(تصاویر) بهترین فیلم‌های عاشقانه جدید؛ از «ایده تو» تا «ما در زمان زندگی می‌کنیم»

(تصاویر) بهترین فیلم‌های عاشقانه جدید؛ از «ایده تو» تا «ما در زمان زندگی می‌کنیم»

در این یکی دو سال گذشته به ویژه فیلم‌های کمدی-رمانتیک، که به اختصار به آن رام-کام هم (Romcom) گفته می‌شود، دوباره گل کرده‌اند و سال ۲۰۲۴ هم پر است از فیلم‌های عاشقانه کمدی که با داستان‌های جدید خود شاید حتی شما را شگفت‌زده کنند.

کد خبر : ۲۱۹۲۱۰
بازدید : ۹

داستان‌های عاشقانه همیشه یکی از محبوب‌ترین ژانرهای هر مدیوم بوده‌اند و این برای صنعت سینما نیز مصداق دارد. اما در سال‌های اخیر، شاهد یک جهش جدید در دنیای فیلم‌های عاشقانه بوده‌ایم که دیدگاه‌های متفاوت و داستان‌های نوآورانه‌ای به صحنه آورده‌اند و این جهش، بهترین نمودار از تقاضای زیاد برای این ژانر است که مدت‌ها به فراموشی سپرده شده بود.

در این یکی دو سال گذشته به ویژه فیلم‌های کمدی-رمانتیک، که به اختصار به آن رام-کام هم (Romcom) گفته می‌شود، دوباره گل کرده‌اند و سال ۲۰۲۴ هم پر است از فیلم‌های عاشقانه کمدی که با داستان‌های جدید خود شاید حتی شما را شگفت‌زده کنند. امسال به ویژه چندین فیلم متفاوت با داستان‌هایی داشتیم که رابطه‌ی بین یک زن سن‌بالاتر و پسری جوان‌تر را در مرکزیت قرار می‌دهند؛ پویایی که پیش از این کمتر در داستان‌ها بررسی می‌شد، اما به کلیشه برعکس محبوب این روزهای هالیوود تبدیل شده است. البته نگران نباشید که امسال کلی هم فیلم‌های عاشقانه داشتیم که همان سیستم آشنای فیلم‌های رمانتیک را در داستان پیاده می‌کنند؛ سیستم دختر و پسر جوان و مواجهه‌ی اتفاقی و عاشق شدن در نگاه اول و الی آخر.

با این حال، با توجه به ظهور پلتفرم‌های پخش آنلاین، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، ما دیگر محدود به فیلم‌های عاشقانه‌ی سنتی که همه از یک فرمول یکسان پیروی می‌کنند نیستیم. بلکه اصالت، تازگی و واقع‌گرایی بیشتر در این ژانر جا باز کرده‌اند. این فیلم‌های جدید دست‌تنها ژانر عاشقانه را نجات داده‌اند و امیدواریم استودیوها با توجه به علاقه‌ی زیادی که به این ژانر وجود دارد، بودجه‌ی بیشتری به آن‌ها تزریق کنند و شاهد فیلم‌های جسورانه‌ی بیشتری باشیم که خط‌شکنی کرده و خود را به چارچوب‌های تعریف‌شده‌ی فیلم‌های عاشقانه، که اواسط ۲۰۰۰ میلادی مثل نقل و نبات از هر جا سر بر می‌آوردند، محدود نمی‌دانند.

بازیگران سرشناس هم انگار به بازی در این فیلم‌های جدید عاشقانه روی آورده‌اند که شاید بهترین نمونه از بازیگری آن‌ها نباشد، اما یک وجهه‌ی کاملا متفاوت از این بازیگران به نمایش می‌گذارد. حضور بازیگران برجسته‌ای مثل نیکول کیدمن در فیلم‌های «یک رابطه خانوادگی» و «بیبی‌گرل»، آن هتوی در «ایده تو» و لیندزی لوهان در «راز کوچک ما» ثابت می‌کنند فیلم‌های عاشقانه دوباره بین همه محبوب شده‌اند؛ از بینندگان گرفته، تا استودیوها و بازیگران و تا زمانی که این فیلم‌های جدید هر کدام رنگ و لعاب خاص خودشان را دارند، ما هم نمی‌توانیم به دیدن یک فیلم عاشقانه دیگر نه بگوییم.

بهترین فیلم‌های عاشقانه جدید (تا ۲۰۲۴)

۲۰. سیاره تنهایی (Lonely Planet)

23

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: سوزانا گرنت
  • بازیگران: لورا درن، لیام همسورث، دایانا سیلورز، آدریانو جیانی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۰ از ۱۰۰

فیلم‌های کمدی رمانتیک پیشتر دروازه‌ی ورود بازیگران تازه به صحنه‌ی بزرگتر بودند؛ امروزه اما تبدیل شده‌اند به بستری برای کامبک بازیگران زن کهنه‌کار که با مردان جوان‌تر از خودشان هم‌بازی شوند. در سال ۲۰۲۴ میلادی از این دست فیلم‌ها زیاد داشتیم. یکی از فیلم‌های عاشقانه جدید که از این فرمول پیروی می‌کند «سیاره تنهایی» است که بازیگر برنده‌ی اسکار، لورا درن در آن در نقش کاترین لوو، یک نویسنده‌ی برجسته ظاهر شده که به مراکش سفر می‌کند و با مردی بسیار جوان‌تر از خودش هم‌نشین می‌شود که نقش او را لیام همسورث بازی می‌کند.

از همینجا معلوم می‌شود که «سیاره تنهایی» از نظر انتخاب بازیگران فوق‌العاده است؛ هرچند اگر لیام همسورث به جای لهجه‌ی امریکایی، از همان لهجه‌ی طبیعی استرالیایی خودش برای کاراکتر استفاده می‌کرد نتیجه چیز بهتری از آب درمی‌آمد. با این حال، او در نقش اوون صمیمی، ارتباط اقناع‌کننده‌ای هم با کاترین درن دارد.

با اینکه ۲۳ سال تفاوت سنی بین آن‌هاست، اما هرگز احساس نمی‌کنید که وزنه‌ی یک کاراکتر بر دیگری سنگینی می‌کند؛ بلکه رابطه‌ی آن‌ها به خاطر اعتمادبه‌نفس همسورث جوان و جذابیت و تحکم درن به بار می‌نشیند؛ جذابیت و تحکمی که مهم‌ترین دلیل تبدیل درن به چنین بازیگر محبوبی طی چهار دهه‌ی گذشته بوده است.

«سیاره تنهایی» با یک رویکرد زنانه به داستان ورود می‌کند که به لطف کارگردان و نویسنده‌ی فیلم، سوزانا گرنت محقق شده است. او پیش از این، روی فیلم‌های محبوب زن محور مانند «برای همیشه» (Ever After)، «ارین براکووچ» (Erin Brockovich) و «در موقعیت او» (In Her Shoes) کار کرده و همچنین مینی‌سریال «باورنکردنی» (Unbelievable) محصول نت‌فلیکس را نوشته یا بهتر بگوییم، همکاری در نوشتن آن‌ها را بر عهده داشته است. با اینکه در تمام این موارد، گرنت روی فیلمنامه کار کرده، به طرز عجیبی در فیلم «سیاره تنهایی» بیش از نویسندگی، کارگردانی او به چشم می‌آید.

این فیلم در مکان‌های واقعی در مراکش فیلمبرداری شده و این را به وضوح می‌توان در طول فیلم دید؛ فیلمبردار بن اسمیتارد فیلم را با نماهای باز از بازارچه‌های خیابانی با کاشی‌های آبی پر کرده و صحنه‌هایی از یک چایخانه‌ی خانوادگی شلوغ و مناظر زیبای بیابانی هم در آن وجود دارد که در آن نور طلایی خورشید بر ماسه‌ها می‌رقصد. همزمان، نورپردازی غم‌انگیز محل جمع شدن نویسندگان، بار احساسی خاص خودش را به فیلم می‌آورد. حتی اگر از نظر داستانی، فیلم «سیاره تنهایی» حرف زیادی برای گفتن نداشته باشد، زیبایی بصری آن با پس‌زمینه‌ی زیبای مراکش کافی است تا بخواهید در دریایی از فیلم‌های عاشقانه جدید نتفلیکس، فرصتی به این فیلم قدرنادیده بدهید که مثل همیشه لورا درن در آن می‌درخشد.

۱۹. ترغیب (Persuasion)

24

  • سال اکران: ۲۰۲۲
  • کارگردان: کری کرکنل
  • بازیگران: داکوتا جانسون، کازمو جارویس، سوکی واترهاوس، هنری گلدینگ
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۱ از ۱۰۰

«ترغیب» اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته‌ی جین آستین است که حقیقتا اگر کتاب آستین را نخوانده باشید، بیشتر به دلتان می‌نشیند. فیلم «ترغیب» آنقدر داستان و لحن آن را تغییر داده که به سختی در حوزه‌ی اقتباس جای می‌گیرد؛ اما اگر به عنوان یک فیلم کمدی عاشقانه مفرح و طعنه‌آمیز به آن نگاه کنید، واقعا یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه جدید است که آگاهانه خودش را و منبع اصلی را جدی نمی‌گیرد.

فیلم از زبان ان الیوت (داکوتا جانسون) آغاز می‌شود که داستان ترغیب خود به رهایی عشق زندگی‌اش، فردریک ونتورث (کازمو جارویس) را روایت می‌کند. او هشت سال برای این موضوع غصه می‌خورد. پدرش سر والتر الیوت (ریچارد ای. گرانت) و خواهرانش الیزابت (یولاندا کتل) و مری (میا مک‌کنا برویس) هستند که ان مجبور شده به خاطر مضیقه‌های مالی، فعلا با خانواده‌ی خواهر کوچکترش، مری، زندگی کند. وقتی ان به ملک مری و شوهرش می‌رسد، می‌فهمد که ونتورث هم قرار است سروکله‌اش پیدا شود.

شاید برخی اعتراض کنند که زیبایی داستان این رمان عاشقانه به خاطر تغییرات بزرگ از دست رفته. اما نباید فراموش کرد که اقتباس‌ها همیشه به یک راه نمی‌روند؛ مثلا هیچکس با فیلم ۱۹۹۵ «بی‌سرنخ» (Clueless) مشکلی ندارد که براساس رمان دیگر آستین، «اما» (Emma)، ساخته شده است. به هر حال، نمی‌توان انکار کرد که «ترغیب» یک فیلم کاملا جسورانه است که شاید برای جلب مخاطبان نسل زی بهتر از اقتباس‌های معمول جواب بدهد. حتی می‌توان گفت این تغییرات بنیادین «ترغیب» هستند که آن را از یک اقتباس معمولی دیدنی‌تر می‌کنند.

هر صحنه از فیلم را که در ذهن ان الیوت می‌گذرانیم، گفتگوهای او با خودش را می‌شنویم و با مشاهدات او همراه می‌شویم می‌توانید نقطه قوت فیلم در نظر بگیرید. با اینکه ان الیوت فیلم، هیچ شباهتی با کاراکتر او در کتاب ندارد، اما داکوتا جانسون در نقش او مثل همیشه زیبا و فریبنده ظاهر شده و طیف گسترده‌ای از احساسات را با این کاراکتر به نمایش گذاشته است که با سبک اجرای همیشگی او تفاوت دارد. مخصوصا که عادت داریم جانسون را مثل پرتره‌ی زیبایی ببینیم که تکان نمی‌خورد. در «ترغیب» اما او بامزه، جذاب، احساسی و بی شک زیبا است و لهجه‌اش هم برای دوره‌ای که داستان در آن اتفاق می‌افتد مناسبت دارد.

