نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

سریال «شوگون» مصداق بارز طعم تصفیه شده ژاپن فئودالی در یک لفاف گران قیمت است؛ این یعنی اقتباس FX از حماسه داستانی و تاریخی رمان «جیمز کلاول» بدون شک یکی از بهترین سریال تلویزیونی سال 2024 است که هر مخاطبی باید آن را برای یک‌بار تماشا کند.

کد خبر : ۱۸۶۶۸۸
بازدید : ۲۶۵

سریال «شوگون» مصداق بارز طعم تصفیه شده ژاپن فئودالی در یک لفاف گران قیمت است؛ این یعنی اقتباس FX از حماسه داستانی و تاریخی رمان «جیمز کلاول» بدون شک یکی از بهترین سریال تلویزیونی سال 2024 است که هر مخاطبی باید آن را برای یک‌بار تماشا کند. در ادامه برای آشنایی بیشتر با این اثر، همراه نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون) همراه ما باشید.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

خلاصه داستان: جان بلکتورن، ملوان انگلیسی یک کشتی تجاری هلندی، و خدمه بازمانده او در سال 1600 پس از میلاد مسیح به سواحل یک دهکده ماهیگیری ژاپنی می‌رسند. اما چالشی بزرگ پیش روی آن‌ها قرار دارد.

نکته اینجاست که این گروه در زمان عدم وجود یک ثبات سیاسی به ژاپن رسیده‌اند، زمانی که شورای حاکم بر سلطنت نقشه می‌کشد تا یکی از پنج عضو این شورا، یعنی لرد یوشی توراناگا را از صف طولانی سامورایی‌ها را سرنگون کند. این شروع یک نبرد سیاسی و تاکتیکی است که سرنوشت همه افراد دخیل در این ماجرا را دستخوش حوادث گوناگون می‌کند.

پیش از بررسی این سریال باید بدانید که ژاپنِ دوره فئودالی و دوره ادو در سال‌های اخیر به دلیل یکی از پرفروش‌ترین بازی‌های ویدیویی، یعنی «Ghost of Tsushima» و سریال انیمیشنی نتفلیکس، «سامورایی چشم آبی»، به محبوبیت جدیدی در سراسر جهان دست یافته‌اند.

داستان هر دو محصول یاد شده به بررسی برخی از جذاب ترین دوره‌های تاریخ غنی، پر جنب و جوش، پیچیده و خشونت آمیز ژاپن می‌پردازد.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

اما اکنون داستان شوگون نیز بر اساس رمان حماسی جیمز کلاول، در طول دوره انتقالی بین حکومت‌های فئودالی و ادو، و رویدادهای قبل از نبرد واقعی «سکیگاهارا» در سال 1600 میلادی رخ می‌دهد. اما نکته این رمان مورد اقتباس آن است که با وجود تخیلی بودن شخصیت‌های رمان کلاول، اما همه آن‌ها بر اساس شخصیت‌های تاریخی واقعی ساخته و پرداخته شده‌اند.

اگر بخواهیم در مقام مقایسه این مینی سریال ده قسمتی را در کنار اثری دیگر قرار دهیم، باید گفت سریال Shōgun از بسیاری جهات نسخه ژاپنی بازی تاج و تخت است، البته بدون اژدها و عناصر فانتزی تاریک موجود در آن.

این داستان ممکن است در ابتدا خود را به عنوان داستان قهرمانانه جان بلکتورن (کوسمو جارویس) در ژاپن نشان دهد، اما به زودی مشخص می‌شود که بلکتورن با نام مستعار آنجین ساما صرفاً ناظری برای یک بازی تاج و تخت است که توسط لرد یوشی توراناگا (هیرویوکی سانادا) و رقیبش لرد ایشیدو کازوناری، اجرا می‌شود.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

در نتیجه این انگلیسی یک مجرا یا وسیله داستان سرایی برای غوطه‌ور کردن مخاطب در داستان جذاب این سریال تلویزیونی است. به عبارت دیگر، او به سادگی یک شخصیت در داستان شخصیت مهم دیگری است. لازم به ذکر است که ریچل کوندو و جاستین مارکس، به عنوان سازندگان این سریال، رمان سنگین کلاول را با موفقیت در یک مینی سریال ده قسمتی خلاصه کرده‌اند.

نکته این اقتباس قدرت روایت ساده و اجرای زیبای آن است. با توجه به اینکه چندین فیلمساز در گذشته نتوانسته‌اند تعادل مناسبی را در اقتباس از رمان‌های حماسی پیدا کنند، پس دیدن چیزی چون سریال شوگون حکم یک دستاورد قابل توجه را دارد.

همچنین باید اشاره کرد که علیرغم عدم تجربه نسبی این زوج تولیدکننده در هدایت تولیدات بزرگ دیگر، اما این زن و شوهر یعنی کوندو و مارکس یک سریال تلویزیونی با جلوه‌های بصری خیره‌کننده، فیلمنامه ماهرانه و اجرایی عالی ارائه کرده‌اند. این حرف من یعنی هر قسمت سریال تعلیق، دسیسه، اکشن کاتانایی، درام، و درک عمیق‌تری از فرهنگ و سنت‌های غنی و پیچیده ژاپن را به مخاطبان ارائه می‌دهد.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

باید توجه داشت که زیبایی‌شناسی آسیای باستان در سینما به اندازه عشق مخاطب به ژانر «جیدایگکی» (نوعی درام تاریخی ژاپنی) مبهم است؛ این یعنی معمولاً درام‌های تاریخی که روایت آن بر تقابل بین سامورایی‌های شجاع و باندهای مزدوران شرور بنا شده، با دیگر آثار سینمایی این بخش از جهان متفاوت است. اما چرا؟

چون جیدایگکی با ساده‌ترین مفهوم و پوسته فنی متفکرانه خود می‌تواند به سادگی میلیون‌ها بیننده را به سمت پرده‌های سینما جذب کند. این رویه موفق در این سبک و ژانر به اولین آثار ماکوتو کوبایاشی یا آکیرا کوروساوا برمی‌گردد. و یکی از محبوب‌ترین آثار ادبی درباره ژاپن فئودال عصر ادو نیز همین رمان «شوگون» است. مقدمه‌ای غیرخطی در سفر سیاسی و تاریخی در آن دوران که به موازات رفتار ژاپنی‌ها در تضاد با فرهنگ انگلیسی می‌پردازد.

اکنون برداشت کوندو و مارکس نیز هرچند از جنس اکشن‌های سبک جیدایگکی کمی دور است، اما مدل قصه‌گویی در این سریال به شکلی است که من مخاطب با تمام شخصیت‌ها و کنش‌های این افراد همراه می‌شوم. در واقع به لطف یک فیلمنامه روان همه کاراکترها زمان مناسب خود را در طول نمایش سریال دریافت می‌کنند، و ریچل کوندو و جاستین مارکس، به همراه تیم کارگردانی قوی سریال، قوس‌های شخصیت‌هایشان را به پیچ و خم‌های تکان‌دهنده‌ای تبدیل می‌کنند که دیدنی است.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

در واقع خواه نقشه جنگ مرموز لرد یوشی تورناگا باشد یا کندوکاو بانو ماریکو در گذشته‌اش و یا حتی رابطه پیچیده آنجین با یک مرد بومی ژاپنی و مسیحیان پرتغالی که در سرزمین آنها ساکن شدند. این داستان همه چیز را با چنان آرامش و زیبایی به نمایش می‌گذارد که مخاطب نیز خود را یک ناظر در این محیط خشک و خشن فرض می‌کند. اما بسیاری از منتقدان چون خود من شوگون را نسخه جدید و بهبود یافته «بازی تاج و تخت» نامیدند (و همچنان می‌نامند). اما باید توجه داشت که این حرف تا حدی درست است.

اما چرا می‌گویم تا حدی؟! خب این سریال واقعاً با بخش فنی گسترده خود تمام توجه بیننده را به تصاویر چشم‌گیر و موسیقی متن شنیدنی‌اش معطوف می‌کند. حتی می‌توان گفت دسیسه‌های درون کاخ‌ها نیز فضایی نزدیک به بازی تاج و تخت را به این داستان می‌دهد، اما خوشمزه ترین بخش ژانر جیدایگکی، اکشن با حضور سامورایی‌ها در پس زمینه نگهداری می‌شود و تنها در موارد نادر سازندگان به آن متوسل می‌شوند. پس تفاوت بزرگ این سریال با بازی تاج و تخت، همین نبود نبرد‌های بزرگ و دیدنی است.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

بنابراین «شوگون» تنها بر دیالوگ‌ها، دشمنی‌های میان قبیله‌ها و دایمیوها و همچنین افشای زیبایی‌شناسی شرق باستان استوار است. در واقع صحنه‌های اکشن در این اقتباس جدید را می‌توان روی انگشتان یک دست شمرد. با این حال، نکته مورد نظر این است که نبود اکشن به هیچ وجه به داستان آسیب نمی‌رساند، بلکه برعکس، صرفاً به نفع آن نیز شده است.

بینندگان می‌توانند از همان اپیزود اول با فرهنگ ژاپنی و آداب و رسوم این کشور شگفت انگیز درگیر شوند. در واقع سازندگان زمان خود را در مقابل تماشاگران تلف نمی‌کنند و از همان ابتدای نمایش سریال، تعداد زیادی شخصیت و حادثه داستانی را روی میز بازی قرار می‌دهند. حتی در بخش کارگردانی نیز تمام افرادی که پشت دوربین قرار می‌گیرند نه تنها به رمان اصلی جیمز کلاول، بلکه به تاریخ خود ژاپن نیز احترام می‌گذارند، در نتیجه شوگون به یک سفر مستند تقریبا واقع گرایانه به اعماق پراکنده ترین و تاریک ترین دوره دوران ادو تبدیل می‌شود.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

بدون شک این سریال چه در زمینه یک روایت خیر خطی چند لایه و چه در پرداخت شخصیت، یکی از برجسته ترین آثار اخیر است. برای نمونه شخصیت بانو ماریکو با بازی آنا ساوی یکی از آن زنان برآمده از تاریخ ژاپن است که سرشار از رمز و راز و نکات داستانی قابل توجه برای مخاطب است. همچنین خود شخصیت توراناگا با اجرای عالی هیرویوکی سانادا نیز یک شخصیت جذاب و دارای بالا و پایین‌های ظریفی است که هر بیننده‌ای سعی در رمزگشایی رفتار و تصمیمات او دارد.

هیرویوکی سانادا، ستاره کهنه کار ژاپنی، که اخیرا در فیلم های John Wick: Chapter 4 و Bullet Train هم بازی کرده است، در نقش لرد توراناگا بی نظیر است و نقش را با ظرافت اجرا می‌کند. تنها می‌توان گفت محدوده شخصیتی توراناگا از طریق بازی بسیار پیچیده ساندا است که به منصه ظهور رسیده است. از آنجایی که مقایسه بازی تاج و تخت با این سریال اجتناب ناپذیر است، پس می‌توان توراناگا را ترکیب مناسبی از ند استارک و تایوین لنیستر دانست.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

هرچند در حالی که توراناگا شخصیت اصلی داستان است، اما لیدی ماریکو با بازی آنا ساوای، تاثیرگذارترین شخصیت داستان محسوب می‌شود. ماریکو آخرین عضو بازمانده از خانواده‌اش به شمار می‌رود که زمانی یک قبیله سامورایی سرشناس بود و همچنین یک نوکیش کاتولیک است که به لرد توراناگا وفاداری تزلزل ناپذیری دارد. رابطه او با بلکتورن بریتانیایی به عنوان مترجم و عشق ممنوعه او نیز برای جلو رفتن داستان حیاتی است.

کازمو جارویس، بازیگر نقش بلکتورن نیز بهترین عملکرد حرفه‌ای خود را به عنوان ملوان انگلیسی در این سریال ارائه می‌دهد. رشد شخصیت او در طول فصل منعکس‌کننده درک مخاطب از چشم انداز اجتماعی سیاسی ژاپن سال 1600 پس از میلاد مسیح است. از برچسب زدن به ژاپنی‌ها به عنوان وحشی تا در نهایت پذیرش آداب و رسوم و سنت‌های بسیار پیچیده آنها، چیزی است که بلکتورن را تقریباً به یک سامورایی غربی تبدیل می‌کند. شخصیت او همچنین در بررسی جنگ بین پرتغالی‌های کاتولیک و انگلیسی‌های پروتستان و اینکه چگونه این نزاع بین مسیحیت به استعمار اروپا دامن زد، بسیار مهم است.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

اما با گذشتن از کنار این نکات داستانی و شخصیتی باید گفت این داستان غیر خطی در یک پوسته هنری شیک، تاریک و زیبا پیچیده شده است که مملو از جذاب‌ترین کارهای طراحان تولید در چند وقت اخیر در زمینه یک سریال تلویزیونی است. مناظر ژاپن فئودال با لباس‌های واقع‌گرایانه، قاب‌های زیبا و پرسپکتیوهای اصلی دوربین، رنگ‌های کمانی سرد و تغییرات سه‌بعدی مکان‌ها در کنار هم، تشکیل یک بوم بصری ماندگار داده که چشم مخاطب را نوازش می‌کند.

به عنوان مثال، در یک قسمت صحنه‌ای از یک زلزله بزرگ وجود دارد که به معنای واقعی کلمه کل سکونتگاه‌های درون آن جزیره را ویران می‌کند. مدل ساخت این سکانس و اجرای درست آن باعث می‌شود بگوییم که باید در مسیر جوایز بعدی از همه هنرمندان و رویاپردازان سریال شوگون قدردانی ویژه شود؛ چرا که در غیر این صورت و با به چشم نیامدن ظرافت‌های تولیدی این اثر، چنین اقدامی ضربه‌ای واقعی به دل همه استادان سینما خواهد بود.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

با این حال که همه قبول دارند این سریال یک اثر قابل ستایش است، اما «شوگون» باز هم از یک مشکل کوچک ولی قابل توجه درون داستانی در امان نمانده که اشاره نکردن به آن سخت است. این مشکل کوچک چیزی نیست جز افتادگی حس و حال پرشور داستان در میانه روایتش.

نویسندگان دو ساعت بین شروع داستان و اوج آن را به یک فاصله سنجیده و رنگارنگ تبدیل می‌کنند که مملو از مقدمه‌های عمیق‌تر در ردیف شخصیت‌های جانبی است. این عمل هرچند زمان خوبی برای ساخت بهتر شخصیت‌ها به مخاطب می‌دهد، اما همین کند شدن ریتم برخی مخاطبان را نیز خسته می‌کند.

اما باز هم باید اشاره کرد که از جنبه‌های دیگر، اقتباس جدید از رمان جیمز کلاول، تمام وفاداری خود را به نسخه اصلی حفظ کرده و توانسته وسعت جریان عشق کارگردانان به زیبایی‌شناسی و پیچیدگی شرقی ژاپن را گسترش دهد.

در پیش زمینه داستان این سریال تأملی بدیع به هنر آسیای شرقی وجود دارد و درون آن ساختار ترکیبی غیرخطی و پیچیده‌ای با تعداد زیادی شخصیت، دسیسه‌ها و خطوط داستانی مدفون است. البته شاید درک همه آنها برای مخاطب دشوار باشد؛ چرا که این بازی تاج و تخت معمولی شما نیست. بلکه این سریال مدل جدیدی در ژانر جیدایگکی است که همه کارگردانان و سازندگان سریال شوگون به دنبال رسیدن به آن هستند.

نقد و بررسی سریال Shōgun (شوگون)

سرانجام باید به پایان‌بندی مناسب این داستان نیز اشاره کرد. این یعنی فینال شوگون از داستان‌های متعارف در مورد جنگ با نبردهای حماسی دور است. قسمت آخر در عوض بر ایده جنگ و اینکه چگونه می‌تواند چشم انداز اجتماعی-سیاسی ژاپن را برای همیشه تغییر دهد، تکیه دارد.

این انتخاب خلاقانه نامتعارف می‌توانست نتیجه معکوس داشته باشد، اما قسمت پایانی به دلیل فیلمنامه فوق‌العاده و اجرای خوبش تقریباً به کمال رسیده است، تا جایی که سریال نیازی به سکانس نبرد حماسی ندارد. شوگون احتمالاً به عنوان یکی از بهترین داستان‌های تاریخی که تا به حال در تلویزیون تولید شده است مورد احترام عموم مخاطبان قرار خواهد گرفت.

در نتیجه باید گفت: شوگان شایستگی این میزان تعریف و تمجید را از سوی مخاطبان و منتقدان دارد. این سریال که به دقت و با توجه بی‌عیب و نقص به جزئیات، طراحی تولید نفس گیر، اجراهای مسحورکننده و فیلمنامه‌ای ظریف و دقیق ساخته شده است، به عنوان یک اثر نمایشی تعیین کننده در تاریخ تلویزیون استوار خواهد ایستاد.

منبع: ویجیاتو

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید