که هیچ کسی در تاریخ بهتر از کوبریک نمیتوانسته فیلم بسازد و کمتر کسی میتواند این گفته را رد کند.
مایکل مان بزرگ در مصاحبهای گفته است: «علاقهای به سینما نداشتم تا اینکه Dr. Strangelove را دیدم، قبل از Dr. Strangelove، امکان پذیر به نظر نمیرسید که بتوانید در موج اصلی صنعت سینما کار کنید و فیلمهای بسیار جاه طلبانه برای مخاطب عام و اکثریت سینماروها بسازید».
کوبریک میراثی ماندگار دارد که به اشکال مختلف میتوان رد آن را در فرهنگ عامه دید. کارتون سیمپسونها دهه هاست که از کنایه استفاده میکند و حتی در یکی از اپیزودهایش از شخصیت کوبریک استفاده میکند و تاثیر سبک فیلمسازی او را میتوان در دنیای تلویزیون، موسیقی و بسیاری حوزههای دیگر نیز دید.
۳- ژان لوک دار گدار
اگر اگنس واردا مادر موج نو سینمای فرانسه بود، ژان لوک گدار را میتوان پدر آن نامید. همانند واردا، گدار نیز کار خود را در دهه ۱۹۵۰ آغاز کرد و سبک غیرمعمول و متفاوتش با تکنیکهای فیلمسازی سنتی سینمای فرانسه، آغازگر موج نوی سینمای این کشور بود. او کارش را به عنوان منتقد سینمان آغاز کرد و بعد از اینکه خود به فیلمسازی روی آورد، تلاش کرد تا از بسیاری از رویکردهای سنتی و مورد انتقاد سینمای فرانسه دوری کند و بدین ترتیب بود که جایگاه خود را در تاریخ سینما تثبیت کرد. اولین فیلم گدار به نام À Bout de Souffle که بیشتر با نام Breathless شناخته میشود شاید تاثیرگذارترین و بهترین اثر او نیز باشد، فیلمی که یکی از اولین آثار موج نو سینمای فرانسه بود که توجه بین المللی را به خود جلب میکرد.
استفاده گدار از جامپ کات ها، دوربین دستی، دیالوگها و نور طبیعی، فیلمبرداری در موقعیت و استفاده از بازیگران ناشناخته باعث شد وی همه جنبههای موج نو سینمای فرانسه را امتحان کند. این سبک فیلمسازی بسیار متفاوت از رویکرد سینمای هالیوود بود، اما خیلی طول نکشید که فیلمسازان هالیوودی نیز به تقلید از سبک فیلمسازی گدار پرداختند.
بسیاری از ترفندهای فیلمسازی که اکنون معمول و شناخته شده هستند را اولین بار گدار استفاده کرد و فیلمسازان بسیاری مانند لارس فون تریه، ترنس مالیک، لاو دیاز و بسیاری دیگر تحت تاثیر سبک فیلمسازی او قرار گرفتند. کوئنتین تارانتینو که یکی از بزرگترین فیلمسازان مستقل دنیاست، میگوید که گدار به او «بامزگی و آزادی و شادی شکستن قوانین را یاد داد… من گدار را دارای نقشی میدانم که باب دیلان برای موسیقی داشت».
۴- اینگمار برگمن
اینگمار برگمن فیلمسازی مشهور بود و یک کارگردان متعهد تئاتر و البته نویسندهای موفق. همانند بسیاری از دیگر فیلمسازان این فهرست، برگمن فردی معتاد به فیلمسازی بود که رویکرد خاص خود را در پرداختن و بررسی شرایط انسانی داشت که باعث میشد کارهای او متفاوت از فیلمسازان معاصرش باشد. کار سینمایی برگمن در دهه ۱۹۴۰ در سوئد آغاز شد، اما تا زمان ساخت فیلمهای Smiles of a Summer Night در سال ۱۹۵۵ و The Seventh Seal و Wild Strawberries در سال ۱۹۵۷ فیلمساز چندان سرشناسی در عرصه بین المللی نبود. شاید برگمن را بیش از هر فیلمی با نام The Seventh Seal شناخته شود که بر اساس نمایشنامهای از خودش به نام Wood Painting ساخته شده بود.
این فیلم که یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینماست، تمثیلی فوق العاده و بی نقص به جستجوی انسان برای پی بردن به معنای زندگی و یک اثر شاعرانه است. سبک فیلمسازی برگمن یک تحلیل درون نگرانه از تقلاها و مشکلات انسانی با ماهیتی تاریک از مرگ را از لنز درگیری، دین و زندگی روزمره ارائه میدهد.
