«نفس» انتخاب آخر

«نفس» انتخاب آخر

این فیلم در تمام مدت شبیه یک گزارش ساده از زندگی این خانواده پیش می‌رود و هیچ بالا و پایینی ندارد. به عبارت ساده‌تر هیچ اتفاق خاصی در فیلم نمی‌افتد و هیچ خبر مهمی نیست.

کد خبر : ۴۳۰۸۸
بازدید : ۲۱۹۴
فرادید | بالاخره بعد از چند روز بررسی و واکاوی فیلم‌های سال گذشته فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار نماینده ایران در اسکار ۲۰۱۸ شد؛ اما اینکه این فیلم می‌تواند انتخاب خوبی باشد یا نه به دلایل زیادی بستگی دارد. اصولاً هر فیلمی که برای یک جشنواره انتخاب می‌شود، باید نکات مثبت زیادی داشته باشد.
«نفس» انتخاب آخر
راوی داستان این دختربچه است و تمام فیلم از نگاه او دیده می‌شود
«نفس» فیلمی بدون نقطه عطف
این فیلم داستان زندگی دختربچه‌ای به نام بهار است که با خواهر و برادرانش و پدر و مادربزرگش در روستایی محروم در دهه ۵۰ خورشیدی زندگی می‌کند. راوی داستان این دختربچه است و تمام فیلم از نگاه او دیده می‌شود. محرومیت بیش از حد این خانواده و فقر زیادی که دارند نقطه سیاه این فیلم است که تمام مدت باعث آزردگی مخاطب می‌شود.داستان از لحظه‌ای که شروع می‌شود تا زمانی که در میانه جنگ ایران و عراق به پایان می‌رسد هیچ نقطه عطفی ندارد.
این فیلم در تمام مدت شبیه یک گزارش ساده از زندگی این خانواده پیش می‌رود و هیچ بالا و پایینی ندارد. به عبارت ساده‌تر هیچ اتفاق خاصی در فیلم نمی‌افتد و هیچ خبر مهمی نیست، اتفاق به معنی سینمایی‌اش یعنی اتفاقی که شخصیت را وادار به سلسله واکنش‌هایی کند که نه تنها او را به وضعیت اولیه باز نمی‌گرداند، بلکه پیرنگ به گونه‌ای فشار بر شخصیت را زیاد می‌کند که او را مجبور به انتخاب‌هایی مداوم میان بد و بدتر کند.
در نهایت فقط ما با زندگی پر درد این خانواده پیش می‌رویم. فیلم مجموعه‌ای است از ناگواری‌های کوچک و بزرگ که گاهی به اندازه دنیای شخصیت کوچک داستان است و گاهی از حد شانه‌های او بزرگ‌تر است. البته هرکدام در مجموعه‌هایی از صحنه‌های فیلم منجر به شکل‌گیری درام‌هایی کوچک می‌شود که به تنهایی جذاب‌اند.
«نفس» انتخاب آخر
در نهایت فقط ما با زندگی پر درد این خانواده پیش می‌رویم
بهار کوچک فیلم در شرایط سختی زندگی می‌کند که رفتن به مدرسه یکی از نمونه‌های این وضعیت است. او آرزو دارد تنگی نفس پدرش (غفور) را با دکتر شدن در آینده خوب کند، اما این فقط به شکل یک آرزو پیش می‌رود و هیچ کمکی به تغییر خط مستقیم داستان نمی‌کند. بهار در همان زمان جنگ از بین می‌رود و این سؤال بزرگ برای مخاطب می‌ماند که خب؟ پیام این فیلم چه بود.
هدف داستان
متأسفانه خط داستانی فیلم هیچ ویژگی برای درگیر کردن مخاطب ندارد و تنها شامل تصاویر پراکنده‌ای است که احتمالاً مخاطب خود باید درباره پیام آن حدس و گمان بزند. شخصیت پردازی و دیالوگ‌های ضعیف و شعاری نیز در فیلم از دیگر مشکلات آن است. گاهی به نظر می‌رسد به مصلحت در فیلم گنجانده شده و دربرگیرنده تفکرات خاص است. این دیالوگ‌ها و موقعیت‌ها در پیشبرد داستان نقشی ندارند و حتی به شکل‌گیری درام نیز کمکی نمی‌کنند.
«نفس» انتخاب آخر
«نفس» این نقاط قوت را مدیون بازی گرفتن خوب از بازیگران است
نام نرگس آبیار بعد از ساخت فیلم «شیار ۱۴۳» بر سر زبان‌ها افتاد. فیلم درباره مادری بود که منتظر بازگشت فرزندش از جنگ بود که محبوب تماشاگران شد. این بار نرگس آبیار با «نفس» قصد روایت کردن چه چیزی را داشته است؟ آیا برای داستانی که قصد روایت آن را داشته نقطه اوج یا فرودی نظر گرفته است؟ در فیلم علاوه بر موقعیت‌های کش‌دار، مجموعه شخصیت‌ها نه تماشاگر را عصبانی می‌کنند و نه باعث تفکر او می‌شوند و نه به‌طور کل تغییری در حالات او به وجود می‌آورند.
عجیب است که نرگس آبیار به تغییر بازه زمانی که در طول فیلم رخ می‌دهد هیچ اهمیتی نداده است، بطوریکه ظاهر کودک در چند سالی که در فیلم به تصویر کشیده شده، یکسان است و تغییری حتی در رشد بدنی او به چشم نمی‌خورد در حالی که کودک در سن و سالی است که حداقل چند سال زمان به اندازه کافی می‌تواند باعث رشد و تغییر شکل او شود؛ اما کارگردان بی‌توجه به جزئیات، کودک را در چند سالی که راوی فیلم است به یک شکل نشان می‌دهد و این یک ضعف آشکار در کارگردانی است.
«نفس» انتخاب آخر
نام نرگس آبیار بعد از ساخت فیلم «شیار ۱۴۳» بر سر زبان‌ها افتاد
اتفاقات فیلم برای مخاطب بی‌اهمیت است و به همین دلیل سکانس پایان‌بندی، مانند تصاویر اخبار از پیش چشمانش می‌گذرد و تصویری به این جانکاهی بدون ذره‌ای تأثیر بر بیننده به پایان می‌رسد. بازیگر اصلی این فیلم درواقع دختر بچه ای کوچک است، این همه عذابی که او برای زندگی می‌کشد، ترس و تنهایی و کتک خوردن‌های مدام از مادربزرگ که درواقع نامادری پدرش است، بیش از حد شکنجه آور و تلخ است. مشخص نیست این‌همه سیاه نمایی و نشان دادن رنج‌های این کودک چه کمکی به بار داستان می‌کند؟

نکات مثبت
برای نرگس آبیار که با فیلم قبلی آن‌قدر مطرح شد این فیلم یک جور درجا زدن یا بازگشت به عقب بود. در این فیلم به جز بازی چشمگیر پانته‌آ پناهی‌ها، شبنم مقدمی و مهران احمدی هیچ نکته دیگری جذاب نیست. در این فیلم فقط تماشای بازی‌های این افراد شما را شاید تا پایان فیلم نگه دارد. «نفس» این نقاط قوت را مدیون بازی گرفتن خوب از بازیگران است. در غیر این صورت می‌توانید به راحتی فیلم را نیمه‌کاره رها کنید و در واقع چیزی از دست ندهید.
«نفس» انتخاب آخر
با توجه به جمیع شرایط فیلم قطعاً انتخاب مناسبی نیست
نظر منتقد
حمیدرضا امیدی سرور در مورد این فیلم می‌گوید: «اگر زمستان ۱۳۵۶ را تاریخ شروع فیلم فرض کنیم تا ۱۳۶۱ که یک سال از جنگ گذشته حدود پنج شش سال از زندگی این دختر در فیلم روایت شده آن هم درست در مقطع سنی که دختربچه‌ها به سرعت رشد می‌کنند. درحالی که دختربچه راوی که در انتهای فیلم باید ۱۰ - ۱۲ سالی داشته باشد دقیقاً در همان سایزی است که در ابتدای فیلم دیدیم. احتمالاً خانم آبیار باید بهتر از ما به این مسائل آگاه باشند، به خصوص وقتی در برخی فصول به جزئیات درخور ستایشی توجه کرده‌اند، اما چرا به این نکته مهم توجه نمی‌کند؟
اصلاً چرا قصه این همه طولانی می‌شود مثلاً اگر کل قصه یک سال طول می‌کشید و دخترک به جای مرگ در بمباران از روی درخت می‌افتاد و می‌مرد واقعاً فرق مهمی در فیلم شاهد می‌شدیم؟ تازه دیگر فیلم‌ساز مجبور نبود این همه هزینه کند برای نمایش دوران جنگ و انقلاب که دست‌آخر هم یکی پیدا شود و بگوید چرا در قیاس با زندگی شاد پیش از انقلاب تصویر ایام بعد از انقلاب را این اندازه عبوس و تلخ نشان دادید؟ اینکه مردم در آن روزها شاد و خوش و خندان بودند شادی‌شان سرجای خود بود اعتقاداتشان و عزاداری‌شان هم جای خود و...
در حین تماشای فیلم نفس در این فکر بودم که خانم آبیار این فیلم را که زمان در آن جلو می‌رفت اما آدم‌ها عوض نمی‌شدند و مهم‌تر از همه قصه هم پیش نمی‌رفت، چطور می‌خواهد تمام کند. شاید اگر این کنجکاوی نبود همان نیم ساعت اول از سینما بیرون زده بودم تا به عنوان فیلمی مثلاً کوتاه خاطره بهتری در ذهنم باقی بگذارد؛ اما آن‌قدر کنجکاو بودم که این کندی و کسالت را هر طور بود تاب آوردم. سرانجام فیلم‌ساز تنها راهی را که باقی‌مانده بود برگزید؛ یعنی وقتی قصه‌ای به لحاظ دراماتیک پیش نمی‌رود، جمع شدنی هم به نظر نمی‌رسد راه دیگری نمی‌ماند جز مرگ شخصیت اصلی! به خصوص وقتی که شخصیت اصلی راوی فیلم نیز هست همه چیز از دید او روایت می‌شود، بمیرد در هر حال فیلم خود به خود مجبور به تمام شدن است!»
«نفس» انتخاب آخر
این فیلم یک جور درجا زدن یا بازگشت به عقب بود
سرانجام
حالا این فیلم برای اسکار انتخاب شده است، با توجه به جمیع شرایط فیلم قطعاً انتخاب مناسبی نیست. فیلمی که نه نظر مخاطب را جلب کرده و نه منتقدان آن را پسندیده‌اند. شاید کمبود فیلم باعث این انتخاب شده یا اینکه هیئت تصمیم گیرنده خواستند این بار فیلمی بسیار ساده و بدون کشش را راهی بزرگ‌ترین آکادمی فیلم دنیا بکنند. به هر دلیلی که این فیلم انتخاب شده فعلاً نماینده ایران و نگه دارنده نام کشور ماست. باید آرزوی موفقیت کنیم و دعا کنیم خیلی زود از بازی اسکار کنار گذاشته نشود.





۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید