بهترین فیلمهای جنگی درباره اختلال استرس پس از سانحه
فیلمهایی که در فهرست این مقاله گنجانده شدهاند، نهتنها از نظر کیفیت سینمایی برجستهاند، بلکه از این جهت نیز ارزشمندند که تصویری واقعی و انسانی از اثرات جنگ ارائه میدهند. این فیلمهای جنگی به بیننده کمک میکنند تا عمق آسیبهای روانی جنگ را بهتر درک کرده و نگاهی تازه و تأملبرانگیز به این واقعیتهای تلخ بیندازد.
جنگ یکی از شدیدترین تجربههای انسانی است که میتواند تاثیرات عمیقی بر روان و احساسات افراد داشته باشد. سربازانی که از میدانهای نبرد بازمیگردند، اغلب با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و زخمهای روانی شدید روبهرو هستند. سینما، بهعنوان هنری نیرومند، در دهههای اخیر تلاش کرده تا این مسائل پیچیده روانشناختی را به تصویر بکشد و درد و رنج عمیق این افراد را به تماشاچیان منتقل کند.
فیلمهای جنگی بسیاری تولید شدهاند که در آنها شاهد هستیم چگونه جنگ، اثرات مخرب و گاه ماندگاری بر سربازان بهجا میگذارد و زندگی آنها را دگرگون میسازد. در این مقاله، به معرفی بهترینفیلمهای جنگی میپردازیم که با دقت و حساسیت، تروماهای جنگ را در زندگی شخصیتهای خود به نمایش گذاشتهاند.
فیلمهایی که در فهرست این مقاله گنجانده شدهاند، نهتنها از نظر کیفیت سینمایی برجستهاند، بلکه از این جهت نیز ارزشمندند که تصویری واقعی و انسانی از اثرات جنگ ارائه میدهند. این فیلمهای جنگی به بیننده کمک میکنند تا عمق آسیبهای روانی جنگ را بهتر درک کرده و نگاهی تازه و تأملبرانگیز به این واقعیتهای تلخ بیندازد.
۱۰. رمبو: اولین خون (Rambo: First Blood)
- سال انتشار: ۱۹۸۲
- امتیاز IMDB فیلم: ۷.۷ از ۱۰
- کارگردان: تد کاچف
- مدت زمان: ۹۳ دقیقه
فیلم رمبو: اولین خون که در سال ۱۹۸۲ به کارگردانی تد کاچف و با بازی جذاب سیلوستر استالونه ساخته شد اثری ماندگار در ژانر اکشن و درام جنگی است که همچنان در زمرهی بهترین فیلمهای جنگی قرار دارد. این فیلم، با پرداختن به داستانی عمیق و تأثیرگذار دربارهی جان رمبو، سرباز سابق جنگ ویتنام، به یکی از نمادینترین آثار دهه ۱۹۸۰ تبدیل شد و مخاطبان و منتقدان را به فکر واداشت.
داستان از جایی آغاز میشود که رمبو برای پیدا کردن دوست قدیمیاش به شهر کوچکی در آمریکا سفر میکند. او در این شهر با برخورد خشونتآمیز و تحقیرکنندهی کلانتر محلی، ویل تیزل، روبهرو میشود؛ فردی که ظاهراً از سربازان بازگشته از جنگ ویتنام بیزار است. رفتارهای خصمانه و آزاردهندهی تیزل، خاطرات تلخ و زخمهای روحی دوران جنگ را در رمبو زنده میکند و سرآغازی میشود برای نبردی نفسگیر میان او و نیروهای پلیس محلی.
در طول فیلم، رمبو نیروهای پلیس را دشمنان خود میبیند و آنها را تهدیدی برای امنیتش تلقی میکند. از همان لحظات ابتدایی که او از انجام دستورات سادهی پلیس سر باز میزند، مشخص میشود که وی این افراد را خطر جدی میپندارد. این موضوع بهخوبی نشان میدهد که بخشی از ذهن رمبو همچنان در ویتنام باقی مانده و او در درون خود هنوز در حال جنگیدن است. با بالا گرفتن خشونت و درگیریها، مشخص میشود که رمبو نهتنها در دنیای فیزیکی، بلکه در دنیای روانی خود نیز با دشمنان خیالی و دردهای درونیاش مبارزه میکند.
