نقد و بررسی انیمیشن یوز؛ طلوع امید در آسمان انیمیشن ایران

نقد و بررسی انیمیشن یوز؛ طلوع امید در آسمان انیمیشن ایران

انیمیشن ایرانی «یوز» ما را به نقطه‌ای رسانده که می‌توانیم ادعا کنیم سینمای انیمیشن داستانی ایران در حال شکل‌گیری است. این به هیچ عنوان به معنای نادیده گرفتن نواقص نیست؛ چرا که «یوز» شاهکار مطلق محسوب نمی‌شود. بلکه مقصود این است که این اثر نویدبخش مسیری جذاب، هرچند پر پیچ و خم، برای صنعت انیمیشن ایران است که می‌تواند جایگاه شایسته‌ای در فرهنگ و هنر کشور کسب کند.

کد خبر : ۲۶۸۴۸۲
بازدید : ۴

تا همین چند سال پیش، این تصور برای بسیاری از منتقدین و مخاطبان ایرانی دشوار بود که روزی فرا برسد که یک انیمیشن ایرانی نه تنها به سینماها راه یابد، بلکه نقدی مثبت و سازنده درباره آن نوشته شود. اما با تولد آثاری چون «پسردلفینی» و اکنون «یوز» این باور به واقعیت پیوسته است. این مجموعه موفقیت‌ها، ثابت کرد که خلاقیت و توان فنی ایرانی می‌تواند محصولاتی در سطح استانداردهای ملی و حتی بین‌المللی تولید کند و راهی برای اکران داخلی و خارجی بیابد.

انیمیشن ایرانی «یوز» ما را به نقطه‌ای رسانده که می‌توانیم ادعا کنیم سینمای انیمیشن داستانی ایران در حال شکل‌گیری است. این به هیچ عنوان به معنای نادیده گرفتن نواقص نیست؛ چرا که «یوز» شاهکار مطلق محسوب نمی‌شود. بلکه مقصود این است که این اثر نویدبخش مسیری جذاب، هرچند پر پیچ و خم، برای صنعت انیمیشن ایران است که می‌تواند جایگاه شایسته‌ای در فرهنگ و هنر کشور کسب کند.

4

یوز؛ نمادی ایرانی با پوششی دوست‌ داشتنی

نخستین و شاید مهم‌ترین نقطه قوت انیمیشن «یوز» انتخاب هوشمندانه کاراکتر اصلی باشد. سازندگان با انتخابی نمادین، به سراغ یکی از حیوانات منحصر به فرد و در معرض خطر زیستگاه ایرانی رفته‌اند. با این حال، برخلاف انتظار، ما با یوز ایرانیِ قهرمان یا در معرض خطر سروکار نداریم؛ بلکه با یوزی تنبل، عاشق پیتزا و خواب مواجه‌ایم. این تضاد میان نماد ملی و شخصیت پردازی مدرن، جذابیت اولیه فیلم را رقم می‌زند. طراحی بصری کاراکتر، به ویژه فرم چاق و دوست‌داشتنی او، نه تنها شخصیت پردازی را تقویت می‌کند، بلکه جذابیت بصری قابل توجهی به او می‌بخشد که باعث می‌شود به سرعت در دل مخاطب کودک جای گیرد.

این طراحی، موفق شده است از کلیشه‌های رایج فاصله بگیرد و حضوری متفاوت از یک قهرمان کارتونی ارائه دهد. تاکید بر چاقی و نرمی کاراکتر، او را از قهرمانان لاغر و عضلانی رایج دور می‌کند و تداعی‌گر شخصیت‌هایی چون کاراکتر پو در «پاندای کونگ‌فوکار» است که بر مبنای کمدی فیزیکی بنا شده‌اند. قرار دادن این حیوان نمادین ملی در موقعیت‌های بسیار مدرن و امروزی، یک لایه طنز ایجاد می‌کند که برای مخاطب کودک جذاب است و یادآور تلاش برای مدرن‌سازی کلیشه‌های سنتی است.

5

وطن، خانواده و طبیعت

ایده‌ و سوژه‌ی مرکزی «یوز» به درستی انتخاب شده است، زیرا با غنی‌ترین داشته‌ی ما، یعنی میهن‌گرایی و توجه به طبیعت ایران گره خورده است. فیلم به زیبایی به ایران و جاذبه‌های طبیعی‌اش ارجاع می‌دهد. با این وجود، این پرداخت فرهنگی، متأسفانه در بعضی مواقع در سطح باقی می‌ماند. ایراد اساسی اینجاست که عمق این ارجاع بصری ملی تنها در تیتراژ پایانی به نمایش گذاشته می‌شود، جایی که مجموعه‌ای از تصاویر دیدنی ایران به صورت بصری به نمایش در می‌آید.

در طول فیلم، این حس میهن‌پرستی اغلب به شکل شعاری و گل‌درشت مطرح می‌شود و از عمق دراماتیک فاصله می‌گیرد. اما به طور کلی پرداخت به این سوژه ستودنی است. نکته‌ی حیاتی برای انیمیشن ایرانی نیز این است که مسیر خود را در نحوه‌ی داستان‌گویی از آثار خارجی جدا کند و نه صرفاً در تکنیک. انیمیشن باید از بستر فرهنگی غنی ایران به عنوان موتور محرک روایت استفاده کند، نه اینکه صرفاً نمادها را به نمایش بگذارد. توجه به یوز ایرانی به عنوان گونه‌ای بومی، ستودنی است، اما این پتانسیل نیازمند عمق‌بخشی روایی بیشتری بود. همچنین توجه به مفهوم خانواده و دوستی از عناصر مثبت فیلم به شمار می‌رود.

اگرچه اشکالاتی در روایت و فیلمنامه وجود دارد اما نکته‌ی اساسی جسارت کارگردان برای پرداخت به مفاهیم و فرهنگ ایرانی است و مهم‌تر از آن، توجه به مسائل اخلاقی و انسانی برای کودک. یعنی درست است که انیمیشن «یوز» اشکالات عمده و بزرگی از لحاظ فیلم‌سازی دارد اما هیچ‌گاه برای خنداندن، به لودگی روی نمی‌آورد و سعی می‌کند آموزنده و اخلاقی باقی بماند. هر چند که در بعضی از مواقع، نمایش این‌گونه مفاهیم به شکل اغراق‌آمیز، کلیشه‌ای یا گل‌درشت بیان می‌شود، اما در نگاه منتقدانه، فیلم در برقراری ارتباط عاطفی بین مخاطب و موضوع اصلی (حفاظت از محیط زیست و نماد ملی) دچار لغزش می‌شود.

در بهترین انیمیشن‌های دنیا، مانند آثار پیکسار، دغدغه‌های اجتماعی یا محیط زیستی از دل سفر شخصیت بیرون می‌آیند، نه اینکه به عنوان یک پیام از پیش تعیین شده به خورد مخاطب داده شوند. در «یوز» این پیام اغلب در جملات مستقیم و بدون تعلیق داستانی بیان می‌شود. در این انیمیشن تمرکز بیشتر بر روی مفهوم خانواده است و بیشتر می‌خواهد به کودک، قهرمان بودن را نشان دهد و یک پیام اخلاقی درباره‌ی کار، تلاش، شجاعت و خانواده بدهد تا توجه به محیط زیست.

6

حامد عزیزی، دوبلور و مدیر دوبلاژ انیمیشن یوز

ستاره‌های یوز، پشتِ میکروفن می‌درخشند

اولین عنصری که در یک فیلم سینمایی به چشم می‌آید، ستاره‌ها یا همان بازیگران آن اثر می‌باشد. اما در انیمیشن، چیزی به نام بازیگر نداریم؛ بلکه ما با صدابازیگرانی سروکار داریم که ستاره‌های یک پویانمایی هستند و پشتِ میکروفن، شخصیت‌های انیمیشنی را زنده می‌کنند. یکی از مهم‌ترین نقاط قوت انیمیشن «یوز» در انتخاب درست و عملکرد قوی صدابازیگران آن نهفته است. حامد عزیزی، دوبلور و مدیر دوبلاژ باسابقه، در این انیمیشن، به جای شخصیت یوز صحبت کرده و مدیریت دوبلاژ این اثر را نیز به عهده گرفته است.

عزیزی، در دهه‌ی هشتاد شمسی، دوبله را با حضور در انجمن گویندگان جوان (گلوری) آغاز کرد. سکوی پرتاب او، حضورش در این مجموعه و گویندگی در انیمیشن‌های محبوب آن زمان، یعنی «پاندای کونگ‌فوکار»، «هورتون»، «ماداگاسکار»، «گارفیلد»، «مزرعه حیوانات»، «فصل شکار»، «آن سوی پرچین» و… بود. او در ادامه، به دلیل اختلافاتش با مهرداد رئیسی، مدیریت مجموعه گلوری، از این گروه دوبلاژ جدا شد و به انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم ایران (سندیکای دوبلاژ) پیوست؛ جایی که توانست در کنار دوبلورهای پیشکسوت و بزرگی چون نصرالله مدقالچی، منوچهر والی‌زاده، محمود قنبری، خسرو خسروشاهی، چنگیز جلیلوند و… به کار دوبله ادامه دهد. عزیزی، استاد گویندگی به جای نقش‌های کارتونی چاق، تپل، بامزه و اغلب دست‌ و پا چلفتی است.

یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌هایی که عزیزی به جای آن صحبت کرده و مردم صدای او را با آن شخصیت می‌شناسند، «پاندای کونگ‌فوکار» است. خود شخصیت یوز نیز فرق چندانی با کاراکتر پاندای کونگ‌فوکار ندارد. نه صرفاً در طراحی کاراکترها و یا تنبل بودن هر دو؛ بلکه داستان کلی انیمیشن «یوز» هم شباهت‌هایی به «پاندای کونگ‌فوکار» دارد. بدون شک با تجربه‌ی عزیزی در دوبله‌ی انیمیشن، به ویژه در مورد «پاندای کونگ‌فوکار» و همچنین گویندگی او در انیمیشن ایرانی «فیلشاه»، انتخاب او برای شخصیت اصلی فیلم «یوز» دور از ذهن نبود. حامد عزیزی در همین انیمیشن نیز موفق عمل می‌کند و به مهم‌ترین عنصر مثبت انیمیشن «یوز» تبدیل می‌شود. علاوه‌ بر کاراکتر یوز، عزیزی به جای شخصیت دایی هم صحبت کرده است. تیپی که او در این انیمیشن انتخاب کرده نزدیک به همان تیپ پاندای کونگ‌فوکار است.

اما جالب است که بدانید، صدای زنده‌یاد منوچهر والی‌زاده نیز در انیمیشن «یوز» شنیده می‌شود. شاید عجیب باشد؛ چراکه از درگذشت این بزرگ‌مرد دوبله‌ی ایران، چند ماهی می‌گذرد. اما سازندگان در تصمیمی درست، صدای او را برای لحظه‌ای کوتاه در فیلم جای دادند تا ادای احترامی به استاد بزرگ دوبله‌ی ایران باشد – صدای مرحوم والی‌زاده هنگامی شنیده می‌شود که کاراکتر یوز، شبکه‌های مختلف تلویزیونی را بالا و پایین می‌کند – علاوه بر این، شنیدن صدای استاد ناصر ممدوح، از جذابیت‌های «یوز» است.

استاد ممدوح از آخرین بازماندگان نسل طلایی دوبله‌ی ایران است و با صداپیشگی‌اش، نشان می‌دهد که همچنان دود از کنده بلند می‌شود. از طرفی دیگر، استاد نصرالله مدقالچی، دوبلور پیشکسوت، نیز در این اثر حضوری شنیداری دارد. این دوبلور بزرگ که با صدایش تیتراژ ابتدایی انیمیشن سریالی «آنشرلی» را جاودانه کرده بود، در «یوز» به جای کاراکتر استاد پیشول دم‌پشمکی صحبت کرده‌ است.

نصرالله مدقالچی، پیش‎تر نیز در انیمیشن‌های معروفی صحبت کرده بود؛ از جمله «گربه‌های اشرافی»، «رنگو» و «تن تن». اگرچه حضور کاراکتر استاد پیشول در پویانمایی «یوز» محدود است و عملا در فیلمنامه بسیار ضعیف و پر از ایراد، طراحی و پرداخته شده، اما نمی‌توانیم از شنیدن صدای جذاب و خاص استاد مدقالچی لذت نبریم. مهدی ثانی خانی نیز که به جای شخصیت گربه (بابی) صحبت کرده، عملکرد خوبی داشته است. او به خوبی بامزه بودن و طنز کاراکتر بابی را با صدایش منعکس می‌کند و این شخصیت را به یکی از شخصیت‌های بامزه و دوست داشتنی «یوز» تبدیل می‌کند.

اگرچه زوج یوز و بابی در فیلمنامه و داستان به خوبی شکل نگرفته اما با صداپیشگی عزیزی و ثانی خانی این زوج جذاب شکل می‌گیرد. سامان مظلومی – که دوبلور گروه دوبلاژ سورن است و در این انیمیشن با دوبلورهای سندیکای گویندگان همکاری داشته است – عملکرد بسیار خوبی دارد و با گویندگی بامزه‌اش، با تیپی که شبیه‌اش را پیش‌تر به جای عروسکی در انیمیشن سریالی «طلسم‌شدگان» گفته بود، بار کمدی فیلم را به همراه عزیزی و ثانی خانی به دوش می‌کشد.

با این حال، در مورد شخصیت شرور اصلی فیلم، می‌توان گفت که انتخاب‌های بسیار بهتری برای صداپیشگی وجود داشت که می‌توانست عمق بیشتری به نقش منفی ببخشد. صدای انتخابی نتوانسته است ترس یا خباثت لازم را در کودک و بزرگسال ایجاد کند و اغلب به یک تیپ شاید خام تنزل یافته است، در حالی که نیاز بود وزن بیشتری در درام داشته باشد. البته از لحاظ بصری و گرافیکی این شخصیت ترسناک است اما صدای انتخاب شده، به خوبی روی کاراکتر ننشسته است.

7

نقاط ضعف ساختاری

واقعیت این است که «یوز» با وجود نقاط قوت ذکر شده، یک شاهکار فنی نیست و ضعف‌هایی دارد که نباید از آن‌ها چشم‌پوشی کرد؛ ضعفی که عمدتاً در اجرای فنی و فیلمنامه نمایان می‌شوند. همچنین اگر با دقت فیلم را تماشا کنیم، متوجه می‌شویم که در برخی نماها، حرکات شخصیت‌ها حالتی غیرطبیعی و ماشینی پیدا می‌کند. این امر، به خصوص در انیمیشن‌های امروزی که مخاطب به روان بودن حرکات عادت کرده، بسیار به چشم می‌آید و پیوستگی حسی را مختل می‌کند.

این ضعف فنی، به‌ ویژه در یک اثر سینمایی که انتظار می‌رود از سطح متوسط جهانی پیروی کند، جای تأمل دارد. این مشکل گاهی باعث می‌شود که در نماهای اکشن، فیزیک کاراکترها از قواعد پیروی نکند. به طور خاص، در صحنه‌های پرش و سقوط، عدم رعایت شتاب و کندی کاملا مشهود است. اگر بخواهیم از دیدگاه سینماتیک بررسی کنیم، این مشکل ناشی از عدم تنظیم دقیق منحنی‌های سرعت در نرم‌افزارهای رندرینگ است.

در کنار شخصیت‌های متحرک، طراحی‌های محیطی اغلب ثابت و فاقد جزئیات کافی هستند. این پس‌زمینه‌ها گاهی چنان ساده به نظر می‌رسند که می‌توان آن‌ها را از منظر فنی صرفاً به عنوان نوعی «کروماکی» (پرده سبز) با طراحی کم‌عمق تلقی کرد. این فقدان جزئیات در محیط، عمق بصری جهان داستان را کاهش داده و بیننده را از غرق شدن کامل در دنیای پویانمایی باز می‌دارد.

8

موسیقی متن؛ زخم بزرگ بر پیکر اثر

یکی از بزرگترین ضعف‌های اساسی «یوز» در بخش موسیقی متن آن است. در یک اثر کودکانه و انیمیشن، موسیقی نقشی محوری در هدایت احساسات و تثبیت پیام دارد؛ آثاری مانند «انکانتو»، «آواز»، «موآنا»، «کابوس قبل از کریسمس»، «فروزن» یا «شیرشاه» گواه این ادعا هستند. اما در «یوز» موسیقی به شکل نامناسبی جای گرفته است.

مانور تبلیغاتی «یوز» بر خوانندگی و آواز گرشا رضایی درباره‌ی مفهوم مادر و ایران است که در نهایت در خود فیلم ارتباطی با مخاطب برقرار نمی‌کند. دلیل این امر آن است که این آوازها و موسیقی‌های متن، در موقعیت‌های مناسب خود قرار نگرفته‌اند. موسیقی متن فیلم، چه باکلام و چه بی‌کلام، از نظر کیفیت ساخت و همچنین جای‌گذاری داستانی ضعیف عمل می‌کند. همین مسئله باعث می‌شود که کودکان، که به طور ذاتی نسبت به موسیقی واکنش نشان می‌دهند، نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.

در سالن سینما مشاهده می‌شد که هر زمان موسیقی پخش می‌شد، کودکان استقبال کرده و شروع به دست زدن می‌کردند، اما متأسفانه این موسیقی‌ها در بدترین زمان ممکن قطع می‌شدند و این قطع شدن، ارتباط عاطفی کودک با لحظه‌ی اوج داستان را گاه قطع می‌کرد. موسیقی باید به عنوان یک شخصیت نامرئی عمل کند و کنش‌ها را تقویت نماید. در اینجا، به نظر می‌رسد موسیقی‌ها بیشتر مانند قطعاتی مجزا برای تبلیغات استفاده شده‌اند تا بافت روایی را پیش ببرند. یکی از ضعیف‌ترین این موسیقی‌ها در جایی است که کاراکتر گربه یا بابی با شخصیت استاد پیشول دم‌پشمکی روبه‌رو می‌شود. در این سکانس، صحبت کردن شخصیت‌ها، بیشتر شبیه به آوازی ضعیف است.

9

رضا ارژنگی، کارگردان انیمیشن یوز

فیلمنامه و درام: سفری قابل پیش‌بینی

یکی دیگر از ایرادات ساختاری «یوز» در شیوه‌ی روایت، داستان‌گویی و در کل فیلمنامه نمایان می‌شود. همچنین به جز یوز و شاید کاراکتر دایی که به لطف حامد عزیزی جان گرفته است، شخصیت پردازی بقیه کاراکترها سطحی باقی مانده است. شخصیت «بابی» (گربه) حضوری مقطعی و غیر منسجم دارد و کاراکتر «استاد پیشول دم‌پشمکی» نیز تنها تقلیدی ضعیف از تیپ‌های استادان در دیگر انیمیشن‌ها است و حرف جدیدی برای ارائه ندارد.

محدودیت تعداد کاراکترهای کلیدی نیز به درستی مدیریت نشده است. شخصیت شرور، فاقد انگیزه‌های پیچیده یا پس‌زمینه‌ای است که بتواند مخاطب بزرگسال را جذب کند و برای کودک نیز به اندازه کافی تهدیدآمیز نیست. این شخصیت صرفاً به عنوان مانع عمل می‌کند، نه به عنوان نیروی محرکه‌ای که تضاد را به داستان تزریق کند. البته در طراحی کاراکتر و گرافیک این شخصیت شرور درآمده است ولی در فیلمنامه، گویندگی و در شخصیت پردازی لنگ می‌زند.

خط داستانی فیلم نیز فارغ از مسئله‌ی توجه به فرهنگ ایرانی، کاملاً قابل پیش‌بینی است. ما شاهد فرمول تکراری «سفر قهرمان» هستیم که در آن، اتفاقات اغلب زودگذرند و فیلم هرگز از سطح به عمق نمی‌رسد. فیلمنامه در بسیاری از قسمت‌ها آشفته به نظر می‌رسد؛ یعنی پرش‌هایی ناگهانی از یک صحنه به صحنه‌ای دیگر رخ می‌دهد، بدون آنکه زمینه‌سازی دراماتیک و روانی لازم فراهم شده باشد. خیلی از اتفاقات و رویدادهای فیلم نیز بدون زمینه‌سازی درست و صرفاً برای گذراندن وقت است. اساساً، «یوز» با الگوها و فرمول‌هایی کار می‌کند که در انیمیشن‌های متعددی پیش‌تر دیده‌ایم، از جمله شباهت‌های ساختاری و داستانی با «پاندای کونگ‌فوکار» (به خصوص در مورد قهرمان تنبل و تبدیل شدن به منجی).

با این حال، پرداختن فیلم به مفهوم ارزشمند خانواده یک نکته مثبت تلقی می‌شود، اما نمی‌تواند تمام اشکالات ساختاری را پوشش دهد. جالب است که یکی از نکات جذاب «یوز»، تیتراژ پایانی آن است که به شکل دوبعدی طراحی شده؛ برخلاف دیگر قسمت‌های انیمیشن که تماماً به شکل 3D یا سه‌بعدی طراحی شده است. این تیتراژ پایانی به خوبی، زیبایی‌های بصری و جذابیت‌های تاریخی و فرهنگی ایران را به نمایش می‌گذارد. معمولا با ظاهر شدن تیتراژ پایانی و اسامی عوامل فیلم (که برای آن زحمت کشیده‌اند) مخاطب و تماشاگر، سینما را ترک می‌کند اما به طور خاص، انیمیشن «یوز» می‌تواند مخاطبش را برای تماشای تیتراژ پایانی‌اش نگه دارد.

10

طنزی دوگانه

طنز فیلم ریسکی است؛ یا مخاطب را همراه می‌کند یا به کلی بی‌مزه می‌نماید. بار اصلی طنز بر دوش صداپیشه‌های اثر، به ‌ویژه حامد عزیزی و سامان مظلومی، قرار دارد. شوخی‌های کلامی غالباً کارآمد هستند، اما شوخی‌های فیزیکی که غالباً شامل افتادن یا استفاده از چاق بودن یوز است، اغلب جواب نمی‌دهند و تکراری به نظر می‌رسند. تعداد زیادی از شوخی‌های موقعیتی فیلم نیز تکراری و کم‌رمق هستند و به دلیل عدم اجرای صحیح فیزیکال انیمیشن، تأثیرگذاری خود را از دست می‌دهند. البته نکته‌ای که در فیلم وجود دارد این است که در خیلی از صحنه‌ها، فیلم علاوه بر خنداندن مخاطبِ کودکِ خود به خنداندن مخاطبان بزرگسال و اکثراً دهه شصتی و دهه هفتادی (یعنی پدران و مادران) نیز فکر کرده است. این نکته را می‌شود در سالن‌های سینما احساس کرد.

11

امید به آینده‌ای روشن

در نهایت، باید تأکید کرد که «یوز» یک شاهکار سینمایی نیست و ضعف‌های فنی و روایی آن مشهود است. اما اگر آن را در بستر صنعت نوپای انیمیشن ایران ارزیابی کنیم، اثری درخشان و الهام‌بخش به شمار می‌آید. انتظار می‌رود صنعت انیمیشن ایران با حمایت‌های لازم، به سمت تولیدات باکیفیت‌تر حرکت کند و این امر مستلزم حمایت فعالانه، هم از سوی مخاطبان و هم از سوی منتقدین است. ما باید در نقد منصفانه از کار ایرانی حمایت کنیم، به ‌ویژه با در نظر گرفتن اینکه این اثر اولین تجربه کارگردانی رضا ارژنگی است و تنها آغازگری برای یک مسیر تازه در این صنعت محسوب می‌شود.

به هر جهت، در میان آثاری که در حال حاضر بر روی پرده‌ی سینما هستند، «یوز» می‌تواند انتخابی خوب برای خانواده‌ها، کودکان و نوجوانان باشد. ضمن اینکه، انیمیشن ذاتاً یک مدیوم برای کودکان است و نباید همواره با سخت‌گیری مشابه فیلم‌های درام بزرگسالان مورد قضاوت قرار گیرد. با این حال، برای دستیابی به استانداردهای جهانی، رفع نقاط ضعف در حرکات شخصیت‌ها، داستان، فیلمنامه، شخصیت پردازی و موسیقی در پروژه‌های آتی ضروری است. همچنین سوای بررسی انیمیشن «یوز» از منظر تکنیکی، به شخصه، واکنش کودکان به فیلم، برای من جالب بود.

آن‌ها از دیدن شخصیت یوز لذت می‌بردند و با فیلم همراه می‌شدند. سازندگان این انیمیشن نیز در تصمیمی هوشمندانه، لوازم‌التحریرهایی با طرح این انیمیشن طراحی کرده بودند و به فروش گذاشته بودند. به عبارتی دیگر شاهد این بودیم که کودکان، بعد از تماشای «یوز» علاقه‌مند بودند تا به عنوان مثال، دفترها و جامدادی‌هایی با طرح یوز را داشته باشند. در نهایت، این فیلم، آجر اول بنایی است که امیدواریم روزی به یک آسمان‌خراش فرهنگی تبدیل شود.

منبع: گیمفا

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید