تصاویر؛ فهرست بهترین فیلمهای عاشقانه ایرانی بعد از انقلاب

فیلم اقتباسی آزاد از داستان کوتاه «شبهای روشن» اثر فیودور داستایفسکی است. داستانی که مضمون تنهایی، رؤیا و دلبستگیهای بیسرانجام را با زبانی شاعرانه روایت میکند.
فرادید| سینما جایی است که فرصت لمس و تجربه لحظهها را به ما میدهد. عاشقانههای سینما میتوانند طعم عشق، وصال و جدایی را به ما بچشانند، حتی اگر خود تجربهای عمیق در این زمینه را نداشته باشیم، یا آن که میتوانند دست بگذارند به روی خاطرههامان و برای ما اشکها و لبخندها را به ارمغان بیاورند. در میان این فیلمها، داستان عشقهایی که کامل نمیشوند، عشقهایی که به وصال منجر نمیشوند و با درد و رنج همراهند ماندگارتر و تاثیرگذارترند و مخاطب را بیشتر همدل و همراه میسازند. همان فیلمهای که میتوانند آه از نهادمان برآورده و ما را به یاد عشقهای نافرجام زیسته یا نازیستهمان بیاندازند.
به گزارش فرادید؛ بعد از انقلاب تحولات بسیاری در سینمای ایران روی داد و محدودیت به خصوص در این ژانر گریبان آن را گرفت. در این رابطه فیلمسازان برای به تصویر کشیدن عشق، بیشتر از قبل به دامان کلمات، نگاهها (هر چند غیرمستقیم به معشوق)، نور، صداها و تدوین پناه بردند و با این وجود فیلمهایی ماندگار و تاثیرگذار ساخته شد.
1. لیلا (1375)
«لیلا» به کارگردانی داریوش مهرجویی، داستان زوجی به نام لیلا (لیلا حاتمی) و رضا (علی مصفا) را روایت میکند که پس از ازدواج متوجه میشوند لیلا نمیتواند بچهدار شود. هرچند رضا مشکلی با این موضوع ندارد، اما فشارهای مادرش باعث میشود تا او برای داشتن فرزند، همسر دیگری اختیار کند. این تصمیم، چالشهایی بین زوج بهوجود میآورد و در نهایت لیلا از زندگی مشترک خارج میشود. این فیلم، قصهای عاشقانه پر از درد و تنهایی را به تصویر میکشد.
2. شبهای روشن (1381)
«شبهای روشن» به کارگردانی فرزاد موتمن و نویسندگی سعید عقیقی با نقشآفرینیهای هانیه توسلی و مهدی احمدی، داستان استاد دانشگاهی منزوی و دلسپرده به کتابها را روایت میکند که در شبهای خلوت و بارانی یک شهر، با دختری تنها روبهرو میشود، دختری که هر شب به انتظار معشوقی قدیمی بازمیگردد. در گذر چند شب قدمزدن و گفتوگو، رابطهای احساسی اما پرحسرت میان این دو شکل میگیرد.
فیلم اقتباسی آزاد از داستان کوتاه «شبهای روشن» اثر فیودور داستایفسکی است. داستانی که مضمون تنهایی، رؤیا و دلبستگیهای بیسرانجام را با زبانی شاعرانه روایت میکند. فرزاد مؤتمن با وفاداری به حالوهوای اثر داستایفسکی، اما با ترجمهای ایرانی و امروزی از آن، فیلمی ساخته که مخاطب ایرانی را بهنرمی در آغوش میکشد.
3. تنها دوبار زندگی میکنیم (1386)
«تنها دو بار زندگی میکنیم» فیلمی به کارگرد انی بهنام بهزادی داستان سیامک (علیرضا آقاخانی)، راننده مینیبوسی را روایت میکند که تصمیم میگیرد در روز تولد خود از دنیا برود. پیش از این تصمیم بزرگ، او به فرصتی کوتاه برای انجام کارهایی میاندیشد که همواره در دلش حسرت آنها را داشته است. در این میان، نگار جواهریان، زنی که بهطور ناگهانی وارد زندگی او میشود، تأثیرات عمیقی بر سیامک میگذارد.
این فیلم با نگاهی فلسفی به مفاهیمی چون پایان زندگی، انتخابها، و نقش شانس و سرنوشت در مسیر انسانها، داستانی متفاوت از عشق و زندگی را روایت میکند.
4. چیزهایی هست که نمیدانی (1389)
«چیزهایی هست که نمیدانی» فیلمی به کارگدانی فردین صاحبالزمانی، روایت زندگی یونس (علی مصفا)، رانندهی تاکسی کمحرف و درونگرایی است که در سکوت روزمرهی زندگیاش غرق شده و رد عشق قدیمی با نام سیما (مهتاب کرامتی) هنوز در رفتار او دیده میشود، عشقی قدیمی و نافرجام که گاهی دوستانه او را ملاقات میکند بیآنکه کلمهای از این عشق به زبان آورده باشد.
در این میان، زنی دیگر (لیلا حاتمی) بهتدریج وارد زندگی یونس میشود؛ زنی که سوار بر تاکسیاش میشود و با سکوتها و سؤالهایش، شروع به گشودن درهای بستهی یونس میکند.
5. در دنیای تو ساعت چند است؟ (1393)
«در دنیای تو ساعت چند است؟» اولین ساخته بلند صفی یزدانیان در مقام کارگردان، داستانی عاشقانه را در کوچه پس کوچههای شهر زیبای رشت روایت میکند. گلی (گیله گل ابتهاج) پس از بیست سال زندگی در فرانسه، تصمیم میگیرد به ایران و زادگاهش، رشت، سفر کند.
فرهاد (علی مصفا) در فرودگاه به استقبال او میرود و خود را بهعنوان آشنای قدیمی معرفی میکند، اما گلی هیچگونه یادآوری از او ندارد. این آغاز داستانی است که در آن فرهاد به دنیای گذشتههای دور و یاد عشق نافرجامی که هرگز به وصال نرسید، وارد میشود.