این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای جنگی از دو جهت برجسته است؛ نخست به دلیل نمایش روانشناختی واقعگرایانهی تأثیرات جنگ بر بازماندگان آن، و دوم به دلیل نقدی که بر جامعهای وارد میکند که با بیتوجهی، سربازان بازگشته را به حاشیه میراند و مشکلاتشان را نادیده میگیرد. رمبو: اولین خون به مخاطبان خود کمک میکند تا درکی عمیقتر از وضعیت روانی سربازانی که از جنگ بازگشتهاند پیدا کنند و دریابند که بسیاری از این افراد، همچنان درگیر نبردهای روانی و ترومای جنگ هستند.
۹. دوست مردهی من زویی (My Dead Friend Zoe)
- سال انتشار: ۲۰۲۴
- امتیاز IMDB فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- کارگردان: کایل هوسمان استوکس
- مدت زمان: ۱۰۱ دقیقه
فیلم دوست مردهی من، زویی یکی از بهترین فیلمهای جنگی در ژانر درام و فانتزی است که بهطرز تأثیرگذاری زندگی پیچیدهی یک سرباز آمریکایی به نام مریت را به تصویر میکشد. این فیلم بهخوبی نشان میدهد که چگونه جنگ و تجربیات سخت آن میتوانند اثرات ماندگاری بر روان و زندگی سربازان بگذارند. داستان از جایی آغاز میشود که مریت، کهنهسربازی که پس از پایان خدمتش به خانه بازگشته، تلاش میکند با زندگی غیرنظامی خود سازگار شود، اما زخمهای روانی عمیق و خاطرات دردناک دوران جنگ همچنان او را رها نمیکنند.
در این فیلم، مریت با حضور روح دوست قدیمیاش، زویی، که توسط ناتالی مورالس به تصویر کشیده شده، مدام درگیر یادآوری خاطرات و رنجهای گذشتهاش است. زویی، که در دوران خدمت همراه و دوست نزدیک مریت بوده، حالا بهعنوان نمادی از تروما و از دست دادن، در زندگی او ظاهر میشود و به او یادآوری میکند که اثرات جنگ و فقدان عزیزان هرگز بهراحتی از بین نمیروند.
یکی از بخشهای کلیدی و تاثیرگذار فیلم، رابطه مریت با پدربزرگش دیل است، که توسط اد هریس ایفای نقش میشود. دیل، خود نیز کهنهسرباز است و با مسائل روانی جنگ دستوپنجه نرم کرده است. این رابطه بین دو نسل مختلف از سربازان، فرصتی برای همدلی و تبادل تجربیات در زمینهی تاثیرات جنگ فراهم میکند و نشان میدهد که چگونه زخمهای روانی میتوانند سالها پس از پایان خدمت همچنان بر جای بمانند.
۸. بازگشت به وطن (Coming Home)
- سال انتشار: ۱۹۷۸
- امتیاز IMDB فیلم: ۷.۳ از ۱۰
- کارگردان: هال اشبی
- مدت زمان: ۱۲۷ دقیقه
فیلم بازگشت به وطن داستانی عمیق و تاثیرگذار درباره بازگشت به زندگی پس از جنگ است و بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای جنگی شناخته میشود که به مضامین تروما و اضطراب پس از جنگ میپردازد. این فیلم به کارگردانی هال اشبی، داستان زنی به نام سالی روایت میکند که همسرش باب، یک افسر نظامی، برای شرکت در جنگ ویتنام اعزام شده است. در غیاب همسرش، سالی برای گذران وقت و کمک به کهنهسربازان، در بیمارستانی محلی بهعنوان داوطلب مشغول به کار میشود و در آنجا با لوک یک کهنهسرباز بازگشته از جنگ، آشنا میشود.
لوک، که به دلیل جراحات جسمی و آسیبهای روانی ناشی از جنگ با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکند، تبدیل به نمادی از سربازانی شده است که در پی جنگ و تجربهی خشونتهای وحشتناک، با رنجهای درونی و زخمهای روحی دست و پنجه نرم میکنند. ارتباط میان سالی و لوک بهتدریج عمیقتر میشود و این تجربه باعث میشود سالی با چالشهای فراوان سربازان بازگشته از جنگ از نزدیک آشنا شود. لوک، که پیش از جنگ مردی سرزنده و پرانرژی بود، اکنون دچار احساس اندوه و بیارزشی شده و تلاش میکند تا با زندگی عادی سازگار شود.
بازگشت به وطن بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای جنگی توانسته با نمایش دقیق و بیپردهی تروما و اضطراب پس از جنگ، مخاطب را به عمق تجربههای روانی سربازان بازگشته ببرد. این فیلم از طریق شخصیت لوک، بهخوبی نشان میدهد که چگونه خاطرات خشونتآمیز جنگ و لحظات تلخ و دردناک بهشکلی زنده در ذهن سربازان باقی میماند و چگونه این تجربیات در تضاد با زندگی عادی، بهطور مداوم آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
۷. متولد چهارم جولای (Born on the Fourth of July)
- سال انتشار: ۱۹۸۹
- امتیاز IMDB فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- کارگردان: الیور استون
- مدت زمان: ۱۴۵ دقیقه
متولد چهارم جولای یکی از بهترین فیلمهای جنگی و درام است که توسط کارگردان توانمند اولیور استون در سال ۱۹۸۹ ساخته شده و تام کروز با هنرنمایی بهیادماندنی، در نقش اصلی این فیلم ظاهر شده است. این اثر، برگرفته از زندگی واقعی ران کوویک، کهنهسرباز جنگ ویتنام، بهدقت سفر درونی و بیرونی او را به تصویر میکشد؛ از زمان بازگشت به وطن و تلاش برای بازسازی زندگی تا مقابله با دردهای روانی و جسمی ناشی از جنگ.
داستان فیلم با معرفی ران کوویک آغاز میشود؛ او در خانوادهای سنتی و میهنپرست بزرگ شده و از نوجوانی رویای خدمت به کشورش را در سر دارد. با انگیزهای قوی، به ارتش میپیوندد و در جنگ ویتنام شرکت میکند، اما در این میدان نبرد، با زشتیها و سختیهای جنگ روبرو میشود که بهکلی باورها و ایدهآلهایش را به چالش میکشد. ران در نهایت دچار جراحتی شدید میشود که او را از کمر به پایین فلج میکند. بازگشت او به وطن، برخلاف انتظار، نه یک پیروزی بلکه آغاز نبردی تازه است؛ نبردی برای بقا، پذیرش و یافتن جایگاهش در جامعهای که نمیتواند زخمهای جنگ را درک کند.
فیلم با هنرمندی، مشکلات روحی و جسمی ران پس از بازگشت را به تصویر میکشد. او با ناتوانی جسمی و خاطرات تلخ جنگی، به جامعهای بازمیگردد که بهنظر نمیرسد سربازان بازگشته را درک کند. ران، از زندگی روزمره و واکنشهای سرد اطرافیانش نسبت به وضعیت کهنهسربازان، دچار یأس میشود و در نهایت، از یک حامی جنگ به یکی از مخالفان سرسخت آن تبدیل میشود. این تحول شخصیت ران، مسیری است که با درد و رنج او در برابر ناامیدی و تلاش برای یافتن معنا، پیموده میشود.
۶. برادران (Brothers)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- امتیاز IMDB فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- کارگردان: جیم شریدان
- مدت زمان: ۱۰۵ دقیقه
یکی از بهترین فیلمهای جنگی و درام است که با روایت داستان دو برادر، تأثیرات عمیق جنگ بر سربازان و خانوادههایشان را به شکلی واقعگرایانه به تصویر میکشد. سم، برادری فداکار و مسئولیتپذیر است که به عنوان افسر ارتش آمریکا به افغانستان اعزام میشود و زندگی آرامی با همسرش گریس و دو فرزندشان دارد. اما در طرف مقابل، تامی، برادر جوانتر و سرکش او، به عنوان فردی بیمسئولیت و با سابقه مشکلات قانونی شناخته میشود که همچنان زیر سایه سم قرار دارد و نمیتواند جایگاه خود را پیدا کند.
وقتی خبر ناپدید شدن سم در افغانستان میرسد و احتمال مرگ او قوت میگیرد، خانوادهاش به عمق اندوه فرو میروند. در این میان، تامی با از دست دادن برادرش متحول شده و تصمیم میگیرد نقش حمایتگر را برای گریس و بچهها ایفا کند. او تلاش میکند تا جای خالی سم را پر کند و با مسئولیتپذیری به خانواده برادرش نزدیک شود. به تدریج رابطهای عمیق و حمایتی میان تامی و گریس شکل میگیرد که به نوعی نقطه قوت عاطفی فیلم را رقم میزند.