سبک کاری او نشان داد که فیلمسازی تنها روایت ساده یک داستان نیست بلکه یک فرم هنری مناسب است که میتوان از آن برای انتقال معنای عمیق در مورد شرایط انسانی استفاده کرد. وودی آلن، مارتین اسکورسیزی، دیوید لینچ و برادران کوئن همگی فیلمسازان برجستهای هستند که تحت تاثیر سبک فیلمسازی برگمن قرار گرفتند.
۵- آکیرا کوروساوا
برخی از زیباترین فیلمهای تاریخ سینما از لحاظ بصری نتیجه استعدادهای بی نظیر آکیرا کوروساوا است. این فیلمساز ژاپنی کارش را با کارگردانی فیلمهای پروپاگاندایی در دوران جنگ جهانی دوم آغاز کرد، اما مدت کوتاهی بعد، از این فضا فاصله گرفت و برخی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما را ساخت.
استفاده کوروساوا از چندین دوربین در جریان سکانسهای اکشن اصلی فیلم هایش، تکنیک اسلوموشن و لنزهای تله فوتو برای صاف کردن فریم باعث شد کارهای او در زمان خود منحصربفرد و متفاوت باشند. در حالی که به عنوان یک کارگردان پیشگام در سینمای ژاپن شناخته میشود، کوروساوا تحت تاثیر برخی از فیلمسازان هالیوودی بود و بعدها خودش نیز الهام بخش بسیاری از فیلمسازان هالیوودی قرن بیست و بیست و یک شد.
جرج لوکاس میگوید که فیلم The Hidden Fortress ساخته کوروساوا الهام بخش او در شکل دادن به ساختار روایی فیلم Star Wars بوده است و به وضوح میتوان تاثیر این فیلم کوروساوا را بر اکثر فیلمهای این فرانچایز دید. فیلمهای کوروساوا اولین فیلمهای ژاپنی بودند که در غرب بازسازی میشدند و فیلمی که بیش از همه بازسازی شده، بهترین دستاورد سینمایی او نیز به شمار میآید: The Seven Samurai. این فیلم در قالب فیلمهای The Magnificent Seven، A Bug's Life و بسیاری فیلمهای دیگر بازسازی شد و فرانسیس فورد کوپولا و مارتین اسکورسیزی نیز از دیگر کارگردانان مشهوری هستند که تحت تاثیر سبک فیلمسازی کوروساوا قرار گرفتند.
۶- بیلی وایلدر
به مدت بیش از ۵۰ سال، بیلی وایلدر برخی از موفقترین و تحسین شدهترین فیلمهای سینمای کلاسیک هالیوود را نوشت و کارگردانی کرد. وایلدر در زمان حیاتش نیز بسیار مشهور بود و از او به عنوان استاد کمدی صنعت سینما یاد میشود. او اولین بار با چهارمین فیلم خود به نام Double Indemnity در سال ۱۹۴۴ توجه همگان را به خود جلب کرد.
در طی ۵ دهه بعد، وایلدر نویسندگی و کارگردانی فیلمهای تحسین شده و مشهوری مانند Sunset Boulevard، Sabrina، The Seven Year Itch، Some Like It Hot، The Apartment و بسیاری دیگر را بر عهده داشت. او در مجموع ۲۱ بار نامزد دریافت جایزه اسکار و ۵ بار برنده جایزه اسکار در بخش کارگردانی و سناریونویسی شد. وایلدر استاد ساخت فیلمهای کمدی بود و در حالی که سبک خاص فیلمسازی اش نقش مهمی در موفقیتش داشت، دیالوگ هایش باعث شهرت فیلم هایش میشد.
کمتر نویسندهای توانسته دیالوگهایی زیبا و باورپذیر مانند وایلدر خلق کند. تنها باید بنشینید و یکی از فیلم هایش را ببینید تا متوجه خلاقیت او در پنهان کردن جنبههای جنسی پشت اشاراتش در دورانی شوید که کدهای اخلاقی در سینمای کلاسیک هالیوود بسیار سختگیرانه بود. دیالوگهای او در یک گفتگوی شخصیتها میتوانستند همزمان مستقیم و کاملاً تیز و نافذ باشند بدون اینکه مخاطب را دلزده کنند. آثار وایلدر بر فیلمسازان بسیاری تاثیرگذار بوده اند و سبک استادانه او در دیالوگ نویسی را میتوان در کارهای اسپایک لی، مارتین اسکورسیزی و کامرون کرو دید.
