تکرار شیرین مصطفی کیایی
او از زمان ساخت فیلم «خط ویژه» سبکی را در کارهایش شروع کرده که به شدت پر کشش است. پیچیدگی در فیلمهای کیایی وجود دارد که ناخودآگاه مخاطب را تا آخرین لحظه درگیر میکند.
کد خبر :
۵۰۰۶۰
بازدید :
۱۹۹۲
فرادید | روز گذشته فیلم «چهارراه استانبول» برای اصحاب رسانه نمایش داده شد. این فیلم ششمین ساخته بلند مصطفی کیایی بعد از «ضدگلوله»، «عصر یخبندان»، «بعدازظهر سگی سگی»، «خط ویژه» و «بارکد» است. او در این فیلم باز هم از هنرپیشگان فیلمهای قدیمیاش استفاده کرده و به عبارتی خودش را تکرار میکند.
به گزارش فرادید ؛ برخی از کارگردانها در تمام دنیا تلاش میکنند ژانر مخصوص به خودشان را ادامه دهند و هر بار در همان سبک و سیاق فیلمها را ادامه دهند. شاید بتوان گفت مصطفی کیایی یکی از آن دست کارگردانهاست.
او از زمان ساخت فیلم «خط ویژه» سبکی را در کارهایش شروع کرده که به شدت پر کشش است. او یکی پیچیدگی در فیلمهایش دارد که ناخودآگاه مخاطب را تا آخرین لحظه درگیر میکند. فیلمهای شلوغ و پر سر و صدا، سکانسهای پر تردید و دویدنها طولانی در فیلمهای کیایی جزو ثابتی است. از طرف دیگر او با استفاده از حضور برادرش محسن کیایی که بسیار در قالب این نقشها فرو رفته توانسته کاراکتری دائمی را در فیلمهایش ثبت کند.
محسن کیایی بازی خوبی دارد و همیشه در همین سبک کار میکند. او در نقش پسری به اصطلاح اویزان و بیکار و بد دهن بسیار عالی از پس نقشها بر آمده است. از سوی دیگر بهرام رادان که چهرهاش بیشتر به سینمای عاشقانه نزدیک است در سینمای کیایی بسیار خوش درخشیده و توانسته نقش پسرکها در به در و لمپن مآب را خوب بازی کند.
سحر دولتشاهی هم در دو کار آخر کیایی به خوبی در نقشش ظاهر شد و شاید از این به بعد پای ثابت کارهای کیایی باشد. مصطفی کیایی در فیلم «چهارراه استانبول» دوباره همان دغدغههای جوانان را تکرار میکند. جوانهای بیکار و مقروضی که دنبال پول از این راه به بیراه میروند و درگیر بازیهایی میشوند که نه تنها راه نجات نیست بلکه از چاله به چاه افتادن است.
پایانبندیهای فیلم کیایی باز نیست شما به راحتی میتوانید بفهمید سرانجام بازیگران چه خواهد شد. باز هم جای شکر دارد که او در صنعت سینما دنباله روی اصغر فرهادی نشده و سعی دارد سینمای خودش را اثبات کند.
مصطفی کیایی این بار با نگاهی به ماجرای تلخ فروریختن ساختمان پلاسکو فیلمش را ساخته و به خوبی و بسیار زیبا توانسته با بازسازی صحنههای آتش گرفتن و ریختن پلاسکو داغ مخاطب را در این حادثه تلخ زنده کند.
بازی کوتاه، اما تأثیر گذار مهدی پاکدل که در نقش فرمانده عملیات آتشنشانی ظاهر شده و فریادهایی که ازسر حسرت از دست دادن همکارانش میکشد تماماً واقعیتهایی است که در روز تلخ ۲۸ دی همه ما شاهدش بودیم. تلنگری به بیمسئولیتی مسئولان وقت و نادیده گرفتن هشدارها توسط مردم بخشهایی از مستند بودن این فیلم است که به جذابیت آن کمک کرده است.
تنها نکته مبهم این فیلم جایی بود که بازیگران موفق شدند از زیرزمین پلاسکو سالم نجات پیدا کنند. تقریباً همه میدانیم در زمان آتشسوزی و فروریزی ساختمان افرادی در زیرزمین پلاسکو محبوس بودند، در آن زمان خبرهایی پخش شد مبنی بر ارسال پیامکهایی از این افراد محبوس شده که درخواست کمک داشتند. اما بعدها همه این خبرها تکذیب شد و تا امروز درستی یا نادرستی آن اثبات نشده است.
اما این را هم همه میدانیم که هیچکس از ساختمان پلاسکو بعد از فروریختن سالم بیرون نیامد به خصوص آنها که در زیرزمین مانده بودند. از آنجایی که بار سنگین قصه دقیقاً در پنهان شدن سه نقش اصلی در زیرزمین ساختمان بود و درست این اتفاق زمانی میافتد که ساختمان در حال تخریب بوده فرار کردن آنها از آنجا کمی غیر طبیعی به نظر میرسد. شاید کیایی با این تصویرسازی میخواست به ما بگوید امکان فرار محبوس شدگان بوده، ولی نتوانستند فرار کنند یا تنها با تخیل این صحنه را بازسازی کرده است.
اما هر چه باشد و فارغ از این نکته کیایی باز هم توانسته فیلم شلوغ جنجالی و تا حدودی نوستالژیک در رابطه با حادثه پلاسکو بسازد. از دیگر ویژگیهای کارهای کیایی که این بار هم تکرار شده دیالوگهایی است که ناگهان در یک صحنه تمام بار فیلم را بر دوش میکشد. این دیالوگها شعار نیست بلکه واقعیتهایی است که مشکلات زیادی را برای جوانان که قشر اصلی فیلمهای کیایی هستند ایجاد کرده.
زمانی که بازیگر میگوید پلاسکو امروز نریخته، همان وقتی که جنسهای چینی به بازار آمد پلاسکو ریخت... تمام درد فیلم را در یک جمله خلاصه میکند. مهمترین ویژگی فیلمهای کیایی این است که شعار زده نیست و در قالبی نیمه جدی نیمه طنز مشکلات بزرگی را مطرح میکند و اصلاً از دردهای جامعه دور نمیشود. به راحتی میتوان گفت کیایی این بار هم موفق میشود گیشه را از آن خود کند.
۰