فیلم «موسی کلیمالله» یا «یوکابد مادر موسی»؟
![فیلم «موسی کلیمالله» یا «یوکابد مادر موسی»؟](https://cdn.faradeed.ir/thumbnail/ZDFdgG3hIpGx/451dMGaSGR0CPg6J-igvmDNDFzH5NT-XDCBwWQjHZL1OsMHpx5bQ1JML-czGKX6ZhEDvIuiz45qqyl2se9jp5x6DL9ue_nStKIwh14fcdjQyl893NP0-tLg90XMGdb3F/12.jpg)
به نظر میرسد هدف اصلی تأسیس نوعی هالیوود اسلامی باشد و جلوههای ویژه و فناوری بسیار بالا هم چشم را سیراب میکند اما به جای روایت خود موسی با داستان مادر او (یوکابد) روبهروییم.
فیلم "موسی کلیمالله" که در جشنوارۀ امسال به نمایش درآمد در واقع فصل اول از سریالی 52 قسمتی به همین نام است و به این ترتیب لابد در جشنوارههای بعدی باید منتظر فصلهای دوم تا پنجم به نام فیلم سینمایی باشیم.
شاید عبارت درستتر این باشد که آنچه در جشنواره دیدیم نسخۀ پایلوت است و اگرچه ارایۀ نسخۀ پایلوت پیش از تولید کل اثر دربارۀ سریالهای بزرگ دنیا امری معمول است اما به نظر نمیرسد رقابت دادن آن در بخش مسابقۀ جشنواره با فیلمهایی که از بودجه های بسیار کلان و حمایتهای همهجانبه برخوردار یا فصل اول یک سریال نیستند عادلانه باشد و از این حیث باز خوب است که در اعطای جایزه به آن افراط نشد در حالی که قابل حدس است اگر تیم قبلی در دولت خالص سازان بر سر کار بود چه بسا کل جشنواره فدای فیلم آقای حاتمیکیا میشد و در این زمینه به نسبت دقت کردند.
در ضرورت ساخت فیلم یا سریالی درباره حضرت موسی در حالی که یکی از فیلمهای برتر تاریخ سینما به این قصه پرداخته گفته شده آن روایت هالیوود و یهود است و این روایت اسلامی و خوانش قرآنی است خاصه این که بیش از 120 بار در قرآن کریم از موسی یاد شده و به مناسبتهای مختلف با داستان موسی روبهرو میشویم.
در نگاه تورات و یهودان موسی از جانب یهوه آمده و اسلام بر الله تاکید دارد. قرآن نه تنها از محمد به عنوان رسولالله یاد میکند که میان پیامبران قبلی با الله هم نسبت برقرار میسازد تا با موسایی که از جانب یهوه سخن میگوید یا عیسایی که فرزند خدا میدانند متفاوت باشد.
زیباترین تصویر در سوره مریم تصویر شده که وقتی از زبان سوم شخص است "رب" آمده ولی مریم خدای خود را "الرحمن" خطاب میکند و خانم دکتر صفارزاده هم در ترجمه به درستی این "الرحمن" را برنگردانده و هنگامی که نوبت به خود عیسی میرسد کلمۀ "الله" آمده و عیسی خود را عبدالله معرفی میکند در حالی که مسیحیان تعابیر دیگری دارند.
با این نگاه آدم، صفیالله است و این لقب حتی بر آدم ابوالبشر ترجیح داده میشود چون بر نسبت با "الله" تأکید دارد. چندان که ابراهیم و عیسی و موسی با خلیلالله و روحالله و کلیمالله توصیف می شوند و وجه تفاوت در همین ربط دادن به الله است. (شیعیان با ولیالله و ثارالله تا بقیهالله استمرار میدهند.)
بنا بر این فیلم موسی کلیمالله میخواهد موسایی را معرفی کند که قرآن میشناساند و قطعا با موسایی که یهودیان به عنوان فرستادۀ یهوه میستایند تفاوتهایی دارد اگرچه الهیات یهودی و الهیات اسلامی در جاهایی و در کلیات شباهتهایی دارند. (نماز و روزه و ختنه و حجاب و این که اغلب پیامبران نام برده شده در قرآن از بنیاسراییلاند. دو سه مورد عرباند و بقیه از بنیاسراییل یا فرزندان یعقوب).
جدای این موضوع اما به نظر میرسد انگیزه دیگر تأسیس نوعی هالیوود اسلامی برای جذب مخاطب عام در داخل و خارج باشد و به همین خاطر سراغ این موضوع رفتهاند و الحق و الانصاف جلوههای ویژه و فناوری بسیار بالایی دارد و چشم را از این حیث سیراب میکند اما در فیلم به جای آن که روایت موسی را ببینیم داستان مادر موسی (یوکابد) است که مطابق نص قرآن به او وحی شد فرزند خود را به آب بیندازد. شاید گفته شود فصل اول است و طبعا به داستان خود موسی در فصلهای بعد پرداخته میشود ولی ما دربارۀ یک فیلم صحبت میکنیم نه یک سریال و این فیلم مستقلا ارایه شده است.
به داستان مادر موسی و وحی به او بپردازیم. هرچند برخی مفسرین شیعه در ترجمه و تفسیر از کلمه "وحی" ابا دارند و از تعبیر "الهام" استفاده میکنند اما نص قرآن همان "وحی" است. در آیۀ 7 سورۀ قَصص (به معنی قصهگویی و نه قِصص به معنی قصهها) آمده است: "و به مادر موسی وحی کردیم به او شیر بده و چون نگران شدی جانش در خطر باشد او را در دریا بیفکن . نترس و اندوهگین مباش که ما او را به تو بازمیگردانیم و از پیامبران قرار میدهیم."
فیلم «دَه فرمان» که 60 سال قبل (سال 1344 خورشیدی) به کارگردانی سیسیل. بی. دمیل در کمپانی "پارامونت" ساخته شد با همین صحنه شروع میشود و هنگامی که یوکابد (مادر موسی) به اتفاق دختر خود ( مریم یا میریام) نوزاد (را که هنوز نامی بر آن ننهادهاند) در میان نیزار به دریا (رود نیل) میاندازد اما فیلم موسای آقای حاتمیکیا با این صحنه تمام میشود و بدین ترتیب خود را از مقایسه قصه میرهاند. با این حال نکات قابل تأمل فراوان است.
مجید مجیدی هم برای این که ساختۀ او با فیلم مصطفی عقاد که اغلب ایرانیان آن را بارها دیدهاند مقایسه نشود سراغ کودکی پیامبر رفت. فیلم پیام (در ایران به نام محمد رسولالله ) با سکانسی آغاز میشود که سه سوار در کویر میتازند تا پیام محمد رسولالله را به سه حاکم بزرگ آن زمان - امپراتور روم، فرمانروای بزرگ مصر و خسرو پرویز پادشاه ایران - برسانند واین یعنی پیامبر 40 ساله است ولی کارگردان سراغ قبل از آن و تولد و کودکی پیامبر میرود تا مقایسه نشود.
مهمترین نقد به او نیز همین بود که 23 سال بعد از 40 سالگی اهمیت بیشتر دارد نه کودکی ولی مجیدی متخصص فیلم دربارۀ کودکی است و مهم تر این که برای آن 23 سال فیلم ساخته شده و بیشتر مخاطبان به خاطر دارند.
او در آن فیلم معجزاتی هم به دوران کودکی محمد نسبت میدهد که اتفاقا ما مسلمانان بیشتر به این میبالیم که بدون معجزاتی از جنس پیامبران قبل و با کلمه جذب کرد و به قول ابن خلدون دو معجزه داشت: یکی قرآن و دیگری متحد کردن قبایل متفرق و رقیب.
همان طور که فیلم مجیدی کاری به برانگیخته شدن ندارد و به کودکی میپردازد موسای حاتمیکیا هم در این فیلم با صندوق موسی در رود نیل تمام میشود اما در موسای پارامونت شروع این است: مادر و خواهر موسی نوزاد را به دریا میاندازند.
تفاوت قصه اما محسوس است:
در روایت حاتمیکیا خداوند با مادر موسی سخن میگوید و او را مادر موسی خطاب میکند در حالی که در دَه فرمان چنین چیزی نمیبینیم. در قرآن هم نیامده با مادر موسی سخن گفته شده چون قرار است بعدتر با خود موسی سخن گفته شود و تأکید بر این که در خواب به مادر موسی وحی شده از یک طرف به نظریه دکتر سروش دربارۀ شکل وحی (رؤیا) نزدیک است و از جانب دیگر دور است از تفاسیری که اصرار دارند جنس وحی به مادر موسی را از پیامبران متفاوت و جدا بدانند. چرا که آنها حتی مایل به تعبیر وحی برای مادر موسی نیستند اما در قرآن برای مادر موسی هم وحی آمده بی آنکه شأن پیامبری داشته باشد و منحصر به او هم نیست کما این که در آیه 69 سورۀ نحل تعبیر وحی برای زنبور عسل هم به کار رفته: " و ربِ تو به زنبور عسل وحی کرد از کوهها و درختان و آنچه که مردم برمیافرازند برای خود خانه برگیرد."
برخی مترجمان مانند بهاءالدین خرمشاهی به جای وحی در این فقره از "الهام" استفاده کردهاند و بعضی همچون الهیقمشهای و مشخصا خانم صفارزاده همان وحی را آوردهاند و همین وحی درست است چرا اگر قرار بر الهام بود همان الهام میآمد همچنان که در آیه 8 سوره شمس آمده: فَاَلهَمَها فجورها و تقویها ( و به او الهام کرد. ...).
همانگونه که برای وحی به زنبور نیاز به سخن گفتن با زنبور نیست برای وحی به یوکابد هم نیاز نیست او صدایی بشنود تا شوهرش بپرسد صدا از کجا میآمد و او پاسخ دهد از همه جا و بحث کنند شاید صدا را از درون خود شنیده باشد. اگر قرار است قصه را طابقالنعل بالنعل مطابق قرآن پیش ببرند کسی که با او سخن گفته میشود موسی است و سالها بعد نه مادر موسی در نوزادی او و جنس وحی به یوکابد باید شبیه جنس وحی به زنبور (غریزی) باشد نه مانند خود موسی.
نکتۀ بعد این که در شروع فیلم "دَه فرمان" مادر موسی را همراه دخترش (مریم یا میریام) میبینیم اما در پایان فیلم حاتمیکیا او تنها همراه پسرش هارون موسی را به نیل می سپارد.
بر سر خواهر موسی هم بحث فراوان است. زیرا در آیه 28 سوره مریم او به عنوان "خواهر هارون" یاد شده و این که وقتی باردار میشود (بدون شوهر) و در معرض اتهام قرار میگیرد مردمانی در مقام سرزنش میگویند ای خواهر هارون....
این در حالی است که بین موسی و عیسی هزار سال فاصله است و مریم مادر عیسی نمیتواند خواهر همان هارون (برادر موسی) باشد چون در این صورت حضرت موسی، دایی حضرت عیسی میشود. به خاطر همین برای این که این دو هارون با هم اشتباه گرفته نشوند در قرآنهای چاپ ایران به دو شکل هرون (با الف مقصوره) و هارون نوشته میشود و بر سر این آیه تفسیرهاست که چرا به مریم خواهر هارون گفته شده است.
کارگردان موسی کلیمالله یا مشاوران یا فیلمنامهنویسان قطعاً از این موضوع خبر داشتهاند و در فیلم، موسی تنها برادر دارد (هارون) و نه خواهر و برای به نیل انداختن هم برادر همراه مادر است نه خواهر.
نکتۀ بعدی اسم موسی است. هارون به مادر (یوکابد) میگوید او نام خود را به من گفت و تنها بخش اول آن -"مو"- را به یاد میآورد و مادر وقتی با عنوان "مادر موسی" خطاب قرار میگیرد درمییابد که نام نوزاد او "موسی" است.
تا به حال تنها نوزادی که سخن میگفت عیسی بود که در سورۀ مریم صراحتاً به آن اشاره شده: "[طفل] گفت: من عبدالله هستم و او به من کتاب داده و مرا نبی قرار داده"- (آیۀ 30 سورۀ مریم).
در فیلم دَه فرمان اما مادر به هارون و دختر میگوید: "ما هنوز اسمی تعیین نکردهایم و خداوند بر او اسم میگذارد" و وقتی خواهر فرعون او را مییابد، میگوید: "چون تو را از آب گرفتم موسی نامیده میشوی".
در روایتهای اسلامی به جای خواهر فرعون با همسر فرعون هم روبهروهستیم. به هر رو موسی به معنی " از آب گرفته شده " است نه " به آب انداخته شده ".
وقتی فیلم دَه فرمان ساخته 1965 یا 1344 خورشیدی را کثیری از مردمان دنیا بارها و بارها دیدهاند و همین حالا هم با فشردن یک دگمه در یوتیوپ با دوبلۀ عالی قابل تماشاست بدیهی است که کارگردان موسی کلیمالله و همکاران نیز بارها تماشا کردهاند و احتمالاً به همین خاطر خواستهاند فرعون با بازی بهنام تشکر را شبیه " یول برینر " بازیگر افسانهای و روستبار در "دَه فرمان" دربیاورند که نقش "رامسس" یا همان فرعون را ایفا میکند.
اصل قصه البته مشترک است. تمام منجمان پیشگویی میکنند در میان بردگان عبرانی نوزادی چشم به جهان خواهد گشود که ناجی آنان می شود و فرعون مصر برآن میشود علاج واقعه قبل از وقوع کند. یک راه، کشتن بردگان عبرانی است اما آنها نیروی کار شاناند و اگر کشته شوند چه کسی برایشان کار کند و شهرهای جدید را بسازد؟
گزینه دوم کشتن همۀ نوزادان است تا آن ناجی هم طبعاً به دنیا نیاید. اما وقتی ناجی، مرد است چرا نوزدان دختر را از بین ببرند؟ بنا بر این سراغ نوزادان پسر میروند و داستان حاتمیکیا روایت این نوزاد کشی است.
تخصص کارگردان خوشسیمای ما با مواضع مواج سیاسی همین است که به جای متن سراغ حاشیه میرود و در فیلم های ژانر جنگ در حالی که همه تصور میکنند فیلم جنگی است در واقع یک داستان اجتماعی در حاشیه جنگ و تحت تأثیر آن است و درخشان ترین شان آژانس شیشهای و از کرخه تا راین.
در این فیلم هم ما در واقع موسایی نمیبینیم جز آن نوزاد. حال آن که موسی در دربار فرعون پرورش مییابد و باید دید آقای حاتمیکیا در بخش های بعد سریال خود مواجهه او با مادرش یوکابد و ترجیح منجی قوم بودن بر گزینۀ فرعون را چگونه به تصویر میکشد.
در داستان موسی اتفاقات قابل تأملی رخ میدهد. از جمله این این که مرتکب قتل غیر عمد میشود و یک قبطی را میکشد (آیات 15 و 16سورۀ قَصص) و از خداوند طلب عفو میکند و بخشوده میشود (آیات مورد استناد و علاقۀ وکلای قتلهای غیر عمد) و این که بعدتر شعیب پیامبر از او میخواهد 8 یا 10 سال برای او کار کند (اجیر او باشد) تا در ازای آن بتواند با دخترش نکاح کند از بخشهای جذاب داستان در فصول بعد باید باشد و باید دید چگونه از کار درمیآیند.
این نوشته اما بر آن است تا بگوید قرار بود سینمای جدید ایران به لحاظ مفاهیم معنوی و کمهزینه متفاوت باشد اما حالا با افزایش بودجه صدا وسیما و نهادهای فرهنگی حامی پروژه های کلان مطابق با علایق رسمی تمایل شدیدی به ساخت فیلمهای بسیار پرخرج و با استفاده از بالاترین فناوریها دیده میشود.
در دَه فرمان که 60 سال قبل ساخته شده با این که خبری از فناوری دیجیتال نبود اما شکافتن دریا مورد توجه قرار گرفت و اگر قرار بر ادامه سریال موسی کلیمالله باشد این دو مقایسه خواهند شد.
دَه فرمان البته با 13 میلیون دلار ساخته شد و 10 برابر یا 130 میلیون دلار هم فروش داشت و باید دید و پرسید موسی کلیمالله با چه هزینهای ساخته میشود و چقدر فروش دارد؟
تجربۀ شکست تجاری مجید مجیدی در فروش به قصد جبران هزینۀ 100 میلیارد تومانی (با دلار هزار تومان) احتمالا حاتمیکیا را به این سمت سوق داده که برای تلویزیون و در قالب سریال بسازد تا از معادلۀ هزینه - فروش خارج شود.
درست است که نام موسی علیهالسلام بیش از 120 بار در قرآن کریم آمده و این یعنی بیش از دیگران اما اگر غیر حاتمیکیا این فیلم را میساخت شاید متهم میشد می خواهد بر اساس کوچاندن قوم یهود از مصر به کنعان سرزمین موعود را توجیه کند ولی او از هر اتهامی مبراست و همه از او حمایت می کنند تا جایی که در میان واکنشها توصیف آقای علی لاریجانی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است: "چند بار این فیلم را دیدم و احساس کردم در حال عبادت هستم چون جرقه هایی در قلب ایجاد میکند."
قطعا ایشان در جوانی فیلم «ده فرمان» را دیده و میداند ویژگی غالب فیلم جدید تکنولوژی آن است وگرنه قصه را همه میدانند و آنچه نمایش داده شده در واقع داستان مادر موساست و نه خود او. دستکم تا اینجا. تا بودجههای کلان برسد و آقای حاتمیکیا هم فصلهای بعد را بسازد ولی فیلم مستقلا قابل بحث است و نمیتوان به بخشهای بعد سریال ارجاع داد.
کوتاه این که از حیث هزینه و فناوری و جلوههای ویژه در سینمای ایران یک اتفاق واقعاً خاص است که تنها امثال آقای حاتمیکیا از آن بهرهمند خواهند شد ولی در بازیگری به جز یکی از نقشهای فرهاد آییش (آنوبیس) که به خاطر آن سیمرغ هم گرفت بازی دندانگیری نمیبینیم حتی از مریلا زارعی که گفته بعد از پلان آخر حس کردم بخشی از وجودم کنده شده است.
بهنام تشکر در نقش فرعون هم نمیتواند تکرار یول برینر نابغهٔ روس تبار شود هرچند انتظار پیوستن هومن برقنورد -زوج او در فیلمهای سینمایی- را برای فصلهای بعد در بیننده برمیانگیزاند.
منبع: عصر ایران