برای کسانی که می‌خواهند بهترین اقتباس این اثر آستین را ببینند، فیلم تلویزیونی ۱۹۹۵ با بازی آماندا روت گزینه‌ی بهتری است. اما در «ترغیب» ۲۰۲۲ باید اساسا این را فراموش کنید که داستان براساس کتاب جین آستین ساخته شده؛ مخصوصا وقتی می‌بینید که داکوتا جانسون با لباس‌های دوره ریجنسی خود، مستقیم از بطری می‌نوشد و دور لبش مربا مالیده است!

این اتفاقات به خاطر تنبلی نویسندگان نیست، بلکه کارگردان کری کرکنل، دیدگاه هنری خود را از تئاتر به فیلم آورده و البته آن را با رویکردی کاملا متفاوت مبتنی بر فیلمنامه‌ی نویسنده‌ی باتجربه رانالد بس ترکیب کرده که نتیجه‌اش شده فیلمی که احتمالا طرفداران سرسخت آستین را خشمگین می‌کند. به ویژه که جانسون گاهی اوقات به سبک «فلیبگ» (Fleabag) دیوار چهارم را می‌شکند و از اصطلاحات کاملا امروزی استفاده می‌کند که هیچ مناسبتی حتی با اصطلاحات دهه‌ی پیشین ندارد، چه رسد به قرن نوزدهم. اما این یک شوخی است که هم کارگردان، هم جانسون و هم بیننده‌ای که پای فیلم می‌نشیند بدان آگاه و با آن همراه است. تنها در این حالت است که دیگر این اصطلاحات و شوخی‌های کاملا مدرن توی ذوقتان نمی‌خورد.

۱۸. یک رابطه خانوادگی (A Family Affair)

43_11zon (1)

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: ریچارد لاگراونیس
  • بازیگران: نیکول کیدمن، زک افران، جوئی کینگ، کتی بیتس، لیزا کوشی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۳۶ از ۱۰۰

همانطور که گفتیم، امسال سال زوج‌های سینمایی با فاصله‌ی سنی زیاد است و مثل درن و همسورث، این بار نیکول کیدمن ۵۷ ساله و و زک افران ۳۶ ساله کنار هم قرار گرفته‌اند. ترکیب کیدمن و افران هم که نیازی به توضیح بیشتر ندارد. نمی‌توان از هیچ فیلمی که این دو بازیگر را کنار هم می‌گذارد چشم‌پوشی کرد که پیش از «یک رابطه خانوادگی» در فیلم «پسر روزنامه فروش» (The Paperboy) با یکدیگر هم‌بازی شده بودند. کارگردان این فیلم محصول نتفلیکس، ریچارد لاگراونیس است که فیلم «پی‌نوشت: دوستت دارم» (P.S. I Love You) را ساخته، یکی از فیلم‌های کمدی عاشقانه اواسط دوهزار میلادی که کمتر کسی به یاد می‌آورد، اما واقعا ارزش دیدن دارد.

در «یک رابطه خانوادگی» زک افران در نقش کریس کول ظاهر می‌شود، یک ستاره‌ی پرمدعا ولی بی‌اهمیت فیلم‌های اکشن و جویی کینگ در نقش زارا، دستیار شخصی او، بازی می‌کند. زارا امیدوار است بتواند بالاخره خودش را به طور درست و حسابی وارد صنعت سینما کند؛ اما در حال حاضر به نظر نمی‌رسد بتواند از زیر بار شغل دستیار شخصی یک بازیگر رده‌چندم خارج شود. اما خیلی طول نمی‌کشد که این وضعیت تغییر می‌کند؛ یک‌سری تنش‌های قدیمی بین رئیس و کارمند دوباره سربرآورده و اوضاع به هم بریزد و در نتیجه، زارا بیکار می‌شود. اندکی بعد، کریس می‌فهمد که واقعا بدون دستیارش نمی‌تواند کارها را پیش ببرد؛ پس سراغ زارا می‌رود و در این میان، با مادر مجرد زارا، بروک (نیکول کیدمن)، آشنا می‌شود که دیگر خودتان می‌توانید حدس بزنید در ادامه چه اتفاقی می‌افتد.

فیلم‌هایی که در آن‌ها رابطه‌ی یک مرد سن‌بالاتر با زنی جوان نشان داده می‌شوند آنقدر زیاد هستند که دیگر به دیدنشان عادت کرده‌ایم. اما دیدن نقطه‌ی مقابل آن، به ویژه در چند فیلم پشت سر هم یکی از اتفاقات عجیب امسال بود. اما نمی‌توان نادیده گرفت که داستان‌هایی که بر اساس روابط عاشقانه با اختلاف سنی بنا شده‌اند و در آن‌ها زن نقش همتای مسن‌تر را ایفا می‌کند، داستان‌های مهمی هستند.

این داستان‌ها هنجارهای فرهنگی از پیش تصور شده و کهنه را به چالش می‌کشند و دیدگاه تازه‌ای به فضای فیلم ارائه می‌دهند. بالاخره نمی‌توان نادیده گرفت که چنین عاشقانه‌هایی در زندگی واقعی هم وجود دارند، بنابراین جای تعجب است که چرا در سینما بیشتر نشان داده نمی‌شوند و هنوز هم پیش‌داوری‌های زیادی درباره‌اشان وجود دارد.

«یک رابطه خانوادگی» پر از کلیشه‌های فیلم‌های کمدی رمانتیک، لحظات غیرواقعی ولی از همان ابتدا قابل پیش‌بینی است. با این حال، فیلمنامه‌ی مفرح و سرگرم‌کننده و مشخصا رابطه‌ی شخصیت‌هاست که داستان را زنده کرده و آن را به فیلمی لذت‌بخش تبدیل می‌کنند.

البته در میان فیلم‌های عاشقانه جدید نمی‌توان گفت «یک رابطه خانوادگی» بهترین داستان‌پردازی یا کارگردانی را دارد. برای فیلمی بهتر از این دست می‌توانید به فیلم دیگر خود نیکول کیدمن رجوع کنید به نام «بیبی‌گرل» (Babygirl) که در آن، کیدمن با بازیگری حتی جوان‌تر (هریس دیکینسن ۲۸ ساله) همبازی و اتفاقا به خاطرش نامزد دریافت گلدن گلوب هم شده است.

۱۷. به دل نگیر (No Hard Feelings)

26

  • سال اکران: ۲۰۲۳
  • کارگردان: جین استوپنیتسکی
  • بازیگران: جنیفر لارنس، اندرو بارت فلدمن، متیو برودریک، لارا بنانتی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۰ از ۱۰۰

با فیلم کمدی رمانتیک «به دل نگیر» باری دیگر برمی‌گردیم به ترند اخیر با بازیگران زن سن‌بالا و همتای جوانتر آن‌ها. البته در میان فیلم‌های این فهرست، جوانتر از کاراکتر اندرو بارت فلمن در «به دل نگیر» پیدا نمی‌کنید که دیگر دارد روی مرز خط قرمزها بازی می‌کند. جنیفر لارنس در این فیلم در نقش زن ۳۲ ساله‌ی بلا و جسوری به نام مدی ظاهر شده که تمام عمرش را در شهر ساحلی لانگ آیلند مونتاک گذرانده. اما او آنقدر پل‌های پشت سرش را خراب کرده که چیزی نمانده تا خانه‌ای که در آن با مادر مستقلش بزرگ شده را از دست بدهد.

مدی برای حفظ خانه‌اش به شغلش نیاز دارد و برای حفظ شغلش به یک ماشین. برای همین دیگر حاضر است به هر کاری متوسل شود. او روزی آگهی اعلام نیازی برای خدمات یک زن جوان جذاب می‌بیند؛ خدماتی در راستای آموزش به یک پسر نوزده ساله‌ی ازهمه‌جا بی‌خبر که پدر و مادرش برای او قرارهایی ترتیب داده‌اند تا پیش از دانشگاه رفتن، بالاخره از لاک خود بیرون آمده و کمتر خجالتی باشد. طبق آگهی، مدی در ازای این خدمات یک ماشین دریافت می‌کند؛ پس می‌توانید حدس بزنید که مدی چرا حاضر است این پیشنهاد شغلی عجیب را بپذیرد.

اگر از طرفداران فیلم‌هایی مثل «پای امریکایی» (American Pie) و «تجارت پرمخاطره» (Risky Business) تام کروز هستید، حتما از «به دل نگیر» هم خوشتان می‌آید. کمدی این فیلم به سبک اسلپ‌استیک‌های دهه هشتادی گاه دیوانه‌وار می‌شود و دیدن لارنس در چنین نقشی شگفت انگیز است.

البته نمی‌دانیم اگر جای کاراکترها را عوض می‌کردید و به جایش یک مرد سی-چهل ساله به یک دختر نوزده ساله آموزش می‌داد چه بلایی سر کارگردان و بازیگران فیلم می‌آمد، اما می‌دانیم که اگر خیلی در جزئیات داستان دقیق نشوید، «به دل نگیر» یک فیلم به‌شدت بامزه و رمانتیک است و جنیفر لارنس هم در آن عالی ظاهر می‌شود.

لارنس از همان لحظه‌ای که برای اولین بار سروکله‌اش در فیلم‌های سینمایی پیدا شد، آن ویژگی خاص بازیگران برجسته را داشت که حاضرند برای نقش خود به هر کاری دست بزنند. از آن زمان تاکنون او توانایی‌های خود را بارها ثابت کرده؛ مثل وقتی که برای بازی در نقش مکمل در فیلم «زمستان استخوان‌سوز» (Winter’s Bone) نامزد اسکار شد یا وقتی جایزه‌ی بهترین بازیگر زن را در سال ۲۰۱۲ برای فیلم «دفترچه امیدبخش» (Silver Linings Playbook) به خانه برد. با اینکه «به دل نگیر» بهترین فیلم عاشقانه جنیفر لارنس نیست، اما باز هم لارنس کوتاهی نکرده و هرچه در چنته دارد به نمایش می‌گذارد. شاید برای بازی در این کمدی عاشقانه مستحق اسکار نباشد، اما «به دل نگیر» بی‌شک یکی از بهترین فیلم‌های جدید در این ژانر است که همین سال ۲۰۲۳ میلادی اکران شد.

۱۶. بقیه کجا جرئت داشتند (Auron Mein Kahan Dum Tha)

27

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: نیراج پاندی
  • بازیگران: اجی دیوگن، تابو، جیمی شرگیل
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: – از ۱۰۰

از زمانی که فیلم‌های عاشقانه هندی در بالیوود وجود داشته‌اند، شهرت این فیلم‌ها به زوج‌های بازیگری وابسته بوده که مدام در عناوین مختلف کنار هم قرار گرفته‌اند. اگر دنبال فهرستی از این بازیگران بگردید، می‌توانیم راج کاپور و نرگس را مثال بزنیم که در دهه‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۶۰ میلادی جفت طلایی بالیوود بودند که هر فیلمی را به یک موفقیت تجاری بزرگ تبدیل می‌کردند.