۷- لوییس بونوئل
اولین فیلم صامت لوییس بونوئل به نام Un Chien Andalou یک فیلم کلاسیک به شمار میآید. تصویرسازی تحریک آمیز و سبک بصری شوکه کننده این فیلم باعث میشوند که همچنان یک اثر هنری الهام بخش باشد که هنوز هم بعد از یک قرن بعد از ساخت در اکثر کالجهای فیلمسازی مورد بررسی قرار میگیرد. اولین آثار بونوئل با جریان سوررئالیست سینما همراه هستند و هم او بود که در ساخت Un Chien Andalou با سالوادور دالی همکاری داشت. علیرغم شروع فیلمسازی در سینمای صامت از لنز دوربین سوررئالیسم، بونوئل خیلی زود وارد عرصه ژانرهای دیگر نیز شد. او استاد استفاده از پوچ گرایی برای نقد فاصله گذاری اجتماعی و طبقه بندی مردم بود.
فیلمهای او ژانرهای مختلفی را شامل میشدند، اما سبک متفاوت فیلمسازی او همیشه در موضوعات مختلفی خود را نشان میداد. این موضوع را میتوان در سبک خاص تنظیم صدای او در فیلم هایش، استفاده از موسیقی اورجینال و میزانسن دید. بونوئل بر این باور بود که فیلمها باید نزدیکترین اثر به «یک تقلید غیرارادی از یک رویا» باشند و هنر فیلمسازی را «بهترین رسانه برای اظهار جهان احساسات، افکار و غریزه» میدانست.
آثار بونوئل به خاطر به چالش کشیدن هنجارهای معمول و حمله به ساختارهای مذهبی همواره مورد توجه بوده است، به ویژه نسبت به کلیسا کاتولیک. وودی آلن، گای مدین، میگل گومز، جاناتان گلیزر، گاسپار نوئه، آکی کوریزماکی و دیوید او راسل همگی کارگردانانی هستند که تحت تاثیر سبک خاص فیلمسازی بونوئل قرار گرفته اند.
۸- والت دیزنی
به سختی میتوان کسی را یافت که نام والت دیزنی را نشنیده باشد. حتی اگر کسی با خود این مرد ناآشنا باشد، کارهایش در حوزه سینما (انیمیشن و کارتون) حتی بعد از مرگش در سال ۱۹۶۶ نیز همچنان بر صنعت سینما تاثیرگذار هستند. والت دیزنی پیشگام انیمههای دو بعدی بود و اگر چه کارش را با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرد، اما از همان ابتدا باور راسخ داشت که انیمیشن رسانهای موثر برای ساخت فیلمهای سینمایی است. دیزنی اولین انیماتوری نبود که کارهایش را برای تودهها به نمایش گذاشت، اما Snow White and the Seven Dwarfs اولین انیمیشن در قالب یک فیلم سینمایی بود که در تاریخ سینما ساخته شد.
دیزنی ثابت کرد که انیمیشن نیز میتواند مانند لایو اکشن داستان سرایی کند حتی اگر این داستان سرایی انیمیشنی بهتر از نسخه لایو اکشن نباشد و برای اثبات ادعایش یک امپراطوری ساخت. هر پارک سرگرمی که نام والت دیزنی را یدک میکشد، فیلمهایی که توسط استودیوهای فیلمسازی او ساخته شده اند و بسیاری دیگر همگی از جاه طلبی و استعداد والت دیزنی نشأت میگیرند. والت دیزنی برنده ۲۲ جایزه اسکار و دهها جایزه و افتخار دیگر در دوران حرفه ایش شد. جان لستر کارش را در استودیوهای دیزنی آغاز کرد و مدت کوتاهی بعد استودیو پیکسار را خلق کرد و لقب «والت دیزنی عصر دیجیتال» را بدست آورد.
۹- آلفرد هیچکاک
شش دهه فیلمسازی آلفرد هیچکاک به ساخت برخی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما منجر شد. به عنوان استاد تعلیق سینما، هیچکاک خوب میدانست که چطور مخاطبها را به سینما بکشاند. سبک خاص فیلمسازی او که اغلب با عنوان سبک هیچکاکی (Hitchcockian) شناخته میشود، شامل استفاده خلاقانه از حرکات دوربین و تکنیکهای تدوین برای وارد کردن مخاطب به درون فیلم بود.