با این حال، اوج داستان زمانی فرا میرسد که سم بهطور غیرمنتظره به خانه بازمیگردد. او که در اسارت، فشارها و شکنجههای روحی و جسمی را تحمل کرده، دیگر همان فرد پیشین نیست. سم با اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بازمیگردد و از کابوسها و احساس خشم عمیقی رنج میبرد. او حتی با خانوادهاش غریبه شده و توانایی یافتن جایگاه خود را در کنار آنان از دست داده است. سم با تصورات نادرست و احساس بیاعتمادی به تامی و گریس، درگیر یک جنگ درونی میشود که نمایانگر تأثیرات وحشتناک جنگ بر ذهن و روان سربازان است.
۵. شکارچی گوزن (The Deer Hunter)
- سال انتشار: ۱۹۷۸
- امتیاز IMDB فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- کارگردان: مایکل چیمینو
- مدت زمان: ۱۸۳ دقیقه
شکارچی گوزن به عنوان یکی از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما، به کارگردانی مایکل چیمینو و با بازی ماندگار رابرت دنیرو، کریستوفر واکن و جان کازال، عمیقترین تاثیرات جنگ ویتنام بر زندگی سربازان و جامعه را به تصویر میکشد. این فیلم روایتی از زخمهای جنگ است که هیچگاه از ذهن و روح بازماندگان پاک نمیشود.
داستان درباره سه دوست صمیمی به نامهای مایکل، نیک و استیون است که در یک شهر صنعتی کوچک در پنسیلوانیا زندگی میکنند. زندگی آنها پیش از جنگ، ساده و پر از لحظات دوستانه است و شکار گوزن، یکی از تفریحات مشترک و خاطرهساز آنها در کوهستانهای اطراف شهر است. اما این زندگی بیدغدغه با اعزامشان به جنگ ویتنام به کلی زیر و رو میشود.
پس از ورود به ویتنام، آنها به اسارت نیروهای ویتکنگ درمیآیند و مجبور به شرکت در بازی رولت روسی میشوند؛ یک بازی مرگبار و هولناک که علاوه بر تهدید به مرگ، ذهن و روح انسان را به نقطه فروپاشی میکشاند. این صحنههای خشن و پرتنش نه تنها برای تماشاگر وحشتآورند، بلکه به شکلی عمیق، واقعیتهای بیرحمانه جنگ را بازتاب میدهند. مایکل که موفق به فرار میشود، به آمریکا بازمیگردد؛ اما دیگر قادر نیست به زندگی عادی خود بازگردد. تجربیات ویرانگر جنگ و تأثیرات روانی عمیق آن او را درگیر احساسات پیچیده و کابوسهای مکرر کرده است.
یکی از تاثیرگذارترین بخشهای شکارچی گوزن، به تصویر کشیدن اثرات ماندگار جنگ بر ذهن و روان سربازان بازگشته است. مایکل که دیگر شادی و آرامش پیشین را از دست داده، تلاش میکند تا نیک را که هنوز درگیر وحشتهای گذشته است، به خانه بازگرداند. این فیلم، به شکلی واقعگرایانه و احساسی، نمایش میدهد که جنگ چگونه روابط انسانی و زندگی را برای همیشه تغییر میدهد و زخمهایی برجای میگذارد که هیچگاه بهبود نمییابند.
۴. تشکر به خاطر خدمتتان (Thank You For Your Service)
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- امتیاز IMDB فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- کارگردان: جیسون هال
- مدت زمان: ۱۰۹ دقیقه
تشکر به خاطر خدمتتان یکی از بهترین فیلمهای جنگی و درام است که به کارگردانی جیسون هال در سال ۲۰۱۷ ساخته شده و به جنبههای کمتر دیدهشده زندگی سربازان بازگشته از جنگ میپردازد. این فیلم تأثیرگذار به مشکلات روانی و جسمی سربازان پس از بازگشت از جنگ و تلاشهایشان برای بازگشت به زندگی عادی و مقابله با تجربیات تلخ جنگی میپردازد.
داستان فیلم بر گروهی از سربازان آمریکایی تمرکز دارد که پس از پایان خدمتشان در جنگ عراق، به آمریکا بازمیگردند؛ اما با زخمهای عمیق روانی و جسمی دستوپنجه نرم میکنند. قهرمان اصلی داستان، آدام شوومن پس از بازگشت به خانه در تلاش است تا زندگی خود را دوباره بسازد و رابطهاش با همسر و فرزندش را تقویت کند. اما خاطرات تلخ و دردناک میدان جنگ همچنان در ذهن او زندهاند و او را رها نمیکنند.
یکی از این خاطرات دردناک مربوط به لحظهای است که او تلاش میکرد یکی از دوستانش را نجات دهد، اما در نهایت نتوانست او را از مرگ نجات دهد؛ این حس ناکامی و گناه همچنان او را عذاب میدهد.در این فیلم، آدام و دیگر سربازان با اختلال استرس پس از سانحه، اضطراب و احساس ناامیدی مواجهاند و قادر به بیان راحت تجربیات خود برای دیگران نیستند.
فیلم با نگاهی واقعگرایانه نشان میدهد که چگونه جامعه و حتی خانوادهها از درک این زخمهای روانی عمیق ناتواناند و اغلب نمیتوانند فضای لازم را برای بیان تجربیات و احساسات این سربازان فراهم کنند. به همین دلیل، بسیاری از این سربازان به علت عدم حمایت و نبود دسترسی به خدمات روانشناختی مناسب، به افسردگی، پرخاشگری و حتی گاهی به خودکشی روی میآورند.
۳. در جبهی غرب خبری نیست (All Quiet on the Western Front)
- سال انتشار: ۲۰۲۲
- امتیاز IMDB فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- کارگردان: ادوارد برگر
- مدت زمان: ۱۴۷ دقیقه
یکی از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما است که در سال ۱۹۳۰ منتشر شد. داستان فیلم درباره پل باومر، نوجوانی آلمانی است که به همراه همکلاسیهایش تحت تأثیر شعارهای ملیگرایانه و فشارهای اجتماعی، با شوق به ارتش میپیوندد. پل و دوستانش که در آغاز ماجرا، جنگ را به عنوان ماجراجویی هیجانانگیز و فرصتی برای اثبات شجاعت و عشق به وطن میبینند، به جبهه غرب اعزام میشوند. اما با ورود به میدان نبرد، آنها به سرعت از حقیقت تلخ و هولناک جنگ آگاه میشوند. جنگ برای آنها نه تنها جایی برای نمایش شجاعت نیست، بلکه کابوسی است که هر روز از نو آغاز میشود.
در میان صحنههای نفسگیر و واقعگرایانه جنگ، فیلم به شیوهای فوقالعاده تأثیرگذار نشان میدهد که چگونه جنگ، آرزوها و امیدهای این جوانان را نابود میکند. پل و دوستانش در شرایطی سخت و وحشتناک با ترس، گرسنگی، و ناامیدی دستوپنجه نرم میکنند و یکی پس از دیگری در میدان نبرد جان خود را از دست میدهند. فیلم بدون اغراق و با زبانی ساده و انسانی، به تماشاگر نشان میدهد که جنگ چگونه روح انسان را نابود میکند و زندگیها را به خاکستر تبدیل میکند.
همه چیز در جبهه غرب آرام است به عنوان یکی از بهترین فیلمهای جنگی و ضد جنگ، پیام صلح و انسانیت را به شدت منتقل میکند. این فیلم که موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد، اثری تاثیرگذار و ماندگار است که برای نسلهای مختلف یادآور وحشتهای جنگ و ارزش صلح و انسانیت است.
۲. بهترین سالهای زندگی ما (The Best Years of Our Lives)
- سال انتشار: ۱۹۴۶
- امتیاز IMDB فیلم: ۸.۱ از ۱۰
- کارگردان: ویلیام وایلر
- مدت زمان: ۱۷۲ دقیقه
یکی از تاثیر گذارترین و بهترین فیلمهای جنگی بهترین سالهای زندگی ما است که در سال ۱۹۴۶ بر روی پردهی سینما رفت. داستان این فیلم، زندگی سه سرباز آمریکایی را روایت میکند که پس از جنگ به خانه بازمیگردند و هرکدام با بحرانهای خاصی مواجه میشوند. این سه شخصیت شامل فرد دری، یک کاپیتان نیروی هوایی با تجربهای از بمبارانهای هوایی، آل استفنسون، یک گروهبان بازنشسته و بانکدار میانسال، و هومر پریش، یک ملوان جوان است که در جنگ دچار از دست دادن هر دو دست خود شده است و اکنون باید با دستهای مصنوعی زندگی کند.
هر یک از این شخصیتها به شکلی نمادین نمایانگر بخشهای متفاوتی از جامعه هستند و مشکلاتی که با آن روبرو میشوند، منعکسکننده تجربههای تلخ و پیچیده کهنهسربازانی است که پس از جنگ به خانه بازمیگردند.این فیلم با حساسیت و دقت بینظیری، چالشها و تضادهایی را که سربازان پس از بازگشت به خانه تجربه میکنند به تصویر میکشد. از ترسها و کابوسهای شبانه گرفته تا بیگانگی از جامعه و خانواده، فیلم بهترین سالهای زندگی ما، در کنار داستانی پر از احساس و تراژدی، حقیقت تلخی را درباره زخمهای ماندگار جنگ به مخاطب یادآوری میکند که باعث شده است جز بهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما تبدیل شود.
۱ . بیا و بنگر (Come and See)
- سال انتشار: ۱۹۸۵
- امتیاز IMDB فیلم: ۸.۳ از ۱۰
- کارگردان: الم کلیموف
- مدت زمان: ۱۴۶ دقیقه
فیلم بیا و بنگر، یکی از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ، روایتی تکاندهنده از بیرحمی جنگ و اثرات مخرب آن بر روح انسانهاست. داستان فیلم در سال ۱۹۴۳ و در اوج تهاجم نازیها به بلاروس آغاز میشود. قهرمان این داستان، پسری ۱۴ ساله به نام فلورا است که با شور و شوق نوجوانانه به امید جنگیدن و دفاع از سرزمین خود به نیروهای مقاومت شوروی میپیوندد. او در ابتدا با تصورات قهرمانانه از جنگ وارد میدان میشود؛ اما بهزودی درمییابد که جنگ چیزی جز تاریکی، وحشت و بیرحمی مطلق نیست. صحنههایی که فلورا از جنگ تجربه میکند، او را به قلب کابوسهایی زنده میکشاند و همه تصوراتش از افتخار و دلیری را ویران میکند.
کلیموف، کارگردان فیلم، از همان لحظههای نخست، بیننده را به فضای تاریک و ناامیدکنندهای وارد میکند که گویی راه فراری از آن نیست. صداهای تیراندازی، انفجار، و حتی سکوتهای سنگین و پرمعنای فیلم، همچون پتکی بر ذهن و روح مخاطب میکوبد. در این فیلم، صحنهپردازی و استفاده از صدا به نحوی است که حس ناامنی و اضطراب عمیقی را در دل بیننده مینشاند.
بیا و بنگر با واقعگرایی و جزئیات عمیق خود، یکی از تأثیرگذارترین و بهترین فیلمهای جنگی است که تأثیرات نابودگر جنگ را به وضوح و شجاعت به نمایش میگذارد. این فیلم، داستانی از وحشت و تاریکی است که انسانها را برای همیشه تغییر میدهد و بیننده را با عمق تراژدی و بیرحمی جنگ آشنا میسازد، به طوری که پس از پایان فیلم، اثرات آن همچنان در ذهن مخاطب باقی میماند و او را وادار به اندیشهای عمیق درباره پوچی و ویرانگری جنگ میکند.
سخن آخر
این فیلمها نه تنها به عنوان بهترین فیلمهای جنگی شناخته میشوند، بلکه با نمایش دقیق و واقعگرایانه اثرات PTSD و تروما، تاثیرات جنگ بر روان انسانها را به زیبایی به تصویر کشیدهاند. هرکدام از این آثار، روایتی خاص از زخمهای عمیق و ماندگاری است که جنگ بر روان انسانها بر جای میگذارد و بیننده را به اندیشیدن دربارهی اثرات این زخمها دعوت میکند. تماشای این فیلمها میتواند به مخاطبان کمک کند تا به عمق تراژدیهای جنگ و فشارهای روانی ناشی از آن پی ببرند و احساس همدردی بیشتری نسبت به سربازان و کهنهسربازانی که با این مشکلات دستوپنجه نرم میکنند، داشته باشند.
منبع: مایکت