در دهه‌ی نود این زوج شاهرخ خان و کاجول بوده‌اند و اخیرا هم می‌توان به زوج استثنایی رانبیر کاپور و دیپیکا پادوکونه اشاره کرد که یک‌تنه بار فیلم‌های عاشقانه‌ی دهه‌ی ۲۰۱۰ میلادی را به دوش کشیده‌اند. «بقیه کجا جرئت داشتند» یکی از این جفت‌های تکراری سینمای بالیوود را دوباره کنار هم می‌گذارد؛‌ با این تفاوت که این جفت به‌شدت دست کم گرفته شده‌اند. «بقیه کجا جرئت داشتند» با بازی آجی دیوگن و تابو، دهمین فیلم مشترک این دو بازیگر به حساب می‌آید که برای اولین بار سی سال پیش و فیلم درام اکشن «راه پیروزی» (Vijaypath) با هم بازی کردند.

شاید «بقیه کجا جرئت داشتند» شما را هم به یاد فیلم درام کره‌ای-انگلیسی «زندگی‌های گذشته» (Past Lives) بیندازد. این فیلم زندگی دو شخصیت را در طول ۲۴ سال دنبال می‌کند، در حالی که هر کدام مسیر زندگی خودشان را می‌روند؛ ولی پس از سال‌ها در شرایط کاملا متفاوتی دوباره با هم متحد می‌شوند. البته فقط یکی از آن‌ها متوجه می‌شود که هرگز از دوست‌داشتن دیگری دست برنداشته است.

«بقیه کجا جرئت داشتند» یک فیلم کاملا احساسی است که دیدنش قلبتان را به درد می‌آورد. ولی همزمان یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه جدید است که کاملا با سبک معمول بالیوود برای فیلم‌هایی در چنین ژانر تفاوت دارد؛ چون سبک مینیمال داستان‌گویی آن شاید به دل طرفداران فیلم‌های هندی ننشیند. شخصیت‌های عاشق و معشوق در این داستان هم، که دیگر سنی از آن‌ها گذشته است، کاراکترهایی نیستند که هر روز در فیلم‌های هندی عاشقانه ببینید.

کارگردان فیلم، نیراج پاندی، مدتی بود که با فیلم‌ها و سریال‌هایی با تم جاسوسی، تروریسم، اکشن و جنایی سروکار داشت. او در این فیلم، از دسیسه‌های سیاسی و تریلرهای پرهیجان اکشن دست کشیده و به سراغ داستانی عاشقانه درباره‌ی عشق‌های قدیمی می‌رود. داستان این فیلم ۱۴۵ دقیقه‌ای از بمبئی اوایل ۲۰۰۰ آغاز می‌شود.

در این زمان زوجی را می‌بینیم که عشق ابدی خود را به یکدیگر ابراز می‌کنند. یک جای فیلم، واسودا (سایی منجره‌کار) می‌گوید: «اگر کسی مانع عشق ما شود، چه می‌شود؟» که کریشنا (شانتانو ماهشوری) پاسخ می‌دهد که اگر کسی بخواهد چنین کاری کند، دنیا را به آتش خواهد کشید. از همینجا می‌بینید که «بقیه کجا جرئت داشتند» چه فیلم عاشقانه‌ی سوزناکی است.

۲۲ سال بعد، کریشنا را (که بزرگسالی او را آجی دیوگن بازی می‌کند) در حالتی در زندان می‌بینیم که ۲۲ سال از ۲۵ سال زمان حکم خود را گذرانده و حالا در آستانه‌ی آزادی زودهنگام از زندان قرار دارد؛ اما می‌گوید که برای آنچه در آن سوی میله‌های آهنین و دیوارهای بلند زندان انتظارش را می‌کشد، آماده نیست. اینکه چرا به زندان افتاده یا چرا نمی‌خواهد از زندان بیرون بیاید داستان اصلی «بقیه کجا جرئت داشتند» را شکل می‌دهد.

۱۵. با ما به پایان می‌رسد (It Ends With Us)

28

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: جاستین بالدونی
  • بازیگران: بلیک لایولی، جاستین بالدونی، براندون اسکلنار، جنی سلیت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰

«با ما به پایان می‌رسد» یکی از غم‌انگیزترین فیلم‌های عاشقانه جدید است که براساس کتابی پرفروش از کالین هوور ساخته شده و بلیک لایولی در نقش اصلی آن بازی می‌کند. این فیلم با بودجه‌ی ۲۵ میلیون دلاری خود انگار که ناگهان از ناکجا پیدایش شد و گیشه را درو کرد. این موفقیت سه علت بزرگ دارد: اول اینکه موضوع فیلم تازه است، دوم اینکه عده‌ی کثیری از طرفداران هوور برای دیدن اقتباس کتاب او به سینماها رفتند و سوم ظاهر گول‌زننده‌ی فیلم است که بینندگان را به پای آن کشاند که پیشتر به خاطر تصویر براق و اتوکشیده‌اش، گمان می‌کردند با یک فیلم عاشقانه کمدی طرف‌اند. البته مصاحبه‌های بلیک لایولی هم در آن نقش داشت که انگار خودش هم نمی‌دانست داستان «ما به پایان می‌رسد» درباره‌ی چیست.

«با ما به پایان می‌رسد» یک داستان قدرتمند و دردناک از سوء استفاده و آزار زنان روایت می‌کند. خشونت مردان علیه زنان چنان عنصری همه‌گیر در چرخه‌ی اخبار هرروزه است که معمولا بدون اینکه نگاه دومی به آن بیندازیم، دیگر بی‌صدا از کنارش عبور می‌کنیم. فیلمنامه‌ی کریستی هال اما این عناصر را به مرکز توجه می‌آورد و به نظر می‌رسد این موضوع تاریک اما تازه چیزی بود که مخاطبان به دنبال آن بودند و موفقیت گیشه‌ی فیلم را رقم زدند.

بلیک لایولی نقش لیلی بلوم گل‌فروش را بازی می‌کند؛ زن جوانی که پس از مرگ پدرش به بوستون آمده تا زندگی تازه‌ای برای خود رقم بزند؛ البته این پدر یک مرد آزارگر بود که مادرش را کتک زده و تحقیر می‌کرد؛ بنابراین، لیلی احساسات ضدونقیضی نسبت به او دارد. جاستین بالدونی، که کارگردان فیلم هم هست، نقش مقابل لایولی را بازی می‌کند؛ یک جراح اعصاب به نام رایل که با ظاهر جذاب خود، دل لیلی را به دست می‌آورد.

تا اینجای کار همه چیز مطابق فیلم‌های عاشقانه و رمانتیک پیش می‌رود که با یک زوج زیبا تکمیل شده است. اما به مرور، لایه‌های مخفی رایل شروع به آشکارشدن می‌کنند و یک راوی غیرقابل اعتماد، مسیر داستان را کاملا به یک سمت دیگر می‌برد. مشخصا «با ما به پایان می‌رسد» بهترین نمودار یک عاشقانه درست و درمان نیست و در میان فیلم‌های این فهرست، از نظر کیفی هم دستاورد بالایی ندارد. اما شاید دیدن آن شما را مشتاق کند که بخواهید به کتاب کالین هوور رجوع کنید. البته مد نظر داشته باشید که با توجه به جنبه‌های آزاردهنده‌ی داستان درباره‌ی خشونت خانگی، «با ما به پایان می‌رسد» مناسب همه نیست.

۱۴. راز کوچک ما (Our Little Secret)

29

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: استیون هرک
  • بازیگران: لیندزی لوهان، ایام هاردینگ، کریستن چنووس، جان رودنیتسکی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۴۰ از ۱۰۰

لیندزی لوهان در دو سال گذشته یک کامبک استثنایی داشته است؛ مخصوصا با چهره‌ی تازه‌اش که همین اخیرا از آن رونمایی کرد. او در این زمان دو فیلم مناسبتی داشت، یکی «عاشقی برای کریسمس» (Falling for Christmas) برای نتفلیکس و دیگری کمدی عاشقانه‌ی «آروزی ایرلندی» (Irish Wish). با جیمی لی کرتیس هم دوباره جمع شده‌اند و فعلا فیلمبرداری دنباله‌ی «جمعه عجیب» (Freaky Friday) را به پایان رسانده است. حتی یک نقش کوتاه هم در فیلم «دختران بدجنس» (Mean Girls) جدید داشت که نسخه‌ی اصلی آن دیگر به یک فیلم کلاسیک کالت تبدبل شده است.

با اینکه چند ماه بیشتر از آخرین فیلم او نمی‌گذرد، لوهان بدون توقف دوباره با یک فیلم دیگر بازگشته؛ یک کمدی عاشقانه‌ی کریسمسی جذاب و خانوادگی به نام «راز کوچک ما». از میان فیلم‌های کمدی عاشقانه لوهان برای نتفلیکس، «راز کوچک ما» بی‌شک بهترین آن‌هاست که استیون هرک آن را کارگردانی کرده، کارگردان فیلم‌هایی مثل «ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد» (Bill and Ted’s Excellent Adventure) و بازسازی لایواکشن «۱۰۱ سگ خالدار» (۱۰۱ Dalmatians). بازیگران مکمل هم به مراتب از دو فیلم قبلی لوهان بهترند؛ به ویژه کریستین چنووس استثنایی که نام او همین الان به خاطر فیلم «شرور» (Wicked) دوباره سر زبان‌ها افتاده است.

داستان از اینجا شروع می‌شود که لوهان در نقش ایوری بکر پیشنهاد ازدواج لوگن (ایان هاردینگ) را رد می‌کند. بعد می‌رویم به ده سال بعد در یک مهمانی کریسمس که دست سرنوشت دوباره ایوری و لوگان را پیش پای هم می‌گذارد. پس برای اینکه کارخرابی پیش نیاید، هر دو تصمیم می‌گیرند چیزی درباره‌ی گذشته‌ی خود پیش فامیل آشکار نکنند. اما یک سری اتفاقات بامزه، مخفی نگه داشتن این راز بزرگ را دشوار می‌کند.

کمدی‌های واقعی دیگر به سختی پیدا می‌شوند؛ اما به نظر می‌رسد لیندزی لوهان درک خوبی از آن چیزی دارد که بینندگان معمول فیلم‌های کمدی عاشقانه‌ی کریسمسی دنبالش هستند؛ چندتا چهره‌ی آشنا، موقعیت‌های احمقانه، عشق‌های ساده و درس‌های اخلاقی همه‌ی مواد لازم برای ساخت یک فیلم شاد عاشقانه مخصوص این روزها هستند.

لوهان به عنوان یک بازیگر که از کودکی جلوی چشم مردم بزرگ شده، واقعا دوران سختی را از سر گذرانده. اما حالا و در اواخر سی سالگی دوباره جایگاه خود را بازیافته؛ حداقل در چشم عموم. چون فرقی ندارد که منتقدان چقدر فیلم‌های خانوادگی و کمدی-عاشقانه‌ی او را مسخره کنند، بیش از سی میلیون بیننده‌ای که پای فیلم او نشستند نظر دیگری دارند و تا آن‌ها به لوهان و فیلم‌های عاشقانه‌ی او وفادار هستند، فرقی ندارد که نمرات درباره‌ی فیلمی مثل «راز کوچک ما» چه می‌گویند. در حال حاضر اگر فیلم‌های کریسمسی جدید می‌خواهید، مستقیم سراغ این فیلم بروید که دیگر از این عنوان کمدی عاشقانه بهتر پیدا نمی‌شود.

۱۳. هر کسی جز تو (Anyone But You)

30

  • سال اکران: ۲۰۲۳
  • کارگردان: ویل گلوک
  • بازیگران: سیدنی سوئینی، گلن پاول، چارلی فریزر، دارن بارنت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۴ از ۱۰۰

فیلم‌های کمدی عاشقانه که سال‌های اوایل دوهزار میلادی از هر گوشه‌ای سر بر می‌آوردند، امروزه دیگر به یک پدیده‌ی نادر تبدیل شده‌اند و «هر کسی جز تو» یکی از آن پدیده‌هاست که از زمان انتشار در سال ۲۰۲۳ میلادی، از پیشگامان بازگشت به جریان موفق فیلم‌های رام-کام بوده است. در واقع، «هر کسی جز تو» یک فیلم عاشقانه جدید است که داستان خود را به کلیشه‌های سابق بازمی‌گرداند و دقیقا همانطور که انتظار دارید پیش می‌رود؛ یک دختر زیبا و یک پسر جذاب عاشق هم می‌شوند، اما هیچکدام نمی‌خواهند اولین کسی باشند که عشق خود را به دیگری ابراز می‌کند. یک سوءتفاهم کوچک بین این دو فاصله می‌اندازد؛ آن‌ها برای ممانعت از پذیرش جذابیت غیرقابل انکار دیگری مدام با هم بحث می‌کنند، اما دوستان و خانواده جمع می‌شوند تا دوباره این کبوترهای عاشق را به هم برسانند.

«هر کسی جز تو» هم خنده‌دار است و هم در خودش لحظات دلنشین و احساسی دارد که آن را شایسته‌ی اکران در سینماها کرد. همین هم یکی از مهم‌ترین دلایل جدی گرفته شدن فیلم و اکران سینمایی آن بود؛ در حالی که پیش از آن، حتی بهترین فیلم‌های عاشقانه خارجی همه سرنوشت یکسانی داشته و آخرسر از پلتفرم‌های پخش آنلاین سردرمی‌آوردند.

یک دلیل دیگر موفقیت «هر کسی جز تو» این است که این فیلم، کلید ساخت یک رام-کام درست و حسابی را یافته و جوابش دقیقا جلوی چشمانمان است: یک زوج جذاب با رابطه‌ی جذاب و یک فیلمنامه‌ی بامزه و گرم که کاملا هم غیرمنطقی نباشد؛ اگر بازیگران مکمل هم کاربلد باشند که دیگر چه بهتر. با اینکه این فرمول را ویل گلوک، کارگردان «هر کسی جز تو» کشف نکرده، اما او توانست این فرمول را به بهترین شکل پیاده کند که متأسفانه تعداد انگشت‌شماری از فیلم‌های عاشقانه جدید موفق به انجام آن شده‌اند.

سیدنی سوئینی، بازیگر فیلم‌های «مادام وب» (Madame Web)، «معصوم» (Immaculate) و سریال «سرخوشی» (Euphoria) نقش اصلی دختر فیلم است که با موفقیتی که پس از فیلم «هر کسی جز تو» به دست آورد، توانست دست‌تنها فیلم ترسناک «معصوم» را محقق کند. او در نقش کاراکتر بئا با گلن پاول هم‌بازی شده است که در فیلم نقش بن را بازی می‌کند.

گلن پاول را به خاطر بازی در فیلم دوم «تاپ گان» یعنی «تاپ‌گان: ماوریک» (Top Gun: Maverick)، «گردبادها» (Twisters) و «هیت من» (Hit Man) می‌شناسید که به خاطر این آخری نامزد جایزه‌ی گلدن گلوب هم شده است. بئا و بن در «هر کسی جز تو» یک قرار اول فوق‌العاده رمانتیک و خاطره انگیز دارند که از همانجا معلوم است تا پایان داستان، عاقبت خوشی انتظار این زوج جذاب را می‌کشد.

گفته شده سازندگان «هر کسی جز تو» داستان آن را از «هیاهوی بسیار برای هیچ» (Much Ado About Nothing)، نمایشنامه‌ی کمدی شکسپیر الهام گرفته‌اند. هرچند مشخصا نمی‌توانید انتظار المان‌های ادبیات کلاسیک را در این فیلم کمدی عاشقانه‌ی صاف و ساده داشته باشید. اما گاهی اوقات همین که دو بازیگر جذاب کنار هم قرار می‌گیرند جادویی اتفاق می‌افتد؛ مثل تام هنکس و مگ رایان، جولیا رابرتز و ریچارد گیر، جنیفر لوپز و جورج کلونی و حالا می‌توانید سیدنی سویینی و گلن پاول را هم به این فهرست اضافه کنید. جرقه‌ای که آن‌ها در فیلم «هر کسی جز تو» ایجاد می‌کنند بسیار قوی است و نه تنها کل فیلم را ارتقا می‌دهد، باعث می‌شود شوخی‌ها خنده‌دارتر و عاشقانه‌ها هم جذاب‌تر شود که کم از نویسندگی شکسپیر ندارد!

۱۲. کلاغ (The Crow)

31

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: روپرت سندرز
  • بازیگران: بیل اسکاشگورد، اف‌کی‌ای توئیگز، دنی هوستون، لائورا برن
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۴.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۲ از ۱۰۰

قبول داریم که با گفتن فیلم‌های عاشقانه احتمالا ذهن کسی به سمت دنباله‌ی فیلم «کلاغ» نمی‌رود، اما «کلاغ» ۲۰۲۴ یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه جدید است که با تم تیره و تار خود از سایر فیلم‌های این فهرست متمایز می‌شود. فقط باید به آن به عنوان یک فیلم مستقل نگاه کنید، نه دنباله یا بازراه‌اندازی فیلم برندون لی. مدت‌ها بود که می‌خواستند یک فیلم «کلاغ» دیگر بسازند.

در این فاصله، پروژه مدام بین کارگردان‌های مختلف دست به دست شد که اغلب می‌گفتند ساخت این فیلم غیرممکن است. چندین بازیگر مختلف هم آمدند و رفتند تا بالاخره نقش اصلی به بیل اسکاشگورد رسید. با اینکه کنار هم قرار دادن اسکاشگورد و اف‌کی‌ای توئیگز انتخاب جسورانه‌ای است که به ذهن هیچکس نمی‌رسید، اما این قمار بزرگ جواب داده و یکی از بهترین زوج‌های چندوقت اخیر فیلم‌های سینمایی را رقم زده که برای خودشان یک‌پا جوکر و هارلی کوئین هستند؛ حداقل از واکین فینیکس و لیدی گاگا در «جوکر: جنون مشترک» (Joker: Folie à Deux) که بهترند.

اگر سریال و فیلم‌های «کلاغ» را دیده، یا نسبت به میراث برندون لی تعصب داشته باشید، شاید در همان نگاه اول از دیدن «کلاغ» ۲۰۲۴ صرف نظر کنید. اما پیشنهاد می‌کنیم که با یک نگاه تازه سراغ آن رفته و فرصتی به فیلم بدهید که با اینکه داستان در این فیلم جدید تغییر کرده، اما لحن و فضای آن همچنان شبیه فیلم دهه نودی باقی مانده است.

بسیاری از احساسات و حال و هوای فیلم سابق، حالا از طریق موسیقی متن عالی آن به «کلاغ» تزریق می‌شوند که حاصل ترکیبی از گری نیومن، فولز، جوی دیویژن، ویلز و انیا است. هر ترانه با دقت انتخاب شده تا احساس خاصی را بیان کند. برخی برای مونتاژها استفاده شده‌اند و برخی دیگر در پس‌زمینه‌ی صحنه‌های احساسی پخش می‌شوند که به راحتی تعلق خاطر بیننده به کاراکترها را عمیق‌تر می‌کنند.

اما فیلم اساسا روی دوش بازیگران پیش می‌رود که مهم‌ترین عاملی است که این نسخه از «کلاغ» را جذاب می‌کند. به ویژه کاراکتر شلی (اف‌کی‌ای توئیگز) در فیلم تازه به‌شدت بهبود پیدا کرده. پیش از این شلی تنها در حد روح سرگردان و قربانی باقی مانده بود که انگیزه‌ی لازم برای کاراکتر اصلی برای انتقام را فراهم می‌کرد.

اما شلی با بازی توئیگز از همیشه عمیق‌تر، احساسی‌تر و آسیب‌پذیر است که یک‌دوتایی بی‌نظیر با اسکاشگورد ساخته. رابطه‌ی عاشقانه‌ی آن‌ها آنقدر تأثیرگذار است که تا مدت‌ها، عذابی که این عاشق و معشوق برای رسیدن به یک زندگی بهتر کشیدند از یادتان نمی‌رود. با وجود اینکه فیلم جدید «کلاغ» را در دسته‌ی فیلم‌های عاشقانه قرار نمی‌دهند، اما داستان غم‌انگیز عشق خالص این دو نفر استحقاق آن را دارد که «کلاغ» را یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه‌ی سال ۲۰۲۴ بدانیم.

۱۱. عشق در شهر بزرگ (Love in the Big City)

32

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: لی اون هی
  • بازیگران: کیم گو اون، نو سانگ هیون، جانگ هی، لی سانگ یی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: – از ۱۰۰

«عشق در شهر بزرگ» یکی از بهترین فیلم‌های کره‌ای عاشقانه است که یک وجه کمدی هم دارد و بر اساس بخشی از رمان تحسین‌شده‌ی پارک سانگ یانگ به همین نام است که به محض انتشار میان کره‌ای‌های سروصدا کرد. اتفاقا یک سریال آنتولوژی مبتنی بر کتاب پارک سانگ یانگ نیز همین امسال در تلویزیون کره پخش شد. «عشق در شهر بزرگ» درباره‌ی دو هم‌اتاقی و ماجراهای روابط آن‌هاست.

کیم گو اون در نقش جائه هی، یک دانشجوی کالج ظاهر شده که طبق عرف جامعه رفتار نمی‌کند؛ او روزهای خود را صرف سیگار کشیدن در محوطه‌ی دانشگاه کرده و شب‌ها را هم به مهمانی و مستی می‌گذراند. جائه هی به طور اتفاقی همکلاسی‌اش را با یکی از پسرها می‌بیند و تصمیم می‌گیرد راز او را مخفی نگه دارد و آن‌ها به سرعت به بهترین دوستان هم تبدیل می‌شوند. این دو به دور از چشمان خانواده‌ی خود که دوست دارند در زندگی‌اشان فضولی کنند، سختی‌هایشان را با اتکا به هم می‌گذرانند و آخرش هم‌اتاقی می‌شوند.

در کنار کیم گو اون فوق‌العاده، که همین امسال فیلم «نبش قبر» (Exhuma) را داشت، ستاره‌ی «پاچینکو» (Pachinko) نو سانگ هیون را هم در «عشق در شهر بزرگ» داریم. کارگردان هم بیش از همه به خاطر یکی از رمانتیک‌ترین فیلم‌های کره‌ای، «…اینگ» (…ing) محصول ۲۰۰۳ میلادی، شناخته می‌شود.

نگاه رمانتیک لی اون هی به «عشق در شهر بزرگ» هم سرایت کرده که در همان دو ساعت فیلم، بیشتر از هر سریال کره‌ای عاشقانه ۱۰-۱۵ قسمتی تأثیرگذار است. این هم به لطف بافت احساسی بالای داستان و طبیعی بودن آن میسر شده که برشی از زندگی کاراکترهای مدرن در دنیای امروزی ارائه می‌دهد. به خاطر دیالوگ‌های فوق‌العاده و کارگردانی ظریف لی اون هی، بازیگران هم دستشان برای محقق کردن کاراکتر باز بوده تا شخصیت‌های خود را با تمام لایه‌های متفاوت آن‌ها به نمایش بگذارند.

«عشق در شهر بزرگ» یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه کره‌ای است که نمی‌خواهد درس اخلاق بدهد یا شعاری عمل کند. با این حال، انتقادات مختلفی، به ویژه در میان خود کره‌ای‌ها، در پی داشته که چرا شخصیت‌های اصلی آن با معیارهای جامعه نمی‌خوانند و فیلم می‌خواهد تبلیغ این خط‌شکنی‌ها را بکند. انتقادی که با توجه به ارگانیک بودن عاشقانه‌ها و شخصیت‌های «عشق در شهر بزرگ» با عقل جور درنمی‌آید. شاید باید یک چند سال دیگر منتظر ماند تا ببینیم آیا جامعه‌ی محافظه‌کار کره رویکرد خود را به فیلمی مانند «عشق در شهر بزرگ» تغییر خواهد داد یا نه.

۱۰. آقا و خانم ماهی (Mr. & Mrs. Mahi)

33

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: شاران شارما
  • بازیگران: راجکومار رائو، جانوی کاپور، کمد میشرا، زارینا وهاب
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۵.۹ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۴ از ۱۰۰

بالاخره وقتش شده که در فهرست خود، یک فیلم عاشقانه‌ی ورزشی هم بگذاریم؛ در فیلم «آقا و خانم ماهی» ممکن است داستان با ماهندرا (راجکومار رائو) شروع می‌شود که به شدت می‌خواهد از یکنواختی مرگبار کمک کردن در فروشگاه لوازم ورزشی پدرش رها شود و بازی کریکت را به صورت حرفه‌ای دنبال کند، اما قلب این فیلم، مانند قهرمانش، زمانی شروع به تپیدن می‌کند که ماهیما (جانوی کاپور) وارد صحنه می‌شود. هر دو شخصیت در جاهایی گرفتار شده‌اند که از آن لذت نمی‌برند و هر دو شادی خود را در کریکت می‌یابند. این یک گره جالب در داستانی است که با اعتماد به نفس خوشایندی شروع به حرکت می‌کند و با زدن چندین شش‌امتیازی به اوج می‌رسد.

کاراکتر ماهیما با بازی کاپور، که به خاطر کسب رضایت پدرش، یک مدرک پزشکی MBBS و یک شغل کسل‌کننده در بیمارستان دارد، تنها زمانی احساس خوش‌حالی می‌کند که توپ کوچک کریکت را به سمت جایگاه تماشاچیان می‌زند. رائو در همسر خود نه‌تنها یک همراه، بلکه هدفی نیز می‌یابد؛ چه می‌شود اگر استعداد ذاتی او پرورش داده شود؟ شاید او بتواند وارد مسابقات کشوری شود! چه اهمیتی دارد که خودش نتوانست، حداقل زنش می‌تواند و او دقیقا مرد مناسب آموزش اوست. اما سپس منیت مردانه و حسادت سر زشت خود را بلند می‌کنند و منجر به شکافی آشکار بین ماهی‌ها می‌شوند و ما را به یک اوج احساسی می‌رسانند.

عشق آقا و خانم ماهی در زمین کریکت، محبوب‌ترین ورزش هند و در قالب یک فیلم کمدی رمانتیک خودش را نشان می‌دهد. این فیلم در چارچوب کلیشه‌های فیلم‌های عاشقانه و خانوادگی قرار می‌گیرد؛ اما در عین حال سرگرم‌کننده هم هست و با مرکزیت قرار دادن خانم ماهی، حتی خط‌شکن. تا آخر فیلم دیگر از خودمان می‌پرسیم ما قرار است طرفدار کدام ماهی باشیم: آقای ماهی، خانم ماهی، یا هر دو؟ فیلم شاران شارما جایی در میانه‌ی آن‌ها قرار دارد که نه دقیقا درباره‌ی ماهیما و نه دقیقا درباره‌ی ماهندراست؛ همانطور که عنوان فیلم نشان می‌دهد، درباره‌ی دوتایی آن‌هاست. در ازدواج آقا و خانم ماهی بازی کریکت تبدیل می‌شود به عنصری که عشق این دو نفر را به هم حفظ می‌کند و ماهندرا و ماهیما را به هم نزدیک‌تر.

داستان ازدواج این دو از وابستگی و همراهی می‌گوید و بر این تأکید می‌کند که رابطه‌های عاشقانه می‌توانند انواع مختلفی داشته باشند؛ اما آخرسر هر چه که برای دو طرف کار می‌کند و به آن‌ها قدرت می‌دهد، خوب است؛ مثلا در آغاز اینطور به نظر می‌رسد که ماهندرا می‌خواهد رویای خود برای تبدیل شدن به یک ستاره‌ی کریکت را از طریق همسرش زندگی کند (که یک‌جورهایی شاید شما را یاد «چلنجرز» (Challengers) لوکا گوادانینو هم بیندازد)؛ اما هر چه پیش می‌رویم می‌بینیم که وابستگی و همراهی هر دو نفر، موجب اعتلای آن‌هاست؛ مثلا ماهیما به خاطر حمایت همسرش است که شجاعت آن را پیدا می‌کند که جلوی خواسته‌های دیگران بایستد. این‌ها جزئیات زیبایی هستند که نه در عاشقانه‌های سرسری، که در پیوندی مثل ازدواج خودشان را نشان می‌دهند و شاید حتی بهترین فیلم‌های عاشقانه ایرانی هم بتوانند از آن درسی بگیرند.

۹. ارتقایافته (Upgraded)

34

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: کارلسن یانگ
  • بازیگران: کامیلا مندز، مریسا تومی، آرچی رینو، لنا اولین
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۷ از ۱۰۰

اگر دلتان برای فیلم‌های کمدی-رمانتیک به سبک دوهزار میلادی تنگ شده، «ارتقاءیافته» را ببینید. «ارتقاءیافته» یک کمدی شبیه «شیطان پرادا می‌پوشد» (The Devil Wears Prada) است، اما به جای دنیای فشن، این یکی در دنیای هنر اتفاق می‌افتد و دز عاشقانه‌ی آن را هم تا ته بالا برده‌اند. فیلم «ارتقا یافته» حول داستان آنا سانتوس (کامیلا مندز)، یک کارمند شعبه‌ی نیویورک یک حراج بین‌المللی معتبر می‌چرخد که مشکلات، از سر و کول این شعبه بالا می‌روند. رئیس سرد و بی‌عاطفه‌ی او، کلر دوپون (مریسا تومی)، مشکلات آنا را بیشتر هم می‌کند. آنا اما در کاتالوگ حراجی آن‌ها یک اشتباه می‌بیند و ناگهان به عنوان سومین دستیار کلر انتخاب می‌شود که از او می‌خواهد برای یک جلسه‌ی اضطراری به لندن برود.

آنا در فرودگاه به فرست کلاس ارتقا پیدا می‌کند و در کنار یک انگلیسی جذاب به نام ویل (آرچی رینو) می‌نشیند. ویل اتفاقا پسر یک بازیگر مشهور (لنا اولین) است و آنا بدون اینکه قصدی داشته باشد، از ارتباطات او برای برآورده کردن درخواست‌های عجیب و غریب رئیسش، کلر، استفاده می‌کند.

البته همانطور که در چنین فیلم‌هایی انتظار دارید، آنا یک دروغ مصلحتی می‌گوید و خودش را جای رئیس گالری نیویورک معرفی می‌کند که بعدا قرار است حسابی برایش دردسرساز شود. به جز داستان، حتی دو شخصیت هم در فیلم وجود دارند که دقیقا شما را یاد کاراکتر امیلی بلانت در فیلم «شیطان پرادا می‌پوشد» می‌اندازند؛ ریچل متیوز و فولا ایوانز آکینگوبولا که نقش دو دستیار دیگر کلر را بازی می‌کنند و رتبه‌ی آن‌ها از آنا بالاتر است.

«ارتقاءیافته» تمام ویژگی‌های لازم برای تبدیل شدن به یک رام-کام به سبک دوهزار را در خودش دارد. داستان آن را کریستین لنیگ، جاستین متیوز و اسپنسر رابرتز نوشته‌اند و کارگردانی‌اش هم بر عهده‌ی کارلسون یانگ بوده که توانسته‌اند فرمول رام-کام را به نحو احسن پیاده کنند؛ چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی. از جریان داستان گرفته، تا هدایت بازیگران همه چیز سر جایش خودش است. مندز و رینو در کنار هم یک زوج جذاب با پویایی بالا ساخته‌اند که رفت و برگشت‌های آن‌ها، دقیقا با زوج‌های فیلم‌های کمدی رمانتیک همخوانی دارد.

البته همین پیروی صددرصدی از فرمول، باعث شده رابطه‌ی عاشقانه‌ی فیلم قابل پیش‌بینی باشد. اما فراتر از رابطه‌ی رمانتیک آنا و ویل، رابطه‌ی آنا با رئیس خود و حتی مادر ویل هم به‌شدت واقعی و تأثیرگذار است که دقیقا به رابطه‌ی مریل استریپ و آن هتوی فیلم «شیطان پرادا می‌پوشد» می‌ماند. روابط این زنان، حسادت، رقابت و در نهایت حمایت آن‌ها نسبت به هم یکی از عناصر اصلی «ارتقاءیافته» است که موجب شده فیلم از بین کمدی-رمانتیک‌های سطحی که هر روز چندتا از آن‌ها منتشر می‌شوند، بهتر باشد.

۸. داستان عشق راکی و رانی (Rocky Aur Kii Prem Kahaani)

35

  • سال اکران: ۲۰۲۳
  • کارگردان: کاران جوهر
  • بازیگران: رانویر سینگ، عالیا بات، درمندرا، جایا باچان، شبانه اعظمی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰

کاران جوهر پس از هفت سال دوباره در ۲۰۲۳ به مقام کارگردانی بازگشت؛ این بار با یک فیلم عاشقانه و درام مناسب خانواده که البته داستانش خیلی با کارهای جوهر تفاوت دارد؛ اما به سبک فیلم‌های رمانتیک او، که «معجزه احساس» شاهرخ خان یکی از آن‌هاست، هنوز عشقی صاف و ساده در مرکزیت داستانش قرار می‌گیرد و حتی یک ثانیه‌ی خسته‌کننده در آن پیدا نمی‌شود.

البته «داستان عشق راکی و رانی» را نمی‌توان در عاشقانه‌ی آن خلاصه کرد؛ چون بحث‌های تازه‌ای درباره‌ی عرف‌های جامعه‌ی هند، تفاوت فرهنگ‌های مختلف در این جامعه، به چالش کشیدن نقش‌های زنان و مردان در آن وجود دارد؛ بحث‌هایی که امروزه آن را متعلق به فرهنگ Woke می‌دانند که وقتی اسم کاران جوهر را می‌آوریم در وهله‌ی اول به ذهنمان نمی‌رسد. اما این بحث‌ها ضرورت دارند و بالاخره یکی باید مثل جوهر پیدا می‌شد که جرئت کند و آن‌ها را در یک فیلم هندی بگنجاند که نه در قالب شعاری، بلکه در جریانی طبیعی  و در قالب داستان عاشقانه‌ی راکی و رانی مطرح می‌شود.

در داستان این فیلم، راکی (رانویر سینگ) یک پسر پنجابی خوش‌گذران است که یک دل نه صد دل عاشق دختر بنگالی ساده اما جاه‌طلب به نام رانی (عالیا بات) می‌شود. با وجود عشق عمیق آن‌ها، تفاوت‌های فرهنگی و پیشینه‌ی خانوادگی آن‌ها مانع بزرگی بر سر رابطه‌اشان است. راکی و رانی تصمیم می‌گیرند برای راضی کردن خانواده‌هایشان، سه ماه تمام تلاششان را بکنند تا خانواده‌هایشان را تحت تأثیر قرار دهند. در طول این سه ماه لحظات زیبایی در داستان عاشقانه‌ی راکی و رانی اتفاق می‌افتد که همراه با یک فیلمنامه‌ی درخشان و روایتی بی‌عیب و نقص، یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه جدید را محقق کرده که همین سال ۲۰۲۳ آمد.

«داستان عشق راکی و رانی» را می‌توانید نسخه‌ی مدرن فیلم دهه شصت میلادی «مغول اعظم» (Mughal-E-Azam) در نظر بگیرید که جدا از نشان دادن تفاوت‌های فرهنگی و پیام‌های اجتماعی که هنوز جامعه‌ی معاصر هند را درگیر خود کرده است، آهنگ‌های زیبا و لوکیشن‌های از آن زیباتر فیلم را تکمیل می‌کنند. دو بازیگر اصلی فیلم هم در کنار به تصویر کشیدن یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی رویایی، با ظرافت اجرای خود، این پیام‌های حساس را به نحوی تأثیرگذار می‌رسانند.

رانویر سینگ ستاره‌ی جدید این روزهای بالیوود که در «باجیرو مستانی» (Bajirao Mastani) ثابت کرد که یکی از بهترین بازیگران برای فیلم‌های عاشقانه است، در «داستان عشق راکی و رانی» نقش راکی را بازی می‌کند. عالیا بات هم، که امسال با فیلم «شجاعت» (Jigra) به تهیه‌کنندگی کاران جوهر به سینما بازگشت، در مقابل سینگ در نقش دختر بنگالی ظاهر می‌شود. البته در ابتدا با دیدن فیلم شاید بگویید امکان ندارد دختری مثل رانی عاشق کسی مثل راکی شود؛ اما خب عشق که با منطق کاری ندارد و داستان‌پردازی جوهر هم کاراکترهایی باورپذیر ساخته که با تصویر جذاب و پرزرق و برق فیلم، به یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه هندی سال‌های اخیر تبدیل شده است.

۷. ایده تو (The Idea of You)

25

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: مایکل شوالتر
  • بازیگران: ان هتوی، نیکلاس گالیتزین، الا روبین، ویکتور وایت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۱ از ۱۰۰

«ایده تو» بهترین فیلم از سری فیلم‌های عاشقانه جدید است که یک زن سن بالاتر را در کنار پسری جوان می‌گذارد. نقش پسر آن را نیکلاس گالیتزین بازی می‌کند که اخیرا برای اجرا در فیلم «قرمز، سفید و آبی سلطنتی» (Red, White and Royal Blue) و مینی سریال «مری و جرج» (Mary and George) گل کرده است. در مقابل او هم آن هتوی را داریم که البته اگر این بازیگر را به تازگی دیده باشید، می‌دانید که از نظر ظاهری آنقدرها هم با همتای خود در «ایده تو» تفاوت ندارد.

داستان «ایده تو» نسخه‌ی بهتر و خوش‌ساخت‌تر همان «یک رابطه خانوادگی» است. سولین (آن هتوی) زن مطلقه‌ی چهل ساله‌ای است و دختری نوجوان دارد که پس از بدقولی همسر سابقش، مجبور می‌شود دخترک و دوستانش را برای آخر هفته به کنسرت یک گروه پسرانه‌ی معروف ببرد. با اینکه دل دختران برای پسرها غنج می‌رود، این سولین است که در موقعیتی کاملا اتفاقی و وقتی دارد دنبال دستشویی میگردد، سر از ون یکی از پسران گروه، یعنی هیز کمپل ۲۴ ساله (نیکلاس گالیتزین) در می‌آورد. همانطور که انتظار دارید، دختر و پسر در نگاه اول به هم علاقمند می‌شوند و پسرک دنبال مادر مجرد می‌افتد.

شاید باورتان نشود، اما داستان «ایده تو» براساس کتابی از نویسنده‌ی تازه‌کار، رابین لی است که سال ۲۰۱۷ آمد و گفته شده با الهام از هری استایلز آن را نوشته است! اما مهم‌تر از منبع الهام داستان این است که «ایده تو» به دلایل متعددی از سایر فیلم‌های مانند خود متفاوت است؛ اول اینکه، به جای یک داستان کلیشه‌ای که دختر و پسر در یک موقعیت اتفاقی همدیگر را ملاقات می‌کنند، این موقعیت به جای یک کافه یا گل‌فروشی و مانند آن، تبدیل شده به فستیوال کوچلا (Coachella) که مدرن و مرتبط با فرهنگ پاپ امروزی است که مانندش را تا به حال ندیده‌ایم. دلیل دیگر به نحوه‌ی به تصویر کشیدن رابطه‌ی دو کاراکتر بازمی‌گردد.

پیش از این، مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌هایی را که بر محور عشق ممنوعه یا رابطه میان مردی جوان‌تر و زنی‌ سالخورده‌تر تمرکز دارند، دیده‌ایم؛ اما در این داستان‌ها معمولا زن در جایگاه آدم‌بد قرار می‌گیرد که انگار می‌خواهد پسرهای جوان‌تر را اغفال کند. اما رابطه‌ی سولین و هیز در «ایده تو» یک رابطه‌ی صاف و ساده است که هیچکدام بر دیگری دست برتر را ندارد.

به ویژه که پسر داستان عضو یک گروه موسیقی است که طرفدارانش روی او تعصب دارند؛ در نتیجه ابراز عشق علنی برای این زوج ممکن نیست که می‌تواند تمام وجهه‌ی پسرک را نابود کند. در «ایده تو» درواقع این شبکه‌های اجتماعی و طرفداران افراطی هستند که به آدم‌بد ماجرا تبدیل می‌شوند و اثرات منفی شهرت را نشان می‌دهند. چنین ایده‌هایی برای یک فیلم کمدی رمانتیک که شعار و پیامی هم پشتش نبوده، واقعا تازه است و پتانسیل داستان‌گویی در چنین ژانری را برجسته می‌کند.

این دستاوردی است که در سایر فیلم‌های کمدی رمانتیک این فهرست به سختی پیدا می‌شود. تازه فیلم یک پایان‌بندی درست و درمان هم دارد؛ خلاف بسیاری از فیلم‌های این ژانر که یا داستان را با یک پایان الکی سرهم‌می‌آورند یا اصلا آینده‌ی کاراکترها را به تخیل خود بیننده می‌سپارند.

«ایده تو» از جمله فیلم‌های کمدی رمانتیک مدرن است که از پایان‌های افسانه‌ای اغراق‌آمیز فیلم‌های دهه ۹۰ تا اوایل دهه ۲۰۰۰ فاصله می‌گیرد و در عوض، پایانی واقع‌گرایانه‌تر ارائه می‌دهد که می‌تواند انعکاسی از زندگی واقعی باشد. همین خوش‌سلیقگی‌ها و جزئیات است که «ایده تو» را به یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه جدید تبدیل می‌کند و اگر فیلم‌های کمدی رمانتیک دوست دارید، نمی‌توانید آن را از دست بدهید.

۶. موسیقی (Música)

37

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: رودی منکوسو
  • بازیگران: رودی منکوسو، کامیلا مندس، جی. بی اسموو، فرنچسکا ریالی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

«موسیقی» ساخته‌ی رودی منکوسو است که اخیرا از یوتیوب، به فلیمسازی کوچ کرده و فیلم تازه‌اش، که از زندگی‌اش الهام گرفته و خودش هم نقش اصلی آن را بازی می‌کند، درباره‌ی یک پسر موزیسین برزیلی است که شرایط خاصی دارد. حس‌آمیزی (Synesthesia) حالتی است که در آن یک محرک در یک حالت حسی، به طور خودکار باعث ایجاد یک تجربه‌ی ادراکی در حالت حسی دیگری می‌شود؛ مثلا در حالی که عموم ما فقط رنگ‌ها را می‌بینیم (فقط حس بینایی)، فردی مبتلا به حس‌آمیزی یا سینستزی ممکن است بتواند رنگ‌ها را استشمام کند؛ یا شاید فردی مبتلا به این وضعیت هنگام لمس کردن یک مبل چرمی، بتواند طعم چرم را هم احساس کند.

منکوسو خودش «موسیقی» را یک فیلم موزیکال بدون موسیقی توصیف کرده که بیشتر یک کمدی رمانتیک است. برای منکوسو «موسیقی» عملا رویای ده‌ساله‌ی او بوده که حاصل تمام مهارت‌هایی است که طی این سال‌ها به عنوان یکی از اولین نسل‌های ستاره‌هایی که از یوتیوب سربرمی‌آورند یاد گرفته.

منکوسو توضیح داده که می‌خواسته براساس تجربیات خودش فیلم بسازد، زیرا معادل آن چیزی که منکوسو زندگی می‌کرده در فیلم و سریال وجود نداشته و اکثریت مردم هیچوقت نمی‌توانند چنین چیزی را تجربه کنند. اما دنیای تولید محتوا به او آموخته که فیلم و تلویزیون می‌توانند یک راه عالی برای شناخت این وضعیت به مردم بدون حس‌آمیزی باشد.

داستان «موسیقی» از پسری مبتلا به حس‌آمیزی به نام رودی می‌گوید که دانشجوی کالجی در نیوجرسی است و می‌خواهد کنترل زندگی‌اش را به دست بگیرد؛ اما مادرش اصرار شدیدی دارد که او با یک دختر خوب برزیلی ازدواج کند. رابطه‌ی او با دوست دخترش هیلی (فرانچسکا ریالی) به خاطر وضعیت خاص رودی دشوار شده؛ به ویژه که دنیای رودی به‌شدت گیج‌کننده است و هر سروصدایی تمرکز او را به خود جلب می‌کند. اما روزی رودی با دختری به نام ایزابلا (کامیلا مندس) آشنا شده و عشق بین آن‌ها جوانه می‌زند. این رابطه‌ی رودی با هیلی را دشوارتر هم می‌کند و در نهایت، رودی مجبور می‌شود با خودش کنار بیاید و بفهمد واقعا چه چیزی می‌خواهد و سرانجام، دست به انتخاب بزند.

با وجود ویژگی خاص رودی، «موسیقی» همچنان از فرمول سنتی فیلم‌های عاشقانه پیروی می‌کند؛ فقط هرازچندگاهی موسیقی از گوشه و کنار آن بیرون می‌زند؛ وگرنه داستان ساده است: دختر و پسر همدیگر را می‌بینند، پسر عاشق دختر می‌شود، دوست‌دختر سابق پسر بازمی‌گردد و قضایا را برای عشاق جوان پیچیده می‌کند. البته فیلمنامه انگار به طور آگاهانه آمده و این فرمول‌ها را به بهترین شکل در فیلم پیاده کرده است تا همزمان که داستان آشنا به نظر می‌رسد، طعنه‌ای هم به فیلم‌های کلیشه‌ای و تکراری کمدی رمانتیک بزند که نتیجه‌اش شده یک نگاه کاملا جدید به ژانر فیلم‌های عاشقانه.

۵. ما در زمان زندگی می‌کنیم (We Live In TIme)

38

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: جان کرولی
  • بازیگران: اندرو گارفیلد، فلورنس پیو، ماراما کورلت، لی برایتویت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰

فیلم «ما در زمان زندگی می‌کنیم» اول به خاطر میم‌های اینترنتی از پوستر آن معروف شد. اما پس از انتشار ثابت کرد که چیزی فراتر از این میم‌ها هم برای ارائه دارد. این فیلم عاشقانه‌ای سوزناک و غم‌انگیز به سبک بهترین فیلم‌های کلاسیک عاشقانه است مثل فیلم دهه هفتادی «داستان عشق» (Love Story)، که با وجود داستانی کاملا تکراری، آن را ماهرانه اجرا می‌کند.

اندرو گارفیلد و فلورنس پیو نقش زوج جوان توبایاس و آلموت را بازی می‌کنند که رابطه‌اشان فراز و نشیب‌های زیادی دارد؛ اما هرگز شوخ‌طبعی خود را از دست نمی‌دهد؛ مثلا صحنه‌ی تولد دخترشان الا (گریس دیلینی) اصلا مطابق برنامه پیش نمی‌رود و به یک برش از ماجراجویی شگفت‌انگیز، غیرقابل پیش‌بینی اما زیبای زندگی آن‌ها تبدیل می‌شود. داستان «ما در زمان زندگی می‌کنیم» در فرم زمان‌پریش و پراکنده روایت می‌شود. آلموت یک سرآشپز در رستورانی بسیار لوکس است و توبایاس در سطح مدیریتی شرکت غلات ویتابیکس کار می‌کند.

وقتی توبایاس با آلموت آشنا می‌شود، فقط چند روز از طلاقش گذشته است؛ اما دو نفر به سرعت با هم ارتباط گرفته و قرار می‌گذارند. آلموت یک آدم بسیار رقابتی است و آرزو دارد شف معروفی شود. او در مسابقات آشپزی شرکت می‌کند و در کل آدمی جاه‌طلب است. خانواده‌ی او هم به‌شدت پرجنب و جوش و صمیمی هستند؛ البته آلموت پدرش را چند سال پیش به دلیل سرطان از دست داده. آلموت نمی‌خواهد فرزند داشته باشد، اما توبایاس می‌خواهد، که این دلیل اصلی پایان ازدواج قبلی‌اش بود. وقتی آلموت می‌فهمد که برای بار دوم آزمایش سرطان او مثبت شده، نظر خود را درباره‌ی فرزند‌آوری تغییر می‌دهد. این بار البته می‌داند که دست و پنجه نرم کردن با بیماری او پایان خوشی نخواهد داشت.

همانطور که فیلم پیش می‌رود و قطعات پراکنده‌ی داستانی از رابطه‌ی این زوج در جای خود قرار می‌گیرند، می‌بینیم که «ما در زمان زندگی می‌کنیم» یکی از شیرین‌ترین و صمیمی‌ترین روابط در فیلم‌های عاشقانه امسال را به تصویر می‌کشد. با اینکه بیماری آلموت نقش زیادی در داستان ایفا می‌کند، داستان «ما در زمان زندگی می‌کنیم» درباره‌ی آلموت نیست؛ بلکه درباره‌ی یک زوج عاشق است که عشق آن‌ها به زمان وابستگی ندارد. اگر به خاطر بازی استثنایی فلورنس پیو یا اندرو گارفیلد فیلم را نمی‌بینید، پیشنهاد می‌کنیم حداقل برای نحوه‌ی بازنمایی رابطه‌ی این کاراکترها فرصتی به فیلم بدهید که بار عاطفی پیچیده‌ی آن، ما را به بهترین شکل به پیچیدگی عالم روابط واقعی نزدیک‌تر می‌کند که با پرتره‌های بی‌نقص و خوش رنگ و لعابی که اغلب فیلم‌های جدید می‌خواهند از روابط عاشقانه کاراکترها نشان بدهند، هیچ قرابتی ندارد.

۴. هیت‌من (Hit Man)

39

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: ریچارد لینکلیتر
  • بازیگران: گلن پاول، آدریا آرجونا، آستین آملیو، مالی برنارد
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

اگر گیشه سال‌ها پیش در چنگ امثال جانی دپ و برد پیت بود، حالا گلن پاول آمده که جای آن‌ها را بگیرد. پاول را دیگر می‌توان ستاره‌ی این روزهای هالیوود دانست که فرقی ندارد در چه فیلمی بازی می‌کند، همه برای دیدنش صف می‌کشند. گلن پاول ستاره‌ی فیلم نتفلیکس، که در «هر کسی جز تو» کنار سیدنی سوئینی به یک پسر عاشق معمولی تبدیل شده بود، در «هیت من» در نقش گری ظاهر شده، یک استاد دانشگاه نخبه که از یک سمت هم به پلیس شهر کمک می‌کند.

بعد از تعلیق یکی از همکارانش، او مجبور می‌شود جای او را در تیم جاسوس مخفی پر کند و به عنوان یک هیت‌من پا به میدان می‌گذارد. گری در آغاز ترسو است و مانند هر کسی که تا به حال جاسوس مخفی نبوده، عجیب نیست که اعتماد به نفس زیادی ندارد؛ اما به سرعت می‌فهمد که انگار برای این کار ساخته شده و هویت‌های مختلفی برای خود اتخاذ می‌کند. هر شخصیت را هم به دقت و با توجه به سلیقه‌ی مظنون می‌سازد تا شانس خود را برای دریافت پول بیشتر افزایش دهد. اما با ورود مدیسون زیبا (آدریا آرجونا) تمام معادلات به هم می‌ریزد.

«هیت من» که با الهام از داستان واقعی ساخته شده، همه چیز در خودش دارد، اکشن، تریلر، جاسوس‌بازی، ولی مهم‌تر از همه، فیلم جدید ریچارد لیکلنتر یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه اخیر است که با اجرای یک زوج جذاب به بار می‌نشیند. لیکلنتر از اینکه ژانرهای مختلف را امتحان کند ابایی ندارد؛ یک موقع با «مدرسه راک» (School of Rock) و جک بلک سروصدا به پا می‌کند، یک موقع با «پسرانگی» (Boyhood) به وادی درام و داستان‌های بلوغ وارد می‌شود، حتی با «یک پوینده تاریک» (A Scanner Darkly) داستانی علمی-تخیلی روایت می‌کند.

حالا با «هیت من» یک فیلم عاشقانه کمدی ساخته است که با «پیش از طلوع» (Before Sunrise) او، که یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه تمام ادوار است، تفاوت زیادی دارد. خلاف سری درام عاشقانه‌ی سال‌های دو هزار لینکلتر، «هیت من» با داستانی تریلر و کمدی آغاز می‌شود؛ اما در واقع، با ورود مدیسون، داستان به جای جاسوس‌بازی و مانند آن، به سرعت محوریت خود را بر رابطه‌ی گری و مدیسون بنا می‌کند. فیلم همچنین با لحن سبک و طنز خود از اول تا آخرش سرگرم‌کننده است.

برخی فیلم‌ها به چرخش‌ها و پایان‌بندی‌های غیرقابل پیش‌بینی، اکشن، زد و خورد و خلاصه زرق و برق زیادی نیاز ندارند تا یک فیلم خوب از آن‌ها دربیاید و «هیت من» دقیقا یکی از آن‌هاست که از هر نظر، کیفیت بالایی دارد؛ چه کارگردانی باشد، چه فیلمنامه و داستان و چه بازیگری. با «هیت من» امیدواری بیشتری به آینده‌ی رام-کام پیدا می‌کنیم و بازیگران اصلی آن نیز آینده‌ی روشنی در انتظارشان است.

۳. آنورا (Anora)

40

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: شان بیکر
  • بازیگران: مایکی مدیسون، یوری بوریسوف، مارک آیدلشتاین، آیوی وولک
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

فیلم‌های شان بیکر با اینکه اغلب یک چرخش فانتزی در خودشان دارند، اما همچنان یک پایشان بر زمین است و نگاهی کمیک به کنج‌های زندگی واقعی می‌اندازند که کمتر کسی سراغشان می‌رود. تازه‌ترین فیلم او، «آنورا» یادآور یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه و کمدی دهه نود میلادی، یعنی «زن زیبا» (Pretty Woman) است که بر رابطه‌ی عاشقانه‌ی زنی تن‌فروش و مردی پولدار تمرکز دارد. مثل جولیا رابرتس در «زن زیبا»، ستاره‌ی بی‌چون و چرای «آنورا» هم مایکی مدیسون است که نقش آنی جذاب را بازی می‌کند، یک رقصنده در برایتون بیچ نیویورک که احساسات مردان را خوب می‌شناسد و می‌داند چطور پول دربیاورد.

یک روز او به ایوان (مارک ایدلشتاین که به او لقب تیموتی شالامی روسی را داده‌اند) برمی‌خورد و آن‌ها به سرعت از یکدیگر خوششان می‌آید. اما ایوان یک پسر مایه‌دار روسی است که پول خانواده‌اش از پارو بالا می‌رود و از سوی آن‌ها به امریکا فرستاده شده تا درس بخواند؛ البته او هر کاری می‌کند جز درس خواندن. ایوان، رفتار کودکانه‌ای دارد و با این همه پول زیر دستش، مدام تصمیمات بی‌حساب و کتاب می‌گیرد؛ یکی از این تصمیم‌ها این است که از آنی خواستگاری می‌کند. آنی هم که از پول بدش نمی‌آید و البته از پسرک هم همینطور، می‌پذیرد و آن‌ها به وگاس می‌روند و تا حداقل ۴۸ ساعت آینده، به خوبی و خوشی زندگی می‌کنند. خانواده‌ی ایوان به محض اینکه از این کار باخبر می‌شوند، سه نفر را می فرستند تا قضیه را راست و ریست کنند.

شان بیکر، کارگردان «آنورا» یک فیلم بد در کارنامه‌اش ندارد که «نارنگی» (Tangerine)، «پروژه فلوریدا» (The Florida Project) و «موشک سرخ» (Red Rocket) چندتا از نمونه‌هایش هستند. در فیلم تازه کارگردانی، تهیه‌کنندگی، نویسندگی و تدوین همه بر عهده‌ی خود بیکر بوده. «آنورا» نیز مثل فیلم‌های سابق بیکر مدام بین ژانرهای مختلف می‌گردد و از کمدی به عاشقانه و سپس به تراژدی تبدیل می‌شود. حتی اینکه بگوییم «آنورا» با احساساتتان بازی می‌کند عمق ماجرا را نمی‌رساند.

برای همین دو ساعت و بیست دقیقه‌ی فیلم مثل برق و باد می‌گذرد. در کنار کارگردانی فوق‌العاده‌ی بیکر، «آنورا» به خاطر تصویر آن نیز ستودنی است. با نورپردازی نئون‌های رنگی و فیلمبرداری روی دست درو دنیلز، فیلم مدام بین آن فضای فانتزی و واقعیت تاریک ماجرای آنی بالا و پایین می‌رود و بر تأثیرگذاری هر صحنه می‌افزاید.

بار دیگر باید بر بازیگران فیلم تأکید کنیم که با اینکه همه‌ی بازیگران در «آنورا» برای خودشان ستاره‌ای هستند، اما این مایکی مدیسون است که بیننده را مسحور می‌کند. با اینکه تقریبا هیچ پس‌زمینه‌ای برای کاراکتر او ارائه نمی‌شود، اما مدیسون تمام انرژی و روح زندگی را به نقش می‌دمد. «آنورا» در جشنواره‌ی فیلم کن توانست به جایزه‌ی نخل طلا دست یابد و فعلا در گلدن گلوب هم برای پنج جایزه در دسته‌های مختلف نامزد شده است.

۲. زندگی‌های گذشته (Past Lives)

41

  • سال اکران: ۲۰۲۳
  • کارگردان: سلین سونگ
  • بازیگران: گرتا لی، ته‌او یو، جان ماگارو، چیس سویی واندرز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

«زندگی‌های گذشته» با یک مفهوم کره‌ای پیوند خورده که به «این-یون» (In-Yun) شناخته می‌شود. این-یون به فلسفه‌ی تناسخ روح اشاره دارد که می‌گوید اگر دو نفر با هم ملاقات کنند، این تماما به شانس بازنمی‌گردد؛ بلکه این دو در زندگی گذشته هم با یکدیگر تعاملاتی داشته‌اند و اگر دو نفر عاشق هم می‌شوند بارها در زندگی‌های گذشته همدیگر را ملاقات کرده‌اند. اما این-یون به یک نکته اشاره نمی‌کند و آن تمام اتفاقاتی است که در زندگی دو نفر می‌افتد تا راه آن‌ها به هم گره بخورد. «زندگی‌های گذشته» همین چرا و چگونگی‌ها را در مرکز داستان خود قرار می‌دهد که در طول ۲۴ سال اتفاق می‌افتد.

«زندگی‌های گذشته» به عنوان اولین فیلم سلین سونگ داستان نورا (گرتا لی) و هه سونگ (ته‌او یو) را روایت می‌کند که سال‌ها پیش با هم دوست بود‌ه‌اند؛ اما وقتی خانواده‌ی نورا از سئول به تورنتو مهاجرت کردند، رابطه‌ی آن‌ها هم به پایان خود رسید. آن‌ها در اوایل بیست سالگی‌اشان دوباره به صورت آنلاین با هم ارتباط گرفتند، اما به غیر از این ارتباط، دیگر همدیگر را ندیده‌اند.

حالا در اواسط سی سالگی‌اشان هه سونگ به نیویورک می‌آید تا نورا را که حالا با نویسنده‌ی آمریکایی به نام آرتور (جان ماگارو) ازدواج کرده، ببیند. نورا و هه سونگ خوشحال هستند که دوباره همدیگر را می‌بینند، اما احساسات عاشقانه‌ی گذشته‌شان همچنان بر تعاملاتشان سایه انداخته و این پرسش را مطرح می‌کند که آیا هنوز چیزی بین آن‌هاست و اگر دو نفر با هم می‌ماندند، زندگی‌اشان چقدر فرق می‌کرد؟

از همان لحظات اولیه‌ی «زندگی‌های گذشته» عاشقانه‌ی بین نورا و هه سونگ قلب بیننده را به دست می‌آورد و همزمان، از یک اشتیاق بی‌پایان برای زندگی‌هایی پر می‌کند که تنها چند صحنه برای نشان دادنش کافی است. در همین صحنه‌ها می‌توانیم پیوند عمیقی که بین دو بچه‌ی کره‌ای شکل گرفته درک کنیم. «زندگی‌های گذشته» با مهارت تمام سه دوره‌ی زمانی متفاوت را روایت می‌کند و از تجربه‌ی مهاجرت، سیالیت زمان و گریزناپذیری عشق حرف می‌زند که با تجربه‌ی بلوغ گره خورده است. کم پیش می‌آید که فیلم‌های عاشقانه بتوانند چنین بار احساسی و معنایی سنگینی را بلند کنند، اما «زندگی‌های گذشته» سلین سونگ، به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه ۲۰۲۳، یکی از نمونه‌های جدیدتر آن است.

«زندگی‌های گذشته» فیلمی به‌شدت عاشقانه، احساسی و ظریف با چنان صمیمیتی آشناست که باور نمی‌کنید که سلین سونگ این فیلم را به عنوان اولین کار بلند خود ساخته است. داستان آن ایده‌های بسیار ساده‌ای را با تنوع‌های عاطفی فراوان و در بدیع‌ترین شکل ممکن به تصویر کشیده که کم از زیبایی نوستالژیک و دل‌انگیز فیلم لینکلتر در «پیش از طلوع» ندارد.

همانطور که «زندگی‌های گذشته» نشان می‌دهد، داستان‌های عاشقانه مثل قصه‌ی پریان نیستند و زندگی همیشه آنطور که آرزو داریم پیش نمی‌رود. شرایطی که در دست ما نیستند تغییر می‌کنند، زمان می‌گذرد و ما اغلب به ایده‌هایی چنگ می‌زنیم که از افراد و مکان‌ها در ذهنمان باقی مانده است؛ نه واقعیت آن‌ها. به عبارت دیگر، آن‌ها به زندگی‌های گذشته‌ی ما تعلق دارند، به خاطراتی از تمام زندگی‌هایی که تجربه نکرده‌ایم.

۱. چلنجرز (Challengers)

42

  • سال اکران: ۲۰۲۴
  • کارگردان: لوکا گوادانینو
  • بازیگران: زندایا، مایک فیست، جاش اوکانر، هیلی گیتس
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۸ از ۱۰۰

با اینکه «چلنجرز» بهترین نسخه از چیزی که لوکا گوادانینو وعده داده بود نیست، اما دز عاشقانه آن از تمام فیلم‌های جدید امسال غلیط‌تر است که داستان یک مثلث عشقی را روایت می‌کند. اغراق نخواهد بود اگر بگوییم از میان تمام فیلم‌های ۲۰۲۴، «چلنجرز» یکی از موردانتظارترین آن‌ها بود که همه می‌خواستند ببینند این بار گوادانینو با فیلم عاشقانه‌ی جدید خود چه آشی برای بینندگان پخته است.

این انتظار البته بی‌نتیجه نبود که «چلنجرز» یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه جدید است. گوادانینو با هر فیلم تازه، سبک خود را صیقل می‌دهد و بهتر می‌شود؛ به طوری که هیچ نمایی، هیچ حرکتی، حتی هیچ نگاهی در «چلنجرز» نیست که امضای گوادانینو پایش نخورده باشد. گوادانینو اگر بهترین کارگردان فیلم‌های عاشقانه و احساسی این روزها نباشد، قطعا یکی از بهترین آن‌هاست. این کارگردان امسال یک فیلم عاشقانه‌ی دیگر هم با دنیل کریگ و درو استارکی دارد که براساس کتابی از ویلیام اس. باروز ساخته شده است.

برگردیم به «چلنجرز» که داستان خود را در طول سیزده سال روایت می‌کند و در طول این مدت، ما با سه قهرمان اصلی سروکار داریم: تاشی (زندایا)، پاتریک (جاش اوکانر) و آرت (مایک فیست) که به طور اتفاقی با هم ملاقات می‌کنند و ما با سرگذشت عاشقانه‌ی پرآب و تاب این سه همراه می‌شویم.

در زمان حال، آرت یکی از معروف‌ترین بازیکنان تنیس جهان است و تنها یک چالش بزرگ پیش پایش دارد، مسابقات US Open که هنوز نتوانسته آن را ببرد. مربی و همسر او تاشی دانکن است که به زمان خودش، یکی از بهترین و جذاب‌ترین نام‌های این رشته بود؛ اما یک مصدومیت شدید، مانع این شد که تاشی به زمین تنیس بازگردد و از آن موقع دیگر مجبور شده تنیس حرفه‌ای را کنار بگذارد.

تاشی می‌تواند به وضوح ببیند که هر چه زمان می‌گذرد، اعتماد به نفس آرت هم پایین می‌آید و در نتیجه امکان بردن مسابقه هم پایین‌تر. بنابراین، او به عنوان مربی تصمیم می‌گیرد آرت را با یک مسابقه‌ی چلنجرز به چالش بکشد که برای تنیسوری به حدواندازه‌های آرت، ریسک پایینی دارد. اما آن‌ها نمی‌دانند که پاتریک هم در این مسابقات شرکت خواهد کرد که در گذشته‌ی هر دو تاشی و آرت نقش پررنگی دارد.

همانطور که می‌توانید حدس بزنید، برنده‌ی مسابقات چلنجرز به مسابقه بین دوستان قدیمی، یعنی آرت و پاتریک منجر می‌شود. داستان فلش‌بکی می‌زند به سیزده سال قبل و زمانی که آرت و پاتریک بهترین دوستان هم بودند. همین موقع‌ها آن‌ها با تاشی آشنا شدند که همه‌چیز او، از بازی‌اش تا اخلاق و شخصیت‌اش برایشان خارق‌العاده به نظر می‌رسید.

بنابراین، مثل اغلب پسرهای دبیرستانی، آرت و پاتریک با هم برای نزدیک شدن به تاشی مسابقه گذاشتند؛ مسابقه‌ی عشقی و مسابقه‌ی ورزشی. مسابقه در زمین تنیس در «چلنجرز» به استعاره‌ای از رابطه‌ی معیوب این سه نفر مبدل می‌شود که سنگ‌هایشان را با راکت‌ها و در زمین وامی‌کنند.

زندایا در «چلنجرز»، در نقش دختری که در مرکزیت رقابت عاشقانه‌ی پسران قرار می‌گیرد، بهترین بازی عمر خود را به نمایش می‌گذارد که برایش نامزد بهترین بازیگر زن گلدن گلوب هم شده است. جاش اوکانر و مایک فیست هم، که با فیلم‌هایی مثل «شیمر» (La chimera) و «موتورسواران» (The Bikeriders) سال‌های خوبی را پشت سر می‌گذرانند، دو ضلع دیگر این مثلث عشقی را شکل می‌دهند که حتی بیشتر از زندایا، بار احساسی فیلم را بر دوش می‌کشند.

«چلنجرز» اساسا بدون این گروه بازیگران و رابطه‌ی درخشان آن‌ها غیرقابل تصور است که همه‌ی احساسات متضاد کاراکترهای خود را در اجرایشان عریان می‌کنند و داستانی از عشق، خیانت و هویت می‌گویند. به جز اجرای بازیگران اصلی، نمی‌توانیم بدون ذکری از موسیقی «چلنجرز» از این فیلم بگذریم که یکی از بهترین ویژگی‌های فیلم گوادانینو است و ترنت رزنر و اتیکوس راس آن را ساخته‌اند که فعلا با شایستگی تمام، نامزد جایزه‌ی بهترین موسیقی متن برای گلدن گلوب، گرمی و جوایز فیلم منتخب منتقدان هم شده است.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید