نقد فیلم Evil Dead Rise؛ رستاخیز مرده شرور
اگر دلتان هوس دیدن یک فیلم ترسناک به شدت خونین کرده، «رستاخیز مرده شرور» بهترین گزینه است.
عاشقان سینمای وحشت و آثار بیمووی خشن باید بدانند که سلطان فرنچایزهای ترسناکِ اکشن، یعنی «مردگان شریر» با سطل خون بازگشته است. پس ساده بگویم اگر دلتان هوس دیدن یک فیلم ترسناک به شدت خونین کرده، «رستاخیز مرده شرور» بهترین گزینه است؛ اما چرا؟! برای یافتن پاسخ با نقد فیلم Evil Dead Rise همراه ما باشید.
این روزها گفته میشود که حتی دیوانهکنندهترین و پوچترین داستانهای ترسناک هم چیزی در مورد ماهیت روزگاری که در آن زندگی میکنیم به ما میگویند. حتی گریدی هندریکس، نویسنده کتابهای شناخته شده «Paperbacks from Hell»، نوشته است که ناآرامیهای اجتماعی زامبیها را به وجود میآورد و ناآرامیهای اقتصادی باعث ایجاد خانههای خالی از سکنه میشود. پس با این تفاسیر فیلمی که درباره یک مادر جن زده است که بچههای خودش را شکار میکند، در مورد دوران ما چه میگوید؟!
راهاندازی مجدد فیلم نمادین «مردگان شیطانی» در نمای اول خود ادای دینی به یک کلبه جنگلی جهنمی است، اما کارگردان لی کرونین مرکز وحشت را در اینجا قرار نمیدهد. به نظر میرسد یک خانه مسکونی ویران که الی (آلیسا ساترلند) به عنوان یک مادر مجرد با سه فرزندش در آن زندگی میکنند، فضای سال 2023 را بهتر منعکس میکند. به جای یک کابین در وسط جنگل، صحنه ترسناک اکنون در آپارتمانی در شهر است؛ و شخصیتهایی که داستان را پر میکنند نیز دیگر یک گروه نوجوان نیستند، بلکه یک خانواده هستند.
این روزها در تمام جهان نبود پایههای محکم خانواده یک ضد ارزش تمام عیار است. نبود عهد و پیمان و هنجارهای حاصل از فرهنگ بدون قید و بند غربی در زمینه خانه و خانواده بیداد میکند. فیلم «Evil Dead Rise» نیز شروع و پایه داستانی خود را بر روی یک چنین فضایی سوار کرده است. اکنون خانوادهای را تصور کنید که با شرایط اقتصادی نه چندان خوب، و البته بدون یک پدر که همان هنجار ضد ارزش غربی او را از همراهی خانوادهاش دور کرده، باید در این اجتماع خود را حفظ کنند. در این حالت بار خانواده بر روی دوش مادر است. و این فیلم خاص میگوید که مادر بودن یعنی کنار آمدن با ترسهایی که نمیدانستید وجود دارند.
فیلمنامه Evil Dead Rise حاوی یک داستان بسته درباره سفر شخصیت اصلی است. این چیزی است که فیلم را به یک سرگرمی ترسناک تبدیل میکند. چکیده پیام فیلم درباره ترسهای مادر شدن است. برای بث (لیلی سالیوان)، تماشای خواهرش الی که به حالت روانی میرود و به فرزندانش آسیب میزند، مانند دیدن شبح ترس اوست که مبدل به چنین مادری میشود. مادر شدن زمانی معنی پیدا میکند که قهرمان فیلم نقاط قوتی را یاد میگیرد که نمیدانست در او وجود دارد و زمانی که با ترسهایی روبرو میشود که هرگز از وجود آن خبر نداشت.
اما فرنچایز «مردگان شیطانی» کلاسیک از سم ریمی باید بهعنوان آینهای برای انواع وحشتهای تسخیر شده و خونین استفاده شود. چرا که در فیلمهای سم ریمی هیچ گاه خشونت فقط به خاطر خشونت ارائه نمیشود. بلکه با طنز شاهد این خشونت هستیم. علت این رویکرد در آثار سم ریمی این است که او در فیلمهای «Evil Dead» میخواهد با خود وحشت سرگرم شود؛ و این فرمول شاخص خود سم ریمی است که انطباق با آن چندان آسان نیست. حتی بازسازی Evil Dead در سال 2013 که موفقیت آمیز، خنده دار و سرگرمکننده بود، همچنان از نظر بسیاری از منتقدان به اندازه آثار سم ریمی تیز و تند نیست.
بنابراین، فیلم Evil Dead Rise به کارگردانی لی کرونین نیز با چالشی مشابه برای تولید یک بازسازی روبروست. چالشی که آثار ترسناک مدرن همیشه با آنها روبرو هستند. علت شکلگیری چنین چالشی این است که به سادگی، زمان تغییر کرده است. دوران ما در حال حاضر با گذشته متفاوت است. اکنون در ژانر وحشت، چیزهای بی اهمیت به طور فزایندهای دم دستی و پوچ تلقی میشوند. زیرا اکنون وحشت باید معنایی داشته باشد، چرا که ما اکنون در عصر وحشت مفهومی هستیم.
وحشتی که ارزش دارد، اکنون دیگر فقط شامل کشتن و خونریزی سادیستی نیست، بلکه داستان سرایی تاریک، حاوی مضامین یا نظرات اجتماعی و همچنین تصاویر هنری است که یک فیلم ترسناک را بهتر یا جذابتر میکند. پس Evil Dead Rise نیز سعی میکند به معنای واقعی کلمه هم ادای دینی به سم ریمی و هم بالاتر از همه اینها یک فیلم خونین دارای یک پسزمینه اجتماعی باشد.
اما اگر بخواهیم صادق باشیم باید گفت: «رستاخیز مرده شرور» میخواهد در شروع خود با نمایش یک خانواده همان وحشت دارای رکن اجتماعی و هنری باشد، اما با این حال، پرداخت یک داستان خانوادگی تنها بهانهای برای کرونین کارگردان در جهت افتتاحیه جشنواره مهیب، خونین و مرگبار اوست؛ و باید اعتراف کرد که این کارگردان در نهایت تبدیل به همان نسخه افسارگسیحته سم ریمی میشود. در نتیجه کرونین شاگرد وفادار سم رایمی باقی میماند و شجاعانه از زیبایی شناسی در جهت فضاسازی استفاده میکند.
باید بدانید در این نسخه از مرده شیطانی، استخوانها میشکنند، یکی شیشه را گاز میگیرد و میخورد، یکی پوست را با رنده آشپزخانه میخراشد و فردی دیگر چاقو را به صورت کسی فرو میکند، و خانهی اجارهای به اندازهی کلبهی جنگلی در سهگانه ریمی به شدت در جریان خونهای مصنوعی فرو میرود. البته شاتگان و اره برقی، همان نمادهای جاودانه در فرنچایز نیز بازمیگردند، و این یک معجون خونین برای مخاطبی است که این جنس از سینمای وحشت را دوست دارد.
در حالی که غلبه بر نقش تونی کولت در فیلم «موروثی» در رده ترسناک ترین مادران سالهای اخیر دشوار است، اما ساترلند با لبخند ماکیاولیستی و نگاه مارمولکی خود به طرز شگفت انگیزی شیطانی است. از میان کل بازیگران، به نظر میرسد که او فضای فرنچایز اصلی را بهتر درک میکند و همچنان در مرز بین ترسناک و کمدی سیاه تعادل برقرار میکند. او میتواند چشمک اغواگرانهای بزند و به قربانیانش تنش وارد کند تا با شور و حرارت یک خون آشام تشنه به خون از اجساد آنها تغذیه کند. بنابراین، به لطف او است که مفهوم تکه تکه شدن خانوادگی در پایان فیلم معنای کاملاً جدیدی پیدا میکند.
با این حال، نمیتوان انکار کرد که برای بسیاری از طرفداران فرنچایز «Evil Dead»، مرده شیطانی به معنای تماشای جذابیت «بروس کمپبل در نقش اش ویلیامز» است. در نسخه کرونین، شخصیت قهرمان داستان بث (لیلی سالیوان) بسیار کم هیاهو به مبارزه با دیو شیطانی میپیوندد. با این حال، راه اندازی مجدد قوانین خاص خود را دارد و میتوانید ببینید که سازندگان ایده کمی متفاوت برای فیلم داشتند.
این یعنی قرار بود فیلم جدید ترسناک باشد تا خندهدار. بنابراین، در اینجا کمتر لحظات گروتسک و تمسخرآمیز وجود دارد، اگرچه گاهی حیف است، زیرا خود لیلی سالیوان هم در پایان بیش از حد ویژگی «اَش ویلیامز» بودن پیدا میکند. با این تفاسیر بث به قهرمان بیمیل یک فیلم فمینیستی تبدیل میشود، نسخهای زنانه از اَش، که مصمم است فرزندان خواهرش را پس از اینکه الی به او گفت «اجازه نده شرارت بچه هایم را بگیرد» نجات دهد و غریزه مادرانه اسطورهای مانند الن ریپلی را بیدار میکند.
کارگردان لی کرونین قطعا تمام ترفندهای سم ریمی را انجام داده؛ او از تمام حرکات دوربین، از همه بازیهای طراحی صدا استفاده میکند تا حداکثر فضای وهم انگیز را ارائه دهد. ساخت صحنههای شبحآور بسیار مؤثر به نظر میرسد، که مشخصه آن سرعت نسبتاً سریعی است که این فیلم در داستان سرایی خود مختل نمیکند. همین امر در مورد جلوههای ویژه نیز صدق میکند. بهترین سرگرمی جایی است که سازندگان، با رسیدن به ریشههای فرنچایز، از CGI یا جلوههای بصری دیجیتالی صرف نظر میکنند و به دنبال آرایش پیچیده و تولید خون تقلبی چسبنده هستند.
غالباً، قهرمانان آثار ترسناک یاد میگیرند که باز کردن پاکتهای مهر و موم شده، ارزش شکستن درهای تختهشده را ندارد و مهمتر از همه اینکه اجساد مرده ارزش زنده کردن ندارند. این یعنی شخص کرونین که به خوبی با قواعد این ژانر آشنا بود، توانست با اجرای درست فرمول یک مرده شیطانی تعلیقدار و خونین ارائه کند. مالکیت یا تسخیر بدن ممکن است اغلب در فیلمهای ترسناک انجام شده باشد، اما نحوه نمایش و تجسم همه رویدادها به خلاقیت کارگردان بستگی دارد.
برای مثال، در این فیلم صحنههای به یاد ماندنی زیادی در رابطه با کاری که مادر تسخیر شده انجام داده و نحوه نمایش آن توسط دوربین وجود دارد. نمونه بارز و شاخص آن صحنه نگاه کردن در سوراخ درب آپارتمان است. سکانس نگاه کردن بث به بیرون از آپارتمان، در راهرویی که الی آپارتمان نشینانی را میکشد که سعی میکنند به آنها کمک کنند، واقعاً از ترس درون دوربین و خارج از دوربین استفاده متعادل و موثر میکند.
در پایان باید گفت: این فیلم واقعاً یک اثر ترسناک سادیستی سرگرمکننده است. حتی با کمی زیادهروی «Evil Dead Rise» میتواند به راحتی عنوان خونین ترین فیلم ترسناک تاریخ را مال خود کند. «رستاخیز مرده شیطانی» به عنوان بخشی از فرنچایز مردگان شیطانی، فضاسازی مناسبی دارد. اگرچه لحن هنوز به اندازه نسخه سم ریمی خندهدار و گزنده نیست. البته این قابل درک است زیرا ژانر وحشت امروزی ارزشهای کمی متفاوت را دنبال میکند. آنچه مشخص به نظر میرسد این است که فیلم «Evil Dead Rise» توانسته محتوای آثار ترسناک مدرن را با هویت اصلی فرنچایز متعادل کند.
هرچند عناصر ترسناک وحشیانه در این اثر سینمایی، خونین هستند. ولی در واقع، در مقایسه با فیلمهای قبلی، سطح جنون این فیلم هنوز کمی پایین است. اما از آنجایی که این بار شخصیتها یک خانواده هستند، درام واقعیتر جلوه میکند. امیدوارم این فیلم بتواند الهامبخشی برای آثار ترسناک سرگرمکننده باشد که چگونه ژانر وحشت را با اهمیت و جذاب به بیننده هدیه کنند.
منبع: ویجیاتو