هیچکاک روی جزییات تمرکز داشت در حالی که برای ایجاد تحریک حسی در مخاطب، اضطراب و دلهره را به اوج میرساند. هیچکاک استاد یک عنصر داستانی موسوم به مک گافین بود که هدف آن جلب توجه مخاطب بود و این تکنیک میتوانست به عنوان ابزاری برای پرت کردن حواس یا ایجاد تمرکز روی یک شخصیت در تمام طول فیلم به کار گرفته شود.
مک گافینهای هیچکاک شامل نام ها، دستکشها و هر چیزی بود که همزمان میتوانست حس اهمیت ایجاد کرده و همزمان حواس مخاطب را پرت کند. تاثیر هیچکاک بر سینما بسیار وسیع است و مک گافینهای او را میتوان در نامههای ترانزیت در فیلم Casablanca، حلقه در The Lord of the Rings و چمدان در Pulp Fiction و آن پرنده مشهور در The Maltese Falcon دید. سبک و روش داستان سرایی هیچکاک میراثی ماندگار از تاثیرگذاری بر صنعت سینما داشته است و تقلید از سبک فیلمسازی او را میتوان در آثار دیوید فینچر، استیون اسپیلبرگ، دیوید لینچ، ام نایت شیامالان، برایان دی پالما و بسیاری دیگر دید.
۱۰- جان فورد
برای بیش از ۵۰ سال، جان فورد برخی از تاثیرگذارترین و مهمترین فیلمهای قرن بیستم را ساخت که بر نسلهای متعددی از فیلمسازان تاثیرگذار بودند. فورد این روزها بیتر به خاطر وسترنهای متعددش شناخته میشود، اما آثار برجسته او به این ژانر محدود نبود. فورد برای فیلمهای The Informer، The Grapes of Wrath، How Green Was My Valley و The Quiet Man چهار بار برنده جایزه اسکار بهترین کارگردان شد در حالی که هیچ یک از این فیلمها وسترن نبودند. همچنان، اما همکاریهای او با جان وین باعث ساخت برخی از بهترین و ماندگارترین فیلمهای وسترن تاریخ سینما شد.
Stagecoach، The Man Who Shot Liberty Valance و The Searchers تنها برخی از بهترین فیلمهای وسترن فورد هستند. او بیشتر به خاطر نماهای بازش و شات فریم هایش در مناظر وسیع در پس زمینههای بیرحمانه و خشن شناخته میشد. این فضاهای خاص و ثابت در فیلمهای فورد را کمتر فیلمسازی در آن زمان میتوانست خلق کند. علاوه بر اورسون ولز، آکیرا کوروساوا نیز به شدت تحت تاثیر آثار جان فورد قرار داشت. کوئنتین تارانتینو که بارها تنفر خود از سبک فیلمسازی فورد و آثارش را بیان کرده است، به وضوح در فیلم The Hateful Eight از او تاثیر پذیرفته است.
۱۱- فریتز لانگ
فریتز لانگ که از او با عنوان «استاد تاریکی» تاریخ سینما یاد میشود یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان آلمانی قرن بیستم بود. او یکی از مهمترین فیلمسازان موج اکسپرسیونیزم به شمار میآید و آثارش نشان داده اند که تاریخ انقضا ندارند. لانگ کارش را در عصر سینمای صامت آغاز کرد و در حالی که در دهه ۱۹۲۰ فیلمهای قابل توجه بسیاری ساخت، اما این فیلم Metropolis در سال ۱۹۲۷ بود که نام او را در تاریخ سینما جاودانه ساخت. فیلم Metropolis از نگاه بسیاری یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینماست اگر چه از لحاظ تجاری شکست خورد و در هنگام انتشار نیز لانگ از آن خوشش نیامد. اما هنر و طراحی تولید این فیلم نه تنها بر فیلمسازان دیگر تاثیرگذار بود بلکه الهام بخش طراحان صحنه نیز شد.
به وضوح میتوان عناصری از این فیلم را در Blade Runner و Batman دید که مناظر و فضاهایی را خلق میکنند که به اندازه شخصیتهای داستان تاثیرگذار هستند. این سبک فیلمسازی بدون شک تاثیرگذار بود، اما متروپولیس تنها فیلم او نبود که الهام بخش فیلمسازان بعد از او شد.
هیچکاک گفته است که اولین فیلم لانگ به نام Der Müde Tod بسیار بر او تاثیرگذار بوده است. دیگر فیلم برجسته و شناخته شده لانگ فیلم M است که اولین فیلم صدادار او بود. این فیلم در قالب یک درام جنایی روایت شده و چندین تکنیک فیلمسازی جدید را که امروز بسیار شایع و رایج هستند را با هم ترکیب میکند. استفاده لانگ از برداشتهای طولانی تعقیب و گریز در زمان خودش بسیار نوآورانه بود.
۱۲- چارلی چاپلین
برای بسیاری از سینمادوستان امروزی، چارلی چاپلین بیشتر به خاطر شخصیت ولگردش شناخته میشود، اما او بسیار فراتر از این شخصیت بود. حرفه چاپلین در سینما در عصر صامت آغاز شد و دههها در قرن بیستم ادامه یافت. او کارش را با اجرای نمایشهای کمدی در نوجوانی آغاز کرد و همین موضوع او را در سال ۱۹۱۰ از لندن به ایالات متحده آورد.
در پایان سال ۱۹۱۳، چاپلین با کی استون استودیوز قرارداد امضا کرد و شخصیت ولگرد را توسعه داد. در آن زمان، چاپلین اولین فیلم هایش را برای فرست نشنال کارگردانی کرد و به یک ستاره بین المللی تبدیل شد. در ابتدا، رویکرد چاپلین به فیلمسازی، یک سبک لودگی و مسخره بازی بود، اما با کنترلی که در کارهای هم عصرانش دیده نمیشد. او به خوبی میدانست چطور صحنهای را به بهترین شکل خلق کند و در بهترین زمان ممکن به پایان برساند و هرگز صحنهای را خیلی زود یا خیلی دیر تمام نمیکرد.
این تمرکز روی شخصیت ولگرد او تثبیت شد و به همین خاطر معروفیت چاپلین را در پی داشت. فیلمهای چاپلین بر اساس تمها و فضاها شکل میگرفت تا یک سبک روایی منسجم و اغلب تراژدی و کمدی را با هم ترکیب میکرد. فیلم The Kid او را به یکی از بهترین فیلمسازان آن دوران تبدیل کرد و البته این تنها آغاز کار چاپلین بود.
چاپلین در ادامه کمپانی فیلمسازی یونایتد آرتیستس را تاسیس کرد و این موضوع باعث شد وی برای دههها بتواند اهداف هنری اش را محقق سازد. فیلمهای City Lights، Modern Times و The Great Dictator برخی از بهترین آثار او هستند. هنرمندان بسیاری از سبک کمدی شلنگ تخته، کارگردانی و نویسندگی چاپلین الهام گرفته اند که از آن میان میتوان به راج کاپور، جین وایلدر، باستر کیتون و رابرت داونی جونیور اشاره کرد که در سال ۱۹۹۲ نقش چاپلین را در فیلم Chaplin باز کرد.
۱۳- ژرژ ملییس
حتی اگر نامش را نیز نشنیده باشید، به احتمال فراوان آثارش را دیده اید. ژرژ ملی یس یکی از اولین پیشگامان صنعت فیلمسازی است و آثار اول نقش مهمی در توسعه تصاویر متحرک به عنوان یک فرم هنری پایدار داشتند. ملییس دوران حرفه ایش را به عنوان تردست و شعبده باز آغاز کرد و تجربههای فراوان در خلق تردستی باعث شد بتواند کارهایی را با تصاویر متحرک انجام دهد که پیشتر هرگز انجام نشده بود.
از بسیاری جهات، او پدر جلوههای ویژه است. ملییس بیشتر به خاطر فیلم A Trip to the Moon در سال ۱۹۰۲ شناخته میشود که حاوی یک برداشت خارق العاده جلوههای ویژه از کپسولی است که به چشم ماه برخورد میکند.
بدون شک این تصویر را جایی دیده اید زیر بارها و بارها بازسازی و مورد استفاده قرار گرفته است. این فیلم و The Impossible Voyage دو مورد از تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینمای علمی تخیلی هستند و بسیار بر این ژانر تاثیرگذار بودند. ملییس از تردستی هایش برای خلق جلوههای ویژهای که هرگز کسی قبل از او نساخته بود استفاده میکرد.
یکی از مشهورترین آنها در فیلم The Four Troublesome Heads است که در آن ملییس سه بار سرش را سه بار از تن جدا میکند تا یک همخوانی موسیقایی ایجاد کند. او پایه گذار بسیاری از اصولی بود که بعدها نقش مهمی در خلق جلوههای ویژه سینمای مدرن داشتند.
منبع: روزیاتو